بخشی از مقاله
چکیده
آرامستان نمود کالبدی دیدگاه مردمان نسبت به آفرینش و حضور در جهان هستی است. اندیشه مرگ در نظر اقوام و ملل توام با ترس و وحشت بوده است، و دلیل اصلی توجه به مردگان به سبب ترس از آنان بوده؛ همچنین بخش مهمی از تاریخ شهر و شهرسازی، بهبررسی فلسفه و جهانبینی گذشتگان و تحلیلِ نمود بینش آنان در شکل شهر پرداخته است. از طرفی آرامستان تجلی کالبدی نگرش مردمان نسبت به زندگی و پیوند جهان کنونی با جهان پس از مرگ است.
لذا در طول تاریخ خالصترین نمود خارجی جهانبینی مردمان در آرایش کالبدی-فضایی آرامستانها هویدا شده است. این تحقیق با بررسی تحلیلی-تطبیقی اندیشه مرگ در شرق و غرب در پی مقایسه نمود خارجی این دو بینش - فلسفه شرق و غرب - ، در مکان آرامستان است. نتایج تحقیق نمایانگر وجود اشتراکاتی در هر دو تفکر بوده و نمود کالبدی -فضایی آن، وجود نظمی مقدس در مکان آرامستان است. همچنین دستاوردهای تحقیق بیانگر عدم انطباق جایگاه کنونی آرامستانها در ایران با اندیشه و فلسفه اسلامی است و آرامستانهای فعلی کمتر تاثیری از نگرش و بینش اسلامی نگرفته و فضاهایی گم شده و متروکاند.
.1 مقدمه
راپاپورت خاکسپاری و نحوه انجام آن را مرحلهای مهم در چگونگی تبیین جهان و حاصل نظم بخشیدن به محیط مصنوع و مناظر دانسته است. - [1] - Rapoport,1977: 415در این زمینه دورانت 1378 - ، جلد اول: [2] - 220 نیز تاکید دارد که هنر معماری از کار ساده آراستن مزارها ... آغاز شده است؛ و این بیان کننده اهمیت فضای آرامستان در تاریخ تمدن بشر است. بدین ترتیب آرامستان تجلی کالبدی نگرش مردمان نسبت به زندگی و پیوند جهان کنونی با جهان پس از مرگ میباشد.
امروزه همانطورکه بسیاری از آرامستانها در سراسر جهان، در حال تبدیل به فضاهایی با عملکردی چند عملکردی فرهنگی، تفریحی، گردشگری، تجاری و فضای سبز در کنار نقش اصلیشان بوده و بعنوان فضاهای باز شهری واجد حیات اجتماعیاند. از آنجا که در حال حاضر این اماکن جایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند، هدف اصلی این پژوهش بازآفرینش کالبدی-اجتماعی این اماکن با رویکرد مشارکت مردمی است.
.2 مبانی نظری
.1-2 مکان آرامستان
رلف - 1389 - مکانها را عوامل هویت بخشی میداند و گسترهی معنایی هر مکان را حاصل رویدادها، خاطرهها و روایتهای ذهنی مشترکی مییابد که برآیند فیزیکی اشیاء و حتی طبیعت و هر آنچه که بستر کالبدی آن مکان را شکل میدهد. - رلف، [3] - 64 :1389 مکانها ترکیبی از نظم طبیعی و نظم انسانی بوده و از مراکز با اهمیت تجارب بلافصل ما از جهان محسوب میشوند. همچنین وی خاصیت اصلی مکان را در توانایی نظم دهی، تمرکز بر مقاصد، تجربه و رفتار بشری ارزیابی میکند.
همچنین معنای اصلی مکان را حاصل برآیند ویژگیهای کالبدی و اجتماعی آن تعریف میکند - همان، . - 65 بنابراین آنچه مکان را به مرکزی پر محتوا و عمیق از هستی و وجود بشری تبدیل مینماید، برآیند و بر هم کنش مولفههای کالبدی و اجتماعی مکان است. از این زاویه فضاهای دیرپا و عناصر تاریخی درون یک شهر، نه تنها از طریق نشانهها، روایتی از تاریخ و شکل دهنده به یک خاطره هستند، بلکه بستر عینی روایتهاییاند که از طریق دیگر شیوههای ابزار ارتباطی، همچون روایت شفاهی، منتقل شده و در خاطره نسلهای آتی ثبت می شوند. - اسماعیلی، [4] - 33 :1388
آرامستان با توجه به ماهیت فضای شهری، فضای باز و عمومی بوده و به دلیل برخورداری از ویژگیهای فرهنگی و معنایی مستتر و هویت بخش، مکان شهری تلقی میشود. در متون شهرسازی، فضای عمومی بستر مشترکیست جهت فعالیتهای کارکردی و مراسم پیوند دهنده اعضای یک اجتماع؛ از روزمرگیهای معمولی تا جشنوارههای دورهای، صحنه-ایست برای نمایش زندگی جمعی. - کر و سایرین، 1992، به نقل از مدنی پور، [5] - 1371 لذا فضای عمومی جزئی جدایی ناپذیر از ساختار فضایی شهر در ادوار مختلف تاریخ بشر است و به تبع شرایط اجتماعی و اقتصادی، تغییر کرده و در هر فرهنگی به صور گوناگون جلوه نموده است.
بنابراین فضاهای عمومی بعنوان بستری مشترک، جهت نمایش تعامل اجتماعی از فعالیتهای روزمره، تا جشنوارهها، بیانگر فرهنگ و زندگی جمعی بوده و متقابلاً بر آنها تاثیر میگذارد. چنانچه اشاره شد، آرامستان در انطباق با مشخصات فوق، فضای عمومی شهری بوده؛ همچنین با برخورداری از ویژگی-های خاص فرهنگی و معنایی، مکان شهری محسوب میشود. فضایی که کوآن آن را فضایی مجزا و تعریف شده و محلی متفاوت تعریف میکند. [6] - Cowan, 2010: 483 - جایگاهی که ویژگی مجزا و مشخصی دارد.
مکانها، در زمان های مختلف، نقشهای گوناگون یافته و با فعالیتها و کارکردهای متنوع، هویتی پویا مییابند، موضوعی که بدلیل حضور رویدادهای متغییر در گذر زمان شکل میگیرد و موجب پدیدار شدن مکانهای دیرپا در شهر میشود، آرامستانها در انطباق با این مفهوم، اماکنی دیرپا محسوب میشوند که میتوان از طریق آنها، بخشی از تاریخ شهر را شناخت. - اسماعیلی، - 32 :1388 مرگ هر انسان برای دیگر انسانها، ورود به فرآیندی از آیین ها را به همراه دارد که تدفین یکی از مراحل آن محسوب میشود، تناوب تجمییع نزدیکان، بستگان و دوستان متوفی، دفعات حضور بر سر مزار، آذیین بندی مزار، گلکاری محل دفن، نگارشات بر سنگ مزار، همه و همه حکایت از وجود نوعی آیین و معنا در این مکان دارد.
- پارساپژوه، - 25 :1388 [7]از طرفی با یادآوری خاطرههای جمعی میتوان گفت که آرامستان پیشتر مکانی عجین با مفهوم حضور بوده است، حضور معنادار مردمانی آشنا با خاطره هایشان از رویدادها، که در پناه کالبد پیرامون، توامان، مکان آرامستان را میآفریده است. از جانب دیگر کیفیت و غنای تجربه هر مکان، متاثر از نوع ارتباطی است که فرد با آن مکان برقرار میکند و آرامستان از این منظر، واجد یک ویژگی منحصر به فرد است؛ مکانی است که به یک انسان منتسب میشود و خاطرات و یادها، در آن به نشانهای فیزیکی تبدیل میگردد. از این رو، مکان خصلتی انسانی یافته، و رابطه فرد با آرامستان تبدیل به رابطه میان انسان و انسان میشود. آنکه در زیر خاک آرمیده است مخاطب واقع شده، هرچند خاموش باشد، به سبب این ویژگی، این مکان چهرهای دیگر گونه به خود میگیرد - اسماعیلی، - 31 :1388
مزار عموم مردم، شخصیتهای مقدس، هنرمندان و ... هر یک کیفیت متفاوتی از مکان آرامستان ایجاد میکند و بنابر ویژگی دفن شدگان، آنچه در این فضاها اتفاق میافتد، معانی متنوعی مییابد. مطالعات نشان میدهد که حضور یک شخصیت شناخته شده اجتماعی در یک آرامستان، وجود این مکان را در بطن زندگی روزمره جاری در یک پهنه مسکونی، پذیراتر کرده و در اغلب مواقع نام مکان از واژه عام آرامستان به نام آن شخص شناخته شده است.
- اسماعیلی، - 32 :1388 از این روست که آرامستان در میان فضاهای عمومی، فضایی است که علیرغم داشتن عناصر مرتبط با هویت جمعی، ارتباط با مکان به صورت فردی نیز ممکن میشود، مشارکت عموم در طراحی و نظم فضایی آن برای ثبت عناصر خاص وجود داشته و سبب میشود که قطعهای کوچک از یک فضای عمومی، رابطهای شخصی و دارای نشان با فرد برقرار نماید. این رابطه در این فضای کوچک بر رابطه با کل مکان تسری یافته و فضای آرامستان را به مکانی آشنا بدل میکند.
.2-2 درآمدی بر پدیده مرگ - شرق و غرب -
اندیشه مرگ در نظر اقوام و ملل توام با ترس و وحشت بوده است، دلیل اصلی توجه به مردگان به سبب ترس از آنان بود و مراسم تدفین، معیار نگهداری از شخصی در گذشته محسوب میشد، در نظر انسان بدوی، مرگ همانند بیماری نتیجه عملی جادویی بود، اندیشه به مرگ در مصر باستان نشانهای از عشق به زندگی بوده است. - زمردی،1382 ، - 437 [8] همچنین آیین سوزاندن مردگان در میان هندوان و برخی از اقوام دیگر نیز از آنرو بوده است که روح مرده با دودی که از آتش بر میخیزد به روشنایی ابدی بپیوندد و جاوید گردد. - همان، - 438
در تورات نیز با طول عمر پیامبران مواجه هستیم چنان که آدم پس از 930 سال زندگی میمیرد، طول عمر هر یک از فرزندانش نیز 870 سال، 912 و ... بوده است. اسطوره حیات جاوید، مردن پیش از مرگ و نوزایی، در میان جامعه باستانی، نمایش مذهبی افسانه پیدایش عالم از ابزار این کار است چنانکه »نخستین آیینهای نمادین، آشناسازی با قرار گرفتن در کلبهای تاریک به منزله رحم مادر تحقق میپذیرد« از این روست که در تاریخ ادیان، غار و کوه، به منزله کلبه آشناسازی با رحم مادر، محل انجام دادن عبادات و دریافتها بود و قدیسان و زاهدان تحت این شرایط به امور قدسی می-پرداختند. - زمردی،1382 ، - 444
همچنین همانطور که در منطق الطیر عطار پرواز مرغان به آسمان برای رسیدن به حضرت سیمرغ و گذشتن از کوه قاف با حالات وجد و خلسه در صعود به آسمان همراه است و تمثیل روح به پرنده از تجلیات جهان شمول قداست شناخته میشود و برای فرهنگهای مختلف نیز قابل درک بوده است و همچنین در این منظومه پرواز مرغان در هفت وادی - مرحله - طلب، عشق، معرف، استغنا، توحید، حیرت و فنا صورت میگیرد، از دیگر سوی در آیین میترایی نیز هفت مقام برای سیر وسلوک قائل بودند و غار مهری که مرکز عبادات میترا باوران بود، نماد چرخ گردون شناخته میشود. به نظر ایلیاده مرگ آشناسازی، یعنی پایان دوره جهل و کودکی و وضعیت کفرآمیز و در راز آموزی میترایی فقط مشتی صاحبان مزایا میتوانند به بی مرگی دست یابند که در منطق الطیر نیز از میان گروه بیشماری از مرغان تنها 30 مرغ به این مرحله نائل شدند. - زمردی،1382 ، - 447