بخشی از مقاله

چکیده

سید اشرف گیلانی از برجسته ترین و محبوبترین شاعران ایران در عصر مشروطه بود که سهم فراوانی در گسترش اندیشه مشروطه خواهی در میان انبوه مخاطبان مردمی خویش داشت. سید اشرف به عنوان شاعری متعهد، تفکرات خاص خود را در باب شعر و ادبیات داشت که بیشتر تحت تأثیر محیط انقلابی عصر و نیز انتقادات روشنفکران مطرح آن دوره به ادبیات رایج شکل گرفته بود و مبنای آن رئالیسم اجتماعی بود که به همین جهت او در گرماگرم انقلاب شعر خود را در خدمت انتقادات و اصلاحات اجتماعی درآورد و از مسیر ادبیات کلیشه ای رایج فاصله گرفت و صریحا از به کارگیری مضامین عاشقانه قدیمی در شعر و نیز هجو و مغلق گویی دوری گزید و دیگران را نیز به آن تشویق و سفارش نمود.

در حیطه اندیشه های اصلاح گرایانه نیز هرچند نمیتوان او را شخصیتی در کنار روشنفکران و اندیشمندان مطرح عصر قرار داد، اما به سهم خود از پیشروان بود و از جهاتی همچون ایجاد ارتباط با مردم و سخن گفتن به زبان آنان بر بسیاری از روشنفکران پیشی داشت. با این حال او نیز در اندیشه های اصلاحی، مانند بسیاری از اندیشمندان عصر، گرفتار تناقضات فاحشی است. این مقاله سعی دارد تا نگاه سید را به رسالت شعر و نیز اندیشه های او را به عنوان یک شاعر و روزنامه نگار تأثیرگذار در جریان انقلاب مشروطه بررسی نماید.

کلیدوازگان: سید اشرف گیلانی، شعر مشروطه، ادبیات متعهد، تناقضات فکری

مقدمه

با آغازعصر بیداری در ایران و مخصوصاً با وقوع انقلاب مشروطه شعر از دو خاستگاه سنتی خود: دربار و خانقاه، فاصله گرفت و خاستگاه بیسابقه جدیدی برای خود یافت: به میان توده مردم آمد، وارد اجتماع شد و رسالت نوینی برای خود تعریف نمود. در همین زمان بود که گروه روشنفکران و اندیشمندان تحت تأثیر مکاتب فلسفی و ادبی غرب و تحولاتی که در این عرصه در ممالک همجوار همچون عثمانی روی داده بود، علم مخالفت با ادب کلاسیک را برافراشتند.

بزرگترین منتقدان ادبیات کلاسیک فارسی در این زمان میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی بودند که سالها بعد احمد کسروی نیز تندترین مواضع ممکن را علیه این ادبیات اتخاذ نمود. این منتقدان بیشتر از سه جهت به ادبیات کهن انتقاد داشتند: لفظ، معنی و رسالت شعر در قبال جامعه. انتقاد به "لفظ" نظر به دشواری و دیر فهم بودن زبان ادبیات کلاسیک داشت که در نظام ادب کهن و نیز این دوره، این دشواری حسن شمرده میشد.

در این ادبیات غرض از سخن افاده معنا نبود مخصوصاً عموم مردم جامعه که بیسواد بودند، نمیتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند و زبان آن را بفهمند. به همین جهت بسیاری از روشنفکران و نویسندگان این عصر، زبان فارسی این دوره را »یکی از موانع مهم تجددخواهی« میدانستند و عقیده داشتند که »انتقال اندیشه تجدد جز با انقلابی ادبی امکانپذیر نخواهد شد« - طباطبایی،.338 :1386 - از منتقدان این ویژگی ادب قدیم میرزا فتحعلی بود که عقیده داشت »زبان آثار هنری باید براساس زبان مردم بنیان گیرد.

او مخالف اسلوب عالی و اظهار فضل بود و میگفت »غرض از لفظ افاده معناست« - افشار، :1349 بیست و سه - . انتقادات این چنینی سرانجام به سادهگویی و سادهنویسی در ادبیات منجر شد.انتقاد به "معنا"ی شعر کلاسیک نیز بیشتر به مضامین و درونمایههای آن میپرداخت. مضامینی تکراری و بی فایده که در بیشتر مواقع باعث رواج فساد و انحطاط در جامعه میشد.

میرزا آقا خان کرمانی که سالها در عثمانی میزیست و در اندیشه های انتقادی خود به ادب کهن از تفکرات نویسندگان مترقی فرقه ترکان جوان الهام میپذیرفت - آدمیت، :1357 - 225 ، در این باره مینویسد: »باید ملاحظه نمود که تاکنون از آثار ادبا و شعرای ما چه نوع تأثیر به عرصه ظهور رسیده و نهالی که در باغ سخنوری نشانده اند، چه ثمر بخشیده و تخمی که کشته اند، چگونه نتیجه داده است.

آنچه مبالغه و اغراق گفته اند، نتیجه آن مرکوز ساختن دروغ در طبایع ساده مردم بوده است؛ آنچه مدح و مداهنه کرده اند، نتیجه آن تشویق وزراء و ملوک به انواع رذایل و سفاهت شده است؛ آنچه عرفان و تصوف سروده اند، ثمری جز تنبلی و کسالت حیوانی و تولید گدا و قلندر نداده است؛ آنچه تغزل گل و بلبل ساخته اند، نتیجه ای جز فساد اخلاق جوانان و سوق ایشان به ساده و باده نبخشوده است؛ آنچه هزل و مطایبه پرداخته اند، فایدهای جز شیوع فسق و فجور و رواج فحشاء و منکر نکرده است.« - کرمانی:141 :1371 -

زین العابدین مراغه ای در سیاحتنامه ابراهیم بیگ از زبان قهرمان داستان خطاب به شاعری که لقب شمس الشعرایی را یدک میکشد و به خاطر خواندن قصیدهای به سبک کهن مورد تشویق حضار واقع میشود، میگوید: »امروزه شعر سنتی ایران هیچ روحی ندارد. این شیوه کهنه شده، مقتضیات زمان امروز در امثال این ترهات روحی نگذاشته.

به بهای این سخنان دروغ در هیچ جای دنیا یک دینار نمیدهند مگر در این ملک که سبب آن هم جز بیکاری و بی عاری و بی علمی و غفلت و دنائت نفس نیست که ظالمی را دانسته و فهمیده به عدالت و جاهلی را به فضیلت و لئیمی را به سخاوت ستایش کنی و به سبب بافتن این دروغهای بیمعنی نیز بر خود ببالی. زمان آن نیست که مرد دانا بدین سخنان دروغین مزدور فریفته شود...امروز بازار مار زلف و سنبل کاکل کساد است. موی میان در میان نیست. کمان ابرو شکسته، چشم آهو از بیم آن رسته است. به جای خال لب از زغال معدنی باید سخن گفت...« - مراغه ای، .102 :1364 -

انتقاد مهم دیگری که اندیشمندان عصر بیداری به ادب کلاسیک داشتند این بود که این ادبیات همیشه چشم خود را بر واقعیت های جامعه بسته و بیشتر در چهاردیواری تنگ و تاریک دربار پادشاهان و خانقاه های صوفیان محصور بوده است: یا به مدح و ستایش اوصاف جمیله نداشته صاحبان زر و زور و تزویر و تبلیغ به نفع ایشان میپرداخت و یا وسیله ای بود برای انتشار تعالیم صوفیانه اصحاب خانقاه، و بیشتر در عوالم نامعلوم مالیخولیایی سیر میکرد تا در عالم پائین و زمین خاکی.

در این ادبیات نشان چندانی از بزرگترین حوادث تاریخ و اتفاقاتی که در عرصه گسترده و فراخ اجتماع روی میداد، دیده نمیشود. در ماجرای فاجعه مغول آثار شاعران عصر را معمولاً خالی از کوچکترین اشاره ای به این حادثه میبینیم در حالی که دواوین قطور آنان سرشار از تعالیم صوفیه است. احمد کسروی سرسختترین منتقد ادبیات کلاسیک فارسی که این ادبیات را از عوامل عمده بدبختی و فلاکت ایرانیان میدانست و در مراسمی با عنوان »کتابسوزان« دیوان اشعار مولوی و حافظ و سعدی و خیام و... را میسوزاند و میگفت که »باید این دیوانها را آتش زد« - کسروی، 107 :1335، - در این باره میگوید: »در زمان مغول مردم ایران همه گزند
دیده و سوگوار میبودند.

میلیون ها مردان کشته شده و هزارها دختران و زنان به بردگی افتاده، از همه دلها آه و ناله سر میزد ولی شاعران در همان زمان کمترین اندوهی از خود نشان نداده اند و با آن همه گرفتاری مردم آنان پروایی نکرده، همه سخن از باده و مستی گفته، »یار یار« سروده اند. یکی از شاعران آن زمان سعدی است. آیا شعرها و نوشته های او زبان توده است؟ سعدی سال 656 را که سال کشتار عراق و بغداد است، سال خوشی خود2 شمارده است« - کسروی، .16 :1378 -

به هر حال در نتیجه آشنایی با ادبیات غرب و ادبیات تحول یافته کشورهای همجوار و نیز تحت تأثیر مکتب رئالیسم، ادبیات ایران نیز تحولاتی اساسی به خود دید. شعر از حصار دربار و خانقاه بیرون آمد و به میان توده انبوه مردم رفت و برای نخستین بار به صورتی وسیع به انعکاس رنج ها و مصائب و واقعیتهای زندگی مردمی پرداخت که با وجود اکثریت داشتن، هیچگاه در تاریخ دور و دراز این سرزمین دیده نشده بودند.

ادبیات جدید ادبیاتی متعهد بود و خود را در برابر حوادث و وقایع اجتماع و تاریخ مسئول میدانست. میرزا آقاخان کرمانی که سالها قبل از وقوع و پیروزی انقلاب مشروطه کشته شده بود، شعر نیز میسرود اما غرض از آن را نه شاعری، بلکه انعکاس تاریخ میدانست:  غرض بود تاریخ نی شاعری که طبع من از شعر باشد عری - آدمیت، 1357، - 236 مخصوصاً با پیروزی نهضت مشروطه این نگاه به ادبیات بیش از پیش تقویت شد و ادبیات تمام و کمال در خدمت اجتماع قرار گرفت و به بازتاب وقایع و آگاهانیدن توده مردم پرداخت.

سید اشرف و رسالت شعر

از اتفاقات مبارکی که در ادبیات این عصر و نیز در طرز نویسندگی افتاد، ساده گویی و ساده نویسی بود. در ادبیات قدیم متنی ارزشمندتر و ادبیتر شمرده میشد که مغلقتر و پیچیده تر باشد و عبارات و استعارات غریب دور از ذهن در آن به کار گرفته شده باشد. به همین جهت مردم عادی نمی توانستند مخاطب آن باشند و اینگونه ادبیات مخاطبان خاص و اندک خود را داشت.

اما در جریان انقلاب مشروطه و بیداری و هوشیاری عموم ملت، رسالت ادبیات نیز عوض شد و از آنجا که در این زمان مخاطب اصلی آن نه تعداد معدود و محدودی از افراد در کاخ پادشاهان و خانقاه صوفیان، بلکه توده مردم بود، باید مثل خود آنان ساده و صمیمی و بدون اغلاق و پیچیدگی سخن بگوید و حتی فرم و اشکال شعری نیز تا حد زیادی تغیر یافت و شاعران از قالب های سنگین شعر قدیم همچون قصیده روی برتافتند و به سمت قالب های ساده تر که با ذهن مردم نیز هماهنگی داشته باشد، روی آوردند و اتفاقا در این امر از منبع مهم ادبیات عامه نیز کمک گرفتند و اوزان سبک این ادبیات را به فراوانی مورد استفاده قرار دادند.

سید اشرف گیلانی در این میان مقام بی همتایی دارد. در ادبیات عصر مشروطه و حتی شاید بتوان گفت دوره های بعد نیز هیچ شاعری به اندازه او ساده و صمیمی و مردم پسند شعر نگفته است. شفیعی کدکنی او را »شاعر مرکز مشروطیت« و شعر او را »عامیانه ترین شعر مشروطه« میداند که »به همین دلیل هم ...فراگیرترین نوع آن بوده است« - شفیعی کدکنی، .360 :1390 -   سیداشرف خود نسبت به این مسأله و تأثیر اینگونه اشعار عمیقاً واقف بوده و اعتقاد راسخ به ادبیات مردمی داشت. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید