بخشی از مقاله

چکیده

انسانها همواره در طول تاریخ، برای تفهیم و تفاهم و انتقال پیام درونی خود به وسیله زبان رابطه برقرار کرده اند. زبان دستگاهی از نشانه های قراردادی برای ایجاد ارتباط است. حال اگر این زبان به عنوان یک نظام، با شگردهای بلاغی خیال انگیز شود، زبان ثانوی یاادبیّات پدید میآید این پژوهش، به روش کتابخانهای و مراجعه به اسناد و منابع معتبر، دگرگونی زبان بهادبیّات را مورد بررسی قرار داده است. خیال انگیزی به خلاف آن که پنداشته اند ذاتی نیست بلکه اکتسابی می باشد و شاعر آن را از طریق علم بیان میآموزد. علم بیان، دانش آرایش سخن - زبان - است و موضوعات آن، تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه می باشد که کاربرد آنها زبان را تصویری میکند. شاعر، با استفاده از عنصر خیالو پیوند دادنِ آن با عاطفهیعنی، شخصیّت شعری کهمنِ شاعری است، زبان را بهادبیّات تبدیل میکند.

کلمات کلیدی: زبان،زبان رسمی، ادبیّات، شعر، خیالانگیزی، برجستهسازی.

1مقدّمه.

نظر به این که زبان، وسیله ارتباط است پس یک نهاد اجتماعی میباشد که علاوه بر استعداد فردی، حاصل زندگی جمعی انسانها نیز هست و مانند مذهب و اقتصاد و خانواده در اصطلاح جامعهشناسان از نهادها و بنیادهای اجتماعیست و مانند هر نهاد دیگر، محصول غرایز انسان و نتیجه حیات اجتماعی اوست. زبان شناسی علمیست که زبان ملفوظ انسان را مورد مطالعه قرار می دهد و میتوان آن را از شعبههای جامعه شناسی دانست، زیرا زبان نیز مانند دولت و خانواده و اقتصاد از بنیاد ها و نهاد های اجتماعیست.

چون زبان مهمترین وسیله ارتباط بین مردم جهانست، از دیرباز مورد بررسی پژوهشگران بوده و قواعد آن بوسیله دستور نویسان، علمای معانی و بیان، فلاسفه، روانشناسان، اهل منطق، لغت نویسان، مترجمان و سرانجام زبانشناسان معاصر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این میان دستر نویسان و زبانشناسان، در تدوین و کشف قوانین زبان سهم بیشتر و نقش مهمتری داشتهاند. از این رو با آن که در بسیاری از موردها بین دستور و زبانشناسی جدید تفاوتهائی وجود دارد، این دو دارای وجوه اشتراک فراوانی نیز هستند؛ زیرا موضوع مورد تحقیق هر دو یک چیز یعنی زبانست.
زبان. استعدادی شگرف و موهبتی است که در میان همه موجودات هستی، فقط به انسان هدیه شده و این بدان معنی است که زبان، از همان آغاز آفرینش عاملمدّنت و فرهنگ در اجتماعات بشری بوده و هست.

ربان معیار دارای قواعدی است که همواره دانشمندان بلاغت و معانی و بیان، لغتشناسان، اهل منطق، فلاسفه و بزرگانِ سایر شاخههای دانش، در طول تاریخ بشری آن را مورد مطالعه قرار دادهاند و البتّه در اندیشه و باورهای زبانشناسان و دستور نویسان وجوه اشتراک و اختلافاتی وجود دارد. نوآموز برای آموختن هر زبان زنده دنیا ناگزیر است سه مرحله را بخوبی بیاموزد: نخست لغات و معنی زبان رسمی خود را با لغات زبان مورد آموزش معادل کند سپس در بخش صرف به بررسی و شناخت کلمهها خارج از جمله بپردازد و دربخش نحو یا ترکیب نقش و وظیفه کلمه را درون ساختار جمله تعیین کند. زبان شناسان و دستور نویسان به دلیل پیچیدگی و گستردگی زبان، آن را از سه نظر گاه مورد بررسی قرار دادهاند: لغت - واژهشناسی - ، تجزیه - صرف - و ترکیب - نحو - . تصویرگری در زبان بدین معنی است که عاطفه و خیال در زبان رسمی با یکدیگر تلفیق میشوند که در نتیجه، زبان رسمی به زبان تصویری یا هنری تبدیل می شودادبیّات به وجود میآید که خود فرزند هنر استو هنر تجلّی عواطف و احساسات هر فرد در هر طبقه اجتماعی میباشد.

از جمعبندی نظریهها و تعریفهای پژوهشگران میتوان به این تعریف رسید که زبان، نظام یا دستگاهی از نشانههای قراردادی برای ایجاد ارتباط با دیگران است. پس زبان بر دو قسمت است: صوتی و غیرصوتی که زبان صوتیخودنیز بر دو قسمتِ زبان تکلّمی یا لفظی و زبان غیر تکلّمی، مانند زبانهائی که با دَم یا آلات موسیقی بوجود میآیند. زبان تکلّمی یا لفظی مهمترین نوع زبان و مهمترین وسیله ارتباط بین افراد بشر است که از خیال انگیز شدن آن شعر و ادبیّات حاصل میگردد.

.2 تعریف زبان

دیهیب است تعریف علمی زبان کاری دشوار است و زبانشناسان هر یک بنا به نظر خود از ان تعریفی خاصّ به دست دادهاند. اما سادهترین و جامعترین آنها چنین است: » زبان الفاظیست که برای ایجاد ارتباط و انتقال افکار و عواطف و معانی از بین مردم بکار میرود. و این زبان به معنی محدود آن یعنی زبان لفظی یا تکلّمیست. ولی زبان به معنی وسیعش شامل هرگونه نشانهایست که بتواند افکار و عواطف و معانی را از یکی به دیگری منتقل نماید.« - فرشید ورد، - 25 :1388 » زبان وسیلهی برقراری ارتباط، یعنی تفهیم و تفاهم میان انسانهاست؛ وسیلهای آوایی هک قابلیّت تجزیهی دوگانه داشته باشد. - «وحیدیان کامیار، - 2 :1384

برخی پژوهشگران، زبان را از بخشهای جامعهشناسی میدانند زیرا زبان انسان را مورد مطالعه قرار میدهد. به هر حال زبان فارسی که زبان رسمی ملّت ایران است و هم اکنون در ایران، شبه قاره و آسیای مرکزیو افغانستان و ... بدان تکلّم میکنند. یکی از شعبههای زبان - هند و اروپایی - میباشد که در سه دوره طولانی مورد استفاده قرار میگرفته است: پارسی باستان، پارسی میانه و فارسی نو - دَری - . علاوه بر این، زبان مایه پدید آمدن بزرگترین هنر نوع بشر؛ یعنیادبیّاتست. به گفته دیگرادبیّات هر قوم که یکی از افتخارات آن قوم است، از زبان سرچشمه میگیرد. پس اگر زبان وجود نداشته باشد، شعر وادبیّات هم پدید نمیآید.

وانگهی زبان، علاوه بر آن که وسیله بیان فکر و اندیشه است، خود عامل ایجاد آن نیز هست؛ اخوان ثالث می گوید: »زبان،وسیله تفکّر است و نیز وسیلهی ارتباط با مردم و تاریخ و نیز وسیلهی حفظ و نگهداری مواجید فکر و مواریث فرهنگ.« - شفیعی کدکنی، - 22 :1390 روانشناسان ثابت کردهاند که در حال اندیشیدن تارهای صوتی انسان حرکت میکنند؛ یعنی همان حالتی را به خود میگیرند که در وقت سخن گفتن دارند؛ از این رو اینان »فکر کردن را سخن گفتن با موجودات نامرئی دانستهاند«؛ به همین علت است که حکما از قدیم انسان را حیوان ناطق نامیدهاند؛ یعنی حیوانی که هم سخن میگوید و هم فکر میکند، زیرا سخنگوئی و تفکّر با هم پیوندی ناگسستنی دارند و هیچکدام بدون دیگری تحقّق نمیپذیرد، یا به گفته دیگر، زبان و اندیشه لازم و ملزوم یکدیگرند.

.3 گفتار و نوشتار

زبانهای جهان هیچ یک ماده واحد و یکپارچهنیست بلکه هر زبانی در داخل خود بخشها و نمودهائی دارد مثلاً زبان فارسی از لحاظ تاریخی به فارسی باستان و میانه و نو تقسیم میگردد و فارسی دری یا نو نیز به نوبه خود از نظر زمانی به فارسی قرون مختلف تقسیم میشود و هر یک از این گونهها نیز از لحاظ مکانی و جغرافیائی نیز تقسیماتی دارند از قبیل: فارسی خراسان، فارسی عراق، فارسی ری، فارسی آذربایجان.

»در قرن هشتم و غیره. تازه یک زبان در زمان و مکان واحد نیز یکپارچه نیست بلکه خود صورتهای مختفی دارد و برای مثال زبان امروز تهران را به زبان درس خواندهها و عوام میتوان تقسیم نمود و زبان عوام خود بسته به صنفها و قشرهای مختلف آنها متفاوت است؛ ولی هر زبان با وجود داشتن گونهها و نمودهای مختلف دارای یک مایه اصلی و هسته مرکزی است که تا حدی بین همه صورتها و گونهها و نمودهای آن مشترک است و همین امر موجب میشود که تمام آنها را به نام یک زبان بخوانند به همین جهت گویش اصفهانی، تهرانی، خراسانی، زبان رسمی امروز، زبان فردوسی و سعدی و حافظ همه را زبان فارسی میگوئیم.

»مهمترین گونهی یک زبان که با هسته اصلی آن پیوند دارد آن قسمت است که زبان رسمی نامیده میشود یعنی نوشتهها و گفتههائی که بیشتر باسوادان و اهل علم و ادب و فرهنگ آن را میفهمند و بیشتر به وسیله طبقه درس خوانده بکار میرود و این همان زبانی است که در مدارس تدریس میگردد و با آن کتاب علمی و ادبی مینویسند و شعر فارسی میسرایند. پس در زبان نیز مانند بسیاری دیگر از امور اجتماعی یک وحدت توأم با کثرت وجود دارد و همین وحدت در عین کثرت است که کار تحقیق لغت و دستور و قواعد زبان را دشوار میسازد.« - همان: - 30

.4خط یا زبان لفظی

زبان لفظی، خود موجب ایجاد نوعی زبان بصریست که خط نام دارد و در حقیقت خط و زبان مکتوب، فرزند زبان ملفوظ است؛ زیرا حروف و اجزای خط، نماینده اصوات و آواهائیست که با آنها سخن میگوئیم. با توجّه به توضیحات یاد شده و تلفیق نظر ساختگرایان و زبانشناسان تبدیلی، میتوان زبان را به صورتی فنیتر چنین تعریف کرد: »زبان، نظامیست بهم بافته و نهادیست اجتماعی و استعدادیست فطری و زاینده که سبب تولید یا فهم علائم و کلمهها و جملههای تازه بیشمار، بوسیله انسان میشود و از این راه بین اجتماعات و افراد بشر ارتباط برقرار میکند. خط، نشانه مادی، محسوس و نوشتاری برای نظام ذهنی زبان است« - ساکی، . - 28 :1388

.5 گونههای زبان

زبانهای جهان هیچ یک ماده واحد و یکپارچه نیستبلکه هر زبانی در داخل خود بخشها و نمودهائی دارد مثلاً زبان فارسی از لحاظ تاریخی به فارسی باستان و میانه و نو تقسیم میگردد و فارسی دری یا نو نیز به نوبه خود از نظر زمانی به فارسی قرون مختلف تقسیم میشود و هر یک از این گونهها نیز از لحاظ مکانی و جغرافیائی نیز تقسیماتی دارند از قبیل: فارسی خراسان، فارسی عراق، فارسی ری، فارسی آذربایجان.

.5-1 زبان معیار - هنجار -

»زبان رسمی که شعر و ادب و تاریخ و قوانین و مراسلات اداری با آن نگاشته میشود مهمترین گونهی یک زبان که با هسته اصلی آن پیوند دارد آن قسمت است که زبان رسمی نامیده میشود یعنی نوشتهها و گفتههائی که بیشتر باسوادان و اهل علم و ادب و فرهنگ آن را میفهمند و بیشتر به وسیله طبقه درس خوانده بکار میرود و این همان زبانی است که در مدارس تدریس میگردد و با آن کتاب علمی و ادبی مینویسند و شعر فارسی میسرایند. پس در زبان نیز مانند بسیاری دیگر از امور اجتماعی یک وحدت توأم با کثرت وجود دارد و همین وحدت در عین کثرت است که کار تحقیق لغت و دستور و قواعد زبان را دشوار میسازد.« - همان: - 30

.6 انواع زبانها

مهم ترین مساله، چگونگی دسته بندی وطبقه بندی این زبا ها وپیدا کردن خانواده های اصلی زبانی است. برخی دانشمندان وزبان شناسان، زبانهای دنیا را از روی ساختمان صرفی ونحوی آنها به دسته هایی تقسیم کرده وآنها را رده بندی کرده اند. مطابق این شیوه طبقه بندی که اصطلاحا - نوعی - یا - ساختمانی - نامیده می شود، زبان های دنیا به سه دسته : تک هجایی، پیوندی وصرفی تقسیم می شوند.

-زبان های تک هجایی درین قبیل زبانها هر - هجا - یک - تکواژ - است یعنی هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود این هجا همیشه صورت ثابتی دارد، وشکل ظاهری آنها برحسب نقشهای مختلف دستوری تغییر نمی کند بلکه تناه از روی ترتیب همنشینی تکواژها بر روی زنجیر گفتار می توان به نوع صرفی آنها پی برد. زبان های چینی، ژاپنی، سیامی، تبتی وبرخی از زبانهای دیگر جزو زبان های تک هجا ئی به شمار می روند

- زبانهای پیوندی در این گونه زبانها ماده اصلی کلمات همیشه صورت واحدی دارد واگر معانی ثانوی بدان افزوده شود فرم اصلی کلمه تغییر نمی کند بلکه برای نشان دادن معانی فرعی واضافی، عناصر واجزای دیگر زبانی در کنار ماده ی اصلی کلمه قرار داده میشود، به عبارت دیگر، با اضافه شدن هر مفهوم جدیدی به معنی اصلی کلمه، جزئی دیگر که نماینده ی آن مفهوم است به کلمه اصلی می پیوندد وبه همین دلیل به راحتی می توان واژهای آنرا به تکواژه های متشکله اش تقسیم کرد.

- زبانهای تصریفی در این دسته از زبان ها برخی ازکلمات برای رساندن مفاهیم فرعی وثانوی، تعقیر شکل می دهند . همچنین در زبانهای صرفی کلمات خاصی وجود دارد که معنی جدا ومستقلی ندارند. وظیفه این کلمات که - حرف - خوانده می شود. نشان دادن مفاهیم فرعی ورابطه های خاص میان کلمات اصلی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید