بخشی از مقاله
چکیده
تأثیر فرهنگ اسلامی بر فرهنگ ایرانی در ادبیات امري انکارناپذیر است چنانچه یک آمیختگی به صورت سبک ایرانیاسلامی در تمام دورههاي ادبی کلاسیک دیده میشود اما در ادبیات معاصر با وقوع انقلاب مشروطه، سبک زندگی غربی در جامعه و به تبع آن در ادبیات وارد شد که در مواردي اندیشههاي نوآورانهي شاعران مشروطه در تقابل با فرهنگ اسلامی قرار گرفت اما در این میان شاعران متعهد تلاش کردند تا به جامعه از نظرگاه ایرانیاسلامی بنگرند و با آموزههاي دینی و فرهنگ ایرانی شعر بگویند، این شاعران با انتقاد از فرهنگهاي غلط کشور، اندیشههاي درست جهانی را اشاعه دادند اما هرگز در صدد این نیامدند که فرهنگ غربی را بر سبک زندگی مردم ترویج نمایند، یکی از این شاعران روشنفکر محمد تقی بهار است که با عقاید آزاداندیشی و مشروطهخواهی در عرصهي شعر به عنوان یک شاعر ملی مطرح شد و توانست با آمیختگی فرهنگ ایرانیاسلامی بهترین اشعار وطنی و اخلاقی را بسراید، در این مقاله اشعارش به لحاظ دارا بودن معیارهاي سبک زندگی ایرانیاسلامی بررسی شده است، نتیجهي بررسی نشان میدهد: مهمترین سبک نگاه او به مسائل جامعه و زندگی، الگوي ایرانیاسلامی است که بر مبناي آن با توسل جستن به عقاید اسلامی با استعمار، استبداد، خرافات دینی، فرهنگ اخلاق غربی مقابله کرده است.
واژگان کلیدي: محمدتقی بهار، ایرانیاسلامی، سبک، فرهنگ، مشروطه.
1 مقدمه
هر آنچه در ادبیات و در کل آثار ادبی هر ملتی دیده میشود بیشک در جامعه و فرهنگ مردمی و ملی آن کشور وجود دارد زیرا که ادبیات هر ملت بازگوکنندهي سبک اندیشگانی و نگرشی همان ملت است، اگر ادبیات فارسی را در ارتباط با فرهنگ کشور بررسی کنیم آنچه در فرهنگ مردم ایران وجود دارد به نوعی در ادبیات منعکس شده است. به لحاظ جامعهشناختی نیزمسلماً شرایط جامعه در شعر تأثیرگذار است »شاعر خود انسانی است که در اجتماع به سر میبرد و آنچه به او الهام میشود واقعیتهایی است که در اجتماع بر او میگذرد بدین ترتیب شعر شاعر، انعکاس از اجتماعی است که او را پرورده و بدو مجال بیان احساس داده - «شهیدي،. - 60 :1365
مهمترین فرهنگی که در ادبیات ما در یک نگاه فهمیده میشود حضور بلامنازع فرهنگ ایرانی اسلامی است که تأثیر آن را در اشعار شاعران در همهي دورههاي ادبی میبینیم، ادبیات ایران از همان آغاز با نگرش ایرانی و اسلامی شکل گرفت و ادامه یافت، تنها در دورهي معاصر است که فرهنگ غربی در جامعه و به تبع آن در ادبیات ما وارد شد، طبق عقیدهي صاحبنظران و واقعیت تاریخی، ادبیات معاصر ایران حاصل تغییر نگرش در بینش سیاسی اجتماعی مردم تحت تأثیر امواج مدرنیتهي غرب بود،گفتهاند »پدیدهي شعر نو در ایران، همانند هر جاي عالم، رهآورد مواجههي ناگهانی ما با امواج نیرومند مدرنیته بود که از قرن 15 و 16 با ظهور رنسانس - نوزایش - و به طبع آن، فروپاشی روح تفکر قرون وسطی، اوجگیري بینش علم محوري از مغرب زمین به راه افتاد و رفتهرفته آفاق جهان را درنوردید« - روزبه، - 54: 1386
حضور تفکرات غربی بر سیاست و اجتماع و فرهنگ ایران باعث ایجاد تحولاتی شد که اثر آنها در شعر هم رسوخ کرد و نوعی غربگرایی و در حد افراطی اسلامستیزي در عقاید برخی روشنفکران دیده شد، اما بررسی دقیق نشان میدهد شاعران متعهد همچنان سعی کردهاند از معنویت ایرانی اسلامی دور نمانند، در مواجه با شرایط جامعه، آنچه از تفکرات غرب باعث پیشرفت و انطباق با فرهنگ اسلامی بود گرفتند اما از فرهنگ مخربی که با فرهنگ و الگوي زندگی ایرانی تناقض داشت دوري کردند، از همینرو ما شاعرانی را میبینیم که با اهمیت به ملیگرایی و هویت ایرانی از آرمانهاي دینی خود دور نشدند. یکی از این شاعران محمدتقی بهار است که در دورههاي زندگی خود هرگز از اعتقادات مذهبی خود دست برنداشت، در این مقاله مؤلفههاي ایرانی اسلامی در شعر او بررسی شده است.
بهار در محیط و خانوادهاي پرورش یافت که مذهب براي آنها اهمیت داشت بعد از مرگ پدر لقب ملکالشعرایی آستان قدس رضوي را گرفت و این لقب را تا پایان عمر با همان نگرش شاعر آستان قدس حفظ کرد. زمانی که در عرصهي شاعري سرآمد گشت، ایران در هیجان مشروطهخواهی بود، بهار نیز بدون تردید وارد جریان مشروطهخواهی شد، در این جریان ملیگرا بود و هویت باستانی ایران را ستود اما هرگز در برابر مدرنیته که با مؤلفههاي اسلامی در ستیز بود تسلیم نشد بلکه به یک هنرنمایی زیبا از فرهنگ ایرانی و اسلامی پرداخت و غرب را به عنوان یک فرهنگ مخرب نکوهید؛ به طور کل میتوانیم بگوییم »هرچند بهار شاعري مشروطهخواه است، تمامی دستاوردهاي مدرنیته را نپذیرفته است. شناخت بهار نسبت به فرهنگ کهن ایرانی و جهان جدید، نگرشی انتقادي به او داده، دیدگاهی که موجب تقابل و تقارب سنت و مدرنیته در شعر او شده است - «محسنی،. - 159 :1391 این نگرش به ویژه دراشعار سیاسیاجتماعی و اخلاقی میبینیم که دراین مقاله بررسی شده است.
2 پیشینهي تحقیق
در مورد بررسی مؤلفههاي ایرانی اسلامی در ادبیات تاکنون یک پایاننامه با عنوان »مولفههاي ایرانی اسلامی در اشعار شفیعیکدکنی« در دانشگاه پیامنور تهران سال 1390دفاع شده است. شعر محمدتقی بهارهم تاکنون مورد توجه و تحقیق بسیاري پژوهشگران بوده است، میتوان گفتتقریباً مؤلفههاي اصلی شعر او در مقالهها و کتابها بیان شده است، اما مقاله یا تحقیقی که صرفاً بخواهد به مؤلفههاي ایرانیاسلامی در شعر او بپردازد در پژوهشها یافت نشده است، در یک مقاله با عنوان »بازتاب زیباییشناختی و جامعهس شناختی آیات و احادیث در شعر بهار« از مرتضی محسنی که در نشریهي ادبیات دینی چاپ شده است. نویسنده به فرهنگ ایرانی اسلامی در شعر بهار اشاره کرده و در نتیجهگیري آورده است:» وي با تأثیرپذیري از جلوههاي ناب فرهنگ ایرانی اسلامی که آیات و احادیث از مهمترین شاخصهاي آن است، کوشید خونی تازه در رگهاي فرهنگ ایرانی و ادبیاّت فارسی جاري کند - «محسنی، - 171 :1391 در مقالهس هاي دیگري که بیشتر در مورد دین و دیانت در شعر بهار نوشته است به فرهنگ اسلامی در شعر او تأکید کردهاند اما هیچکدام از این مقالهها با این رویکرد نوشته نشده است، بنابراین ضرورت این است کهمشخصاً به عقاید بهار در این زمینه پرداخته شود.
3 تحلیل
3 1 گرایش بهار به فرهنگ ایرانی اسلامی
بهار شاعري است که از دورهي نوجوانی تا زمان مرگ در عرصهي شعر فعالیت داشت، در هر مضمونی نیز شعر دارد و شاعر پرکاري است اما مهمترین مضامین شعري او مضامین سیاسیاجتماعی و مضمون اخلاقی و تعلیمی است که مربوط به انتقادهایش از جامعه، مشروطهخواهی و تعلیم و تربیت مردم، اخلاق مداري و... است، اشعار او نشان میدهد پیشینهي فرهنگی شعرش بسیار غنی است، زیرا او علاوه بر شاعري، مورخ و نویسنده نیز بود و در طی تحقیقات ادبی خود، با شعر کلاسیک و فرهنگ این مرز و بوم آشنایی یافته بود و از کودکی نیز تحت تعلیمات دینی و حوزوي بود و در عرصهي سیاست نیز با روزنامهس نگاري و نمایندگی مجلس پیوسته حضور مستمر داشت، تمامی اینها باعث شده که در اشعار او هر مضمونی یافت شود، از همه مهمتر او شناخت کاملی از ایران باستان داشت و با تعلیمات دینی که گذرانده بود فرهنگ اسلامی راکاملاً میدانست و همین باعث شد در هجوم مدرنیته و غربگرایی اصالت خود را از دست ندهد در تحقیقی که محسنی در مورد آیات و احادیث در شعر او انجام داده آورده است » بهار به علت شناخت عمیقش نسبت به فرهنگهاي ایران پیش از اسلام و پس از آن، آشنایی با تحولات جدید جهانی و مخاطبشناسی، توانست حلقهي اتصال فرهنگ جامعهي سنتی و جدید ایران باشد - «محسنی،. - 157 :1391