بخشی از مقاله

چکیده

مسکن از جمله نیازهای اولیه خانوارها در تمامی جوامع محسوب می شود، یا به عبارت امروزی مسکن مهمترین و ضروری ترین نیاز انسان به شمار میرود. با افزیش بیرویه جمعیت و کمبود زمین در شهرها مباحث مسکن پایدار که در آن هدف ایجاد مسکن با توجه به اصول توسعه پایدار شهری بود دریچهی جدیدی را در برنامهریزی مسکن برای ما گشوده است. برنامه ریزی مسکن به عنوان یک جزء اساسی از توسعه پایدار شهری مورد توجه ویژه سیاستمداران و برنامهریزان قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، تکنیک گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانهای است. همچنین در این مقاله با بررسی شاخصهای زیستمحیطی مسکن پایدار که امروزه یکی از مسائل مهم مورد توجه برنامهریزان شهری میباشد، به دنبال ارائه سیاستهایی جهت دستیابی به مسکن پایدار با تأکید بر بعد زیستمحیطی آن است. بررسی حاضر نشان میدهد که ارائه راهبردهایی در راستای رسیدن به مسکن پایدار جهت تأمین مسکن مناسب در برنامهریزی ها مهم و ضروری است.

واژههای کلیدی: مسکن، مسکن پایدار، زیست محیطی، توسعه پایدار.

مقدمه

مقوله مسکن به دلیل دارا بودن ابعاد متنوع، از گستردگی و پیچیدگی خاصی برخوردار است که نمی توان برای آن تعریف واحدی ارائه کرد، از این رو نگاه جوامع و فرهنگ های مختلف به مسکن متفاوت است. در دوره ای مسکن به عنوان ماشین زندگی - لوکوربوزیه - ، یا مکان رفع حجاب ها - میس ون درروهه - و... مطرح می گردید. در زمانی دیگر مسکن به عنوان سکنی گزیدن و سکونت همراه با تفکر مطرح گردید و انسان را به عنوان موجودی فنا شونده بر روی زمین، زیر آسمان و در پناه قدسیان شناختند. [1]در مقابل، تعاریفی وجود دارد که مسکن را یک مکان فیزیکی می داند و به عنوان سرپناه، آن را نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آورد. [2]

در این سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانوار یا فرد مانند خوراک، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تأمین می شود.[3]از طرفی مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن، یک واحد مسکونی صرف نیست، بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. [4] یعنی مسکن چیزی بیش از یک سرپناهصرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل می شود و باید حق تصرفنسبتاٌ طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن فراهم باشد. [5]

نیاز به مسکن از اساسی ترین نیازهای آدمی است و در واقع آنچه که لزوم وجود مسکن را واجب می نماید، نیاز است.به طور کلی این نیاز به مسکن دو بعد کمی و کیفی دارد. بعد کمی نیاز به مسکن، به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به مسکن مربوط می شود و در بعد کیفی مسائل و پدیده هایی مطرح می شوند که به بی مسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی مربوط اند. به عبارت دیگر در بعد کمی، درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن کیفیت آن مورد نظر است. اما در بعد کیفی، نوع و شکل نیاز مطرح می شود. دسترسی به مسکن به عنوان یکی از اهداف اجتماعی همواره و در هر جامعه ای مطرح است. [6]

مسکن مهمترین عنصر شهر است که در توسعه پایدار شهر توجه به پایداری آن از اساسی ترین وجوه آن شناخته می شود. توسعه مسکن علاوه بر محیط زیست، بر اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعی تاثیر می گذارد، در حالی که افزایش شهرنشینی و تقاضای رو به رشد مسکن توجه اغلب مسئولان را به رفع نیاز مسکن شهروندان جلب می کند، اما مساله اصلی در توسعه پایدار مسکن، توجه به نیازهای نسل آینده در عین برطرف کردن نیازهای فعلی مسکن افراد جامعه است؛ به شکلی که تامین مسکن امروز با کمترین تغییر حالت در محیط طبیعی، این امکان را به نسل آینده بدهد که به شکلی بهینه برای خود فضای زیستی مناسبی فراهم کنند. [7]روش تحقیق

با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد که برای اجرای آن از روش اسنادی-کتابخانه ای با استفاده از کتب، مقالات و پایاننامه های نگارش شده اعم از فارسی و لاتین برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.

مسکن

در نخستین کنفرانس اسکان بشر که در سال 1976 در ونکور کانادا برگزار شد، اولین دستور کار اسکان بشر برای نخستین بار در سطح بین المللی مطرح شد. در این کنفرانس بود که توجه جهانی به مسئله اسکان بشر و امنیت آن معطوف شد. اما در دومین اجلاس اسکان بشر که در سال 1996 در استانبول برگزار شد، مسکن مناسب چنین تعریف شده است: " سرپناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست. سرپناه مناسب یعنی: آسایش مناسب، فضای مناسب، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداری و دوام سازه ای، روشنایی، تهویه و سیستم گرمایی مناسب، بهداشت و آموزش، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه و... است که همه این موارد باید با توجه به استطاعت مردم تأمین شود." .[8]

توسعه پایدار

متداول ترین تعریف پایداری، تعریفی است که کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه - - WCED ارائه کرده است . این کمیسیون توسعه پایدار را به صورت زیر تعریف کرده است . توسعه ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین نیازهای خود برآورد سازد . بر مبنای این تعریف، قبل از این که هر جامعه ای بتواند به پایداری برسد، باید عدالت بین نسل ها و درون نسلها را تأمین کند. توسعه اجتماعی و اقتصادی باید به گونه ای تحقق پذیرد که در هر زمان که بر نسلهای آینده هزینه ای تحمیل شود، اثرات فعالیت های اقتصادی را به حداقل برساند . زمانی که فعالیت های حیاتی و ضروری فعلی هزینه هایی را بر آیندگان تحمیل نمایند، خسارات وارده به طور کامل باید جبران گردد . به عبارت دیگر، توسعه پایدار باید با تأکید خاص بررفاه افراد فقیر باشد و امکان بهبود سطح زندگی مردم را فراهم کند و در عین حال از وارد آمدن خسارات غیر قابل جبران بر آیندگان ممانعت نماید .[9] بنابراین توسعه پایدار به جای تمرکز صرف بر جنبه اقتصادی، فلسفه ای از ابعاد اجتماعی و زیست محیطی را با بعد اقتصادی طراحی می کند.[10] به عقیده تیلور مفهوم توسعه پایدار مرحله مهمی در تئوری محیطی است، زیرا ثابت می کند که جامعه چگونه باید خودش را سازماندهی کند.[11]

مسکن و توسعه مسکونی پایدار

در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار شهری، بخش مسکن نقش بسیار مهمی بر عهده دارد، چرا که مسکن بخش بسیار بزرگی از کاربری های شهرها را به خود اختصاص می دهد و همچنین نقش زیادی در توسعه فیزیکی شهرها و تغییر کاربری اراضی و به دنبال آن از دست رفتن باغات و اراضی زراعی را نیز دارد. مسکن مصرف کننده بخش زیادی از انرژی و منابع وارد شده به شهرها نیز می باشد. علاوه بر این ها مسکن از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز در جامعه اثرات فوق العاده زیادی دارد به طوری که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی را در مسکن و شرایط زندگی نامساعد جستجوی می کنند. از نظر اقتصادی نیز مسکن از اهمیت زیادی برخوردار است. مجموعه اثرات ذکر شده مسکن بر شهرها موجب شده است که پایداری مسکن را اندیشمندان گامی مهم در دست یابی به توسعه پایدار شهری بدانند.[12]

اهمیت جنبه اجتماعی- فرهنگی مسکن تا آنجاست که در اغلب موارد نوع مسکن یکی از نشانگرهای کلیدی برای آسیب های فضایی شهر محسوب می شود و در بسیاری از موارد مهم ترین عامل تاثیرگذار در میزان رضایت مندی فرد از سکونت در یک محله، مسکن و شرایط محیطی آن می باشد. از نظر فیزیکی نیز مسکن بزرگترین و مهم ترین بخش ساختمان سازی است که سهم عمده ای از بناهای محله و شهر را در بر میگیرد و بیشترین میزان مصرف انرژی را در بین سایر بناهای شهر دارا می باشد. با توجه به اثرات گسترده اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و زیست محیطی مسکن بر محیطی شهری می توان دریافت که تحقق بسیاری از اهداف توسعه پایدار شهری در گروی توسعه مسکن پایدار است.[12]

از نشانه های مسکن سالم و پایدار می توان به تسهیلات بهداشتی و مدیریت زباله و پسماند، کیفیت زیست محیطی مناسب، روابط اجتماعی و همسایگی، نزدیکی فیزیکی به طبیعت و فضای سبز که بایستی با صرف هزینه منمطقی برای ساکنان قابل دسترس باشند اشره کرد.[12] علاقه مندی به صرفه جویی در مصرف انرژی از طریق اشکال فشرده تر و مجتمع های شهری با تراکم مسکونی بیشتر و بازگشت به کاربری هایمرکّب، میان برنامه ریزان، معماران و دیگران بیشتر شده است. یک فرض کلیدی در این دیدگاه آن است که چنین تغییراتی در کالبد شهری نیاز به سفرهای طولانی و با فاصله را کاهش خواهد داد و همزمان با پشتیبانی یک شبکه ی پایا و گستردهی عمومی در آن، مردم به استفادهی کمتر از خوروهای شخصی ترغیب شده، درنتیجه مصرف انرژی کاهش مییابد. مبنای این امر این اعتقاد است که الگوهای موجود سکونتگاههای شهری با مصرف مفرط منابع همراه هستند،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید