بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش ،تبیین نقش پیش بینی کنندگی شادکامی و هوش معنوی در تعارضات زناشویی بود. نمونه آماری شامل 130 زوج 260 - تن - از زوجین مراجعه کننده به شوراهای حل اختلاف شهر شیراز در طول سال 1391 است که به شیوه هدفمند انتخاب شدند . ابزار پژوهش شامل،پرسشنامه های هوش معنوی، تعارضات زناشویی و شادکامی بود. داده های با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون و تحلیل واریانس در نرم افزار spss-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد بین شادکامی و هوش معنوی با تعارضات زناشویی رابطه معنی دار و معکوسی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که در بین مولفه های تعارضات زناشویی، افزایش واکنش هیجانی نسبت به سایر مولفه ها هم با شادکامی هم با هوش معنوی رابطه همبستگی قوی تری دارد. اما در خصوص قدرت پیش بینی کننده گی متغیرها نتایج نشان می دهد که متغیر شادکامی در مقایسه با مدل هوش معنوی از قدرت پیش کننده گی قوی تری برخوردار بود.
مقدمه:
پیشرفت سریع فن آوری و اطلاع رسانی علیرغم اینکه انسان امروز را از جهاتی توانمند ساخته و از لحاظ مادی به سطح بالایی از رفاه رسانده است . اما با توجه به اینکه انسان موجودی تک بعدی نبوده و علاوه بر ابعادجسمانی و مادی دارای یک بعد ذهنی نیز هست و غفلت از این بعد و گرایش مفرط به بعد مادی مشکلی است که گریبانگر بشر معاصر گردیده است ، چنانچه اغلب مایک زندگی تک بعدی و ناقص و نارسا را برای خود تدارک دیده ایم و دایما با مصایب و مشکلات یک زندگی تک بعدی دست به گریبانیم .
موج فزاینده افسردگی،پایین آمدن سن خودکشی ،افزایش طلاق و بزهکاری و بسیاری از مشکلات خانوادگی روحی - اجتماعی دیگر واقعیت هایی هستند که نشان می دهند گویا شادی از جوامع رخت بر بسته است. اهمیت معنویت1 ورشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان ومتخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. در دهه های اخیر مفهوم معنویت وکاربردهای آن در دنیا وبه خصوص در دنیای غرب اهمیت زیادی یافته است، طوریکه مفاهیمی همچون خدا، مذهب، معنویت و غیره که موضوعاتی خصوصی قلمداد می شدند، وارد تحقیقات علمی و مباحث آکادمیک در حوزه علوم انسانی شده اند.
در حال حاضر روان شناسی دین یکی از جدیدترین مفاهیم مطرح شده یعنی هوش معنوی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده ی جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته هاو نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند
سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره میکند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح میسازد .اما علی رغم تاکید روز افزون دانشمندان بر بعد معنوی رشد انسان، هنوز تعریف واحدی که دربرگیرنده تمامیت معنویت باشد، ارائه نشده است×؟.در سالهای اخیر مفهوم هوش تنها به عنوان یک توانایی شناختی در نظر گرفته نمی شود ، بلکه به حوزه های دیگری مانند هوش هیجانی ، هوش طبیعی ، هوش وجودی وهوش معنوی گسترش یافته است
زوهر و مارشال - 2000 - 3 عقیده دارند که هوش معنوی تعامل علت و عاطفه، جسم و ذهن را تسهیل می کندوتکیه گاهی برای رشد و تحول می سازد . در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی ازجنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد، طوریکه افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند
انسان امروز انگار که به صورتی نا خودآگاه در جستجوی شادی است وروانشناسان علاقه مند به حیطه روانشناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه احساسهای مثبت نظیر احساس شادکامی5 معطوف کرده اند. در مباحث روانشناسی ، شادی به عنوان یکی از هیجانات مثبت طبقه بندی شده است که انسانها در فعالیتهای روزمره خود آنرا تجربه می کنند وروانشناسان معتقدند شادی ، ترکیبی از وجود عاطفه مثبت ، عدم وجود عاطفه منفی ورضایت از زندگی می دانند.
شادی ، جنبه ای از عواطف انسانی است که دارای جنبه ها و تجلیات مختلف فردی - اجتماعی ، روانی - جسمانی و شناختی - عاطفی می باشد ، از آنجا که شادی تاثیر کمی و کیفی زیادی بر زندگی دارد
پژوهش های مربوط به شادکامی به عنوان بحثی در مطالعات چهار دهه آخر قرن بیستم در بسیاری از جوامع با اندازه گیری و مقایسه شادکامی در سطوح ملی ،منطقه ای و حتی بین المللی توانسته اند تصاویری گویا و عینی از موقعیت و شرایط زندگی در جوامع خود به دست دهند و به این وسیله زمینه را برای مطالعات بیشتر و جامع تر فراهم آوردند
تعارض7 را به عنوان رایج ترین پدیده موجود در روابط انسانی نام می برد آنان اظهار می دارند که تعارض زمانی ایجاد می گردد که رفتار یک فرد با فرد مقابل تداخل ایجاد کند.همچنان که دو فرد به هم نزدیکتر می شوند پتانسیل تعارض افزایش می یابد، در حقیقت وقتی تعاملات بین افراد بیشتر می شود و فعالیت ها و موضوعات متنوع تری را در بر می گیرد زمینه مخالفت بیشتر می شود
آرگایل - 1987 - 8در اعلامیه استقلال آمریکا چنین آورده است :این حقیقتی آشکار است که همه انسانها برابر آفریده شده اند ،خالق به آنها برخی حقوق محروم نشدنی عطا کرده است که از جمله آنها می توان به حق زندگی ،آزادی و شادکامی اشاره کرد
کینگ2 و ناپا - 1998 - 3 ،در دو نمونه مورد مطالعه در آمریکا ،دریافتند که شادی و معنا در زندگی از لحاظ اهمیت در به وجود آوردن زندگی مطلوب مهم تر از ثروت و ارزش های اخلاقی و حتی رفتن به بهشت درجه بندی شده اند
بروز تعارض در زندگی مشترک امری بدیهی است از آنجایی که بروز تعارضات زناشویی موجب بروز شرمندگی،تحقیر ،تنفر،اهانت و یا تنبیه در طرفین می شود این تعارضات به منظور تحت تاثیر قرار دادن و ایجاد ایده های منفی نسبت به طرف مقابل صورت می گیرد تعارضات مخرب با عدم ارتباط واقعی ،شک و تردید مشخص می شود و نهایتا تعارضات مخرب منجر به رنجش و خصومت نسبت به شخص مخاطب و کاهش اعتماد و اطمینان و همکاری و در نتیجه عدم حل موثر آن می تواند یکی از مقدمات جدایی و طلاق باشد روانشناسان و مشاوران بایددر صدد راهکارهای در پیشگیری از بروز آن باشند حل تعارض یا کشمکش جز لاینفک یک رابطه موفق است که می تواند به ارتقا کیفیت زندگی کمک کند یکی از مولفه های مهم و اساسی برای حل تعارضات زناشویی می تواند استفاده از شیوهای روانشناسی مثبت باشد
مفهوم هوش معنوی در بردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی ، اخلاقی ، هیجانی ، بین فردی و ... را شامل می شود و فرد را در جحت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید . هوش معنوی به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته ، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد . همچنین زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و نقش باورها ، هنجارها ، عقاید و ارزش ها را در فعالیت هایی را که به عهده می گیریم در بر می گیرد
با استفاده از این هوش به حل مشکلات با توجه به جایگاه ، معنا و ارزش آن مشکلات پرداخته می شود .هوشی که قادرند توسط آن به کارها و فعالیت هایشان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن بر معنای عملکرد شان آگاه شوند و در یاببند که کدامیک از اعمال و رفتارها یشان از اعتبار بیشتری بر خود داراست و کدام سیر در زندگی شان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازند
بنابراین می توان انتظار داشت که این عامل مهم می تواند در ارتقای سطح کیفیت زندگی ، افزایش شا دکامی و کاهش تعارضات زناشویی نقش کلیدی داشته باشد . با توجه به اینکه شادکامی نیز می تواند نقش کلیدی در کاهش تعارضات داشته باشد لذا اقدام در جهت ارتقاء آن می توان می تواند تاثیر گذار باشد . متاسفانه هم اکنون موج فزاینده افسردگی ، پایین آمدن سن خودکشی ، افزایش طلاق و بزهکاری و بسیاری از مشکلات خانوادگی ، روحی ، اجتماعی از جمله واقعیت هایی هستند که نشان می دهند گویا شادی از جوامع رخت بر بسته است
لذا انسان امروز به صورت ناخودآگاه و خود آگاه در جستجوی شادی است . دانیر - - 2005 معتقدند شادکامی ارزشیابی هایی است که افراد از خود و زندگیشان به عمل می آورند . این ارزشیابی می تواند جنبه شناختی داشته باشد