بخشی از مقاله
چکیده :
سازمان صداوسیما که از ویژگیهایی همچونفنّاوری، منابع انسانی و فرهنگ سازمانی پیچیدهای برخوردار است باید بتواند با بهرهگیری از عوامل دانش سازمانی خود بهعنوان یک مزیت رقابتی، ضمن حفظ چابکی و انعطافپذیری در دنیای رقابت داخلی و جهانی باقی بماند. مدلهای زیادی برای نشان دادن الزامات زیرساختی مدیریت دانش در ادبیات مدیریت وجود دارد که هیچیک بهطور کامل الزامات زیرساختی لازم برای استقرار مدیریت دانش در سازمان صداوسیما را نشان نمیدهد. محقق در این پژوهش به دنبال مدیران، اساتید و کارشناسان فعال در سازمان صداوسیما و دانشگاه ها رفته تا بتواند الزامات بومی زیرساختی لازم برای استقرار مدیریت دانش را شناسایی کند.
در این راستا، 15 نفر از مدیران و اساتید حوزه مدیریت دانش در سازمان صداوسیما و دانشگاه های صداوسیما، تهران و علامهطباطبایی، به روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند؛ سپس با استفاده از مصاحبه عمیق و با بهرهگیری از مکانیسمهای نظریه زمینهای، مصاحبهها جمعآوری و مورد مطالعه قرار گرفتند و دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. درمجموع تحلیل این مصاحبهها، 148 مفهوم استخراج شدند که این مفاهیم در 41 زیر مقوله، 10 مقوله و درنهایت در یک مقوله محوری دستهبندی شدند. با کدگذاری باز، محوری و گزینشی دادهها به الزامات زیرساختی مدیریت دانش در سازمان صداوسیما رسیدیم . الزامات زیرساختی در غالب ده مقوله بر زیرساختهای لازم برای اجرایی شدن فرایند مدیریت دانش در سازمان صداوسیما اشاره دارد.
مقدمه :
در رویارویی با رقابت های جهانی و محیطهای پویا به سازمانها توصیه میشود که برای دسترسی به بازارهای جدید و فناوریهای نوین از تخصص و مهارتهای دانش گرانی با استعدادهای متنوع بهرهگیری نمایند. سازمانهای سلسله مراتبی بزرگ که زمانی به لحاظ تسهیلات فیزیکی و زیرساختهای فناوری گسترده رسوخ ناپذیر تلقی میشدند، امروزه در پاسخ به بازارها و تقاضاهای جدید و حل مسائل و مشکلات و حتی بقای خویش با مشکل مواجهاند. در چنین محیطی لازم است که سازمانها از چابکی و انعطاف پذیری لازم برخوردار شده و نیز در اداره دانش بهصورت کارا
عمل نمایند . - Davenport, 2000 -
در محیط کسب وکار کنونی که با ویژگیهایی چون جهانیشدن، تشدید رقابت و نرخ بالای تغییرات در فناوری شناخته میشود، دارایی ملموس همچون سرمایه، زمین و مواد اولیه باعث ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان نمیشود. سازمانهای امروزی باید پایههای مزیت رقابتی پایدار خود را بر دارایی ناملموس و سرمایههای فکری بنا نهند. این امر بهویژه در مورد صنایعی همچون سازمانهای رسانهای بیشتر صدق میکند.
سؤالی که در دنیای عدم قطعیت با توجه به فضای رقابتی پیش روی سازمانهایبا فنّاوری سطح بالا مطرح است این است که چگونه میتوانند عوامل دانش سازمانی را بهطور کارآمد و اثربخش ملاحظه نمایند تا از مزایای آن در جهت پیشبرد اهداف راهبردی توسعهای سازمان بهرهمند شوند . - Zack, 1999 - نگاه ویژه به مدیریت دانش بر این ایده استوار است که سازمانها باید در محیطی که با عناصری مانند تغییرات اجتماعیو فنّاورانه سریع، جهانی شدن و رقابت فزاینده مواجه است، توانایی یادگیری خود را ارتقا دهند.
این در حالی است که علیرغم جذابیت این مفهوم، اجماعی دربارهی مدیریت کارآمد آن وجود ندارد. جای شگفتی نیست؛ چون مشاهده دانش و سنجش آن در سازمانها امر مشکلی است. به عقیده بسیاری، علیرغم نیاز به وجود شرایط خاصی برای خلاقیت و نوآوری و موفقیت کارکنان و مدیریت دانش، تدارک بستر مناسب درزمینه فعالیت کارکنان و فرایند مدیریت دانش از ابعاد مختلف ساختاری، فرهنگیو فنّاورانه مورد غفلت واقع گردیده و سازمانها صرفاً تلاش میکنند خود را با وضعیت حاکم، همراه سازند.
چالشی که در اجرای فرایند مدیریت دانش در سازمانهای بزرگ همچون سازمان صداوسیما وجود دارد، این است که مدیریت دانش موضوعی سامانمند است؛ مقولهای که بسیاری از سازمانها به دنبال بهرهگیری از فرایند مدیریت دانش در سازمان، اقدام به سرمایهگذاریهای گسترده در زمینه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نمودهاند؛ اما باید توجه نمود که فناوری اطلاعاتی تنها بخشی از مدیریت دانش است و پیادهسازی موفقیتآمیز این فرایند مستلزم آن است که عوامل سازمانی مختلف نظیر ساختار، فرهنگ و تکنولوژی دارای ویژگیهای خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند؛ در مقابل، شکاف و ناهماهنگی میان آنها مانع پیادهسازی موفقیتآمیز فرایند مدیریت دانش خواهد شد؛ بنابراین شناخت عوامل سازمانی از حیث ویژگی های لازم و موردنیاز، اقدام اولیه مهمی است که میتواند بنیان مستحکمی برای اقدامات بعدی فراهم نماید.
مدیریت دانش در حال حاضر، بهعنوان یک نیاز استراتژیک سازمانی بوده که میتواند، زمینهای برای سازماندهی و بهرهوری مناسب دانش کارکنان از گذشته، حال و آینده را در سازمان صداوسیما فراهم کند. دانشی که در تعاملات سازمانی همواره در حال فزونی است و مدیریت صحیح آن ضمن بقا و ماندگاری دانش، همافزایی قابل توجه آن را نیز به همراه دارد و اینهمه، مستلزم مدیریت دانش اثربخش است.