بخشی از مقاله
چکیده
بی هیچ شکی، یکی از تاب ناكترین جلوههاي ادبیّات فارسی، از گذشته تا روزگار ما، تاملات و مفاهیم بلند عرفانی است. این مهم از باباطاهر در ادبیّات ایران راه گشود و با سنایی، عطار، مولانا و حافظ، و تا سهراب سپهري ادامه یافت و شعر و نثر پارسی را جانی اهورایی بخشید. بیتردید نفش باباطاهر در این میان بسیار شایسته تقدیر است، چرا که او با بیانی بسیار ساده و شیرین، بلندترین آموزههاي عرفانی را در ترانههاي خود براي فارسی زبانان جاودانه کرد. در مقاله پیش رو با رویکردي تحلیلی توصیفی، به بیان برخی از ویژگیهاي عرفان عملی در شعر بابا پرداخته ایم. بابا در دو حوزة مقامات و احوالات در چارچوب عرفان عملی به بیان دقیقترین تاملات در این حوزه پرداخته، که در این مجال ما به مهمترین آنها پرداخته و به اختصار پیرامون آنها سخن گفتهایم.
مقدمه
عرفان در لغت به معنی شناختن است، علمی است ازعلوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء وصفات اوست. و بالجمله راه و روشی که اهل االله براي شناسائی حق انتخاب کردهاند، عرفان مینامند - دهخدا، لغت نامه، ج. - 13592 :10 در واقع عارف کسی است که مراتب تزکیه و تصفیه ي نفس را طی کرده و اسرارحقیقت را دریافته باشد - سجادي، . - 566 : 1387 در خصوص معنی عارف گفته اند: عارف یعنی شناسنده و کسی است که او را به مرتبه شهود اسماء و صفات رسانیده باشند و این مقام به طریق مکاشفه بر او ظاهر گشته باشد - نیکلسون، . - 63 :1372
در متون معتبر عرفانی، عرفان را به دو بخش عرفان نظري و عرفان عملی تقسیم میکنند: عرفان نظري، بخشی از عرفان است که مربوط به تفسیر هستی یعنی تفسیر خدا و جهان و انسان باشد.
عرفان در این بخش مانند فلسفه است و میخواهد هستی را تفسیر کند. عرفان عملی آن بخش از عرفان است که روابط و وظایف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بیان میکند و توضیح میدهد. عرفان در این بخش یک علم عملی و از نوع سیر و سلوك است. باباطاهر عریان عارف و شاعر قرن پنجم هجري قمري و معاصر با طغرل شاه سلجوقی است. البته در باب حوادث زندگی و احوالات باباطاهر اطلاعات مبسوطی در دست نیست. برخی تذکرهنویسان وي را معاصر عینالقضات همدانی - یعنی حدود سال 525 هجري قمري - و برخی وي را هم عهد خواجه نصیر 672 - هجري قمري - دانستهاند.
نام بابا براي طاهر برآمده از طریقت عرفانی است که نشانگر عنوانی است که در سلسلههاي عرفانی جهت پیران طریقت به کار برده شده است. مولف ریحانه الادب در مورد باباطاهر میگوید: »از قدماي مشایخ اهل دیالمه است. رباعیات حقایق آیین و بدیع المضامین وي مشهور و در السنه دایر است. در حقیقت عاشقی است شیدا و سوز و گداز دل از اشعارش هویدا...« - ریحانه الادب، ج1ص. - 214 از باباطاهر علاوه بردوبیتیهاي معروف او، مجموعه کلمات قصاري نیز به زبان عربی به نام »اشارات« به جاي مانده است.
.1 زمینههاي عرفان عملی در عرفان باباطاهر
الف: مقامات
.1,2توبه
توبه یعنی بازگشت از گناه - سجادي . - 265 . 1387 اولین مقام از مقامات عرفانی که فرد از گناه پشیمان شده وعزم بر ترك آن دارد. در آیین اسلام بر توبه کردن و دست کشیدن از انجام گناه و طی صراط مستقیم بسیار سفارش شده است. پیامبر اسلام فرموده: الندم التوبه، توبه بازگشتن است. اما توبه داراي مراتبی است. باباطاهر در اشعار خود درباره ي توبه این گونه سخن گفته:
از آن روزي که ما را آفریدي بغیر از معصیت چیزي ندیدي
خداوندا به حق هشت و چارت ز ما بگذرشتردیدي ندیدي - دیوان، - 328
و یا آنجا که بابا، سراغ محبوب را در جا و مکان خاصی جستجو میکند، ولی چون میداند »او« در جا و مکان نمیگنجد و در همهجا متجلی است، به خود آمده و از گفته خویش پشیمان میشود و با گفتن استغفراالله، توبه میکند. البته توبه عارفان از غفلت است، چرا که توبه از گناه مقام متشرعه است نه عارفان.
که مو آیم بدانجا از همه راه کجا بی جاي ته اي بر همه شاه
همه جا جاي ته مو کور باطن غلط گفتم غلط استغفراالله - همان، - 219
ورع در اصطلاحات اخلاقی خویشتنداري از انجام گناه است - نراقی، » - 1383:148اهل ورع وتقوي کسی است که مرتکب معصیت نمیشود و از انجام امور ناشایست دوري میکند. تقوي همراه با ورع بزرگترین وسیله نجات و تنها نردبان سعادت انسان است« - برنا، . - 197 :1390 در کتاب جامع السعادات نراقی آمده: ورع نیز داراي مراتبی است: ورع اهل عبادت، ورع صالحین و ورع صدیقین. باباطاهر همواره به رعایت تقوا تاکید دارد و ایمان به این که انسان متعلق به این دنیاي فانی نبوده و همواره باید خود را آمادة سفر آخرت نماید. در این راه براي رسیدن به معبود نظر به یگانگی و عشق به خدارا در سر داشته و در این مسیر سر از سراي طبیعت به در آورده، نظر به راهی دارد که باید سبک بال در آن قدم گذاشت:
دلا راهت پر از خار و خسک بی گذارت برسرچرخ و فلک بی
گر از دستت برآید پوست بر تن برآور تا که بارت کمترك بی - دیوان: - 344
در این ابیات بابا از این که راه عشق و بندگی، راهی بس دشوار و دیریاب است، به سختیهاي عبور از عقبات به زیبایی سخن گفته و ورع را، چاره ساز رهایی از این آفات میداند.
.3,2 زهد
زهد در اندیشههاي صوفیه یکی از مقامهاي عرفانی است و در لغت زهد یعنی »روي گرداندن از چیزي« - سجادي، :1387 - 265 عزیزالدین نسفی میگوید: »بدان که زهد عبارت از ترك است، و زاهد کسی را گویند که او را از دنیاوي چیزي بوده باشد، و به اختیار خود آن را ترك کرده بود. و هر که را چیزي نبوده باشد، و ترك نکرده بود، او را زاهد نگویند، فقیر گویند« - نسفی، . - 1389:330 انسان زاهد به امور دنیوي و زیباییهاي آن مشغول نمیشود و امید رسیدن به بهشت را در سر می پروراند که این معنی در دیوان باباطاهر به چشم می خورد آنجا که میگوید:
خوشا آنان که االله یارشان بی بحمد و قل هو االله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی - همان: - 144
در کلمات قصار باباطاهر آمده: الزهد ترك نعمت الدنیا والاخره،زهد بی رغبتی است و زهد ترك دنیا وآخرت است - باباطاهر،. - 68:1363و یا الزهد حقیقه تبعها و تزهد ترك تبعه حقیقه: یعنی زهد حقیقتی است که ترك تابع اوست نه این که ترك ملتفت الیه باشدو تزهد یعنی تکلیف ورزیدن و در زهد ترکی است که بالاخره منجر شود به حقیقت زهد که در زهد التفات به ترك نیست و در تزهد التفات به ترك خواهد بود - همان:. - 68
.4,2 فقر
»فقیر کسی است که مال نداشته و یا بهره ي او از مال کمتر از نیازمندیش باشد، اما در عرفان اسلامی فقیر به کسی گفته میشود که رغبتی به مال و بهره ي دنیا ندارد و اگر مالی به دست او برسد به جهت توجهی که به خدا دارد به آن دل نمی بندد و به جمع مال نمیپردازد تا این امور حجاب او نشود« - طوسی . - 83: 1369