بخشی از مقاله
چکیده
درسالهای اخیر شرکت های کوچک و متوسط به عنوان مولد کارآفرینی و توسعه اقتصادی درکشورهای توسعه یافته هستند امروزه با رشد و توسعه تحقیقات آکادمیک درحوزه فناوری های نوین رویکرد جدید درامر انتقال تکنولوژی از بخش آکادمیک به بخش صنعتی بوجود آمدها ست دراین راستا شرکت هایی با عنوان شرکت های انشعابی یا زایشی از دانشگاه ها و موسسات آکادمیک شکل گرفته اند ا زانجا که بدون گسترش حمایت های هدفمندمادی و معنوی از نخبگان ونوآوران علمی و فناوری دانشجویان توانمند کشور از طریق کمک برای ایجاد محصول و خدمت از دستاوردهای پژوهشی آنها میسر نیست و با توجه به اهمیت توسعه شرکت های دانش بنیان درتوسعه اقتصادی و اشتغال زایی کشور شناسایی راهبردهاو عوامل موثر درتوسعه کارافرینی و حمایت از تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان اهمیت بسزایی دارد.هدف این پژوهش آن است که نقش شرکت های انشعابی را در کارآفرینی مورد بررسی قرار دهیم.
.1 مقدمه
در ابتدا باید به تعریف جامعی از دانش می پردازیم. دانش در حقیقت مجموعه ای از داشته های تئوری، عملی، مهارتی و تجربی بشر است. در طول تاریخ، داشته های متعددی نظیر زمین، تجهیزات سخت افزاری، منابع طبیعی و اطلاعات، جوهره اصلی کسب و کار بشر را تشکیل می دادند. در روزگار کنونی، این دانش است که جوهره اصلی شرکت ها را تشکیل می دهد و رقابت شرکت ها بر سر میزان، سطح و نوع دانش موجود در آنها تعیین می شود. به عبارت ساده تر شرکت های امروز از دانش صاحب ثروت می شوند. البته باید در نظر داشت که هر دانشی برای شرکت ها مفید نیست.
دانش باید کاربردی شود یا به اصطلاح کارشناسان، تجاری سازی شود. منظور از تجاری سازی دانش، تبدیل آن از حالت خام به حالتی بازار پسند و دارای تقاضا در بازار است. عوامل بسیار متعددی می توانند موفقیت یا عدم موفقیت یک شرکت دانش بنیان را رقم بزند اما شاید یکی از اصلی ترین آنها را بتوان داشتن یک واحد تحقیق و توسعه با تمام مشخصات آن دانست.
واحدی که با در نظر گرفتن تقاضای بازار و مخاطبینِ شرکت، وظیفه ی تحقیقات توسعه ای، نشر ایده های نو و در نهایت ایجاد محصول جدید و یا ارتقاء محصولات قبلی در جهت تقویت مزیت های رقابتی شرکت را بر عهده دارد. یکی دیگر از عوامل موفقیت فرآیند تجاری سازی است. این فرآیند تقریبا در تمام شرکت ها در حال انجام است اما شرکتی موفق تر است که این فرآیند را سریعتر، کم هزینه تر و کاملتر طی کند.شایان ذکر است که شرکت های دانش بنیان و انشعابی نقش بسزایی در ایجاد شغل دارند.در ابتدا به تعریفی ازکارآفرینی می پردازیم سپس اهمیت شرکت های انشعابی را مورد بیان می کنیم و سپس نقش شرکت های انشعابی را در کارآفرینی مورد بررسی قرار می دهیم.
.2 کارآفرین
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند
.3 کارآفرینی:
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشات گرفته است. واژه کارآفرینی دیر زمانی پیش از آن که مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروزی پدید آید، در زبان فرانسه ابداع شد. در اوایل سده شانزدهم کسانی را که در امر هدایت ماموریت های نظامی بودند، کارآفرین می خواندند. از حدود سال میلادی به بعد، فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دست اندر کار ساخت جاده، پل، بندر و استحکامات بودند، به کرات لفظ کارآفرین را به کار برده اند. [1]
کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است. این کار توسط کسی انجام می شود که خطر از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را در جهت ارزش برای یک محصول یا خدمت می پذیرد . [2]
کارآفرینی فرآیند خلق چیزی نو، با صرف وقت و تلاش بسیار و پذیرش خطرات مالی، روحی و اجتماعی برای به دست آوردن منابع مالی، رضایت شخصی و استقلال. [3] کارآفرینی به عنوان "موتور توسعه اقتصادی" شناخته می شود و از این مورد، می توان به عنوان مهم ترین نقش کارآفرینی نام برد. به منظور مقابله با مشکلات اقتصادی و مسایلی همچون رکود تورم و بیکاری لازم است مساله کارآفرینی بیش تر مورد توجه قرار گیرد. در بین عامه مردم و مخصوصا دانشجویان و دانش آموزان و دانش پژوهان مساله کارآفرینی مورد تاکید قرار گیرد. روحیه کارآفرینانه و رفتار کارآفرینانه تقویت و تشویق شود و جامعه برای حرکت های کارآفرینانه بستر سازی شود.
اگر در نظام اقتصادی فرصت یا فرصت های شغلی همراه با نوآوری ایجاد شود یا به عبارت دیگر سر مایه گذاری جدید انجام شود، اشتغال ایجاد می شود و در کاهش بیکاری یک گام به جلو حرکت شده است. [4] کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می نماید. کارآفرین ارزشها را تغییر می دهد و ماهیت آن ها را دچار تحول می نماید. [5] "کارآفرین فردی است که دارای ایده نو و جدید است و از طریق فرآیند تاسیس و ایجاد یک کسب و کار - شرکت - و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه معرفی می کند .[6] کارآفرین کسی است که یک فرصت را در مییابد و برای پیگیری آن فرصت یک سازمان را راه اندازی می کند .[7]
.1-3 انواع کارآفرینی
در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو نوع اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد؛ آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد؛ آن را کارآفرینی سازمانی مینامند. بسیاری از کارآفرینان کار خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط12 شروع مینمایند.
این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته وایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب انکوباتورها13 - مراکز رشد فناوری - ، پارکهای صنعتی و فناوری فراهم نمایند و آنها را تا زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند، حمایت کنند . [8]
.2-3 اهمیت کارآفرینی
مطالعات نشان میدهد که از نظر برخی از اقتصاددانان و صاحبنظران و دانشمندان مدیریت، موتور حرکت و رشد اقتصادیک جامعه کارآفرینان هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل - و نه تعادل ایستا - جامعه را به حرکت در می آورندو توسعه میبخشند. کلید موفقیت کارآفرینی، یافتن روشهای خلاقانهای است که با بکارگیری تکنولوژیهای جدید یا بازاریابیبهتر، سریعتر و کم هزینهتر کالاهای جدید، خواستههای بشری را به نحو احسن برآورده میسازند. این به معنای تولید کالاهایموجود با هزینههای کمتر یا ارتقاء کیفیت آنها و یا به معنای ایجاد بازارهایی برای کالاهایکاملاً جدید است.
تعاریفی که از کارآفرینی ارائهشد، مبین آن است که، کارآفرینمنتظر سرمایه گذاری و ایجاد شغل ازطرف دولت نیست. او خود با شناختصحیح از فرصتها و استفاده ازسرمایههای راکد امکاناتی را فراهمنموده و با سازماندهی و مدیریتمناسب منابع، ایده خویش را عملیمینماید. او تنها خودش شاغلنمیشود، در بخش غیردولتی برای تعداددیگری نیز شغل میآفریند و علاوه برآن نقش مهمی در تولید و»اشتغال مولد« دارد. این امر سبب کاهش نرخ بیکاری برای ایجاد اشتغال میگردد. البته دولتمیتواند با ارائه تسهیلات و پیگیری سیاستهای مناسب، حرکت کارآفرینان را شدت و شتاب بخشد.
.4 ضرورت کارآفرینی در دانشگاه ها
با وجود آنکه برخی از صاحب نظران معتقدند کارآفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمی شود و باید به روش پرورشی کارآفرینان را تربیت کرد. اما هیچکس منکر این مطلب نیست که استفاده از فناوری های نو و ایجاد کسب وکار جدبد بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نیافتنی است. با مراجعه به اطلاعات موجود درباره افزایش رشته های دانشگاهی، کارآفرینی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ، اهمیت نظام آموزشی و پژوهشی در توسعه کار آفرینی و تربیت کارآفرینان بیشتر مشخص می شود .
به عبارت دیگرارتباط مستقیمی بین پیشرفت فناوری و ضرورت آموزش کارکنان وجود دارد . دانشگاه می تواند فرصت های بهره وری فناوری را برای کارآفرینان ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت کند .در بعضی کشورها هنوز پدیده کار آفرینی کاملاً شناخته شده نیست و در بخش های خصوصی و صنعتی امکان ریسک بسیار بالا است .دانشگاه می تواند با تشکیل هسته های کارآفرینی و کمک های مادی و معنوی به کار آفرینان افق های جدیدی چون تشکیل شرکت های زایشی دانشگاهی را رواج داده و کمک به سزایی به توسعه اقتصادی داشته باشد.
.5 ویژگی کارآفرینان
کارآفرینان به عنوان موتور توسعه اقتصادی ، نقشها و ویژگیهای مختلف و متنوعی را در جامعه ایفا میکنند که هر یک ازاهمیت ویژهای برخوردار است. از طرفی هر کارآفرین بالقوه یا بالفعل، به یک نسبت از این ویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست. لذاکارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند که همین باعث تنوع در تعریف کارآفرینی و کارآفرین شده است. از جمله از ویژگی های کارآفرینان، نوآوری ، خلاقیت، مخاطرهپذیری، اعتماد به نفس، دانش فنی،استقلال ، هدفگرا،عکسالعمل مثبت نسبت به مشکلات و موانع، تواناییبهایجادارتباطات، تمایل به مسؤولیتپذیری را می توان نام برد.
.6 شرکت های انشعابی
در قرن بیست و یکم، شرکت های کوچک و متوسط به عنوان موتور توسعه اقتصادی کشور های در حال توسعه، منشاء اصلی اشتغال مولد و تمهید محیط کار آفرینی ، تسریع در خلاقیت و نوآوری و گشایش فرصتهای تجاری نوین محسوب می شوند.لازمه ی ایفای نقش این شرکت ها در کشور های در حال گذار ، تحولات زیر بنایی در سطوح مختلف سلسله مراتبی سیاست گذاری و اجرایی به ترتیب شامل سطح راهبردی ، سطح ساختاری و سطح حمایت از شرکت ها برای رفع موانع فرا روی شرکت های کوچک و متوسط می باشد.
شرکت تازه تاسیس تکنولوژی محور، کسب وکاری شخصی و مستقل با سنی کمتر از 25سال است، که بر پایه ی بهره گیری از یک اختراع یا نوآوری تکنولوژیکی بنا شده است که دارای ریسک تکنولوژیکی قابل توجهی است. طی دهه های گذشته ، شرکت های کوچک و متوسط به طور عام و شرکت های تازه تاسیس تکنولوژی محور به طور خاص، مورد توجه محققان وسیاست گذاران بوده اند. برای شرکت ها ی انشعابی تعاریف مختلفی ارائه شده است. در بازترین تعریف هر شرکتی که فقط یکی از شرایط زیر را داشته باشد شرکت زایشی تلقی می شود:
- 1 بنیانگذارشرکت قبلاً یا اکنون دراستخدا م یک دانشگاه یا یک مؤسسه پژوهشی باشند.
- 2 شرکت براساس یک دستاورد پژوهشی شکل گرفته باشد.
- 3 شرکت براساس قرارداد انتقال حق الامتیاز - یا انتقال مالکیتها ی فیزیکی - از یک سازمان پژوهشی ایجاد شود. [9]