بخشی از مقاله
چکیده
هر یک از شاعران بزرگ زبان فارسی از جهتی شهرت یافتهاند. شهرت خاقانی در سرودن اشعار مصنوع و متکلف است. وجود نام اشخاص غیر ایرانی، باعث به وجود آمدن بخشی از ابهام در شعر خاقانی گشته است. نامهای غیر عربی زنان در دیوان خاقانی 17شخصیت زن را شامل می شوند که به دو دسته دینی و غیر دینی تقسیم میشوند. از میان آنان نام مریم - ع - بالاترین بسامد را دارد. عوامل خاصی در توجه خاقانی به عیسی - ع - و مریم - ع - در زندگی او وجود دارد که از عمدهترین آنها میتوان به نسطوری بودن مادر او، همسایگی با کشوری با آیین مسیحیت و ارتباط با شخصیتهای مسیحی اشاره کرد.. بعد از مریم - ع - بلقیس، زبیده همسر هارون الرشید و رابعه بیشتر از دیگران به کار رفته اند.در مورد همه این شخصیتها، خاقانی با اصرار در به کارگیری دو صنعت تلمیح و تناسب، زیبایی بی نظیری در شعر و ادب فارسی خلق نموده است که توانایی و قدرت او را در فنون شعری به رخ می کشدوقطعاً یکی از دلایل خاقانی در سرودن اشعار مفاخره آمیز اوست.
کلیدواژهها: دیوان خاقانی، غیر ایرانی، زنان مشهور، شخصیت های دینی، شخصیت های غیردینی
.1 .1 مقدمه:
یکی از بزرگترین قصیده سرایان قرن ششم هجری که همگان به عظمت مقامش درشاعری و بلندی مرتبه اش در سخنوریمقرّ و معترفند، خاقانی شروانی است. بی شک می توان او را بزرگ ترین شاعر سبک آذربایجانی نامید.استاد فروزانفردر این باره می گوید:»خاقانی از سخنگویان قوی طبع و بلندفکر و یکی از استادان بزرگ زبان فارسی و درجه اول از قصیده سرایان عصر خویش است. وی به نیروی طبع بلند و اندیشه عظیم وقریحه سرشار خود، بر آوردن هر گونه معنی مأنوس و نامأنوس و نمایاندن همه مضامین توانا بوده و در رام کردن معانی صعب، اقتداری بی نهایت داشته است. - «فروزانفر، - 617 :1350
دیوان خاقانی از منظر مقام سخنوری و توانایی، از پیچیدهترین دیوانهاست و به همین سبب، در بین عامه مردم از توجه کمتریبرخوردار است. چون هم فهم درست و لذت بردن از اشعارش نیاز به سطح بسیار باﻻیی از چیرگی به زبان پارسی و دیگر دانش ها مانند پزشکی کهن ایرانی که بیشتر بر مبنای گیاهشناسی و داروشناسی بود، نجوم، تاریخ، قرآنشناسی و حدیثشناسی دارد؛ و هم اینکه خواننده باید با شعر پارسی از دیدگاه فنی و به اصطلاح »صنعت شعر«، به حد کافی مطلع باشد تا بتواند به اشعار پرمغز خاقانی به درستی پیببرد.کاربرد مسائل و اصطلاحات مربوط مسیح و دین مسیحیت شعر خاقانی بسیار زیاد است.
به طوری که می توان او را یکی از برجسته ترین عیسوی گوهای ادب فارسی دانست. عوامل متعددی در تأثیر این دین بر شعر خاقانی می توان نام برد. از جمله این عوامل می توان به مسیحی بودن مادر او و ارتباط او با اشخاص میسحی و همچنین همسایگی او با کشوری مسیحی اشاره کرد.بر این اساس او از اشخاصی مسیحی در شعرش نام برده است که برای خواننده شناخته شده نیستند.نکتهی دیگر اینکه او به علت معلومات گسترده اش از تاریخ پیامبران، پادشاهان و امامان، تلمیحاتی از داستان های آنان آورده است که ذهن خواننده را متوجه آن اشخاص می نماید و کنجکاوی او را باعث می شود. زنان را در دیوان خاقانی می توان به دو دستهی دینی و غیر دینی تقسیم کرد:
-2-1شخصیت های دینی:
.1-2-1آسیه:
»او زن یکی از فرعونان مصر با نام رامسس دوم بود. چون فرعون از منجمان شنید که کودکی به دنیا خواهد آمد که او را هلاک خواهد ساخت، حکم کرد تا هر طفلی که به دنیا آید بکشند. اما پدر و مادر موسی او را بر آب نهادند. زن فرعون آسیه، موسی را ازآب گرفت و در قصر فرعون او را پرورید از این جهت آسیه به پرهیزگاری و زهد و خداپرستی معروف است.« - شمیسا، :1366 ص - 439 طبری نام او را ایسیه ذکر می کند.ایسیه بعد از مرگ قابوس برادر فرعون،به همسری فرعون در می آید: »زنی بود برادرش را بزرگو از اهل بیت ایشان بود نام او ایسیه بنت مزاحمنب عید بن ریان بن الولید، فرعون الأوّل، صاحب یوسف، و با عقل و خرد بود و پارسا و نیکو روی. و این فرعون الولید بن مصعب آن زن را به زنی کرد و او را بزرگ داشتی و گرامی، و اندر ملک تدبیرها با وی کردی و گفتی که من به هیچ چیز که از ملک برادرم به من رسید بدان شاد نیستم مگر بدین زن. ایسیه که زن فرعون بود که او را از بنی اسرائیل هیچ بنده و پرستار نبود و بر دین یوسف بود بر دین بنی اسرائیل، و خدای را پرستیدی پنهان از فرعون.« - بلعمی،1378،ج - 265 :1 خاقانی از زهد و توفیق آسیه به عنوان صفت برتر او نام برده است.
آسیه و زهد:
ای ساره صفات و آسیه زهد کس چون تو زبیده سان ندیده است - خاقانی، - 51 :1389
هست آسیه به زهد و زلیخا به ملک از آنک تسلیم مصر و قاهره بر قهرمان اوست - همان: - 53
آسیه و توفیق:
توفیقی که خاقانی برای آسیه از آن نام برده است همان توفیق مربوط به پرورش پیامبر بزرگ خدا، حضرت موسی عمران - ع - ، دردامان او و در بارگاه فرعون است:
آسیه توفیق و ساره سیرت است سیرتش بر انس و جان خواهم گزید - خاقانی، - 53 :1389
آسیه و کرامت:
ای آسیه کرامت و ای ساره معرفت حوّای وقت و مریم آخر زمان شده - همان: - 281
.2-2-1زهرا - س - :
دختر محمد - ص - و خدیجه، همسر علی بن ابیطالب و مادر حسن ابن علی و حسین ابن علی سه امام نخست شیعه و یکی از پنج
عضو آل عبا است.در دیوان خاقانی3 بار به نام حضرت زهرا - س - اشاره شده است که بلندی قدر و علوّ مرتبهی ایشان نزد
خاقانی در این ابیات کاملاً مشهود است:
آن خدیجه همتی کز نسبتش بانوان را قدر زهرا دیده ام - خاقانی، - 1389:196
.3-2-1ساره:
»همسر حضرت ابراهیم که چون باردار نمیشد، از حضرت خواست که با کنیزش ازدواج کند اما با تولد اسماعیل به آنها حسد کرد و از خانه راند. او در پیری بنا به مژدهای که فرشتگان به او داده بودند، صاحب پسری به نام اسحاق شد - شمیسا، :1366 ص - 86
ای ساره صفات و آسیه زهد کس چون تو زبیده سان ندیده است - خاقانی، - 51 :1389
.4-2-1حمیرا - عایشه - :
لقب عایشه دخت ابوبکر، نخستین خلیفه از خلفای راشد و سومین همسر محمد پسر عبداالله، پیامبر اسلام است. مادرش ام رومان از قبیله کنانه بود. محمد به عایشه کنیهام عبداالله، به خاطر نام خواهرزادهاش عبداالله پسر زبیر داده بود. نام کامل وی عائشه بنت ابی بکر بن ابی قُحافه بن عامر بن عَمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لؤی است. ام المؤمنین و أم عبداالله از القاب اوستحمیرا از دیگر القابی بود که پیامبر اکرم - ص - به همسرش عایشه داده بود و او را با این لقب صدا می کرد:
از سر زهد و صفا در شخص او هم خدیجه هم حمیرا دیده ام - خاقانی، - 1389:196
.5-2-1خدیجه:
ام المؤمنین، اولین همسر پیامبر که حضرت لقب کبری را به او داده بودند. پیامبر همیشه از مساعدتهای خدیجه در پیشرفت کار نبوت یاد میکردند - سجادی، :1374 ص. - 394و خدیجه خویش پیغامبر بود او از قریش بود، و او[دختر خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی بود. و او را یکی شوی بود و بمرده بود و خواسته فراوان از وی بمانده، و خدیجه بازرگانی کردی . و او را یکی آزاد کرده بود نامش میسره، و مردی پارسا بود با امانت . و هر سال یکی کاروان پر از خواسته به دست این میسره به شام فرستادی. و پیغامبر علیه السلام اندر قریش شناخته شده بود به امانت و دیانت و راست گفتن، و او را محمد الامین خواندندی، و خبر او پیش خدیجه بگفتند. پیغامبر را بخواند و گفت: امسال با این غلام من به شام شو به بازرگانیو. اندر مکّه کم کسی بود از بازرگانان که سرمایه از خدیجه نداشتند. و گروهی گویند ] که او مر پیغامبر را به مزد گرفت و گروهی گفتند[که خدیجه پیغامبر را به انبازی گرفت و به شام فرستاد.
پس پیغامبر علیه السلام با میسره برفت، و بیست و پنج ساله بود. س کاروان سالار کاروان به شهر اندر برد و بارها بفروختند. و هر چه به یک درم خریده بودند به ده درم سود بفروختند و باز گشتند. پس چون کاروان بیامد و از آن بازرگانی سود بسیار آمدش، افزونتر از هر سال، خدیجه گفت: این مرد بر ما خجسته است. و میسره را گفت دیگر که به شام روی، محمد امین را با خویشتن ببر که وی سخت مبارک است. و خدیجه زنی بود داهیه و عاقله و بارای و خواسته فراوانو. هر کس از بزرگان مکّه او را خواسته بود، و او شوی نکرده بود. پس پیغمبر را علیه السلام بخواند و گفت: یا محمد، تو دانی که مرا به شوهر حاجت نیست و هرگز رغبت به شوهر نکردهام، و اکنون زنیام به سال برآمده، و بسیار کس از بزرگان مکّه مرا خواستند و من کس را اجابت نکردم، و مرا خواسته بسیار است و همی ضایع شود و کسنگهبان نیست، و من به تو گراییدم از بهر آنکه در تو امانت یافتم تا این خواسته مرا نگاه داری. و عمت را بگوی، ابو طالب، تا بیاید و مرا از پدرم از بهر تو بخواهد.
و پدر خدیجه خویلد هنوز زنده بود. محمد علیه السلام این سخن با ابو طالب بگفت. پس بو طالب به نزد خویلد شد و خدیجه را بخواست از بهر پیغامبر.. .. و پیغامبر علیه السلام پانزده سال با خدیجه ببودو. چون پیغامبر علیه السّلام چهل ساله تمام شد، او را وحی آمد. و خدیجه بعد از وحی پنج سال دیگر بزیست. و نخستین زن از زنان که مسلمان شد خدیجه بود. و پیغمبر علیه السلام بیست سال با وی ببود. و تا خدیجه نمرد، هیچ زن دیگر نکرد از حرمت او. بلعمی،1378ج - 23 :3
خدیجه و سخاوت:
سخاوت از جمله صفات بارز اوست که شاعر در دیوان خود به آنها اشاره کرده است.این سخاوت همان است که باعث شد خدیجه همه ثروت خود را در راه گسترش و نشر دین مبین اسلام خرج کند:
از سر زهد و صفا در شخص او هم خدیجه هم حمیرا دیده ام - خاقانی، - 1389:196
آن خدیجه است کز ارادت حق مال و جان بر پیمبر افشاندست - همان: - 56