بخشی از مقاله

چکیده:

کودکان بخشی از لایه های آسیب پذیرند که بی توجهی به آنان می تواند پیادمد های جبران ناپذیری برای جامعه داشته باشد ودراین میان کودکان بی سرپرست فرایند طبیعی رشد جسمی،ذهنی،عاطفی واجتماعیشان وهمچنین تکامل شخصیت وجریان اجتماعی شدن آنهابه خطر افتاده است ونیازمند توجه ویژه اندوضروری است درقالب پژوهش های علمی،شرایط وویژگی های اقتصادی واجتماعی آنهابررسی گردد.

وجودآسیب هاومشکلات اجتماعی در هرجامعه ای کودکان رابیشترازگروه های دیگردرمعرض خطر قرارمیدهدوبه رشدوسلامت آنان آسیب  میرساند.درکشورماکودکان بی سرپرست ازجمله کودکان در معرض آسیب هستند ازین رواین کودکان که دور ازخانواده یابدون خانواده یابدسرپرست اند ازحمایت های خانوادگی محرومند.درنتیجه بیشتردچارمشکلات وآسیب هامیشوند.شناختوضعیت،مشکلات وآسیب های این کودکان،گردآوری آمارواطلاعات ومنابع گوناگون درباره آنها،آشنایی باعلل وعوامل ایجاد کننده ی این آسیب هاوافزایش آن هانخستین گام درراه کمک رسانی به این کودکان وتلاش برای ایجاد تغییرات لازم درزندگی آنان به منظوربهره مندی ازحقوقشان است 

مقدمه:

ظهورپدیده ی کودکان بی سرپرست در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه درکشورهای در حال توسعه امروزه بخشی از معضلات و مشکلات جدی این جوامع را تشکیل میدهند. در تعدادی از کشورهای آسیایی بخصوص در شهرهای بزرگ،کودکان بسیاری را میتوان دید که به تنهایی یا دسته جمع ی به تکدی یا انجام مشاغل خدمات جزئی مشغولند.در ایران از اوایل دهه هفتاداین کودکان در خیابانها در معرض توجه آحاد مسئولین قرار گرفتند.درطول یک دهه اخیرروز به روز بر توجه و نگرانی جامعه نسبت به حضور کودکان درخیابان افزوده شده است به گونه ای که علاوه بر مداخلا ت اجرائی که از سوی سازمان های مختلف دولتی و غیردولتی با هدف کاستن از مشکل کودکان بی سرپرست انجام گرفته است.

افزایش روز افزون حضور کودکان در خیابان تبدیل به دغدغه ای برای مسئولین و موجد انگیزه ای برای مداخلات بیشتر شده است.هرچند که مروری برنوع مداخلات ساختار دولتی حکایت ازرویکردی غیرمنعطف به بحث کودکان بی سرپرست داشته واین مداخلات عمدتابرمبنای سیاست حذف کودکان ازخیابان،طراحی شده اند.به هرروی،اکنون مسئله بی سرپرست درکشورما،در جایگاه آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه و اعتیاد در دستورکار سازمانهای مسئول قرارگرفته است.

کودکان بی سرپرست و بدسرپرست :

یکی دیگر ازمعضلات ودشواریهای جامعه ما موضوع کودکان بی سرپرست است .کودکان بی گناهی که در شرایط خاص خانوادگی خود را از دست می دهند و به اجبار بی سرپرست می شوند.کودکان بی سرپرست به کودکانی اطلاق می شود که به دلایل متعدد از حمایت ونگهداری خانواده محروم بوده اند و امکان زندگی در محیط خانواده را ندارند .خانواده هایی که به طور موقت یا دائم سرپرست خود را از دست داده اند و از حمایت های مالی وخدماتی وتوانایی امرارمعاش وگ ذران زندگی به دلیل وجود مشکلات اقتصادی اجتماعی محروم اند. این کودکان در   مراکز   شبانه   روزی   خوابگاه   پرورشگاه   مهدکودک   و   شیرخوارگاهها   نگهداری    می   شوند.

سال های اولیه کودکی یعنی از تولد تا6 سالگی مهم ترین دوران شکل گیری شخصیت است.    در کشور ما با توجه به اینکه اشخاص از کودکان بی سرپرست به طور مستقیم یا غیرمستقیم نگهداری می کنند معمولأ زوجهایی که صاحب فرزند نمی شوند کودکی ر ا به عنوان فرزند خوانده قبول می کنند اما با این حال تعداد موسسات نگهداری کودکان بی سرپرست در حال افزایش است کودکانی که سرپرست خود را از دست داده اند در درجه اول نگهداری آنها بر عهده دولتهاست به همین جهت مراکز دولتی سرپرستی ونگهداری آنها را بر عهده دارند و بعضی از این موسسات توسط اشخاص نیکوکار تأسیس شده است اما این موسسات رفاهی نمی توانند جای خالی خانواده اصلی را نزد این کودکان پر کنند، لذا به منظور حمایت وسرپرستی از این کودکان قانون فرزندخواندگی از کودکان بی سرپرست به وجود آمده است .

کودکانی که از فقدان خان واده یا خانواده های نامناسب و بد رنج می برند در آینده ممکن است در دوران تحصیل و مراحل زندگی خود باز بمانند و دچار بحران شخصیت و عدم توانایی برقراری ارتباط با اطرافیان خود شوند. از علائم دیگر و بحران هایی که فقدان والدین یا کودکان بدسرپرست احتمال میرود از خود نشان می دهند افسردگی، وابستگی دلهره آمیز، ترس، گریه های شبانه، شب ادراری، عدم اعتماد به نفس، وابستگی های پی درپی به افراد مختلف و توانایی ضعیف ب رای برقراری با محیط اجتماعی است گسیختگی خانواده ونیز عوامل مختلف دیگر در جامعه ایران خانواده های زیادی را با بی سرپرستی کودکان روبه رو ساخته است ناسازگاری والدین خاصه وقتی منجر به جدایی وطلاق می شود آسیب پذیری فرزندان را افزایش می دهد.

از دست دادن والدین یا یکی از آنها خانواده را دچار نقصان میکند وآنگاه که خانواده گسسته تداوم زمانی پیدا کند تاثیرات منفی بیشتری بر کودکان داشته ،زمینه را برای بروز آسیبهای اجتماعی مختلف مهیا می کند در واقع ما به خوبی ریشه هر نوع رفتار ضد اجتماعی کودکان را نیز در آسیبهای خانوادگی می بینی از جمله راهکارها برای کاهش علائم روانشناختی فقدان والدین، اصلاح سیستم مراکز و موسسات خیریه، پرهیز ا ز واگذاری کودک به سرپرستان و مربیان مختلف، واگذاری آنها به والدین جدید که صلاحیت سرپرستی کودکان را دارند؛اینها می تواند به به بود نسبی این کودکان کمک کند.

از جمله موانع حضور این کودکان در جامعه دیدگاه جامعه نسبت به این نوع کودکان است، دیدگاه و برخوردی که در مدارس و در محیط اطراف با کودکان بی سرپرست می شود می تواند در رشد و تقویت شخصیت یا بالعکس در جهت کاهش اعتماد به نفس و اجتماع گریز شدن این کودک در آینده تأثیر داشته باشد.گسیختگی خانواده و نیز عوامل مختلف دیگر در جامعه ایران خانواده های زیادی را با بی سرپر ستی کودکان روبرو ساخته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید