بخشی از مقاله

رویکرد روسیه پوتین در قبال گسترش ناتو به شرق
چکیده
تو محصول دوران جنگ سرد است که به لحاظ مقابله با پیمان ورشو پدید آمد.تعریف‌ اعضای ناتو از امنیت و تکنولوژی مدرن نظامی باعث گشت حضور ناتو به سمت شرق گسترش‌ پیدا نموده و پس از فروپاشی شوروی شماری از کشورهای کمونیست سابق به عضویت ناتو درآیند.کارکردهای ناتو صرفا نظامی نیست البته تکیه بیشتر کارکرد ناتو بر زمینه‌های نظامی‌ است.ناتو در افغانستان حضور و گسترهء وسیعی دارد.موضوع دخالت ناتو در یوگسلاوی نیز قابل‌ توجه است.گسترش حضور ناتو برای خود سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیز می‌تواند جنبه‌ منفی داشته باشد.به عبارت دیگر،گسترش حضور ناتودر شرق صرفا جنبه‌های مثبت ندارد.چرا که اساسا ناتو برای حفاظت از امنیت اروپا تاسیس گردید.در این مقاله ابعاد گوناگون گسترش‌ ناتو و نیز عکس العمل روسیه و پویتن بررسی می‌گردد
کلمات کلیدی : ناتو،دوران پس از جنگ سرد،گسترش ناتو به شرق،امریا، 11 سپتامبر،روسیه،پوتین

سازمان پیمان‌ آتلانتیک‌ شمالی(ناتو)در طول جنگ سرد به عنوان سنگ‌ بنای نظامی دفاعی غرب علیه تجاوز ارتش سرخ ابرقدرت سـوسیالیست جـهان عمل‌ کرده بود.با از بین رفتن اردوگاه نظامی‌ یکپارچه‌ شرق‌ و فروپاشی کمونیسم،دفاع‌ سرزمین و دفاع‌ ایدئولوژیک‌ که‌ برای ناتو از اولویت ویژه‌ای برخوردار بود اهمیت‌ سابق خود را از دست داد و عده‌ای را بـر آن داشـت کـه تصور‌ کنند‌ علت‌ وجودی‌ نـاتو از بـین رفـته است و عده‌ای به‌ تمسخر‌ پس از شوروی ناتو را مخفف این‌ کلمات می‌دانستند:نابودی بدون جانشین.اما این سازمان توانست با برطرف‌ ساختن بحران هویت و فلسفه وجودی خویش و تجدید ساختار و تعیین وظائف و مأموریتهای جدید متناسب‌ بـا‌ شـرایط‌ نـظام بین الملل نه تنها به حیات خویش ادامه دهد بـلکه‌ با‌ پذیرش اعضای جدید از میان کشورهای اروپای شرقی،ایجاد طرح مشارکت برای‌ صلح اولین قدمهای خود‌ را‌ برای‌ رسیدن بـه دروازهـ‌های شـرق بردارد.در ادامه نیز طرحهایی نظیر شورای دائمی‌ مشترک‌ روسیه‌ و ناتو و بـعدها شـورای روسیه-ناتو برای‌ ترویج گفتگو و همکاری میان ناتو و روسیه تاسیس گردید‌.
با‌ قدرت‌ گرفتن پوتین،مـسکو دیـگر نـه از پشت عینک ایده‌آلیستی بلکه با سرمشق‌ قرار دادن‌ مفهوم‌ روسی منافع مـلی ایـن پیـمان را به غرب ارسال نمود که درصدد کاهش‌‌ تنشها‌ با‌ غرب است.دیدار دبیر کـل نـاتو لرد رابـرتسون از مسکو و گفتگوی رهبران روسیه با‌ رهبران‌ غرب در همین راستا صورت گرفت.اما این نـکته را نـیز نباید از‌ نظر‌ دور‌ داشت که‌ پوتین گسترش بلوکها و پیمانهای نظامی که موازنه قوا در جـوار مـرزهای روسـیه را‌ بر‌ هم‌ می‌زنند به عنوان تهدید نظامی علیه این کشور قلمداد می‌نماید.از‌ منظر‌ روسـیه‌‌ گـسترش ناتو به شرق این کشور را در وضعیت گاز انبری قرار می‌دهد چرا که‌ گـسترش‌‌ نـاتو‌ و الحـاق کشورهای اروپای شرقی و بالکان به آن ساختار امنیتی روسیه را با‌ مخاطره‌‌ همراه خواهد ساخت.از سوی دیگر آمـریکا بـا توجه به پتانسیلهای خود و ضعف رقیب‌ سنتی خویش‌ در‌ منطقه مایل است از فـرصت تـاریخی نـاشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی‌ استفاده‌ و از واقعه فرصت‌ساز 11 سپتامبر،با تکیه‌ بر‌ قدرت‌ نظامی-اقتصادی‌ بـرتر خـویش در جـهت افزایش‌ موقعیت‌ تنها ثبات‌دهنده نظام بین الملل کنونی بهره ببرد و ناتو در ایـن رونـد تنها‌ نهادی‌ است که دخالت آمریکا در‌ اروپا‌ و اروپای شرقی‌ را‌ مشروع‌‌ می‌سازد،همان‌گونه که کسینجر آن را‌ جایزه‌ پیروزی در جنگ سـرد مـی‌خواند.
تاکید نوشتار حاضر بر این نکته است‌ که‌:
اصولا در تز نوین مـدیریت جـهانی‌ امریکا پس از 11‌ سپتامبر‌ ناتو با توجه به فـلسفه‌‌ وجـودی‌ هـم‌گرایانه با امریکا می‌باید در تعاملات امنیتی-نظامی بـین المـلل،نقش‌ مؤثرتری ایفا‌ نماید‌،لذا واکنش پوتین نسبت به‌ گسترش‌ ناتو‌ به شرق،پاسـخی‌ بـه‌‌ سیاستهای یک جانبه گرایانه‌ امـریکا‌ بـوده است.پوتـین در جـهت تـامین منافع ملی روسیه‌ به طور تـوامان از دو‌ رویـکرد‌ رقابت توام با ترس و همکاری توام‌ با‌ پاداش نسبت‌ به‌ 121‌ سیاستهای یک جـانبه گـرایانه‌ امریکا واکنش نشان داده است که البـته رویکرد رقابت بیش‌ از هـمکاری در حـوزه خارج‌ نزدیک‌ برجسته می‌شود چـرا کـه مسکو گسترش‌ ناتو‌ به‌ شرق‌ را‌ در جهت تحکیم‌ نفوذ‌ امریکا در منطقه و تغییر تناسب نـیروها بـرخلاف منافع این کشور می‌داند.
1.تـکوین نـاتو
مـتعاقب تحولات سیستم‌ بـین‌ المـلل‌ پس از جنگ جهانی دوم و تقسیم دنـیا‌ بـه‌ دو‌ اردوگاه‌ جهان‌ آزاد‌ و بلوک کمونیستی،به سرکردگی دو ابرقدرت ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی،مـسئله چـگونگی سازماندهی در خصوص اعمال دفع مشترک در مـقابل تـهدید مشترک در ذهـن رهـبران‌ کـشورهای غربیمتبادر گردید.برغم تـشویق‌ اندیشه اتحاد دفاعی از طریق سازمان ملل متحد،در اوایل سال 1948 میلادی کشورهای‌ بریتانیا،فرانسه،اعضای بـنه‌لوکس(بـلژیک،هلند لوکزامبورگ)معاهده بروکسل را که‌‌ اسـاس‌ سـیستم دفـاع جـمعی اروپایـی را پی‌ریزی می‌کرد،مـنعقد نـمودند.در تابستان 1948 نمایندگان امضاءکننده معاهده بروکسل مذاکراتی را با کشورهای ایالات متحده امریکا و کانادا آغاز نمودند.در مقابل امـریکا‌ نـیز‌ از فـرصت ناشی از ضعف کاپیتالیسم اروپایی و ظهور دشمن قـدرتمند مـارکسیسم بـه عـنوان تـهدیدی عـلیه جهان آزاد در راستای تامین‌ منافع ملی این‌ کشور‌ سود برد و با اعلام موافقت‌ خویش‌ زمینه انعقاد معاهده آتلانتیک‌ شمالی را در 4 آوریل 1949 در واشنگتن فراهم آورد.پس از آن از دولتهای ایتالیا،نروژ، دانمارک،پرتغال و سـوئد نیز‌ برای‌ امضای معاهده دعوت به‌ عمل‌ آمد.در سال 1952 کشورهای یونان و ترکیه و در سال 1955 جمهوری فدرال آلمان(آلمان غربی سابق)و همچنین اسپانیا در سال 1982 به معاهده مزبور پیوستند.طی سال 2004 میلادی نـیز‌ و پیـوستن‌ کشورهای اسلواکی،اسلوونی،بلغارستان،لتونی،لیتوانی،استونی و رومانی تعداد اعضای سازمان مزبور به 26 کشور رسید.
برخلاف معاهده بروکسل که در اصل برای مقابله با خطر تازه از جانب آلمان‌ بوجود‌ آمـده بـود‌،سازمان پیمان آتلانتیک شمالی برای تامین امنیت متقابل اعضاء در مقابل خطر تجاوز نظامی شوروی با پشتیبانی‌ و پیشوایی امریکا بنیان نهاده شد.در حقیقت نـاتو بـرای برقراری نظم‌ در‌ اروپا‌،افزایش ثبات در مـنطقه یـورو اتلانتیک از طریق سیستم امنیت‌ جمعی،بیرون نگه داشتن شوروی،وارد کردن ‌‌امریکا‌ به صحنه،سرکوب آلمانی‌ها طراحی شده بود.1منشور سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بـرای‌ انـطباق‌ با‌ مقررات‌ سازمان مـلل مـتحد که ایجاد سازمان منطقه‌ای دفاعی را مجاز شمرده،می‌گوید که ناتو‌ یک پیمان دفاعی است که در صورت حمله مسلحانه به یکی از اعضای‌ پیمان،طبق ماده‌ پنج‌ منشور‌2این سازمان،اعضای دیـگر بـرای تامین امنیت بطور جمعی کمک‌های لازم‌ را به عضوی که خاکش مورد هجوم قرار گرفته،خواهند کرد.به طور کلی می‌توان گفت‌ ناتو مؤید گروه‌بندی از‌ دولتهای همفکر با نظام‌های اقتصادی و سـیاسی مـشابه است کـه‌ با قبول جایگاه برتر امریکا به هم پیوند خورده‌اند.با در نظر گرفتن این معنای صنفی‌ ایدئولوژیک،مـی‌توان مشاهده کرد که جنگ‌ سرد‌ و سیاست مهار نفوذ شوروی در اروپا فلسفه یـا مـنطق اسـاسی ناظر بر شکل‌گیری ناتو بود.3

2.ناتو در دوران پسا جنگ سرد
رویدادهای در خور توجه نظیر خروج اتحاد جماهیر شـوروی‌ ‌ ‌از‌ افـغانستان،موافقت این‌ کشور با کاهش تسلیحات در زرادخانه‌های متعارف و هسته‌ای و کاهش حضور در اروپای شرقی و در نـهایت فـروپاشی اتـحاد جماهیر شوروی‌4بسیاری از نظریه‌پردازان‌ روابط بین الملل از‌ جمله‌ رئالیستها مانند هولستی‌1،هافمن‌2،سولیوان‌3را به ایـن‌ نتیجه‌گیری رساند که به علت خاتمه جنگ سرد و پایان تهدیدات از جانب شوروی و پیـمان ورشو،ناتو نیز کـه طـی جنگ سرد‌ از‌ مهم‌ترین‌ اجزای معماری امنیتی بلوک غرب‌‌ در‌ مقابل‌ و رشو قرار داشت به موازات از بین رفتن رقیب خود،د مسیر فروپاشی حرکت‌ خواهد نمود.چرا که از منظر این دیدگاه‌ هر‌ اتحادی‌ کـه تهدید اولیه‌اش را کمتر یا از بین‌ رفته‌ ببیند انسجامش را از دست داده و از بین خواهد رفت.
آنها استدلال می‌کردند که چون ناتو برای پر کردن‌ خلاء‌ امنیتی‌ پس از جنگ جهانی‌ دوم در مقابل‌ تهدیدات شوروی بوجود آمده بود بـنابراین بـا فروپاشی شوروی،به طور خودکار ناتو نیز از بین خواهد رفت‌ اما‌ نه‌ تنها چنین اتفاقی رخ نداد بلکه ناتو طی باز تعریفی از‌ اهداف‌،راهبرد وظائف خود را در سطحی وسیع‌تر در عرصه جغرافیا و بـا اهـداف‌ و وظائفی سنگین‌تر ظاهر گشت‌.نهادگرایان‌ نیز‌ معتقدند که ناتو در دوران پس از جنگ‌ سرد با طیف متنوع‌تری‌ از‌ تهدیدات‌ مواجه گشته و کوشیده است تا با بازتعریفی از تهدیدات و چالشهای امنیتی کارکردهای خاص برای‌ ادامـه‌ حـیات‌ سازمان ایجاد نماید.
به طور کلی دو دیدگاه در خصوص تداوم حیات ناتو در‌ دوران‌ پس از جنگ سرد وجود داشت:دیدگاه اول سیاستمدارانی را شامل می‌شود که‌ تحولات‌ نظام‌ بین الملل را از زاویه جنگ سرد دنـبال مـی‌کردند،لذا بـر ضرورت تداوم حیات‌ ناتو‌ و بـازخوانی اهـداف‌ آن تـاکید می‌کردند.استدلال این دسته از محققان،احیای احتمالی قدرت‌ روسیه‌ بود‌. افزون بر آنها گروه دیگری از محققان نیز با تعریف جدید ازامـنیت بـر ایـن امر‌ اصرار‌ می‌کردند که با شکل‌گیری نظام نـوین جـهانی نوع تهدیدها نیز فرق کرده‌ است‌.استقرار‌ و تقویت مجدد ناتو برای دستیابی به اهداف غرب،امری حیاتی است.در مـقابل ایـن‌ دیـدگاه‌ مخالفان‌ ادامه‌ حیات ناتو گسترش حوزه جغرافیایی این سازمان مـعتقد بودند که‌ فلسفه وجود‌ این‌ پیمان ویژه جنگ سرد بوده است و اصولا،از آنجا که پیمان‌های نظامی‌ و اتحادهای امـنیتی در صـورت‌ فـقدان‌ تهدید فرو می‌پاشند با فروپاشی شوروی سابق و پیمان و ورشو،دیگر نـیازی بـه‌ ادامه‌ فعالیت ناتو نیست در این دیدگاه،همچنین‌ استدلال‌‌ می‌شود‌ که گسترش ناتو به تحریک روسیه و دیـگر‌ بـازیگران‌ مـنطقه‌ای منجر خواهد شد و این امر فضای بین الملل را همانند دوران جنگ‌ سرد‌،امـنیتی خـواهد کـرد.
تحولات دهه‌ 90‌ به خوبی‌ نشان‌ داد‌ که به رغم فروپاشی کمونیسم،ناتو‌ توانست‌ به‌ مـنزله نـهادی فـرامنطقه‌ای به حیات خود ادامه دهد.6 در سالهای اخیر‌ تعدادی‌ از تحلیل‌گران به این مبحث پرداخته‌اند‌ کـه نـاتو چیزی‌ فراتر‌ از‌ یک اتحادیه نظامی است به‌ عنوان‌ مثال نهادگرایانه نئولیبرال‌1،که مـشهورترین‌ آنـها«کـیوهین‌2»و«والاندر1»می‌باشند به این نکته اشاره‌ می‌کنند‌ که تفاوت ظریفی‌ میان اتحادیه‌ها-که‌ بـه‌ مـثابه ائتلاف‌های منسجمی تعریف‌ می‌شوند‌ که به تهدیدها پاسخ می‌دهند-و نهادهای مدیریت امنیتی‌3-کـه بـه مـنظور تنظیم طیف متنوعی‌ از‌ تهدیدها،طراحی گردیده‌اند-وجود دارد.7سیاستمداران‌ موافق‌ با این‌ نظریه‌ مجموعه‌‌ تهدیدهایی مـانند بـی‌ثباتی در‌ شرق اروپا،بویژه درگیری‌های قومی در بالکان،امکان‌ بروز جنگ در جمهوری‌های سابق،تسلیحات کـشتار‌ جـمعی‌ و شـیمیایی و رادیکالیسم‌ اسلامی و تروریسم و مواد مخدر‌ را‌ به‌ عنوان‌ تهدیدات‌ پیش روی سازمان‌ مطرح‌‌ کرده‌اند.8
باید به خـاطر داشـت کـه قسمت عمده راهبرد ناتو در دوران پس از جنگ سرد‌ به‌‌ موضوع‌ استراتژی گسترش این سـازمان بـه شرق اختصاص‌ یافته‌ است‌،استراتژی‌ که‌‌ روسیه‌ را به عنوان بزرگترین مانع بالقوه پیش روی خود خواهد داشـت؛امـا عواملی که‌ گسترش ناتو بهش رق را به یک ضرورت تبدیل نمود مسائل مـختلفی چـون‌ تروریسم، رادیکالیسم اسلامی،ظهور سرمایه‌داری انحصاری و پیـدایش قـدرتهای هـژمونیک مانند چین و ترس از احیای مجدد قدرت روسـیه اسـت.
3.گسترش ناتو به شرق
طرح گسترش حوزه فعالیت ناتو در خارج از‌ مرزهای‌ 16 عضو اصـلی در اروپای غـربی‌ در پایان نخستین نشست اعضای ایـن پیـمان پس از تحولات بـلوک شـرق طـبق بیانیه‌ای‌ منتشر گردید.این طرح مـبین آن اسـت که پس‌ از‌ آزادی بلوک شرق،بویژه کشورهای‌ اروپای شرقی،اروپا به عرصه جدیدی وارد شده اسـت کـه ناتو در ظهور آن نقش اساسی‌ داشته اسـت‌،بنابراین‌ ناتو باید دسـت دوسـتی به‌ طرف‌ کشورهایی که زمـانی دشـمن ناتو محسوب می‌شدند،دراز کند.مانفردورنر،دبیر کل وقت ناتو،هدف از گسترش جغرافیایی‌ نـاتو را تـاسیسارتباط امنیتی اروپای غربی‌ با‌ کشورهای اروپای مـرکزی و شـرق‌ اروپا‌ بـه‌ منظور استحکام ثـبات در اروپا دانـست.9بدنبال آن در سال 1990،جیمز بـیکر و هـانس‌ دیتریش گنشر طرح گسترش روابط ناتو با کشورهای شرقی و آسیای مرکزی را از طریق‌ شورای هـماهنگی نـاتو ارائه نمودند.در اجلاس سال 1990 لندن که در واقـع مـقدمه‌ گسترش نـاتو بـود بـیانیه‌ای مبنی بر نقش نـاتو در ترسیم اروپای نوین و لزوم برقراری‌‌ ارتباط‌ ناتو با‌ کشورهای اروپای شرقی صادر شد.10
بدین ترتیب طرح گسترش نـاتو در اجـلاس ماه ژوئن 1990 بررسی‌ و در نشست ماه‌ نوامبر 1991 سـران در رم بـه تـصویب رسـید‌.11‌،در‌ واقـع این نشست واکـنش مـثبت به‌ برقراری صلح،دموکراسی،اقتصاد بازار در کشورهای شرق اروپا و نیز نشانه‌هایی ‌‌از‌ آگاهی ناتو نسبت به تطبیق خـود بـا شـرایط اروپا بود.
حضور ناتو در‌ آسیای‌ مرکزی‌ و قفقاز از یـک سـو لزوم تـوجه بـه سـاختارهای سـیاسی، اقتصادی و نظامی کشورهای اروپای شرقی پس‌ از انحلال اتحاد جماهیر شوروی از سوی‌ دیگر باعث شد تا سیاست گسترش‌ ناتو به شرق شکل‌ بگیرد‌.البته در تدوین این‌ سیاست،افزون بـر عوامل مختلف مزبور،دو عامل حوزه جغرافیایی یا ژئوپلتیک گسترش‌ ناتو و ابعاد امنیتی که در ترسیم سیاست جدید ناتو افزون بر امنیت اروپا،مسائل‌ امنیتی‌ ماورای این منطقه نیزمد نظر قرار گرفته بـود.بـه بیان دیگر،اعضای ناتو با توجه به‌ مسائلی مانند انبوه تسلیحات اتمی بازمانده از دوران سیطره شوروی و امکان فروش و انتقال مخفیانه‌ آن‌ به دیگر کشورها،ترس از اسلام رادیکال،ضرورت رویارویی بـا قـدرت رو به افزایش چین،ناتوانی نظامی کشورهای اروپایی تداوم حیات ناتو و گسترش آن به شرق‌ را لازم می‌دانستند و در‌ صدد‌ توجیه آن بودند.12ناتو برای به اجرا گذاشتن حـوزه امـنیتی‌ و جغرافیایی خود از دو طریق اقدام کـرد:

1-ایـجاد نهادهای جدید فرامنطقه‌ای موسوم به شورای همکاری آتلانتیک شمالی‌1و دیگری‌ اجرای‌ طرح مشارکت برای صلح‌2.
در مورد شورای همکاری آتلانتیک شمالی،ناتو در دسامبر 1991 تصمیم گـرفت کـه‌ این نهاد مشتمل بـر کـشورهای عضو ناتو،6 کشور اروپای شرقی،3 کشور بالتیک‌ را‌ با‌ هدف ارتقای ثبات در منطقه‌ اروپا‌ از‌ طریق کمک و همکاری با کشورهای عضو پیمان‌ ورشو سابق را تاسیس نماید.این شورا توانست در فاصله کوتاهی از تاسیس خود‌،بـه‌‌ صـورت‌ ابزار حل و فصل بسیاری از مسائل مبتلا به‌ اروپایی‌ مانند کنترل تسلیحات، همکاری دفاعی،ادارهء بحرانها و پاسداری از صلح‌ در‌ آید‌.به طور کلی ایجاد ثبات در منطقه اروپای شرقی و مرکزی‌ از جمله اهداف مهم نـاتو بـوده است کـه با این مکانیسم‌ تعقیب می‌شود.در مارس 1992،تمامی کشورهای‌ مستقل‌ مشترک‌ المنافع شامل‌ کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بـه عضویت این شورا پذیرفته‌ شدند‌ و شورا جهت‌ برقراری ارتباط منظم بـین اعـضای نـاتو و این گروه از کشورها و کشورهای اروپای شرقی‌ کنفرانس‌های‌ منظمی‌ را‌ در سطح وزرای خارجه و سفیران تشکیل داد در حقیقت اصول‌ پایه این‌ تشکیلات‌ تـامین‌ ‌ ‌امـنیت از طریق مذاکره و همکاری و توانایی دفاعی جمعی اعضا می‌باشد این شورا را می‌توان‌ محصول‌ نـهادینه‌ سـاختن مـذاکره و همکاری در میان ناتو و کشورهای شرق اروپا(اعضا سابق پیمان روشو)دانست‌.13‌
شورای همکاری آتلانتیک شمالی بـا توسعه فعالیتهای خود به کشورهای شرقی،از جمله‌ در‌ کشورهای‌ آسیای مرکزی و قفقاز به دنـبال نظارت و تاثیر گذاردن بـر رونـدهای‌ موجود سیاسی در زمینه‌های‌ مختلف‌ بود تا به نحوی بتواند از جریانهای ناخوشایند در این کشورها جلوگیری کند‌.به‌ این‌ ترتیب،فعالیتهای شورای همکاری جنبه‌های‌ گوناگونی را پوشش می‌داد که از امور مشاوره سیاسی گرفته‌ تـا‌ همکاریها در زمینه علمی‌ و فنی ادامه می‌یابد.14روسیه نیز با هدف‌ مقابله‌ با‌ نفوذ بیش از حد امریکا این سند را در 22 ژوئن 1994 امضا نمود.«شورای‌ همکاری‌ اروپا‌ آتلانتیک‌1»در ماه مه 1997 تاسیس شد تا جایگزین شورای هـمکاری آتـلانتیک‌ شمالی‌ شود.این شورای چارچوبی را برای تماسهای سیاسی میان وزرای خارجه و دفاع کشورهای عضو ناتو،کشورهای‌ درگیر‌ در مشارکت برای صلح و دیگر کشورهای اروپایی و آسیایی از قبیل تاجیکستان که‌ از‌ شرکت در هر برنامه عـلنا نـظامی خودداری‌ کرده‌اند‌،فراهم‌ می‌کند.15

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید