بخشی از مقاله

سقانفار معماري بومی مذهبی مازندران

 

چکیده

سقانفار گونهاي از معماري بومی و مذهبی منطقه مازندران می باشد که بعد از مسجد در کنار تکیه از اهمیت و اعتبار خاصی نزد اهالی منطقه برخوردارند. در منطقه مازندران باورهاي خاصی نسبت به تکیه و سقانار وجود دارد. در این منطقه طی باورهاي محلی مکانی را براي برپایی مراسمهاي مربوط به عزاداري حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) ایجاد نمودند. سقانفار نشانی از حضرت ابوالفضل(ع) میباشد بدین دلیل که اولاً ایشان ساقی و آبآور کربلا بوده و ثانیاً ایشان هیچ گاه به احترام امام حسین (ع) در پیشگاه ایشان نمینشستند. نمود این باور در معماري به صورت نشسته یک طبقه و شکل معماري سقانفار (ایستاده- دو طبقه) نشان داده شده است.

این مقاله سعی دارد با بررسی، مطالعه و شناخت این نوع بناها و کشف ریشههاي معماري آنها بتواند کمکی در راستاي شناخت تاثیر دین و مذهب در معماري داشته باشد.

کلمات کلیدي: سقانفار، نفار ،مازندران،معماري.


١

.1 مقدمه

سرزمین کوه و دریا و دشت – مازندران- خفته در دامان سبز کوهستان و بستر آبی خزر، با وسعت تقریبی 25000 کیلومتر مربع، یکی از غنیتررین نواحی ایران زمین است که در طول تاریخ آدمی، همواره محیط مستعدي براي ظهور تمدنها و فرهنگهاي مختلف بوده است؛ تمدنهایی که آثار بسیاري از آنها هنوز هم در دل خاك امانتدار آن خفته است.این سرزمین که در اسناد مکتوب تحت عناوین »تپورستان«، »طبرستان« و»تبرستان« آمده، زیستگاه » تپورها« و»آماردها« بوده که قبل آریاییان در این منطقه میزیستند. گروهی از مورخین مانند ظهیرالدین مرعشی »طبر« را به معنی کوه دانسته و طبرستان را سرزمین کوهستان نامیدهاند و به تبعیت از او سیاحان و جهانگردانی که به ایران سفر کردهاند در یادداشتها و سفرنامه هایشان این مطلب را آوردهاند. [ 1] به جهت چنین موقعیت ویژه و خاص جغرافیایی حتی بعد از حضور ایلام در این سرزمین، مازندران همواره پناهگاه بزرگمردانی

از خاندان پیامبر بود که ازکجرویهاي خلفا به تنگ آمده و از جور ستمپیشگان به این سرزمین کوچیدند و پایههاي تشیع را در آنجا پینهادند که از جمله آنان میتوان از ( سادات علوي) نام برد.

علویان که کمکم در مازندران پا میگرفتند، هر از چند گاهی علیه دستنشاندگان خلفا – یعنی امرا و حاکمان محلی – نیز قیام کرده و گروه زیادي از مردم به دلیل حقجویی و حقطلبی سادات و همچنین عشق به خاندان پیامبر (ص) با آنان همراه و همگام شدند،تا آنجا که حدود یک سده، علویان در مازندران بلا منازع حکم راندند. بیتردید میتوان سادات علوي را از نخستین پایه گذاران مذهب تشیع در ساحل خزر دانست که تشرف فراگیر مردم این سامان به تشیع نتیجه حکومت آنان است.[2]

.2 معماري و مذهب:

در گذشته وظیفه فن معماري، هم از نظر مادي و هم از دیدگاه نمادین ایجاد ارتباط میان جهان مادي و عالم معنا بود.[3] تا آنجا که به زعم بینش پدیدارشناسانهئ میرچالیاده- اسطورهشناس رومانیایی- فضاي قدسی، حاصل گسیختگی میان دو مرتبهئ ( وجود) است و این گسیختگی، ارتباط با واقعیت فراجهانی و متعال را ممکن میسازد. به همین جهت فضاي قدسی در زندگانی همه اقوام، اهمیت کلانی دارد، زیرا انسان تنها در این فضا میتواند با جهان دیگر، جهان خدایان یا نیاکان، ارتباط داشته باشد. هر فضاي قدسی، روزانهاي است بر عالم ماورا و متعال، جهان قدسی چیزي برتر از جهان خاکی است. به همین جهت، قدسی، به طریق اولی، واقعی است؛ تجلی قداست همواره نوعی تجلی وجود است.

نظر به آنکه از آغاز، تصویر سه منطقهئ کیهانی –معمولاً آسمان و زمین و زیر زمین – به ذهن بشر خطور کرده است، پس فقط در فضاي قدسی عبادتگاه، گذار از مرتبهاي به مرتبه دیگر و خاصه گذار از زمین به آسمان، در وهلهئ نخست امکانپذیر میشود. در واقع ارتباط میان سه مرتبهئ کیهان، متضمن نوعی گسیختگی وجود شناختی است، یعنی گذار از کیفیت وجودي خاص به کیفیت وجودي دیگر، گذار از حال ووضع گیتیانه به حال و قدسی، یا از زندگانی به مرگ. در نتیجه عبادتگاه یا مکان قدسی که محل تلاقی سه منطقهئ کیهاناند، مرکز جهان محسوب میشوند، چون محور عالم از آنجا میگذرد.

بنابراین هرنوع آفرینشی، چه آفرینش کیهان و چه آفرینش انسان، در مرکز روي میدهدیا در آنجا آغاز میشود. در نتیجه الگوي نمونهئ هر ساخت و سازي، ،رینش کیهان استدر. نتیجه، برافراشتن پرستشگاه منحصراً تقلیدي از آفرینش به شمار میرفت و عالم صغیر، محسوب می شد. بدینگونه زمینی که تصرف می شد، از حالت هاویهگون و بیشکلی در آمده، انداموار میشدو ساختار کیهانی مییافت.[4] شیعه به متابعت از سیره رسولاالله (ص) و در نظر گرفتن تقدس اماکن دینی ومذهبی، بنیانگذار زیباترین ابنیه ویژه نیایش و

عبادت در جهان اسلام است.هرچند صرف عبادت به درگاه پروردگار در پایهگذاري این مکان هدف اصلی بوده، اما جنبهئ اجتماعی و رویارویی مردم و همدلی و چهرهبه چهره شدن و جامعه شناسی تعاون و همیاري و همفکري در انجام فرایض دینی و رعایت تشریفات مذهبی نیز مدنظر بودهاند.

٢

فضاي الهی و نظرکرده این اماکن، همیشه روحبخش و دلنواز بوده است.به فرمان الهی و اطاعت حضرت محمد (ص)، نخستین مسجد در مدینهالنبی ساخ ته شد، اما اهل تسنن از همان روز، با توجه به دلشپاري ب ه خاندان عصمت و طهارت، سعی کردند هم در مسجد حضور یابند و به موعظه هاي واعظان و نطاقان بسپارند و –به اصطلاح- به دین و روش مسجد احترام بگذارند و هم با توجه به قداست آرامگاه و مشهد اولیاء االله، دریچهاي به سوي عبادت بگشاین د و ایین عبادت در مسجد و زیارت در امامزادهها و مرقد مطهر امامان را از نظر دور نسازند و تشریفان اجتماعی – عبادي را پر رونق نمایند.

ایرانیان در این طریق، الحق که سنگ تمام گذاشتهاند. ایرانی پیرو تشیع، گویی در زیارت کعبه، زادگاه امام همام علی بن ابی طالب (ع) و مذبح ذبیح کربلا را به یاد آورده، گریزي به مصایب اولیا میزند. ستای ش و نیایش اهل تشیع صمن برگزاري مناسک حج دیدنی است. مساجد شیعه مناظري از روضه خلد برین را مجسم میکند و تربت شهدا همیشه ایام عطرآگین، و صحن و سراي امامزادهها پیچیده در گلبانگهاي ایمان، همواره معطرند، و سقاخانه ها که وقف سقاي لب تشنگان حضرت عباس (ع) اند، همواره منور، و آب انبارها به وقف، سیرابکننده مردم عطشان، و بقاع متبرکه محل عبادت مؤمنان جان شیفته، و حسینیهها و زینبیهها و عباسیهها و مهدیهها یادآور عظمت اولیا و اهل بیت، و تکایا محل تجمع ذاکران و واعظان و خطیبان بودهاست.[5] این انگیزههاي دینی و مذ هبی با باورها و اعتقادات بومی در هر منطقه و دورهئ تا ریخی تلفیق و منجر به ایجاد گونههاي

معماري و آداب و رسوم مر بوط به هر منطقه شده است.

در فرهنگ اعتقادي مردمان مازندران نگرش خاصی نسبت به بناهاي مذهبی به خص وص سقانفارها و تکایا وجود دارد. این نگرش بیشتر حاصل پیون د آیینهاي باستانی با دین و مذهب به ویژه دین اسلام و مذهب شیعه در ادوار تاریخی منطقه مازندران است.

با توجه به ورود سادات عل وي و مرعشی در دو دوره از تاریخ مازندران و تحولات سیاسی و مذهبی ناشی از آن و نگرش حاصل از اندیشههاي مکتب اسلا م- به خصوص مذهب شیعه - باورهاي خاصی با پشتوانهئ آیینی و باستانی در منطقه مازندران رواج یافت که امروزه نیز شاهد وجود این باورها در روستاها هستیم.[6] (تصویر (1

تصویر :1 محدوده قرارگیري سقانفارها در مازندران

.3 وجه تسمیه و واژهشن اسی

اگر ریشه فارسی لغت نفا ر، کلمه نفر باشد و مشابه لغت نفار، کلمه نفور باشد که با ساختار معماري این سازه هماهنگی و همخوانی دارد، رسیدن به ریشه کلمه آنچنان سخت نخواهد بود. در اینجا واژه نفار، نفور، نفر، نفیر، نپار را در فرهنگهاي فارسی مورد بررسی قرار میدهیم:
نفور: رزمنده، گریزنده. " در سیاست نه چندان مبالغت باید نمود که مردم هراسان و نف ور شوند" [7]. نفور: رمیدن، بیرون رفتن، دور شدن، و نیز بعضی روان شدن حجاج از منی به سوي مکه.[8]


٣

نفیر:بوق، شیپور به معنی ناله و زاري و فریاد نیز گفته شده نپور هم گفتهاند. در عربی نیز به معنی شیپور میگویند و جمع آن انفار است.[9] با توجه به واژهشناسی فوق میتوان عنوان کرد که واژه نفار به عنوان مکانی براي رماندن است.

نفار به عنوان یک گونه معماري در فرهنگ لغات فارسی و طبري و کتابها به صورت زیر معنا و شرح داده شده است: نفار: اتاقک درختی – کومهاي با پایه بلند – پناهگاه چوبی که در مزرعه سازند. [8] نفار: سایبان یا خانه چوبی بلندتر از زمین که گاه دو اشکوبه ساخته شده و در تابستان به کار میرود.[10]

نپار: ساختمانی تک اتاقی است که در ارتفاع چند متري از زمین قرارمیگیرد و اطراف باز اطاق، این امکان را به مردم میدهد که از تهویه کافی و وزیدن نسیم در تابستان از تمامی جهات برخوردار شوتد. در سنسکریت، واژه نه پار به معناي تک و بدون دیگري است.[11] نفاردر: داخل حیاط، جایگاه چوبی مسقف و نسبتاً مرتفعی ساخته میشد که از چهار طرف بازبود و نفار نامیده میشد. نفار،

محلی براي استراحت ساکنان در فصل تابستان بود.[12]

.4 انواع نفار

نفار بر حسب مکان استقرار و نوع کاربرد به چهار دسته تقسیم میشود:

.1دشتینفار: در جایگاه نگهبانی زمین کشاورزي( تصویر .2 (2باغ نفار: در جایگاه نگهبانی باغ

.3خنهنفار: در جایگاه نگهبانی انسان .4سقانفار: در جایگاه نگاهبانی مذهب


تصویر :2 نماي سقانفار در جایگاه نگهبانی زمین کشاورزي

مهمترین و ارزشمندترین نوع نفار، سقانفار است. به غیر از دستههاي فوق، نوعی از نفارها با گونه سقانفار وجود دارد که در وروديها به عنوان سردر استفاده میشود؛ تلفیقی از سقانفار و سردر ( سقانفار به مثابه سردر). اینگونه، نیز در زیرمجموعهها سقانفارها قرار دارد. ) [13] تصویر (3


تصویر :3 نماي سقانفار به مثابه سردر

۴

سقانفار، سقانپار، یا سقاتالار بناهاي چوبی ساختهاي هستند که در استان مازندران در کنار تکایا و مساجد و عموماً در محوطه گورستانها ساخته شدهاند. شکل ساده و چهار گوش بنا که برروي پایههاي چوبی قرار گرفته و با پلکان یا نردبانی قسمت زیرین آنها به بخش بالا پیوند میخورد، حکایت از معماري سنتی استان مازندران دارد، زیرا آنگونه که در سفرنامهها آمده خانهها در مازندران تقریباً با همین سبک و سیاق ساخته میشدند [14].

سقانفارها با بار فرهنگی بسیار غنی و بهرهگیري از پشتوانه سنتها و آداب و باورداشتها و عقاید مردم مازندران، روایتگر گوشهاي از فرهنگ بومی و سنتی جامعه کشاورزي این استان میباشند. مخاطبین آن مردم عادي و ساده اي هستند که بناهاي مزبور بازتاب زندگی ساده کشاورزي و دامداري آنهاست. طبق نوشتههاي برجا مانده برروي سقانفارهاي موجود، قدمت آنها به عصر قاجار میرسد و چه بسا قبل از این دوره هم ساخته میشدند؛ اما به جهت استفاده از مواد آسیبپذیري همچون چوب از بین رفتهاند. به نظر میرسد شکل چهار گوش این بناها که از چهار طرف باز هستند ریشه در معماري کهن ایران زمین نیز داشته باشند؛ زیرا غالب مذهبی و آشناي چهار طاقیها را به ذهن متبادر میسازد که با تغییر الگو، کارکردهاي دیگر پذیرفته است. باري سازندگان و هنرمندانی که به خلق چنین سازه هایی همت کردند، چون از میان مردم برخاسته بودند، ذوق و سلیقه و تمایلات آنها را در ساختههایشان گنجاندند و به این ترتیب از جایگاه خاصی در محیط اجتماعی این منطقه برخوردار شدند.

سقانفار ترکیبی ازچند هنر است که در نهایت در کلیتی واحد، شکل بدیع و منسجمی را با کربردي یگانه به وجود آورده است، بهگونه اي که هم نقش و هم خط و هم کار تزئینی چوب در این یگانگی سهیم و دخیل اندچنان. که ذکر شد این بنا تماماً از چوب ساخته شده است. در بین مصالح ساختمانی کمتر ماده اي مانند چوب وجود دارد که زیبایی ویژهاي به بنا بدهد. کاربرد مصالح و نوع و چگونگی آن یکی از مهمترین مباحث هنر معماري است.

هنرمند بومی با توجه به فراوانی چوب در مازندران، این مادة اصیل را انتخاب و بر روي آن از عمق جان و صمیم دل کار کرد و زیبایی و حیاط باطنی آن را جمالی دوباره بخشید و با کندهکاريها و نقوش با شکوه چنان نقش و طرحی آفرید که هرزبانی را به ستایش خویش برمیانگیزد.[14]

.5 روند شکلگیري نفارها

در باب چگونگی پیدایش نفارها، منابع و اسنادي وجود ندارد که ما را در این امر رهنمون سازد. متأسفانه، به دلیل نوع معماري

– معماري بومی- کمبود منابع مکتوب و غیر مکتوب نمیتوان به طور دقیق راجع به پیدایش نفارها، قضاوت کرد. اما انچه را که می توان به عنوان یک سند و مدرك ارائه داد، وابستگی این نوع معماري با دو عنصر بسیار مهم: (1 آیین و مذهب ( نیایش

–آب) و (2 اقتصاد ( کشاورزي – برنج) است. نگرش و معماري و کاربري این سازه براي نگهبانی و نگهداري از این دو عنصر از ویژگیهاي شاخص و بسیار مهم به حساب میآید.[15]

.1,5آیین و مذهب( نیایش – آب)

آب، مایع حیات است و به عنوان یک جزء مهم در تشکیل تمدنها و شکلگیري سکونتگاهها در طول تاریخ تأثیر بسزایی داشته است. این مایع به واسطه، مایع حیات بودن و مظهر پاکیزگی و رویش، مقدس است. در خصوص اهمیت این موضوع، مطالب بسیاري وجود دارد، اما مطلب مهم، نگرش باستانی ایرانیان به آب است .که در آیینهاي مهر و اناهیتا و کیش زرتشت دیده میشود. به خصوص نیایش آب در آیین پرستش آناهیتا سابقه دیرین دارد که خود پیوند با آب و باران دارند.

بسیاري از مکانهاي مقدس که امروزه در کنار آب واقع شدهاند یا روزگاري چشمه و درختی مقدس در آنجا وجود داشته است. یادگاري از باورهاي کهن مبتنی بر طبیعتگرایی است که ریشه در اعتقاد به ایزدان مهر وآناهیتا دارد. تقدس و نیایش ایزد بانوي آبها که حاصلخیزي، نعمت و فراوانی از آن اوست چنان در آداب و سنن اسلامی رسوخ کرده که ریشههاي قدیمی و اصیل آن در غبار ایام گم شده و برخی نیز به فراموشی سپرده شده است. امروز در گوشه و کنار ایران آیینهاي بارانخواهی و

۵

گرامیداشت آب به شکلهاي گوناگون در اماکن مقدس برپا میشود که بیشتر در جوار چشمه، رودخانه و درختان کهن و بناهاي مقدس در ارتباط با آنها بوده و نشانهها و یادگارهایی از گذشتههاي دور را به همراه دارد. باشد که با زنده نگه داشتن این رسوم و باورها بکوشیم تا غبار خرافات از آن زدوده و به حقایق و رموز آن دست یابیم. زمانی براي آناهیتا معابد زیبا و باشکوه ساخته میشد، همچون معبد آناهیتا در بیشاپور که نیایشگاه سلطنتی بوده. اما مردم نیز براي خود اماکنی با بناهاي مقدس داشتند که آناهیتا را میستودند و به او متوسل میشدند . معابدي براي ایزدبانو برپا میکردند مانند آنچه امروز به نام سقاتالارها مشهور است؛ اتاقکهایی با سقف و ستون چوبی یا با مصالح دیگر که بیشتر در کنار مزارع بوده و مردم براي طلب باران و فراوانی محصول در آنجا به بذر و نیاز میپرداختند و متوسل به ایزدبانو آناهیتا میشدند. این نیایشگاهها امروزه به سقاي دشت کربلا – حضرت عباس – منسوب شده و به ویژه در شهرها و روستاهاي شمال ایران فراوان است. آنچه مسلم است و از شواهد بجاي مانده برمیآید، نشان میدهد که این نیایشگاهها در ارتباط با چشمه و درخت هستند .

سقانفارها حکایت از باورهاي مردم به ایزدبانوي آبهامیکند. گرچه در دوران اسلامی عملکردي دیگر دارد، اما نقش و نگارها و تزییناتی که بر معماري ستوندار این سقاتالارها به چشم به چشم میخورد و آداب و آیینهایی که تا امروز در آنها جریان دارد، یادگاريهایی از گذشتههاي دور است.

اگر آنچه را که باستانشناسان و پژوهندگان حدس می زدند که در دوره باستان در این سرزمین ( مازندران) آیین مهر و آناهیتا بوده، پس میتوان به امر نگهبانی و نگهداري از آب نیز واقف بود.پس در پیوند آب و معماري، میتوان در دوره باستانی، نفارهاي این منطقه را محلی براي نیایش آب دانست.به خصوص که آبهاي مجتمع مانند آبگیر، تالاب و .... در این منطقه فراوان است.

بدیهی است که تمامی تمدن ها و فرهنگهاي بزرگ بشري یک باره خلق نشده و در مدتی طولانی و طی مسیري پرپیچ و خم شکل گرفته و به تکامل رسیدهاند، در همان حال فرهنگ، تمدن قبلی را پالایش کرده و با تفکر جدید هماهنگ ساخته است.بسیاري از اماکن مذهبی گذشته پس از اسلام حفظ شده، اما محتوا گاه شکل عبات و نیایش در انها تغییر کرده است.
پپس میتوان فرض نهاد که با توجه به دلایل فوق، ساخت نفارها به عنوان یک گونه معماري در پیوند با آیین مهر و آناهیتا و زرتشت در پیش از اسلام و دوره باستان وجود داشته است و با ورود اسلام، حضور این گونه معماري تغییر داده شده است.[16]

.2,5اقتصاد( کشاورزي- برنج)

عنصر دیگر که رابطه مستقیم با آب نیست اما دلیل بسیار مهمی در پیدایش نپارهاست، کشاورزي( برنج) است. همان طور که عنوان شد، نپار به عنوان محل نگهبانی از شالیزار است که میتواند به شکل نگهبانی از آب شالیزارها و یا نگهبانی شالیزارها از هجوم حیوانات وحشی باشد. تاریخ کاشت برنج با توجه به تحقیقات انجام شده در منطقه مازندران به پیش از اسلام میرسد.

پس نپار را جزو لاینفک فضاي شالیزار بدانیم، با توجه به مستندات فوق میتوان حضور نپار را به عنوان یک گونه معماري بومی که به جریان خاصی مثل کشاورزي وابسته بوده را به بیش از اسلام و اوایل اسلام نسبت دهیم.

با اطمینان، فعالیتهاي باستان شناسی مناسب و فراگیر در منطقه، می تواند بر صحت وسقم مطالب فوق حتی به صورت نسبی تأثیر به سزایی داشته باشد.[15]


.6 جلوههاي هنر و زیبایی در سقانفارها

هنرمند بومی با توجه به فراوانی چوب در مازندران، این ماده را به عنوان اساس و پایه کار خویش انتخاب کرده و بر روي آن از عمق جان و صمیم دل با کنده کاريها و نقوش با شکوه، چنان نقش و طرحی آفریده، که هر زبانی را به ستایش خویش برمی انگیزد. » سقانفار« این بناي آیینی که در روستاهاي مازندران هنوز هم نیمه جانی در تن مجروح خود دارد، مکانی است براي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید