بخشی از مقاله


شناسایی،بررسی و مستندسازی ساختار معماری دژ اولاد سوادکوه و استحکامات دفاعی وابسته به آن

 

چکیده:

سرزمین سوادکوه با داشتن موقعیت استراتژیک،کوههای بلند و جنگلهای انبوه،از دیرباز پناهگاه شاهان و دودمانهای اشرافی بـود و پس از فروپاشی سلسلهی ساسانی و سقوط نهاوند،به آخرین سنگر بازماندگان ساسانی و اسپهبدان تبدیل گشـت. اسـتحکاماتی کـه ایجاد شده بود در هنگام خیزشهای ایرانیان بازسازی و گسترش یافت و سنگر مورد اتکای این پایداریها بود.

دژ اولاد و استحکامات آن به خاطر داشتن موقعیت استراتژیک مناسب و مزیت شبکهی غارهای طبیعی آن یکی از این پناهگاههای دست نیافتنی بود. گستردگی دژ، از غرب به شرق نزدیک به 1/5 کیلومتر می رسـد. سیسـتم هـدایت آبهـای جـاری از کوههـای مشرف به دژ از طریق لولههای مسی،تنبوشهگذاری و ذخیرهی آن در آبانبارها شگفتانگیز است.

با وجود کمبودها،ناملایمات و دشواریهای کار،در این پژوهش کوشش شد این دژ بزرگ، بطور علمـی و شایسـته مـورد شناسـایی و بررسی قرار گیرد و با مستندسازی جزء به جزء ساختار معماری،بیان پیشینهی تاریخی و نقـش ویـژهی ایـن دژ در تحـولات تـاریخ سیاسی زمان خود،جایگاه حقیقی این دژ در مطالعات باستانشناسی و فرهنگی آشکار شود. امید است با اقدامات انجام گرفتـه توسـط نگارنده و همراهان برای تهیه پرونده ثبتی این آثار،در کوتاهترین زمان نسبت به ثبت ملی و حفاظت این اثر منحصر بفرد کهنسـال اقدام گردد.

کلید واژه : ساسانی،سوادکوه،قلاع،غارها،دژ اولاد،قلعه گردن.

1


مقدمه :

دژ اولاد در نزد اهالی، بدلیل اشراف بر گردنهای که آن را میبسته، قلعه گردن هم مینامند. مکـان دژ را، مـیبایسـت بـه خـاطر داشتن موقعیت حساس استراتژیک و مزیت شبکهی غارهای طبیعی آن انتخاب کرده باشند. جهت کلی دژ، غربی- شـرقی اسـت. بازوی شرقی ارگ متمایل به جنوب، با شیب تند به پایین سرازیر میشد و به حصار بیرونی در شرق می رسید. بیشتر شـواهد بجـا مانده از دژ بر همین ضلع قرار دارد.

تخمین درست تعداد کارگران و میزان مصالح مورد نیاز کار دشواری است. سنگ و سایر مصالح از ارتفاعات نزدیک اسـتخراج مـی شده و با توجه به شرایط منطقه، درخت و الوار برای زدن داربستهای لازم و کارهای چوبی به مقدار کافی وجـود داشـته اسـت. در مقایسه با سایر دژهای منطقه، دژ اولاد از وسعت زیادی برخوردار بوده است و با داشـتن ذخـایر فـراوان آذوقـه، مایعـات، سـلاح، مهمات و استحکامات دفاعی خاص خود که در در مساحت وسیعی پراکنده است، در حین محاصره می توانسته مدتها پایداری کند. برای بررسی تمام بخشهای این دژ عظیم و استحکامات وابسته به آن ناگزیر شدیم،از پای جاده بطور مستقیم از ضلع شـرقی و بـا تجهیزات سنگ نوردی چندین بار به بالای دژ و قلههای مجاورش صعود کنیم.(تصویر (3

پیشینهی مطالعات باستان شناسی در باب قلاع سوادکوه

تنها سابقه مطالعاتی این اثر، مربوط به منوچهر ستوده استاد تاریخ دانشگاه تهران است،که در کتاب از آستارا تا استارباد در جلد 4 به دژ اولاد و پیشینه تاریخی آن اشاره میکند.

پیشینهی تاریخی و وجه تسمیه

اینطور می نماید،که نام اوریم مترادف با نامهایی چون آریم،آرم،ارم و ارم خواست مـی باشـد،که در منطقـه وجـود داشـته و احتمـالا ریشهای باستانی دارد. حفاری باستانشناسی علمی در منطقه انجام نگرفته،اما پراکندگی و افزونی آثـار آن و ارتبـاط فرهنگـی آن بـا دیگر نقاط سوادکوه حکایت از پیشینهی کهن اوریم دارد.

قلعه اولاد سوادکوه

در منابع معتبر به پیشینهی قلعه در پیش از اسلام،اشاره در خور نشده است اما بنظر میرسد با توجه به ارتباط و هم عصـر بـودن بـا سایر قلاع سوادکوه، از قلاع مشهور و مستحکم سوادکوه و تبرستان بوده و در هنگام هجوم اعراب از سنگرهای اسپهبدان بود.

در سال 617 که سلطان محمد خوارزمشاه از جلوی قشون مغول فرار می کرد، عیال و تمام خزینه و دفینه خود را به قلعه ایلال1 که اکنون اولاد می گویند و در سوادکوه است فرستاد و خود به قلعه جریزه آبسکون متحصن شد و بعد از دو سال تحصن بمرد و خـزاین و دفاین او را بواسطه حصانت قلعه اولاد، مغولان نتوانستند تصرف کنند.2 در سال 923 به عرض شاه اسماعیل ( ( 930-907 رساندند،که آقا محمد روز افزون سر از رقبه اطاعت برتافته است. بنابراین حکـم

شد دورمیش خان شاملو با فوجی از دلاوران روانه مازندران گردد. دورمیش خان با لشکر متوجه شد. آقا محمد اطلاع پیدا کرد و قلعه اولاد و کلین3 را مضبوط ساخت. لشکریان دورمیش خان در پانزدهم ذیحجه سال 923 قلعه کلین را محاصره کردنـد و پـس از سـه

2

روز فتح کردند. آنگاه دورمیش خان با سپاهیان به قلعه اولاد روانه شد. قاضی جهان به امر خان به قلعه رفت و با عهد و پیمـان آقـا محمد را از قلعه بیرون آورد.

دورمیش خان پس از فتح قلعه اولاد به طرف ساری روی آورد. امیرعبدالکریم- والی ساری- پسـر خـود – سـلطان محمـد را بـا دو هزارتومان تبریزی نزد خان فرستاد. در همین وقت سید حسن هراز جریبی و حکمرانان رستمدار – ملک کاوس و ملک بهمن – بـا پیشکش فراوان به اردوی خان آمدند و پس از اظهار عبودیت بازگشتند.1 میرعبداالله خان بن میرسلطان محمود بن میر عبدالکریم از سادات مرعشی مازندران به دستور شاه طهماسب اول(( 984-930 والـی

سوادکوه و دشت یعنی ساری و آمل و بارفروش گشت. چون بی اندازه سفاک بود، بزودی معزول شد و پسر – عمش میـرزا سـلطان مرادخان به جای او منصوب گردید.

میرعبداالله به قزوین آمد و مبلغی از بقایای سنوات ماضیه را متقبل شد. علیخان بیگ تکلورا شاه طهماسب مأمور کرد که با او رفتـه وصول بقا نماید. بر اثر سخت گیری علیخان بیگ، میرعبداالله خان توهم نموده، راه فرار پیش گرفت. اما گرفتار شد و در قلعـه اولاد سوادکوه او را حبس کردند. اربابهای مازندران به قلعه اولاد ریخته میرعبداالله را به قصاص یکی از خویشان که او کشته بـود مقتـول ساختند و دوباره میرسلطان مراد خان حاکم مازندران شد.(همان منبع،ص (424 پس از میرعبداالله خان و میرسلطان خان، در دوران سلطان محمد خدابنده صفوی( 2(989-985 هرج و مرج در مازنـدران حکمفرمـا

شد و در هر سری سودایی پدید آمد، تا سرانجام قلعه اولاد و نصف مازندران را آقا الوند دیو و نصف دیگر را سید مظفر مرتضائی که از امرای مازندران بودند و به تصرف در آورند.3 اسکندر بیک منشی در تاریخچه قلعه اولاد در سال 1006 هـ . ق مینویسید:

ذکر فتح و تسخیر قلعه اولاد مازندران که از قلاع مشهوره جهان است از سوانح اقبال که در این سال خجسته مال بـه ظهـور آمـد، فتح قلعه اولاد است از قلاع مشهوره مازندران.
تبیین این مقال و تفضیل این اجمال آنکه در سال گذشته که فرهادخان به مازندران رفته بـود، اکثـر محـال مازنـدران را بـه حیطـه تسخیر در آورده، الوند سلطان – برادر خود- را در مازندران گذاشته بود قلعه اولاد که از آثار قدیمه پادشاهان فـرس و محکـمتـرین قلاع طبرستان است، در تصرف الوند دیو بود و او سر به چنبر اطاعت در نمیآورد و ...
بالجمله چون رایات جلال از سفر لرستان عود نموده به مقر سلطنت نزول فرمـود( یعنـی شـاه عبـاس اول بـه اصـفهان وارد شـد)، فرهادخان را رخصت رفتن مازندران دادند که الوند دیو و قلعه اولاد را به تصرف در آورده، ساحت آن ولایت را از خار تعـرض اربـاب طغیان و عصیان پاک سازد. فرهادخان تکیه بر اقبال بیزوال شاهی نموده، روانه آن صوب شـد. و ... فرهادخـان در کمـال شـوکت و اقتدار متوجه انتظام مهام کل طبرستان شده، میانه او و الوند دیو نخست مراسلات به وقوع پیوست و از حال ملک بهمن قیاس حال خود نموده، اصلاً از خوف جان راضی به ملاقات فرهادخان نمیشد.

فرهادخان از اطاعت او مأیوس گشته، متوجه محاصره قلعه اولاد شد. الوند دیـو چـون بالفعـل معـین و ناصـری کـه او را از مضـیق محاصره قزلباش خلاص ساز، گمان نداشت، خود را محصور نساخت. اولاد و اتباع و فرزندان را در قلعه گذاشته خود بـا معـدودی از مدافعان روی به جنگلستان آورد. فرهادخان به محاصره قلعه پرداخته به حسن سعی و تدبیر، کار بر محصوران تنگ ساخت و جمعی از اهل قلعه را به دانه انعام و احسان رام ساخته، چاره بجز بیرون آمدن و قلعه سپردن نیافتند و به یمن اقبال بیروال شاهی فتح قلعه تیسیر پذیرفت، تمامت اموال و اسباب و متملکات الوند دیو و اولاد و اتباع به دست در آورد و حقیقت این فتح مبـین را بـه خـدمت

3


اشرف(شاه عباس) عرض کرد و در وقتیکه رایات جلال از قزوین به رسم سیر و صحبت به اصفهان توجه نموده، به کاشـان رسـیده بودند، خبر فتح قلعه اولاد رسید و فرهادخان به خلع فاخره و جایزه و جلدوی متکاثره سرافراز گشت و الوند دیو بی سـر و سـامان در جنگل و بیشه گردیده، هر شب در جایی و هر روز در مقامی باکمال بیآرامی مقام نداشت.1 در سفرنامه ناصرالدین شاه درباره قلعه اولاد آمده است: قلعه اولاد از سر گردنه فیروزکوه که به طرف سوادکوه سرازیر شدیم، طـرف دست چپ سر کوه است.2

موقعیت دژ در حد فاصل پل سفید- ورسک، منطقهی اوریم رودبار قرار دارد، که از بلوک راستوپی سوادکوه محسوب می

شود. ارتفاع آن از سطح دریا بین 1200 تا 2500 متر و تمامی روستاهای این منطقه بر شیب کوه یا دامنهی آن قرار دارد. دژ اولاد دیو با مختصات جغرافیایی N 35° 55´. 880״ E 52°58 ´. 857״ با ارتفاع 1920 متـر از سـطح دریـا،بر بستر کوهی بلند، مسلط بر روستای اوریم و دربند زیر دست خود و جاده تهران- شمال، قرار گرفته است.(تصویر (1 از جادهی تهران - شمال(فیروزکوه)، پس از گذر نزدیک به 2 کیلومتر از ورسک، مسیری فرعی در سمت چپ جدا می شود، که به روستای اوریم و از آنجا به قلعه میانجامد.(تصویر (2

توصیف ساختار دژ برج نگهبانی شماره 1

برای بررسی و مستندسازی تمام بخشهای این دژ عظیم و استحکامات وابسته به آن از تمام جبههها صعود نماییم و ناگزیر شدیم، از پای جاده بطور مستقیم از ضلع شرقی و با تجهیزات سنگ نوردی به بالای دژ صعود کنیم. بررسی را از یال شرقی کوه، جـایی کـه اولین بازماندههای قلعه بر فراز آن جای گرفته، آغاز میکنیم. از پایین صخره برجی مدور با بلندی نزدیک به 4 متـر مشـاهده مـی-شود،که یقیناً در گذشته بلندتر از این بوده است. این برج از داخل 3 متر ارتفاع دارد و کف آن تا عمق 2/5 متر تخریب شـده اسـت.

برج به اقطار 2/30×3/5 متر با مقطع استوانه، از لاشه سنگ و ملات گچ ساخته شده و علاوه بر دیده بانی شرق دژ، موجب اتصـال دیوار شرقی با دیوار شمالی، محوطهی شرقی دژ است.

محوطهی شرقی دژ

در شرقیترین بخش دژ که توسط دیوارها احاطه شده حیاط مشاهده میگردد. پلان آن تقریبا به شکل ذوزنقه،که اضـلاع جنـوب و شرق آن برجای است. این سایت با مساحت نزدیک به 250 متر مربع در مواقع محاصرهی دژ ، مـی توانسـته بخشـی از مـدافعین و ادوات تدافعی ایشان را در پس دیوارهای بلند خود جای دهد.(تصویر (4

حصار شرقی

دیوار شرقی حیاط بر روی بستر سنگی کوه ساخته شده و بر صخره ی کوه با بلندی 1/80 متر جای گرفته که با لاشه سنگ، ملات گچ و خاک و در نقاطی بدون ملات، سنگها بطور خشکه چین بر روی هم قرار دارند. قطر دیوار 70 سانتی متراست.

دیوار جنوبی

دیوار جنوبی حیاط در واقع بخشی از حصار جنوبی اصلی دژ است. دیوار را از لاشه سنگ و ملات گچ نیمکوب،در پنج رج بـالا بـرده اند و ارتفاع آن تا 7/30 متر میرسد. سه لایه دیوار متصل بهم حصاری ضخیم را بوجود میآورده، که لایه های بیرونی فرو ریختـه

4


است. قطر لایهی درونی 1/20 متر است. بر بدنهی حصار اندود گچ به ضخامت 10 سانتی متر، مشاهده می شود. طول حصار در این بخش 24 متر است. آثار صدمات قلعه کوبها و منجنیق بر دیوار، حکایت از محاصره ای سخت و طولانی دارد.(تصویر (5

برج قطور استوانه ای

یک برج قطور با مقطع استوانه ای در ساختار حصار بر جای است. موضع قرار گرفتن برج بر سراشیب کوه قـرار دارد. ایـن بـرج بـه اقطار 2/40× 3/10 و ارتفاع آن از داخل حدود 4 متر است، که ریزش آوار بخشی از کف آن پر کرده است. این برج از دو لایه دیـوار با ضخامت 50 سانتی متر که در چهار رج تا بالا چیده شده است. سطوح داخل برج با ملات گچ و ساروج اندود شده و از بیرون آثـار بندکشی در بدنهی برج مشهود است. آثار اندود ساروج، این حدس را قوت می بخشد،که از فضای درون برج به عنوان سـیلو یـا آب انبار استفاده می بردهاند. مشابه این برج و فضای داخلش،در ابعاد بزرگتر در دژ منصورکوه دامغان دیده می شود.

ابعاد ورودی برج

یک ورودی در شمال برج دیده می شود، که به فضای داخل برج راه می برد، که همانند سایر نمونه هـای مشـابه هـم عصـر خـود، مسقف به تاقی از گروه قوسهای بیضی بوده است. ابعاد این ورودی 1×1/10×2/70 متر است، که به ترتیـب ارتفـاع،عرض و درازای آن است.

اتاق شماره 1

در طول حصار در فواصل معین،در پشت دیوارها و مابین پشتبندها،جایگاههایی را تعبیه کرده بودند،که سـربازان در آنجـا بـه منظـور پاسداری از حصار، مستقر میشدند. بقایای ناچیزی از اتاق بر جای مانده است، که ایـن جایگـاه بـا درازای 1/5 متـر و ضـخامت 80 سانتی متر بر بستر سراشیبی قرار دارد و در جهات شرق و غرب اضلاع اتاق، با ارتفاع 1/10 متر و طول 1/50 متر باقی مانده است و در سمت جنوب به حصار دژ تکیه دارد.

برج مدور شماره 3

تکنیک قرار گیری برج و برجکها در فواصل معین در طول حصار دژ، یکی از مبانی بنیادی معماری نظامی و قلعه سازی است،که در این حصار از این روش به بهترین شکل بهره برده شده است.از لحاظ شکل و ساختارمانند برج شماره 2 بوده،با اقطار 2/5×4 متر ،که از بلندی آن 1/5 متر باقی است.

اتاق شماره 2

بنیان اتاقی دیگر با ابعاد 1/70×2×1/20 متر که به ترتیب طول،عرض و ارتفاع ، با ضخامت 80 سانتی متر در امتداد حصـار جنـوبی مشاهده شد،که تنها بخشی از صخره ی کوه که دیوار جنوبی اتاق را تشکیل می داد، از آن برجای است. اینگونـه که،سـازندگان بـا دقت به شیب زیاد و امکانات بستر صخره،در صورت نیاز، در نقاطی بستر سنگ را تسطیح نموده و امکان ساخت دیوار را ایجاد کرده اند. حفاران با تخریب دیوارها و کف اتاق، اندک آثاری که می توانست در تعیین کاربری این قسمت ما را راهنمـایی کنـد را از بـین بردهاند.

ارگ

به بلندترین بخش دژ، که شاه نشین آن به شمار می رفت، می رسیم. بر جانب شرقی ارگ دو برج بلند مشـاهده مـی شـود، کـه بـا بارویی سترگ بهم وصل می شدند. درازای این دیوار حدود 5 متر، که ارتفاع آن در گذشته تا 3/5 متر می رسید. ضخامت ایـن بـارو که در چند لایه تشکیل شده است،در قسمتهایی به 3/5 متر می رسد، که از سنگ لاشه با ملات فشرده ی گچ و خاک ساخته شـده است.(تصویر (7

برج قطور سمت چپ ارگ (شماره(4

این برج بلند با اقطار 2×3/5 متر با ارتفاع 9 متر بر سمت چپ حصار شرقی ارگ برجای است. مصالح بکار رفته در ساختار ایـن بـرج

5


توپر بلند،سنگ لاشه و ملات ترکیبی از گچ و خاک است. این برج از چند لایه دیوار با ضخامت زیاد که در چهار رج تـا بـالا چیـده شده است. سطوح بیرونی برج با ملات گچ اندود شده. ضخامت اندود، به 5 سانتی متر رسد.

برج مدور سمت راست و آب انبار

برج با اقطار 4/5×4 متر از بیرون ارتفاعی نزدیک به 4/10 متر داراست، ساختار بیروی آن مشابه برج سمت چپ ، اما از فضای داخل برج به عنوان حوض یا آب انبار اسنفاده کرده اند. پلان آن به شکل دایره است و از داخل به شدت با ملات گچ و ساروج اندود شده است. از داخل 2/10 متر عمق کنونی آن است. در بدنهی حوض از آجر بـا ابعـاد بـزرگ 40×40×6 اسـتفاده شـده است.(تصـویر (8 درغرب آب انبار،پلکانی با ابعاد 100×50×25 سانتیمتر است،که برای برداشت آب از آن استفاده میشد.(تصویر (9

سطح ارگ

بلندترین بخش دژ،سطح ارگ با درازای 27 متر و پهنای متوسط 7 متر است، که پلانی ذوزنقهای دارد. کرسی چند اتـاق بـر سـطح ارگ دیده میشود،که رویش گیاهان ترسیم شکل حقیقی آن را دشوار میکند. عـلاوه بـر ایـن، بـه طـرز بیرحمانـه ای دزدان آثـار فرهنگی و افراد ناآگاه تقریبا تمام سطح ارگ را سوراخ کردهاند. اما آنچه می توان تجسم کرد،که چهار اتاق بزرگ بخش اعظم شـاه نشین را در بر میگرفته است. دالانی از ابتدای ارگ آغاز میشد و تا انتهای ارگ کشیده میشد.

بازماندهی کرسی اتاقها

دیواری شمالی - جنوبی به ضخامت 80 سانتی متر از بیرون حصار شمالی آغاز می شود، که در حقیقت بازوی شرقی ورودی شـمالی ارگ . از طول 10 متری این دیوار، 3 متر اول آن 3 متر ارتفاع دارد و 7 متر دیگر آن که در داخل ارگ قرار میگیـرد، دارای ارتفـاع متوسط 1/20 متر است، که ادامه ی دیوار داخل ارگ، در واقع بازمانده ی دیوار یکـی از اتاقهـای ارگ قلعـه هـم مـی باشـد. شـواهد بجامانده از یکی از اتاقها نشان می دهد، اتاقها با اندود گچ سفیدرنگ به زیبایی اندودکاری شده بود.

ورودی شمالی

این ورودی در ابتدای حصار شمالی ارگ با طول 1 متر و عرض 1/10 متر قرار گرفته و بر مراتع زیر دست و روستای اوریـم اشـراف کامل دارد. فضای داخل این ورودی به عرض 4 متر، درازای 4 متر و ارتفاع 3 متر است، که احتمالا با پلکانی به سطح ارگ مـرتبط می شد. قطعات سنگ در ابعاد متفاوت که با ملات گچ و خاک به سختی جوش خورده است.

حصار شمالی

با توجه به موضع سراشیب کوه و رویش گیاهان و درختان، حصار شمالی آسیب بسیاری دیده است. ارتفاع آن بین 3 تا 5 متر متغیـر است. به دلیل شکل بستر کوهی که ارگ برآن واقع شده، حصار شمالی به قطر 1/20 متر با گردشی به جهت غرب به ضـلع غربـی می پیوندد. طول حصار در راستای شمال، نزدیک به 20 متر است. اثری از برج در حصار شمالی دیده نمی شود.

اتاق شماره 3

در ابتدای امتداد حصار جنوبی زیر دست ارگ، فضایی چهارگوش3×2 متر مشاهده می شود، که دیوار ضلع غربی آن از سنگ لاشه و ملات گچ که بر روی صخره قرار گرفته ساخته شده است. بلندی دیوارها بطور متوسط 1/30 متر است. این مکان قرارگاه محافظین ارگ بوده است.

آجرهای قالب بزرگ بکار رفته در باروی جنوبی

حصار دژ در جهت جنوب، از چند دیوار که با فاصله از هم قرار دارند،شکل می گرفت. با توجه به اینکه خطر بیشتری از این سـمت، از جانب دشمن احساس می شد، حصار تقویت شده بود. ابعاد بیشتر آجرها 50×50×12 سانتی متر است. ارتفاع بخشهایی از حصار به

6


4 تا 5 متر می رسد.

برج بلند جنوب دژ (شماره (6

این برج مستحکم به قطر بزرگ 3 متر و قطرکوچک 1/5 متر با مصالح سنگ لاشه و ملات ترکیبی از گـچ نیمکـوب سـاخته شـده است. ساختار بلند برج از دو بخش مجزا که بر روی هم قرار دارند،شکل گرفته و ارتفاع کنونی آن به 7/5 متر میرسد. لایه دیوار بـا ضخامت زیاد که در چهار رج تا بالا چیده شده است. سطوح بیرونی برج با ملات گچ اندود شده و ضخامت اندود گـچ 5 سـانتیمتـر است.(تصاویر 10 و (11

مقر نگهبانی

فضایی چهارگوش بر جنوب غربی حصار بالایی وجود داشت، که اکنون بخش ناچیزی از پی دیوارها باقی است. عرض آن 1 متـر و طولش در همین حدود بوده است. اینطور بر می آید، که در حدود 3 متر بلندی آن بوده است. بر حصارهای زیر دسـت خـود و درهی جنوبی تسلط داشته است.

برج ویران(شماره (7

4 متر از بلندی این برج باقی و در محل تلاقی حصار جنوب غربی با حصار غربی برجی قطور وجود داشت، که فشـار ناشـی از وزن حصارها را تعدیل می کرده است. از لاشه سنگ،ملات گچ نیمکوب و در پی از آجر برای استحکام بیشتر بهره برده اند.

باروی غربی

حصار غربی از چهار رج سنگ چین، ساخته شده است. حصار با سمت و سویی در جهات شمال غربی و غرب قرار گرفته است. طول بخش سالم بارو در قسمت غربی 2 متر و طول بارو قسمت شمالی 3/5 متر است. بارو به ارتفاع 1 تا 2 متر و ضخامت 1 متر،که بـه دلیل اینکه از این سمت احساس خطر بیشتری متوجه قلعه بوده از بیرون دارای دیوار مضاعفی بوده که در اثر شـیب زیـاد کـوه بـه پایین فرو ریخته است.(تصویر (6

دروازه خانه در غرب

مدخلی با تاق درگاهی که با تاق قوسی پوشانده می شد،در این قسمت از حصـار تـا چنـد سـال پـیش بـر جـای بود،کـه در کمـال تاسف،امروزه پایههای تاق بر جاست و سقف و قوس آن فرو ریخته است. پهنا1/20، ارتفـاع 1/60 و قطـر دیـوار ورودی 1/15 متـر است. دو دیوار طرفین ورودی به سمت داخل متمایل می گردند. این به این خاطر بوده که،انحنای دیوار به داخل،فشار رانش ناشی از وزن دیوار بر روی ورودی و تاق را کاهش دهد.
استحکامات وابسته به دژ
- دربند اوریم

دربند یا تنگ اوریم، مانند سایر دربندهای منطقه، بسیار مهم بوده و کنترل و حراست از خاک تبرستان را بر عهده داشته اسـت. در دهانهی تنگه، دیواری از سنگ و گچ کشیده بودند،که امتداد آن به پوزهی کوه مقابل در شرق دژ، میرسـید و تنـگ را مـیبسـته است و غاری کوچک دیده نیز میشود. با توجه به قرار گرفتن قلعه بر فراز گردنه و تنگه، با بستن گردنه از ورود قـوای متخاصـم ممانعت بعمل می آورده است
- چاپارخانه

در دامنهی کوه مقابل در شرق تنگه،در کنار جادهای که به شورکچال و پلپا می رسد، بازماندهی سـاختمانی شـبیه بـه یـک ربـاط کوچک، یا چاپارخانه به چشم می خورد. همچنی زنجیرهای از قلاع دیدهبانی، بر سر کوههای اطراف دژ،از جمله قلههای بزمیلش،

7

شورکچال، پلپا و سرخ آباد قرار داشت،که اکنون برخی از آنها به تلی از سنگ و خاک تبدیل شدهاند. قلعه با دیـد هـوایی حـدود 2 کیلومتر با دژ مازیار ورسک و قلعه سامان هلیچشمه در جنوب فاصله دارد، و با آتشکده قلهی ارفهکوه و قلهی سـنگر در شـمال و قلعه تاق اسپهبد خورشید در ارتباط بود.(تصویر (15
- غارها

از ویژگیهای خاص این دژ، شبکهی غارهای طبیعیاش است،که با اندک تغییر و صرف مصالح به جایگاه تبدیل شدهانـد. بررسـی غارها را از شمالیترین نقطه در یال کوه آغاز کردیم و به ترتیب شماره گذاری شد.

غار شماره 1 ،2 و3

دهانهی نخستین غار از پایین با رویش درختان کاملاً استتار شده بود. ابعاد غار 3×4×2 متر است، کـه بـه ترتیـب ارتفـاع، درازا و پهنای آن است. فضای داخل غار ساده و مقادیر زیادی استخوان در آنجا دیده شد،که حاکی از استفادهی حیوانات وحشی از آن به عنوان سکونتگاه دارد.

غار دوم به ابعاد 3/5×3/5×3 متر و غار سوم به ابعاد 3×3/5×2/5 متر است، که به ترتیب ارتفـاع، درازا و پهنـای آنهـا هسـتند. ایـن غارها به جایی راه نمی برند و مسدود هستند.

غار شماره 4 (خزانه)
بر تیغهی جنوبی ضلع شرقی کوه، غاری بزرگ مشاهده می شود، که بقایای لاشه سنگ و مـلات گـچ و سـاروج در مـدخل غـار، حکایت از تلاش مدافعان در گذشته، برای مسدود کردن دهانهی غار داشت. ارتفاع سقف متغیر و تا سـه متـر مـی رسـد. پهنـای فضای داخل در بیشترین قسمت به پنج مترو درازای غار چهار متر است. احتمالا گنجینه و خزائن دژ در این نقطه نگهـداری مـی شده است. بالاسر این غار، بخشهایی از کوه را تراشیده و صاف کرده اند، تا راه شود. با دقت می توان بقایـای نـاچیزی از پلکـانی سنگی را مشاهده کرد، که ارتباط غار با برج نگهبانی بالاسر خود را ممکن می ساخت.(تصویر (13

غار شماره 5 (سیلو)

در ضلع جنوبی دژ مشرف بر دره ی سله بن، غارهای متعددی پراکنده،که بزرگترین آنها دهانه ای بـه شـکل مسـتطیل دارد. ارتفـاع سقف غار حدود پنج متر و عرض دهنه 1/5متر است. از این غار به همراه غار پـایین، بـه عنـوان انبـاری بـرای ذخیـرهی مایحتـاج دژنشینان استفاده میکردهاند. (تصویر (14
غار زندان کر

در امتداد همین رشته کوه، و جنوب غربی دژ، نزدیک به قریه عباس آباد دو غار دیگر دیده می شود،که بنا به گفتهی اهالی به زندان کر موسوم و در دورهای، بعنوان سیاهچال یا زندان استفاده شده است. تاکنون کسی هنوز به انتهای این غارها دسترسی پیدا نکرده و نگارنده تا عمق نزدیک به 15متر با دشواری بسیار و نبود امکانات مناسب پیشروی کردهام،لیکن تاریکی،کمبود هوای تـازه و تنگـی معبر دشواری مسیر را دو چندان کرده و استخوانهای پراکنده بیم مواجه با درندگان وحشی را افزایش می داد.

سیستم آبرسانی و ذخیره آب

آبشار عباس آباد در غرب تامین آب دژ به شمار می رفته است. یکی از اهالی اظهار داشت، که در گذشته لوله هایی از جنس مس بـا قطر 7 سانتی متر یافته بود، که آب چشمه از طریق آن به دژ منتقل می شده است.

یافته های قلعه

در سطح قلعه و در شیب کوه و ارگ دژ، قطعات سفالین بسیاری یافت شد. سفالها به رنگهای قهوه ای، خاکستری رنگ، نخـودی، قرمز روشن بدون لعاب، سفالهای لعابدار با لعاب سبز،آبی، سفید دارای نقش و نگار می باشند و جهت نگهداری مایحتـاج مردمـان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید