بخشی از مقاله

چکیده

زنان در سالهای اخیر دارای نقش تعیین کنندهای در مناسبات و حیات شهری بودهاند. گسترش آگاهی زنان از طریق افزایش تحصیلات، عضویت در گروه-های اجتماعی، دسترسی به تکنولوژی و ... موجب افزایش میل ایشان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی شده است. یکی از فرصتهای فعالیت اجتماعی برای زنان مشارکت در سطح محله زندگی است، که این امر در سالهای اخیر با گسترش نهادهای محلی تقویت شده است. هدف نویسنده در این مقاله تحلیل مشارکت زنان در محله خواجه نظام میباشد. این محله از جمله محلات قدیمی شهر تهران است که به دلایلی همچون سکونت ساکنین قدیمی در محله و حفظ اصالت در بین آنان و تطیبق مهاجران وارد شده با فرهنگ محیط، بر خلاف بسیاری از محلات دیگر، همچنان شکل محله در معنای سنتی خود را حفظ کرده است. سوالات اصلی در این پژوهش شامل این است که علل مشارکت زنان در محله خواجه نظام چیست؟ فضاهای عمومی چه نقشی در ماهیت مشارکت آنان دارند؟ سطح مشارکت زنان در محله خواجه نظام به چه صورت است؟ دادههای این مقاله بر اساس روشهای کیفی - مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده مشارکتی و مشاهده غیرمشارکتی - جمعآوری شده است و بر اساس تحلیل تماتیک مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه نشان میدهد مشارکت زنان در محله خواجه نظام در فضاهای فرهنگی و مذهبی صورت میپذیرد. در فضاهای فرهنگی شاهد مشارکت سه گروه از زنان از جمله تسهیلگران، مشارکت جویان عملگرا و مشارکت جویان آموزشمحور هستیم و در فضاهای مذهبی از جمله مساجد، حسینیهها، هیئات، سفرههای زنانه و ...

مقدمه

موفقیت مدیریت شهری در دستیابی به اهداف تعیین شده، نیازمند به مشارکت اجتماعی زنان است. زنان در سالهای اخیر دارای نقش تعیین کنندهای در مناسبات و حیات شهری بودهاند. گسترش آگاهی زنان از طریق افزایش تحصیلات، عضویت در گروههای اجتماعی، دسترسی به تکنولوژی و ... موجب افزایش میل ایشان به شرکت در فعالیت اجتماعی شده است. نهادهای محلی در برخی از محلات شهر تهران به صورت موثری در جلب مشارکت بانوان موفق عمل نمودهاند. محله خواجه نظام یکی از محلات ناحیه دو منطقه هفت تهران میباشد، این محله از جمله محلات قدیمی شهر تهران است که طبق اسناد تاریخی، در زمان قاجار بخش ابتدایی شکارگاه تهران قدیم محسوب میشده و تا جنگلهای سرخه حصار ادامه داشته است.این محله به دلایلی همچون سکونت ساکنین قدیمی در محله و حفظ اصالت در بین آنان، تطیبق مهاجران وارد شده با فرهنگ محیط، عبور محور اصلی محلی از میان محله و ... بر خلاف بسیاری از محلات دیگر، همچنان شکل محله در معنای سنتی خود را حفظ کرده است. همچنین در بیست سال گذشته برخی مکانها و المانها به محله افزوده شده است که در تقویت احساس هویت محلی در بین ساکنین تاثیر مثبتی داشته است؛ از جمله بوستان سپیدار، باغ موزه دقت، سرای محله خواجه نظام و ... وجود مساجد، حسینیهها، سفرههای زنانه و صندوقهای قرض-الحسنه که از دیرباز به فعالیت در محله میپرداختند و علاوه بر کارکردهای مذهبی بستری مناسب برای مشارکت در حیات شهری بودند، موجب شگلگیری گروههای متعددی از زنان فعال در سطح محله شده است. همچنین وجود سرای محله خواجه نظام با توجه به جانمایی مناسب آن و قرارگیری در تنها بوستان محلی محدوده، تنوع خدمات ارائه داده شده و بهرهگیری از اساتید و مربیان مجرب، در ترغیب زنان به مشارکت عملی در محله نقش مهمی ایفا نموده است. اکنون زنان محله خواجه نظام با توجه به علایق، نیازمندیها، شبکهی روابط و نزدیکی به محل زندگی، در یک یا چند یک از این گروهها عضویت دارند و مدیریت شهری را در رسیدن به اهداف آن یاری میدهند. در این تحقیق به تحلیل تماتیک1 مشارکت زنان در محله خواجه نظام خواهیم پرداخت.

ادبیات تحقیق

در زمینه مشارکت اجتماعی تحقیقات مختلفی صورت گرفته است. در پژوهشی که توسط نوب ماساو در سال1991 با عنوان »مشارکت اجتماعی در ژاپن در بین زنان توکیو« انجام شده است، نتایج بررسی نشان داد که شیوهی زندگی روستاییان شهری که اولین الگوی مشارکت اجتماعی در ژاپن است. اما توسعهی صنعتی و بهبود خدمات دولتی طیف وسیعتری از الگوهای مشارکت اجتماعی در شهرهای ژاپن را ایجاد میکند. سطح تحصیلات زنان متاهل که دارای تحصیلات کمتری هستند فقط قادر به مشارکت اجتماعی در محدودهی خود هستند چرا که آنها مشارکت در روابط همسایگان را به عنوان یک هنجار پذیرفته بودند. تاهل، تحصیلات، پایگاه شغلی زنان، داشتن زمان کافی، تعداد فرزندان و طول مدت سکونت، به عنوان متغیرهای دارای ارتباط با مشارکت اجتماعی زنان تایید شدند . - Masao,1991 - در پژوهشی با عنوان »تاثیر شبکههای مجادلات سیاسی بر روی مشارکت در عرصه عمومی« توسط هیلز و مک لئود و همکاران - 1999 - انجام شده است، میان متغیرهای چهارگانه سن، تحصیلات، درآمد و جنس، متغیر جنسیت هیچگونه رابطهای با مشارکت ندارد. همچنین ناهمگونی شبکه ارتباطات شخص دارای اثر معناداری بر مشارکت است و استفاده از رسانههای عمومی دارای اثر مستقیم بر مشارکت نبوده بلکه تنها از طریق اثر بر روی متغیر بحثهای بین شخصی بر مشارکت تاثیر گذارده است. در مطالعهای که سال 2010 در تانزانیا صورت گرفته، سطح تحصیلات، منطقهی زندگی، جایگاه اقتصادی، مذهب و گروه سنی به عنوان متغیرهای تاثیرگذار در مشارکت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان مورد تایید قرار گرفته است - . - Losindilo,2010

در تحقیقی که دربندی - 1385 - با عنوان »بررسی رفتار و نگرش جمع گرایانه شهروندان تهرانی« انجام داده است، به منظور افزایش همکاری در موقعیتهای دو راهی اجتماعی، چند راه حل ارائه شده است که شامل تقویت دیگر خواهی و تعهد جمعی، آموزش درباره-ی زیانهای عدم همکاری و فواید همکاری، کم هزینه کردن همکاری و پر هزینه کردن عدم همکاری و تغییر نظارت رسمی و غیر رسمی میشود. همچنین در پیمایشی که علوی تبار با عنوان »تعیین الگوهای مشارکت شهروندان در جامعه مردسالار« در سال 1379 انجام داده است و بر این اساس متغیرهای سن، تحصیلات، اعتماد به نفس، وضعیت شغلی، روابط سنتی و اخلاقی، شهرنشینی و احساس بی قدرتی به عنوان متغیرهای دارای ارتباط با مشارکت تایید شدهاند. یحیی الشوکی در سال 1383 پیمایشی با عنوان »بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان در اداره امور شهر« انجام داده است که در این پیمایش ساکنان منطقه 6 شهرداری تهران مورد بررسی قرار گرفتهاند، بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش متغیرهای احساس فایدهمندی، احساس بی قدرتی، سطح اطلاعات و سن به عنوان متغیرهای دارای ارتباط با مشارکت تایید شدهاند، و متغیرهای عضویت گروهی، سطح سواد و جنس مورد تایید قرار نگرفتهاند. همچنین بر اساس پژوهشی که ژاله شادی طلب و افسانه کمالی با عنوان »مشارکت اجتماعی زنان« در سطح شهر تهران انجام داده اند، مشارکت مذهبی-خیریهای بالاتر از متوسط و گرایش اندک به سایر انواع مشارکتهای اجتماعی در میان زنان گزارش شده است. زنان بر اساس میزان مشارکت اجتماعی به چهار گروه تفکیک شدهاند، منفعلترین گروه زنان 38 درصد، انزوا جویان 31 درصد، فعالان فرهنگی 14 درصد و مشارکتجو ترین زنان که 16 درصد از کل جامعه مورد بررسی را تشکیل میدهند. محدودیت های ساختاری و خانوادگی از بارزترین موانع مشارکت اجتماعی آنان گزارش شده است. بر اساس تحقیقی که حسین شکویی و علی حسینی با عنوان »ساز و کارهای مشارکت شهروندان در تهیه طرحهای توسعه شهری و ارائه الگوی مناسب« در سال 1382 انجام داده اند، متغیرهای بهبود کیفیت طرحها، رعایت اصول عدالت اجتماعی، تمرکز زدایی از قدرت در تهیه طرحهای مشارکتی شهری به عنوان متغیرهای دارای ارتباط با مشارکت تایید شدهاند. در این تحقیق شهروندان بالای 15 سال شهر رشت مورد بررسی قرار گرفته-اند.

از اواخر دهه 1950، مفهوم »مشارکت« و »توسعه مشارکتی« به منزله مفهومی مهم در مباحث توسعه اقتصادی و اجتماعی مطرح شد - رهنما،. - 116:1377 تعاریف مختلفی در خصوص مشارکت 1وجود دارند. علویتبار مشارکت را اینگونه تعریف میکند: »مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت2 کار شریک شوند.« در این تعریف سه جزء مهم وجود دارد: درگیر شدن، یاری دادن و مسئولیت. با توجه به آنچه در تعریف مشارکت آمد، میتوان به روشنی دریافت که تحقق مشارکت مستلزم فراهم آمدن برخی پیش نیازهاست. برخی از این پیش نیازها در وجود شرکت گننندگان و برخی دیگر در پیرامون جای دارند. این پیش نیازها تحقق و کارسازی مشارکت را تعیین میکنند و سطح آن را مشخص میسازند - علویتبار،16 :1379. - 15 به عقیدهی بیرو، از منظر جامعهشناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد - عمل مشارکت - تمیز قایل شد. مشارکت در معنای اول داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد و در معنای دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر میدهد - بیرو، . - 275:1366 همچنین به بر اساس دیدگاهIPAP 3 مشارکت عبارتست از یک فرایند پرورشی و توانمند سازی که در آن مردم و افراد یاریرسان، وارد نوعی شراکت با حاکمیت میشوند، مسائل و نیازها را تشخیص می-دهند و هر بار بیشتر مسئولیت طراحی، مدیریت، کنترل و نظارت بر روی فعالیتهای جمعی ضروری خود را تقبل میکنند - خسروی جعفری و همکار،. - 1384

شهر، شهروند و مدیریت شهری به عنوان مفاهیمی هستند که ارتباط بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با یکدیگر دارند. برقراری شرایط و زمینههای لازم برای تعامل بین عناصر مدیریت شهری که شامل شهروندان، نهادهای اداره کننده شهر، شورای اسلامی و بخش خصوصی است، نیازمند قرار گرفتن بر مقدار قانون مداری است. قانون مداری مبتنی بر تدوین قوانین و مقرراتی است که وظایف و تکالیف دو سویه شهروندان و مدیریت شهری را روشن مینماید و هدف از آن سامان بخشی به زندگی شهری و فعالیتهای مدیریت شهری است - صرافی،. - 115:1387 با گسترش نهادهای مشارکتی فعالیت در بخشهای مختلف جامعه و سپس میزان همدلی فزونی مییابد و این همدلی موجب درک احساس و توانمندی دیگران شده و مشارکت سیاسی و اجتماعی را به دنبال دارد. لرنر مفهوم »همدلی« را برای مشارکت به کار برده و آن را یکی از فاکتورهای اساسی مشارکت میداند. زیمل در مقاله مهم خود به نام »کلانشهر و حیات ذهنی« میگوید: »پیچیدهترین مسائل زندگی مدرن از مقابله فرد با نیروهای جمعی و تاریخی برمیخیزد.« به نظر وی، تغییر روابط اجتماعی به گونهای است که از یک سو، آزادی فرد را به ارمغان میآورد و از سوی دیگر فرد را که هویت اصلی وی در کیفیات یگانه است، در کلیت حل میکند.آنچه جوهر زندگی مدرن را تشکیل میدهد، تلاش فرد برای حفظ هویت فردی خویش است. به نظر زیمل شخصی شدن و تفکیک نقشها باعث افزایش وابستگی آدمی به

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید