بخشی از مقاله
شناسايي عوامل مؤثر بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي کميته امداد امام خميني (ره ) با رويکرد کارآفريني اجتماعي
چکيده :
کميته امداد امام خميني صرفاً يک بنگاه خدمات اجتماعي نيست و در کنار آن نقش کارآفريني اجتماعي را نيز بر عهده دارد. علي رغم تلاش هاي وافر اين نهاد درراستاي هدف اساسي يعني خوداتکايي مددجويان و صرف هزينه هاي زياد، تعداد مددجويان خود اتکا شده نسبتاً کم است . شناسايي عوامل کليدي موفقيت طرح هاي خوداشتغالي و خودکفايي افراد تحت پوشش به مسئولين اين نهاد کارآفرين اجتماعي در سياست گذاري و برنامه ريزي جهت افزايش نرخ خودکفايي طرح هاي خوداشتغالي افراد تحت پوشش خود کمک موثري نمايد. هدف اصلي اين پژوهش بررسي ارتباط عوامل ساختاري ، زمينه اي و رفتاري با ميزان موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي مددجويان کميته امداد امام خميني (ه ) بارويکردکارآفريني اجتماعي بوده است که تحليل بر روي ١٥٢ نفر مددجو و ١٢ نفر کارشناس انجام شد.
در اين تحقيق از روش آميخته يا ترکيبي استفاده گرديده است . از روش کيفي تحليل مبتني بر زمينه براي بررسي اکتشافي عوامل از ديدگاه کارشناسان و متخصصان کميته امداد استفاده گرديد. همچنين براي آزمون مدل سه شاخگي عوامل کليدي موفقيت طرح هاي خودکفايي از روش کمي توصيفي پيمايشي استفاده شد. در اين تحقيق از روش هاي پرسشنامه و مصاحبه براي گردآوري اطلاعات استفاده گرديد. بر اساس يافته هاي اين تحقيق ، عوامل ساختاري ٠.٣٢، عوامل زمين اي ٠.٤١ و عامل رفتاري ٠.٣٤ از واريانس متغير موفقيت طرح هاي خوداتکايي را پيش بيني مي نمايد .
متغيرهاي سرمايه و اشتغال (عوامل ساختاري )، ابتکار، خلاقيت و شناسايي فرصت (عوامل رفتاري ) و مشوق ها و قوانين (عوامل زمين اي ) مؤلفه هاي پيش بيني کننده نسبتاً قوي در ميزان موفقيت طرح هاي خودکفايي کميته امداد امام خميني
(ره ) بوده اند.
کلمات کليدي : شاخص هاي کليدي موفقيت ، عوامل رفتاري ، عوامل زمينه اي يا محيطي ، عوامل ساختاري ، مدل سه شاخگي ، طرح هاي خودکفايي و خوداشتغالي
١- مقدمه
حوزه نوظهور کارآفريني اجتماعي به شدت در حال رشد نمودن است و توجه هاي زيادي را از بخش هاي مختلف به خود جلب نموده است . کارآفريني اجتماعي حکايت از راهبردهاي متعالي سازمان هاي اجتماعي همچون آشوکا وشواب ٢ و موسسه اسکول ٣ وبه طور مثال در ايران کميته امداد امام خميني (ره ) دارد. کارآفريني اجتماعي پديده نو و جديدي نيست بلکه از زمان پيدايش مؤسسات و بنگاه هاي اجتماعي وجود داشته است . آن چيزي که باعث تمايز کارآفريني اجتماعي از ساير انواع کارآفريني (اقتصادي و سازماني ) مي شود تقدم و اولويت داشتن سود و منفعت اجتماعي است . مؤسسات کارآفرين اجتماعي با شناسايي محروماني که قدرت شروع يک کسب و کار اقتصادي را ندارند و توانمندسازي آن ها براي ايجاد اشتغال و بهبود کيفيت زندگي ، به تحقق اهداف اجتماعي چون ، عدالت ، رفع تبعيض و کاهش نابرابري و فقر کمک مي نمايند. لازمه سعادت و سلامت پايدار هر جامعه را نوآوري و توجه به کارآفريني اجتماعي مي دانند (مهاجري ، ١٣٨٧، ص ٢٠). کارآفريني اجتماعي هرچند مانند ساير مفاهيم کارآفريني در زمينه هاي خطرپذيري اقتصادي و بازرگاني پيشين اي بس کهن دارد، اما امروزه به طور فزايند اي در زمينه حل مسايل اجتماعي به کار مي آيد(٤٢.p,١٩٩٦,Emerson and Twersky).
صدقه و کمک به فقرا مي تواند کيفيت زندگي آنان را بهبود بخشيده و شانس فقرا را در تعيين سرنوشتشان نظير:توسعه آموزش ، تأمين مراقبت هاي بهداشتي ، افزايش دسترسي به آب سالم و بهداشتي ، کاهش تعارض و توزيع و تخصيص غذا افزايش دهد. اما هيچ کدام از اين فعاليت ها قادر به حل ريش اي فقر نبوده و نمي توانند تنگدستي اقشار مستضعف و آسيب پذير را به طور پايدار و دايمي کاهش دهند.خير و صدقه ممکن است براي تسکين علايم دشوار فقر لازم باشد اما بدون اشتغال زايي پايدار و خودکفايي فقرا، اقدامات ديگر نمي تواند راه حل هاي بادوام به حساب آيند.آن ها ممکن است حتي مضر هم باشند. محمد يونس ٤، مؤسس بانک گرامين ٥ و پيشگام در تاسيس مؤسسات مالي کوچک و اعتبارات خرد که جايزه نوبل سال ٢٠٠٦ را از آن خود نموده ، معتقد است که زماني که ما انسان ها مي خواهيم به فقرا کمک کنيم ، به طور معمول از در خير و صدقه وارد مي شويم .ما صدقه را براي اجتناب از تشخيص علت مشکل و يافتن يک راه حل کليدي بکار مي گيريم . صدقه راه حل اساسي مشکل فقرا نيست . صدقه به وسيله سلب قدرت ابتکار عمل از فقرا، فقط به جاودانه شدن فقر کمک مي نمايد.صدقه به ما اجازه مي دهد که خيلي راحت و بدون هيچ نگراني درباره فقرا به زندگي خود ادامه دهيم . آن همچنين وجدان ما را آرام ساخته و تنها از عذاب وجدان ما را مصون مي سازد. کارهايي نظيرايجاد بهبود در مدارس يا تاسيس کلينيک هاي بهداشتي سبب مي گردند تا فقرا بتوانند در فعاليت هاي اقتصادي حضور تأثيرگذار داشته باشند. البته ناگفته نماند که آموزش و بهداشت به خودي خود و به تنهايي نمي توانند بهبود اقتصادي و ظرفيت اشتغال را تضمين نمايند چرا که افراد سالم و آموزش ديد اي که دسترسي به سرمايه ، تکنولوژي مناسب ، بازارهاي آزاد و دانش تجاري نداشته باشند، روزگار دشواري براي بهبود شايستگي شان دارند. فقرا همچنين نياز به مقاديري وجوه و مبالغ اعتباري دارند تا بتوانند به کمک آن از منابع در اختيارشان بهره بيشتر استحصال نموده و به تبع آن به ارتقاي کيفيت زندگي شان و همچنين افزايش ظرفيت توليديشان برسند (گريگوري ، ٢٠٠٧، ص٤).
نهادهاي عمومي غيردولتي که به منظور حمايت از اقشار آسيب پذير جامعه به وجود آمده اند، نقش زيادي براي ايجاد تحرک ، حمايت و شکل گيري و حتي کمک مالي براي فعاليت هاي تجاري کارآفرينانه سودمند براي فقرا و مستضعفين ايفا مي نمايند. واين تعريف که کارآفريني اجتماعي سازماني است که شور و شوق يک رسالت اجتماعي را با بينش تجاري و بازرگاني ترکيب مي کند( ٢٧٠.P ,٢٠٠٨ ,Certo and Miller).
مارا بيشتر به اين موضوع نزديک مي کند که نهادهاي را که درمسيرکارآفريني اجتماعي حرکت مي کنند مورد بررسي قراردهيم .کميته امداد امام خميني که به عنوان يک نهاد عمومي باهدف ياري نمودن محرومان و مستضعفان و امداد درماندگان و آسيب ديدگان و خودکفا کردن آن ها از سال ١٣٥٧شروع به فعاليت نموده ، صرفاً يک بنگاه خدمات اجتماعي نيست و در کنار آن نقش کارآفريني اجتماعي را نيز بر عهده دارد.اين نهاد، اهدافي چون برابر سازي فرصت ها و توانمندسازي محرومين در زمينه هاي خودکفايي ، خودباوري ، بهبود ارتباطات اجتماعي ، رفع مشکلات فرهنگي و اقتصادي ، دسترسي به امکانات و رفع نيازهاي ضروري و تحقق امر مشارکت هاي اجتماعي را دنبال مي نمايد.
کميته امداد امام خميني ، جامعه وسيعي از مددجويان و محرومان جامعه را تحت پوشش دارد. به طور مثال در استان کردستان ، خانوارهاي تحت پوشش اين نهاد در سال ١٣٨٧، ٥٦٥١٥ خانوار (١٤١٩٠٠نفر) بوده است (سالنامه آماري سال ٨٧کميته امدادص ٨٦) به طور کلي ، کميته امداد امام خميني ، نقش تجميع کننده کمک هاي مردمي و تخصيص آن بين نيازمندان جامعه را بر عهده دارد.(همان منبع )
يکي از فعاليت هاي مهم کميته امداد امام خميني (ره )، کمک به خوداشتغالي و رفع بيکاري محرومان در قالب طرح هاي اشتغال زايي و خودکفايي مي باشد که هر سال نيز به جمع تعداد متقاضيان اين خدمت افزوده مي شود. بخش اشتغال و خودکفايي کميته امداد امام خميني (ره )، اهدافي چون ١) ارتقاء سطح آگاهي هاي فرهنگي ، علمي و مهارت هاي فني و حرفه اي مددجويان ٢) افزايش توان اقتصادي افراد و خانواده هاي مستعد تا مرز خودکفايي کامل به نحوي که آثار فقر و محروميت از زندگي فردي و خانوادگي ايشان محو گردد ٣)ايجاد فرهنگ کارآفريني و تلاش در مددجويان براي رسيدگي به زندگي بهتر، را دنبال مي کند (سالنامه آماري ٨٦،١٣٨٧ص ١٤٥ ) در واقع مأموريت کميته امداد از حمايت از اقشار محروم جامعه در مرحله اول خوداشتغالي و بسترسازي براي تأمين معاش آنان بوده و در مرحله بعد با ارائه آموزش ها و مهارت هاي مختلف مي خواهد که اين اقشار محروم و مستضعف توانمند شده و خودکفا گردند و ديگر نيازي به حمايت اين نهاد نداشته باشند. از آنجا که هر ساله مقدار قابل توجهي از اعتبارات اين نهاد صرف ايجاد فرصت هاي شغلي و آموزش و کاريابي براي مددجويان مي گردد، شناسايي عوامل موفقيت طرح هاي خودکفايي از اهميت بسياري برخوردار است . اجراي طرح هاي خودکفايي ، براي مددجويان تحت پوشش کميته امداد امام خميني (ره )، نقش مهمي در توانمند سازي اين افرادايفا مي نمايد. اما از آنجا که اجراي اين گونه طرح ها داراي هزينه است و از طرفي تعداد خانوارهاي زير پوشش روبه فزوني است ؛ چنانچه برنامه هاي خودکفايي با ملاحظه عوامل کليدي موفقيت اين طرح ها اجرا گردد و همچنين زمان لازم براي خودکفا شدن خانوارها کاهش يابد، نه تنها از بار مالي اين نهاد کاسته مي شود بلکه مي توان با اجراي برنامه هاي پوياتر، خانوارهاي بيشتري را تحت پوشش قرار داد. در اين تحقيق ، سعي بر آن است که عوامل کليدي موفقيت طرح هاي خوداشتغالي و خودکفايي افراد تحت پوشش کميته امداد امام خميني (ره ) واحد کردستان از ابعاد محيطي ، رفتاري و ساختاري شناسايي شوند. نتايج اين تحقيق مي تواند به مسئولين اين نهاد در استان کردستان در سياست گذاري و برنامه ريزي جهت افزايش نرخ خودکفايي طرح هاي خوداشتغالي افراد تحت پوشش کمک موثري نمايد.
سوالات تحقيق
سوال اصلي : عوامل مؤثر بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي کميته امداد امام خميني با رويکرد کارآفريني اجتماعي چيست ؟
سؤالات فرعي :
١‐آيا عوامل ساختاري بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي کميته امداد امام خميني تأثير دارد؟
٢‐آيا عوامل رفتاري (محتوايي ) بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي کميته امداد امام خميني تأثير دارد؟
٣‐آيا عوامل زمين اي (محيطي ) بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي کميته امداد امام خميني تأثير دارد؟
٤‐سهم هرکدام از عوامل (ساختاري ، رفتاري ، زمين اي ) بر موفقيت طرح هاي خودکفايي و اشتغال زايي چقدر است ؟
٢- چارچوب نظري و پيشينه ي تحقيق
٢-١- تعاريف کارآفريني اجتماعي
راجع به کارآفرين اجتماعي تعاريف مختلفي به عمل آمده است ، که به برخي از مهم ترين اين تعاريف اشاره مي شود:
١-کارآفريني اجتماعي شامل سازمان هاي غير انتفاعي مي شود که افراد را در شروع کسب و کارهاي انتفاعي ياري مي دهند و از منابعشان براي موضوعات اجتماعي استفاده مي کنند (مقيمي ،١٣٨٣، ص ٤٦١).
٢-کارآفريني اجتماعي شامل توسعه برنامه هاي نوآورانه براي کمک به بهبود معيشت کساني است که فاقد کسب و کار و قدرت مالي هستند و يا در استفاده از فرصت هاي خدمات اجتماعي با محدوديت مواجه مي باشند (بانک جهاني به نقل از دايره المعارف کارآفريني ، ١٣٨٦، ص٤٦٠).
٣-کارآفرين اجتماعي کسي است که کسب و کار غير انتفاعي را براي ايجاد درآمد جهت هزينه کردن براي خدمات ، متقبل مي شود (٤٠٢.P ,٢٠٠٦, Roger).
٤- کارآفريني اجتماعي سازماني است که شور و شوق يک رسالت اجتماعي را با بينش تجاري و بازرگاني ترکيب مي کند ( ٢٧٠.P ,٢٠٠٨ ,Certo and Miller).
٦- کارآفريني اجتماعي فرايندي است که در جريان آن ، افراد و گروه ها و بخش هاي اجتماعي به طور داوطلبانه کار مي کنند تا از دارايي هاي اجتماعي که بدون استفاده مانده ارزش آفريني کنند و فرصت هاي ناشي از آن ها را تشخيص دهند؛ در اجتماعات افراد گرد هم مي آيند تا از طريق همکاري و همياري دو جانبه مسايل اجتماعي را حل کرده ، سرمايه اجتماعي را بر پايه اعتماد ايجاد کرده و با استفاده از اين سرمايه , ظرفيت با دوام براي پرداختن به موضوعات تدارک ببينند.(٣.P ,٢٠٠٢ .Leadbeater, C)
٧-هيلبرت و همکاران ٦ : کارآفريني اجتماعي را استفاده از رفتار کارآفرينانه براي دست يابي به اهداف اجتماعي به جاي اهداف شخصي و سودآور، يا مؤسسه اي که مزايايي را براي گروهي از افراد محروم فراهم مي کند تعريف مي کنند
.(weerawadena and et.al,2000,p.77)
٢-٢- انواع کارآفريني اجتماعي
کارآفريني اجتماعي به سه نوع تقسيم مي شود :
* کارآفريني اجتماعي يکپارچه : هر فعاليت اقتصادي که به طور روشن و به منظور ايجاد دستاوردهاي مثبت اجتماعي بر پايه ي ارزش ها و نيازهاي اجتماعي طراحي شده باشد، کارآفريني اجتماعي يکپارچه به شمار مي آيد.
* کارآفريني اجتماعي توزيع مجدد: هر فعاليت اقتصادي که در يک سازمان يا نهاد غيرانتفاعي انجام شود تا به وسيله آن از توانايي ها و فرصت هاي موجود براي کاهش هزينه ها و يا افزايش درآمدها و تنوع بخشي به آن استفاده کنند، کارآفريني اجتماعي توزيع مجدد محسوب مي شود.
* کارآفريني اجتماعي مکمل : هر گاه يک سازمان يا نهاد غيرانتفاعي بخش نويني را براي فعاليت هاي اقتصادي خود به طور رسمي تأسيس کند تا از منافع آن ، هزينه هاي بخش غيرانتفاعي خود را تأمين کند، مبادرت به کارآفريني اجتماعي مکمل کرده است (علي ميري ،١٣٨٥، ص١٧).
٢-٣- تاريخچه کارآفريني اجتماعي
بررسي تحقيقات و پژوهش هاي انجام گرفته در زمينه کارآفريني اجتماعي در سطح جهان نشان مي دهد که بايد با اين پديده از دو منظر نگريست اولاً سابقه و قدمت تاريخي شکل گيري کارآفريني اجتماعي در بررسي هاي علمي بيشتر از چند دهه نمي باشد. دوماً کارآفريني اجتماعي را بايستي از ديدگاه کارکردهاي اجتماعي و تلاش براي رفع مشکلات اجتماعي ، امداد و کمک رساني ، هدايت و دست گيري محرومان و کنار زده شدگان از جامعه و اقشار آسيب پذير مورد توجه قرارداد.ايده بنگاه هاي اجتماعي و يا موضوع فعاليت هاي اقتصادي با نگاه انسان دوستانه جديد نيست و در اعصار مختلف نمونه هايي از اين گونه فعاليت ها را در جوامع گوناگون مي توان مشاهده کرد، ولي اصطلاح کارآفريني اجتماعي به صورت امروزي آن از اواخر دهه ١٩٩٠ ميلادي ابتدا در ايالات متحده آمريکا و در حوزه کسب و کار باب شد و سپس وارد بحث هاي دانشگاهي شد(٤-١ pp,٢٠٠٦ , Johnson and et.al)
٢-٤- نقش مؤسسات و نهادهاي کارآفرين اجتماعي در زندگي محرومان
مؤسسات و نهادهاي کارآفرين اجتماعي که حامي اقشار آسيب پذير هستند از چهار طريق مي توانند به توانمندسازي فقرا کمک نمايند:
١- فقير به عنوان توليد کننده : دراين خصوص ، نهاد کارآفرين اجتماعي ، فناوري هاي مورد نياز را که مي تواند به ايجاد درآمد براي فقرا منجر شود را در اختيار آنان مي نهد. ٢- فقير به عنوان مصرف کننده :براي حالتي که فقرا نيازهاي مصرفي داشته باشند نهاد کارآفرين اجتماعي سعي در برطرف نمودن آن ها رادارند. ٣- فقرا به عنوان پس انداز کننده
:در حالتي که افراد نياز به پس انداز براي انجام فعاليت هاي مرتبط با کسب و کاردارند نهاد کارآفرين اجتماعي به اين خواسته شان پاسخ مي دهند.٤- فقرا به عنوان وام گيرندگان : نهاد کارآفرين اجتماعي مي تواند به عنوان عامل پيوند ميان کارآفرينان فقير و افرادي که پول براي وام دادن دارند عمل نمايد.
٢-٥- پيشينه تحقيق
در زمينه عوامل مؤثر بر موفقيت طرح هاي خودکفايي يا اشتغالزايي مددجويان کميته امداد امام خميني چند تحقيق انجام شده ، اما هيچ کدام ازاين تحقيقات با رويکرد کارآفريني اجتماعي صورت نگرفته است . در ادامه به ارائه خلاصه اين پژوهش ها و تحقيقاتي که در زمينه عوامل موثر بر موفقيت طرح هاي خودکفايي واشتغال زايي مددجويان کميته امداد امام خميني اشاره مي گردد.
* ذوالفقاري (١٣٨٢) در پژوهشي به شناخت ميزان موفقيت طرح هاي خودکفايي کميته امداد امام خميني (ره ) استان سمنان و ارايه راهکارهاي عملي جهت بهبود آن پرداخته است .جامعه آماري پژوهش شامل تمام مددجويان زير پوششي است که به نحوي از خدمات خودکفايي استفاده مي نمايند. نمونه آماري ١٥٥٠ نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گيري سيستماتيک انتخاب وباروش پژوهش از نوع ميداني و به شيوه پس رويدادي داده هاي جمع آوري شده از طريق پرسشنامه با به کارگيري آماره هاي توصيفي فراواني ، درصد فراواني و آزمون هاي آماري t تجزيه و تحليل گرديدند. نتايج بدست آمده حاکي از موفقيت طرح هاي خودکفايي کميته امداد امام خميني (ره ) در زمينه هاي تاسيس و راه اندازي کارگاه هاي کوچک صنايع دستي ، توليد و پرورش دام و طيور، طرح حضرت زينب و آموزش مددجويان مي باشد(معاونت نيروي انساني کميته امداد امام خميني ).
* کارنما(١٣٨٢) به بررسي عوامل مؤثر در خودکفايي و خوداشتغالي مددجويان تحت پوشش کميته امداد امام خميني (ره ) استان کرمان پرداخته است . روش اين تحقيق از نوع ميداني و توصيفي است و همچنين مي توان از نوع تحقيقات همبستگي به حساب آورد. جامعه آماري تحقيق شامل مددجوياني است که از خدمات واحد خودکفايي کميته امداد استان کرمان از ابتداي شروع فعاليت اين نهاد تا پايان سال ١٣٨١ در سطح شهر کرمان استفاده نموده اند. حجم نمونه مورد مطالعه ٢٦٧ نفر است که بر اساس فرمول هاي آماري و به روش تصادفي انتخاب شده اند. ابزار جمع آوري اطلاعات پرسشنامه مي باشد.يافته هاي بدست آمده نشان مي دهد ٥٥.٨ درصد از مجريان طرح هاي خودکفايي زن بوده اند و نيز٧٦.٥ درصد مجريان طرح ها، طرح را متناسب با استعداد و مهارت خانواده ارزيابي کرده اند و در مجموع تنها ٦.٦ درصد از طرح هاي اجرا شده به مرحله خودکفايي رسيده و مابقي به صورت راکد، جاري و مختومه مي باشد (کارنما،٨٢،معاونت نيروي انساني کميته امداد امام خميني ).
* توتونچي و همکاران (١٣٧٦) به ارزيابي ميزان موفقيت طرح هاي خودکفايي در خوداتکا نمودن مددجويان زير پوشش استان يزد در فاصله سال هاي ١٣٦٨ تا ١٣٧٦ پرداخته اند. جامعه آماري پژوهش ، ١٣٢٠ خانواري را شامل مي شود که در فاصله زماني مهرماه ٧٢ تا پايان شهريور ١٣٧٦ از خدمات واحد خودکفايي در زمينه هاي مختلف استفاده نموده اند. از اين تعداد ٢٠٦ خانوار با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحقيق توصيفي پيمايشي است و داده ها از طريق پرسشنامه و مصاحبه گردآوري شده اند.نتايج و يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که تعداد زياد افراد خانواده ، کمبود مهارت و تخصص مددجويان در عدم خوداتکايي مددجويان داراي تأثير مثبت و ساير متغيرها (اختلاف قيمت مواد اوليه ، عدم توانايي مددجو و تمايل به استفاده از حمايت هاي امداد) فاقد چنين تأثيري هستند(معاونت نيروي انساني ، کميته امداد امام خميني ).
* عمراني طبرستاني (١٣٨٨)عوامل موثر بر کارآفريني اجتماعي در ايران از ديدگاه فعالان اجتماعي اولويت بندي نموده است . اين تحقيق که بر مبناي مدل مفهومي آستين صورت گرفته است ، با طرح دو سوال در پي بررسي نگرش فعالان اجتماعي نسبت به عوامل موثر در توسعه کارآفريني اجتماعي در ايران و نيز اولويت بندي اين عوامل بوده است . بر اساس نتايج اين تحقيق ، هر پنج عامل معرفي شده در مدل مفهومي ، در توسعه کارآفريني اجتماعي در ايران بسيار حائز اهميت تشخيص داده شدند و اولويت آن ها به ترتيب عبارت است از: افراد، مأموريت ، عوامل زمينه اي ، فرصت و سرمايه (پايان نامه کارشناسي ارشد،٨٨).
ويراوادنا و همکاران به ارائه يک مدل چند بعدي از کارآفريني اجتماعي با استفاده از روش نظريه مبنا پرداخته اند و در يک تحليل موردي ، ٩ مورد سازمان هاي انتفاعي و غير انتفاعي کارآفرين اجتماعي موفق را معرفي نموده اند(٢٠٠٦٣٢,Weerawardena et.al)
. ٢-٦- مدل تحقيق
در اين تحقيق از مدل سه شاخگي که از نوع مدل هاي منطقي است براي دسته بندي متغيرهاي اثرگذار بر موفقيت طرح هاي اشتغالي خودکفايي کميته امداد امام خميني استفاده شده است . دراين مدل عوامل مؤثر بر پديده از سهُ بعد ساختار، زمينه يا محيط و رفتار مورد بررسي قرار مي گيرد. عوامل ساختاري در برگيرنده مجموعه روابط منظم حاکم بر اجزاي داخلي سازمان که بدنه آن را مي سازند مانند ساختار سازماني ، مناسبات اداري ، تأمين فضا، سرمايه ، سيستم ارتباطات موثر و اشتغال مي باشد. عوامل رفتاري يا محتوايي شامل عوامل انساني و روابط انساني است که نرم هاي رفتاري ، ارتباط غير رسمي و الگوهاي خاص بهم پيوسته و محتوايي اصلي در يک سازمان را تشکيل مي دهد. اين عوامل محتوايي در واقع عوامل پويايي بخش و زنده سازماني تلقي مي شوند و هرگونه عوامل و متغيرهايي که به طور مستقيم مربوط به نيروي انساني مي باشد مانند رهبري ، ابتکار، خلاقيت ، آموزش دهي ، وشناسايي فرصت دراين شاخه قرار مي گيرد.وعوامل زمينه اي شامل محيط و شرايط بيروني مانند حاميان برون سازماني ،مشوق هاي اجتماعي و قوانين و مقررات است که سبب ساز عوامل رفتاري و ساختاري هستند. اين مدل که با استفاده از ماتريس مطالعات وپژوهش هاي مشابه استخراج شده است که درنگاره شماره ١ نشان داده شده است .
شکل (١): مدل پژوهش براساس مدل سه شاخگي (ميرزايي ٧٦)
٣- روش شناسي تحقيق
از آن جايي که هيچ کدام از روش هاي کمي يا کيفي به تنهايي نمي توانند پديده هاي اجتماعي را به دليل ماهيت چند بعدي آن بررسي نمايند در اين تحقيق از روش آميخته يا ترکيبي استفاده گرديده است . از روش کيفي تحليل مبتني بر زمينه ٧ براي بررسي اکتشافي عوامل مرتبط با موفقيت طرح هاي اشتغال زايي ، خودکفايي و شناسايي متغيرهاي تحقيق از ديدگاه کارشناسان و متخصصان کميته امداد استفاده گرديد. همچنين براي آزمون مدل سه شاخگي عوامل کليدي موفقيت طرح هاي اشتغال زايي وخودکفايي که با روش اکتشافي ساخته شده بود از روش کمي توصيفي – پيمايشي استفاده شد.
٣-١- آزمون هاي آماري تحقيق
در اين پژوهش از آزمون همبستگي (از نوع پيش بين )در تحقيقاتي که و نظريه زمينه اي استفاده گرديده است .
طرح همبستگي يکي از انواع روش هاي تحقيق توصيفي (غير آزمايشي ) که رابطه هم زماني بين دو يا چند متغير را
بررسي مي کند. و طرح همبستگي سه نوع مي باشد:
١-همبستگي دو متغيره ، ٢- تحليل رگرسيون ،٣- مدل معادلات ساختاري که بر اساس تحليل کواريانس مبتني است .
(سومد، بازرگان ، حجازي ، ١٣٨٦ص ٩١).
دراين پژوهش ، ميزان تغييرات متغير وابسته توسط سه متغير مکنون ٨ (عوامل ساختاري ، رفتاري و زمين اي ) پيش بيني شد. طرح کلي تحقيق همبستگي از نوع رگرسيون مي باشد و ميزان تأثيرات مستقيم و غيرمستقيم متغيرهاي پيش بين در متغير ملاک (موفقيت ) توسط تحليل مسير ترسيم شده اند. روش تحليل مسير شيوه هاي مناسبي براي آزمودن مدل مفهومي است که روابط مستقيم و غير مستقيم را بر اساس ضرايب مسير بيرون مي کشد (هومن ، ١٣٨٥، ص٢٤).
٣-٢- ابزار گردآوري داده هاي تحقيق
براي اندازه گيري متغيرهاي کيفي تحقيق از روش مصاحبه باز استفاده شده است . چون مقصود پژوهش کيفي آزمون فرضيه نيست ، بلکه مقصود از آن توصيف ، تحليل و تفسير مربوط به ساخت جنبه هاي از دنياي اجتماعي است (هومن