بخشی از مقاله
چکیده
الگوپژوهی پیشرفت عاقبت در دهه آغازین در میان آمدن مدیریتی خویش، به ضرورت پردازش سند الگوی پایه - الگوی اجمالی پیشرفت کشور - رسیده است و در متون چندگانه پیشنویس آن، در ساختاری پنج لایهای از مبانی، تا رسالت، تا آرمان، تا افق و تا تدابیر، طراحی شده و نسخههایی چند از آن به معرض نقد و نظر آمده است. ساختار مبنا در سند الگوی پایه توسعه و مضمون متناسب با آن، آیا در چارچوبه همین الگو - ساختاری و مضمونی - ی این نمونه پیشنویسها منحصر است؟ آیا میتوان ساختار - سامانه - بهینهای در نظر گرفت که چشمانداز فرآوریتر شدهای را در حیث ساختاری و محتوایی سند و نیز فرآیند تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، پیشرو بگذارد؟
تحقیق به مدد ترکیبی از روششناسیهای پیشرونده و بازخورانده، آمیخته، پسااستقرایی، استنباطی و رویکرد سیستمی و آیندهنگار، بر آن است که سند الگوی پایه پیشرفت، سند الگوی پایه مدیریت دانشبنیان پیشرفت است که در نهاییترین تحلیل، اصل »نظریه و نظام مدیریت تفقه در دینبنیان پیشرفت« - شامل بنیان معرفتشناخت الگو و ساختار نظام مدیریتی مبتنی برآن - را، در کانون ساختاری سند و »سند الگوی پایه نظام ملی تولید اندیشه و دانش پیشرفت - نقشه جامع علم - « را، در یک سوی این سامانه و »سند الگوی پایه آیندهنگار پیشرفت دانشبنیان - نقشه جامع علمی - « را، در سوی دیگر آن، در شبکه فراگیر درون منظومهای این ارکان، یعنی »سازوکار پیشرونده و بازخورنده نظر اقدام توسعهای«، مستند به یک منطق مرجع مفهومی و عملیاتی آیندهنگار راهبردی را، شامل است.
1 سرآغاز
تجربه انقلاب اسلامی در حال فرآوری است و نظریه ج.ا.ا.، نظریهایمطبّق، در دو سطح الگوی درونزای پیشرفت و در زیرساز آن، اندیشه مبنای پیشرفت است که در سامانی فشرده، »سند الگوی پایه پیشرفت« نام دارد:
11 گذار از پیشینه به امروز
تجربه تحولی انقلاب اسلامی از چشمانداز تاریخ فکر ترقی، پس از دوره سعی و خطایی آغازین، کمتر از یک دهه است وارد فصل خودآگاه الگویی تحول خویش میشود اگرچه هنوز تا برآمدن فصل معرفتشناخت آن چند دههای باقی مانده است. نظریهای شدنِ ماهیت انقلاب اسلامی، برای تبیین مبنای کیستی انقلاب اسلامی و نظریه و نظام مدیریت مبنا در این نظام، در این دوره تازهآمد با ظهور ایده الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به تدریج در ردیف نظام مسائل بالادستی ملی تلقی میگردد.
- برای تفصیل بیشتر ن.ک.به: آکوچکیان، دستجانی، صفری، 1393، 30 - 28 الگوپژوهی پیشرفت عاقبت در دهه آغازین خویش، به ضرورت پردازش سند الگوی پایه - الگوی اجمالی پیشرفت کشور - رسیده است و در چارچوبه یک سازوکار - فرآیند روش - خودویژه، سند الگوی پایه پیشرفت، سند مرجع در الگوی مدیریت دینشناخت تغییر اجتماعی، در فضای مقتضیاتی پایدار جهان معاصر ایرانی تلقی می گردد. در آستانه طرح ایده الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و رویکرد آغازین در پردازش سند الگوی پایه، پیشنویسهای چندگانهای1 در یک الگوی پنج لایهای - از مبانی، تا رسالت، تا آرمان، تا افق و تا سطح تدابیر - به معرض نقد و نظر آمده است.
ساختار مبنا در سند الگوی پایه توسعه، آیا در چارچوبه الگو - ساختاری و مضمونی - ی این نمونه پیشنویسها منحصر است؟ آیا میتوان ساختار - سامانه - بهینهای در نظر گرفت که چشمانداز فرآوریتر شدهای را در حیث ساختاری و محتوایی سند و نیز فرآیند تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پیشرو بگذارد. وجوه پیشنویسهای یادشده با یک وضعیت اندیشهای مشترک تدوین گردیدهاند و در عین نکتههای ارجمند در میان آمده و قابل تقدیر در برآیندگیری از اندیشههای اهل نظر دارای کاستیهای مشترک چندی است که فراخوان به برخی بازنگریهای مبنایی، ساختاری و محتوایی این اسناد است:
1 اندیشه معطوف به مقوله پیشرفت همچنان دارای مرز فارق با اندیشه دینشناخت پیشرفت و اندیشه پیشرفتشناخت دین است. علیرغم طرح سه گانه مبانی معرفتشناختی در مجموعه پیشنویسهای پیشنهادی، ماهیت معرفتشناخت اندیشه پیشرفت همچنان مغفول افتاده است. اندیشهپردازی درباره پیشرفت مقدمه ورود به اندیشه پیشرفت است که قلمرو وسیعی از مکتب معرفتی را تحتالشعاع خویش می گیرد. عقلانیت اجتهادی مبنا، همچنان با عقلانیت قرآنی دارای فاصله است؛
2 نگرش خطی در الگوپردازی متأثر از بنیان فلسفی این آراء، همچنان بر ساختار عمومی پیشنویسها حاکم است و در ساختاری خطی از نظر به اقدام - مبانی به تدابیر - و بدون لحاظ روششناسی لازم سازوکاری محبوس مانده است. مباحث سطوح گوناگون الگوی پیشنویس گویا که ادبیات و تحلیل آثار معمول دین پژوهی است و نه اصول راهبردی مبنا برای یک سند بالادستی؛
3 تبعیت خودآگاه و یا ناخودآگاه نمونههای پیشنویس از الگوهای مرسوم اسناد راهبردی بالادستی موجب آن شده تا در کانون طراحی سند الگوی پایه، نظام مبنای مدیریت یا اصل ولایت فقیه دیده نشود و تأثیر گذاری مستقیم قرائت برگزیده از آن، بر روی کلیت و جزئیت سند الگوی پایه، به غفلت رود؛
4 خط مغفول اصلی کاربردی در متن ساختار، چرخه سازوکاری درونی الگوی پیشنهادی از سازوکار رشد اندیشه تا سازوکار گفتمانسازی پیشرفت است. کاستی وجه کاربردی این نمونه پیش نویسها در کنار علل دیگری چون کاستی معرفتشناخت اتکاء به نحله فلسفی مرسوم صدرایی، از جمله به دلیل این عدم اهتمام سازوکاری است؛
5 حجم قابل توجه مباحث نظری در مقایسه با سطح پردازش لاغر و محدود آرمانها و نظامهای مطلوب و سپس رسالت، افق و تدابیر، نشان دهنده همچنانه عدمتوجه به مفهوم پارادایم و متاپارادایم در پردازش الگوی پیشرفت است و سطوح تحلیل افق، رسالت و تدابیر، بایستی ترجمان تام مبانی یادشده باشد که اینگونه نیست؛
6 روح زنده حاکم بر کلیت الگوی انبیایی و قرآنی تحول، عدالت است. در عین اهتمام اجمالی در پیشنویسهای یادشده، به شهادت عینیت رخ نموده چند دهه اخیر که محصول عملکرد متکفلان این نگاشت نهادی است، عدم سیلان مبنایی اندیشه عدالت در سطوح یک به یک پیشنویسهای یادشده مورد نقد است؛
7 کلیت سطوح، از لایه آَشکارگی و زبان رسانهای و گفتمانی الگو، خالی است؛ اگرچه در پیشنویس نشست 93، بدان توجه ابتدایی شده بود؛
8 قلب تنفسکننده سند، نظامهای مطلوب دینشناخت است که در صورت نظامهای تربیتی، فکری، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، قضایی و امنیتی و دفاعی، میتوانست مدنظر بوده و مستند نظام برنامه آیندهنگار راهبردی باشد؛
9 مجموعه پیشنویسهای پیشنهادی از جمله به علت عدم چسبندگی به اصلیترین مسائل راهبردی سپهر معرفتشناختی جامعهشناختی کشور، در مانند اصول تناسببخشی نهاد مدنیت ملی با سطوح توسعهای از جمله در عرصه اقتصاد ملی، دارای ظرفیت کافی در نقد وضعیت توسعه ملی نیستند:
10 حاملان سند الگو، بایستی در ضمن سند الگو معرفی گردند که موضوع را به سامانه فاعلی نظام ولایت فقیه مرتبط میسازد که به دلیل فقدان اصل نظریه مدیریت پیشرفت در کانون نظریه، بدان امعان نظری نگردیده است. با این ملاحظات و برخی نکات دیگر، این قلم، رهسپار یک نگرش معرفتشناختی، ساختاری، سازوکاری و گفتمان دیگرگون از منظومه پیشنویسهای پیشنهادی است. مشارکت نخبگان و نهادهای اندیشهای در اهتمام به این جنبش معرفتشناختی برای پردازش اندیشه مبنای پیشرفت و در راستای آن اهتمام به فرآیند پردازش از اجمال به تفصیل الگوی پیشرفت، یک تکلیف روشنبین ملی است. نمای آغازینی از این الگوی پیشنهادی جایگزین، در این مقاله تقدیم می گردد.
12 نگره برگزیده
در نهاییترین تحلیل، اصل »نظریه و نظام مدیریت تفقه در دینبنیان پیشرفت« - شامل بنیان معرفتشناخت الگو و ساختار نظام مدیریتی مبتنی بر آن - ، در کانون ساختاری سند، »سند الگوی پایه نظام ملی تولید اندیشه و دانش پیشرفت - نقشه جامع علم - « در یک سوی این سامانه و »سند الگوی پایه آیندهنگار پیشرفت دانشبنیان - نقشه جامع علمی - « در سوی دیگر آن قرار دارد و شبکه نظامبخش فراگیر درون منظومهای این ارکان، یعنی »سازوکار پیشرونده و بازخورنده نظر اقدام توسعهای«، در ضمن یک الگوریتم جامع سه وجهی مستند به یک منطق مرجع مفهومی و عملیاتی آیندهنگار راهبردی، انسجام درونی این ساختار را تضمین نموده است و در فاعلان هماهنگ نظام جامع مدیریت پیشرفت - نظام ولایت فقیه - توزیع گردیده است.
فرآیند فرآوری سند الگوی پایه، در ضمیمه خویش بایستی در ضمن ماتریس سه ضلعی پردازش سطوح نگاشت ادراکی به سطوح تحقیق و توسعهای - نظر به اقدام توسعهای - در هر دو نقشه جامع و کانون نظام مدیریتی آن در یک سو، سطوح تبعیت از نظام درونی الگوی تنزیلی قرآن کریم - به مثابه منطق مرجع سطوح رویکردی آیندهنگار سند الگو - در سوی دیگر و فرآیند دهی آن دو سویه استنتاجی - قیاس عملی - و استنباطی ارکان سه گانه ساختاری در ضمن سازوکار جامع در ضلع سوم، ظرفیت توسعه خویش را نشان دهد - شکل . - 1 - برای تفصیل بیشتر ن.ک.به: آکوچکیان، فرجیان، .