بخشی از مقاله

چکیده

امروزه پدیده خانوارهای »زن سرپرست« به دلایل مختلف در تمام دنیا رو به فزونی است اغلب این خانوارها دارای مشکلات عدیدهای هستند، به گونهای که اخیراً فزونی زنان سرپرست خانوار به صورت معضلی اجتماعی مطرح میشود. این گروه از زنان اغلب با عوامل آسیبزایی همچون تبعیضات فرهنگی، ضعف دسترسی به فرصتهای شغلی، بیسوادی یا کمسوادی، نداشتن درآمد مستمر و مشکلات روحی و روانی مواجه میباشند که در صورت فقدان حمایتهای همه جانبه هزینههای آسیبزایی را به جامعه تحمیل خواهند نمود. لذا نقش نهادهای دولتی درنظام اسلامی در ساماندهی این گروه حائز اهمیت میباشد.

پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و استقرارنظام سیاسی،اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر موازین دین مبین اسلام،قانون اساسی برتامین نیازهای افرادبی سرپرست و زنان سرپرست خانوار به عنوان اقشارآسیب پذیر جامعه تاکید کرده است . قانون گذار نظام اسلامی باتوجه به اصل حفظ نهاد خانواده،اصل برقراری عدالت اجتماعی،اصل پیشگیری ازمفاسداجتماعی واصل رعایت حقوق شهروندی موظف بوده است تااین گروه رازیرچترحمایتی خود قراردهد .

باتشکیل کمیته امداد این مسئولیت خطیربه عهده این نهاد وبخشی ازآن رابرعهده سازمان بهزیستی گذاشته شد،امروزه اغلب کشورهابرای دستیابی به توسعهپایدارکه دربرنامه ی چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران به خصوص درمورد اقشارآسیب پذیر،بدان اشاره شده است توانمندساز ی را کارآمدترین روش یافته اند ،ازآنجاکه زنان سرپرست خانوارجزو اقشارآسیب پذیر به حساب می آیند،مقاله پیش رو مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر زندگی زنان سرپرست خانوار را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.

مقدمه:

خانوارهای بدون سرپرست نه فقط شالوده خانواده را بلافاصله پس از محرومیت از پدر، دست خوش تغییر قرار می دهد، بلکه ضررهای جبران ناپذیری در سرنوشت آتی فرزندان خانواده نیز خواهد گذاشت . ازلحظه ای که یک زن، همسر خود را به دلایل مختلف از دست می دهد، یا به نوعی از وجود او محروم می گردد، روابط اجتماعی او با سایرین دچار اختلال شده و مشکلات روحی و روانی و نارسا یی های جسمانی زیادی عارض وی می شود. فقدان پدر باعث می شود زن در خانواده علاوه بر نقش مادری نقش پدری را هم بازی کند. با توجه به جایگاه متفاوت پدر و مادردرخانواده ها، به طور طبیعی نقش ها و وظایف گوناگونی به هر یک از والدین محول شده است و در نتیجه اگر یکی از ارکان خانواده مانند مادربخواهد نقش دیگری را بازی کند، وی در ایفای مسئولیتش دچار مشکل می شود.

از مشکلات زنان سرپرست خانوار نگاه جامعه و زیر ذره بین قرار دادن رفتارها، وضعیت اقتصادی و نگرش های اعضای خانواده محروم از پدر است. مشکل دیگر زنان سرپرست خانوار، دخالت اقوام و دوستان هر چند بهقصدکمک، در امور منزل است که عموماً مانع تصمیم گیری منطقی و اصولی سرپرست خانوار می شود. توجه به زنان سرپرست خانوار از جهت های مختلف حایز اهمیت است. آمار نشان می دهد که نهادهای اداری و مردمی، حداکثر نیمی اززنان سرپرست خانوار را تحت حمایت خود قرار می دهند و باقی مانده تحت پوشش هیچ گونه نهادی قرارنمی گیرند. گستردگی مشکل، پیچیدگی ابعاد آن و عدم کنترل و نظارت از جمله مواردی است که نشانمیدهد دولت به تنهایی قادر به حل این مشکل نیست.

نابرابری در فرصت ها در تمام طول زندگی زنان سرپرست خانوار از جمله:نابرابری در دسترسی به آموزش، نابرابری در مشارکت در جریان تصمیم گیری های خانواده، عدم امکان کسب مهارت، اتکا به مرد خانواده برای تأمین زندگی، همراه با وظیفه ی مادری و نادیده گرفتن حتی نیازهای اولیه ی خود در قبال خشنودی دیگران، به ویژه فرزندان که زنان را از قابلیت لازم برای کاهش فقر، زمانی که مسئولیت خانواده به ناچار به دوش آنها گذاشته می شود، محروم نموده است . بنابر آنچه گفته شد، در صورت فقدان سرپرست خانواده، باید زمینه ای فراهم شود تا سرپرست جدید،توانمندی لازم را برای اداره امور و مقابله با چالش های آن به دست آورد.

بیان مساله و اهمیت موضوع مورد مطالعه

نتایج تحقیقات حاکی از آن است که میزان زنان سرپرست خانوار کل کشور بر اساس اطلاعات موجود در سرشماری های- 1375 1385از8/4 درصد به 9/4 درصد افزایش یافته، در حالیکه سهم اشتغال آنان از15/8به 14/5درصد کاهش داشته است .[3]گفتنی است این قشر نسبت به سایر زنان فشارهای روانی اجتماعی بیشتری را تجربه کرده و در مقابل از کیفی ت زندگی پایین تری برخوردار هستند. تعداد نقش هایی که زنان سرپرست خانوار به عهده می گیرند تأثیرمستقیمی بر ایجاد فشارهای عصبی، تشدید اختلالات روانی و بروز بیمار یهای جسمی دارد. در این میان عنصر حمایت یا عدم پشتیبانی دولت و جامعه، بر افزایش یا کاهش این فشارها تأثیر مستقیم و قطعی دارد .

اکثر زنان سرپرست خانوار، زیر خط فقر قرار دارند و نمی توانند از عهده ی پرداخت هزینه های زندگی خود برآیند. آنها به دلیل فقدان یک چتر حمایتی و تأمین مالی، کمبود مهارت های حرفه ای، فقدان مهارت های زندگی در مواجهه با بی همسری و نگهداری و تربیت فرزندان، عموماً درمعرض آسیب جدی قرار دارند. فرزندان زنان سرپرست خانوار به طور بالقوه در معرض آسیب های اجتماعی بسیاری از قبیل: فرار کودکان، از جمله دختران، کار کودکان، بزهکاری، محرومیت از تحصیل و سوءتغذیه قرار می گیرند.[10]

فقر و زنان سرپرست خانوار

واژه "خانواده زن سرپرست " از واژه هائی است که دریک دهه اخیر در ایران رایج شده است و بر آن دسته از واحد های خویشاوندی اطلاق می شود که گاه مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را در بر می گیرد . نان آور این واحد ها زنیست که یا شوهرش را از دست داده ، یا طلاق گرفته ،یا شوهرش متواری است و یا از کار افتاده است. برخی از این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید ویا درآمدی که از طریق کار های موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیاد های دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد.[24] بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند .[9] عواملی که می تواند ارتباط بین فقر و زن سرپرست بودن خانوارها را توضیح دهد عبارتند از:

·    در این خانواده ها تعداد افراد تحت سرپرستی به ازای هر یک نفر نان آور، بیشتر است . زیرا درخانوارهای با سرپرست مرد، دو نفر کار می کنند - مرد در بیرون و زن در خانه - ، اما در خانوارهای زن سرپرست، تنها یک نفر کار می کند.

·    درصد کمی از زنان سرپرست خانوار به فعالیت اقتصادی اشتغال دارند و به دلیل بی سواد و یا کم سوادبودن،اکثراً در مشاغل غیرتخصصی و فاقد هرگونه امنیت شغلی، به کار اشتغال دارند.

·    زنان سرپرست خانوار شاغل دو شغل دارند، اما درمقابل یک شغل دستمزد می گیرند - خانه داری و اشتغال در برابر مزد - ، بنابراین اغلب مشاغل خانگی را انتخاب می کنند که انجام آن ها در منزل ممکن باشد.

·    زنان سرپرست خانوار که همسران از کار افتاده، معتاد، سالمند و ... دارند، به دلیل مزاحمت های ناشیاز حضور آنها در اجتماع نمی توانند شغل مناسبی داشته باشند .[19]

گروه بندی زنان بی سرپرست در مواجه شدن با جامعه وپدیده فقر

گروه اول :زنان بدون شغل،درآمد،فاقد فرزند بزرگ - مخصوصا"فرزند ذکور - ،بدون حمایت تامین اجتماعی ،که با وقوع حادثه ای نان آور خانواده را از دست می دهد. بحرانی ترین حالت در این گروه دیده می شود.

گروه دوم :زنان بدون شغل ودرآمدی که به دلیل عدم توانایی حامی مانند اعتیاد،بیماری، بیکاری دایم،تصادف منجر به نقص عضو، معلولیت نان آور خانواده و...فاقد درآمد می شوند.

گروه سوم:زنان دارای شغل و درآمدکه با از دست دادن مرد خانواده بار مدیریت خانواده راخود به دوش می گیرنداین زنان بیشتر ساکن شهرها می باشند وزنان روستایی به دلیل بافت فرهنگی روستا واشتغال مبتنی بر نیروی بدنی مانند کشاورزی ودامداری عموما" دراین گروه قرار ندارند.

گروه چهارم :زنانی که نان آور خانواده شان بیمه بوده وپس از فوت از تامین اجتماعی حقوق ماهیانه دریافت می کنند.

گروه اول ودوم معمولا "مورد حمایت خدمات نهاد های حمایتی مانند کمیته امداد وبهزیستی قرارمی گیرند که کمک هزینه ای تقریبا "معادل یک دهم دریافتی کارکنان دولت که نزدیک خط فقر قراردارند دریافت می کنندیعنی این گروه ده برابربیشتر از کارکنان دولت که خود دچار فقر نسبی اند فقیرترند.[24] اما در یک طبقه بندی کلی میتوان زنان سرپرست خانوار را به سه دسته تقسیم کرد :

زنان سرپرست خانوار - از دست دادن شوهر به علت طلاق و یا فوت - ، بد سرپرست - اعتیاد یا بیکاری همسر، زندانی شدن همسر، یا ترک منزل یا مفقودالاثر شدن - و خودسرپرست - زنانی که ازدواج نکرده اند - .[ 4 ] حاجی ابراهیمی - 1382 - ، در تحقیقی با اشاره به این که زنان دارای قابلیت ها و توانمندی های خاص خود می باشند، تعاونی ها رارویکردی مطلوب برای بهره گیری از این توانمندی ها می داند . وی توانمندسازی را معادل خودباوری، افزایش اعتماد به نفس، مهارت حل مسئله و مدیریت بر خویشتن می داند.[20]

نتیجه تحقیق شادی طلب و همکاران - 1384 - نیز نشان می دهد زنان سرپرست خانوار علاوه بر ناتوانمندی اقتصادی، از توانایی روانی و اجتماعی مطلوبی نیز برخوردار نیستند. در واقع زنان به دلیل نداشتن قابلیت در ابعاد مختلف، امکان خروج از چرخه ی فقر را ندارند. ونتیجه ی مطالعه ی معیدفر و حمیدی - - 1386 نیز بیانگر آن است که زنان سرپرست خانوار با انواع مختلف تهدیدها و آسیب ها مواجه هستند. مهمترین مسئله زنان، مشکلات اقتصادی بوده و خشونت های جنسی حتی به شکل کلامی و روانی در شکل خواهش ها نابجای مردان برای ازدواج نامناسب وصیغه، امنیت زنان را به خطر انداخته و آنها را دچار بحران های روانی می نماید.[23]

اسلام و حمایت از زنان سرپرست خانوار

اسلام به عنوان یک مکتب متعالی، داعیه دار کمک به بشریت در رسیدن به مراتب عالی انسانی و الهی به تمام جنبه های مادی و معنوی زندگی فردی و اجتماعی آحاد مردم توجه و دقت داشته تا با غنا بخشیدن به زندگی ، امت اسلامی به سر مقصد مقصود نائل شود .در معارف دینی رسیدگی به حال محرومان به ویژه ایتام و بیوه زنان از جایگاه خاصی برخوردار می باشد . با دقت در آیات و روایات مشخص می شود که رسیدگی به نیازمندان جامعه جزء دستورات الهی برای سلوک الی االله بوده و نیاز درونی اغنیاء را برطرف کرده و باعث شکوفائی محروم و غنی خواهد شد.

توجه به زنان سرپرست خانوار در معارف اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد ؛ این مهم به دو صورت در روایات اسلامی توجه داده شده است : ترغیب بسیار در رسیدگی به ایتام و از طرف دیگر حمایت از زنان بی وه - زن سرپرست خانوار - به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد : . به نقل از مشکوه الانوار،پیامبر اکرم - ص - : یتیمان و بیوه زنان - ِدارای یتیم - را سیرکن و نسبت به یتیمان مانند پدری مهربان و برای بیوهزنان - ِدارای یتیم - همانند شوهری دلسوز باش تا در عوض این خدمات به ازای هر نفسی که دردنیا میکشی قصری در بهشت به تو عطا شود که بهتر از دنیا و آنچه در آن است می باشد .

. در اصول کافی - جلد - 2 آمده: حضرت امیرالمومنین - ع - : از علائم متقین : راه رفتن متواضعانه دارند و گام هایشان رو به سوی خانه های بیوهزنان - ِدارای یتیم - است.

. به نقل ازمستدرک - ج - 2، پیامبر اکرم - ص - فرمودند : در شب معراج چنین دیدم ]که[ هر چیزی راهی دارد و راهیابی به شادمانی در آخرت چهار چیز است : دست کشیدن بر سر ایتام، مهربانی و رسیدگی با بیوه زنان دارای یتیم، برآورد نیاز مردم ، سرکشی زود به زود به فقراء و مساکین.[26]

مدیریت خانواده و زنان سرپرست خانوار

به منظور تأمین خواسته های مشروع خانواده لازم است خانواده ها همانند سازما ن ها دارای مدیریت باشند، زیرا خانواده نیزمی تواند دارای اهداف و برنامه های مشخص و معین باشد و برای رسیدن به این اهداف و برنامه ها اصول وموازینی را به کار برد. زنان در خانواده ها می توانند مجری مؤثری برای اهداف و برنامه های خانواده باشند و با ارایه قابلیت های خود در جامعه و به ویژه درخانواده نقش مؤثری دردست یابی به توسعه پایدار خواهند داشت.

برای آشنایی با مدیریت خانواده ابتدا با واژه مدیریت آشنا می شویم: مدیریت، علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل و نیل به هدف های مطلوب با حداکثر کارایی است .[2] مدیریت انجام دادن کارها از طریق دیگران است.[28] مدیریت خانواده عبارت از مجموعه مهارت هایی است که به کمک آن ها می توان با تلفیق هدف های فردی و جمعی اعضای خانواده، محیط مساعدی را برای زیستن و کار کردن به وجود آورد؛ به نحوی که تک تک افراد خانواده با نگرش مثبت برای رسیدن به هد ف های تعیین شده تلاش کنند و با استفاده بهینه ازامکانات موجود، اعم از منابع انسانی - اعضای خانواده - ، منابع فیزیکی - جا و مکان و سایر تجهیزات و وسایل - ، منابع مالی - درآمد، پول، اعتبار - و منابع مفهومی - اطلاعات و دانایی ها - به سمت توسعه و تعالی خود گام بردارند.

[6] زنان در تمام مراحل نظام خانواده نقش اساسی و بنیادی را ایفا می کنند. زن به عنوان یک درون داد اساسی در سیستم خانواده، عاملی اثرگذار در فرآیند و عنصری ذینفوذ، در تعیین سطح کیفیت ستانده و هم چنین به عنوان ناظر بر سیستم، می تواند در انتظام عملکرد سیستم، مهم ترین نقش را بازی کند و اشتباهات سیستم خانواده را اصلاح نماید.[8] در این زمینه وظایف زنان را می توان هماهنگ کننده بین تمامی نقش ها و وظایف محوله در میان اعضای خانواده، هماهنگی بین همه امور منزل و خانواده در راستای هدف زندگی ، برنامه ریزی مناسب درراستای هدف خانواده و سازماندهی و کنترل امور جهت رسیدن به هدف خانواده و ایجاد همکاری و نشاط و شادمانی دانست.

مدیریت خانواده در مورد زنان سرپرست خانوار که وظیفه اداره کردن خانواده را به تنهایی به عهده دارند، دارای اهمیت ویژه ای است زیرا فرزندان این گونه خانواده ها کاملاً متکی به مادران خود می باشند و متأسفانه عقاید قالبی در مورد زنان بی سرپرست که سرپرستی خانواده خود رابه عهده دارند، بازدارنده باور مثبتی از مدیریت زنان در مدیریت خانواده می باشد از این رو هدفمند کردن توسعه و تعالی خانواده می تواند موتور محرکه ای برای تحقق اهداف سند چشم انداز توسعه باشد.[6]

اعتبارات و زنان سرپرست خانوار

توانمندسازی یکی از اهداف مهم توسعه ای سازمان ها می باشد و این شاخص معیار مهمی در سنجش فعالیت آنها به حساب می آید. توانمندسازی » اعتبارات خرد «ریشه در این عقیده دارد که منابع انسانی مهمترین عامل توسعه است و برای مبارزه با فقر نخست می بایداحساس خودباوری و اتکا به نفس را در افراد به وجود آورد.سازمان ملل برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در سطح گسترده را به عنوان یکی از اهداف کلیدی اعلامیه هزاره سوم اعلام کرده است.

این بدین معنی است که اگر هدف حذف نابرابری جنسیتی عینیت پیدا نکند، تحقق اهداف هزاره سوم با دشواری زیادی مواجه خواهد بود ،با توجه به این که عمده ترین مشکل زنان سرپرست خانوار مشکل مالی است، سازمان های مختلف دولتی و غیردولتی تأمین اعتبار با شرایط آسان را برای توانمندسازی این گروه در صدر وظایف خود قرار داده اند.[18] در دو دهه اخیردر بسیاری ازکشورها، تأمین مالی خرد و کوچک با راهکاری مناسب برای ایجاد فرصت های شغلی جدید به ویژه فعالیت های خوداشتغالی، کاهش فقر و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در مناطق کم درآمد مطرح شده و به توفیق های چشمگیری دست یافته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید