بخشی از مقاله
چکیده
با مرور آیات الهی قرآن کریم، نهج البلاغه، احادیث ائمه معصومین و بزرگان و اندیشمندان اسلامی این حقیقت را آشکار می سازد که زن از بعد انسانی، تفاوتی با مرد ندارد. زیرا خداوند انسان را آفرید و بنابر قانون زوجیت او را بر دیگری برتری نداد. نگاه اسلام به زن نگاهی است که می تواند حضوری فعال و تأثیر گذار در عرصه سرنوشت اجتماعی داشته و محیطی سالم را برای خانواده فراهم آورد.قرآن کریم برخورد کریمانه با زنان و شخصیت دادن به زنان را از اختصاصات اخلاقی انبیاء بر می شمارد و با مطالعه زندگی انبیاء در می یابیم که انبیاء روشی روشن و هدفمند و منطبق با آیات وحیانی در ارتباط با کرامت و احیای شخصیت زنان داشته اند. در این مقاله به دنبال آنیم که مؤلفه های اصلی کرامت زن در قرآن و بازتاب آن در بیانات و سیره ی اخلاقی و اجتماعی معصومین - - در آمده است، را ذکر کنیم.
واژههای کلیدی : سبک زندگی، سبک زنگی اسلامی، کرامت زن.
مقدمه
تردیدی نیست که زنان، در طول تاریخ از موقعیت مطلوب و شأن بالایی برخوردار نبوده و غالبا مورد بی مهری و ظلم و ستم واقع می شوند، اما بارشد روزافزون آگاهی های بشر و پیشرفت سریع علوم انسانی و اجتماعی، این پرسش مطرح شد که جایگاه واقعی زنان در جامعه و خانواده کدام است و چگونه می توان حقوق از دست رفته زنان را استیفا کرد. - سلیمانی مقدس، - 1393در دورانی که میان ملل متمدن و غیر متمدن موجود در دنیا، زن از جایگاهی پایین تر و پست تر از مرد برخوردار بود، و او را چیزی را حد وسط بین انسان و حیوان می پنداشتند و حقوق و موقعیتش را نادیده می انگاشتند، کتاب آسمانی قرآن و دین مبین اسلام ظهور یافته و حیثیت و ارزش زن را به او بازگرداند. - حیدری و ابراهیمی نسب، - 1389
اگر زن، جایگاه واقعی خود را بشناسد و همان گونه که آفرینش ظریف او اقتضا می کند و براساس خواسته های پروردگارش، استعدادهای خویش را شکوفا کند، سرچشمه دهها خیر و برکت خواهد شد. در زمانی که زن از جایگاه خاصی در میان ملل و جوامع برخوردار نبود اسلام به شیوه های مختلف کرامت انسانی زن را برای جهانیان آشکار ساخت. اسلام برای زن ویژگی هایی را مطرح کرد که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنیا گذاشت تا آن روز چنین ویژگی هایی در مورد زن وجود نداشت. حال با این ویژگی هایی که خداوند به زن عطا کرده است او می تواند در زندگی سالم در خانه و اجتماع نقش موثری داشته باشد.
روش تحقیق: در این پژوهش روش کار کتابخانه ای است.
ریشه شناسی مفهوم سبک زندگی
در زبان های مختلف از ترکیب »سبک زندگی« به شکل های گوناگون یاد شده است. در زبان انگلیسی در شکل Life stile/ Livinig or stile of life استفاده شده است. معنای لغوی واژه ی »زندگی« روشن است، اما در تعریف واژه ی »سبک« در لغت نامه ها معانی گونانگونی درج شده است - که البته ریشه در کاربرد آن در علوم مختلف دارد - . اساسأ سه رویکرد در تعاریف ارائه شده از »سبک« مشاهده می شود :
الف: تعاریفی که بر ویژگی های زیبا شناختی سبک تکیه دارند:»نوع، روش، سبک اثاثیه«، »شکل دادن یا طراحی چیزی - مانند وی سر - یا شیئی - مانند تک ای از لباس یا اسباب وسایل - تا به نظر جالب و جذاب درآید، کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار«، »تطابق با معیار شناخته شده، شیوه ای که برازنده و مناسب پنداشته می شود - خصوصا در رفتار اجتماعی - ؛ زیبایی، ظرافت یا سهولت؛ شیوه یا تکنیک«، »سبک« را »شیوه ای که در آن چیزی گفته یا انجام می شود، خوانده اند مثل سبک سخنرانی یا نوشتن« و »طریقه نوشتار یا گفتار - در مقابل محتوا - و طریقه ی انجام چیزی به خصوص زمانی که ویژگی یک هنرمند یا دوره ی هنری باشد.«
ب: تعاریفی که بر جنبه تمایز بخشی سبک دارند و سبک را ویژگی ای برای نشان دادن برتری می دانند:»اجرا یا انجام اموری که تمایز دهنده فرد یا گروه یا سطح خاصی باشد«، »نوع تصور و فردیتی که در افعال و سلیقه های شخص ارائه می شود«، »شیوه بیان چیزی - در زبان یا هنر یا موسیقی یا ... - که مشخصه فرد خاص یا گروه خاص یا مردم خاص یا دوره ی خاصی است؛ سلیقه و زیبایی متمایز، سلیقه ی عمومی در زمان خاص« ، »طرز نگرش خاص فردی و سلیقه ای که بیانگر و ممیز راه زندگی است« ،» شیوه ی انجام چیزی، خصوصأ راهی که نشان دهنده ی تأکید بر طرز نگرش خاص یا مشخصه ی دوره ی معینی باشد« و »شیوه یا عادت متمایز رفتاری یا حرکت فرد.«
ج - تعاریفی که تجسم امروزین سبک به خصوص ابعاد تجملی زندگی محسوب می شوند:»مد، خصوصا در پوشیدن«، »مد روز، رایج«، »برتری مدگونه، شیک، مد زودگذر، هوس و میل مفرط، عادت و مرسوم« و »تجمل، زیاده روی یا ولخرجی.« ارسطو و افلاطون نیز در بحث های مبسوطی در مورد»سبک شناسی خطابه« مطرح کرده اند. »افلاطون«، سبک را به معنی هماهنگی کامل میان الفاظ و اندیشه می داند و ارسطو در جایی به تعداد آثار، قائل به تعدد سبک است و در جایی دیگر، حدود10 سبک را طبقه بندی می کند، اما بنا برمدارک موجود، اصطلاح سبک در طبقه بندی متون ادبی، اولین بار توسط بوفن، نویسنده فرانسوی - 1707 - 1788، به کار رفته است. به تعبیر بوفن، سبک عبارت است از»حرکات و انتظامی که گوینده به افکار خود می دهد.«در ایران، اصل بحث سبک شناسی مربوط به دوره ی معاصر است. ملک الشعرای بهار، رضا قلی خان هدایت را اولین کسی می داند که این کلمه را در کتابش، مجمع الفصاء، به معنی روش به کار برده است.
ترکیب »سبک زندگی« این چنین معنا شده است:
الف - روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ، روش خاصی از زندگی یک شخص یا گروه.
ب - شیوه زندگی یا سبک زیستن که منعکس کننده گرایش ها به ارزش های یک فرد یا گروه است؛ عادات، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی، سطح اقتصادی و .... که با هم، طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازند.
معنای اول، توضیح واژه ای از ترکیب »سبک زندگی« محسوب می شود و معنای دوم، بیان معنا اصطلاحی است که امروزه در ادبیات علوم انسانی و اجتماعی رواج یافته است.نکته تأمل برانگیزی که در معناهای مذکور به نظر می رسد این است که محوریت بحث زیبایی شناسی که در کلمه - style - و پیشینه ی تاریخی آن وجود دارد، در آنها لحاظ نشده، جنبه روشی و صوری - شکلی - موجود در کلمه ی - style - به جنبه های محتوایی و معنایی نیز توسعه یافته است. - مهدوی کنی، - 1386
سبک زندگی دینی
سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد، اطلاق می شود. طبیعی است که بر اساس چنین رویکردی، سبک زندگی علاوه بر این که دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنش های اشخاص در هر جامعه دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر