بخشی از مقاله

چکیده

شناسایی خاک یکی از مراحل مهم برای استفاده پایدار از اراضی است. به منظور شناساییخاک های دشت هرات تعداد 5 خاکرخ در امتداد یک برش از مخروط افکنه، حد واسط مخروط افکنه و دشت دامنهای، دشت دامنهای و دشت سیلابی مورد مطالعه قرار گرفت. متکاملترین خاک با افق آرجیلیک در مخروط افکنه قرار داشت که مشابه با خاکهای مخروط افکنههای در مناطق خشک ایران بود.

در اراضی حد واسط مخروط افکنه و دشت دامنهای، به دلیل گود افتاده این اراضی، املاح، در سطح تجمع پیدا کردهاند و هدایت الکتریکی خاکها تا 40 دسیزیمنس بر متر میرسد ولی به دلیل محدودیت ضخامت، افق سالیک شناسایی نشد. در دشت دامنهای دو سطح ژئومورفیک شور و غیرشور وجود داشت که در سطح اول افق کلسیک و در سطح دوم افق کمبیک مشاهده شد. هدایت الکتریکی در سطح ژئومورفیک شور تا 49 دسیزیمنس بر متر میرسید. در دشت سیلابی، حد اکثر تکامل، تشکیل افق کمبیک بود. در سطح ژئومورفیک دوم دشت دامنهای و دشت سیلابی به دلیل بالا بودن آب زیر زمینی، خاکها شرایط احیایی را نشان میدادند.

مقدمه

بررسی چگونگی پیدایش وتکامل خاک، زیربناییترین آگاهیها مربوط به خاک را در اختیار قرار خواهد داد. خاکها محصول و نتیجه عملکرد فرایندهای خاکسازی در طول زمان هستند که به مرور افقهای ژنیتکی در آن شکل میگیرند. محل تشکیل خاک، شدت و ضعف عوامل تاثیرگذار همچون زمان وغیره سرعت تشکیل وتحول خاک را تعیین میکنند.

ارتباط نزدیک و متقابلی بین موقعیت ژئومرفیک و نحوهی تشکیل و تکامل خاک وجود دارد. چنانچه مطالعات خاکشناسی در ارتباط با سطوح ژئومرفولوژی انجام پذیرند، درک عمیقتری از فرایندهای خاکسازی فراهم خواهد گردید. فرایندهای ژئومورفیک از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر زایش و تحول خاکها محسوب میشود با توجه به چنین واقعیتی، ارتباط نزدیک علوم خاک و ژئومورفولوژی برای شناسایی خاکها ضروری است.

افغانستان کشوری کوهستانی با اقالیم مختلفی است که انتظار میرود که انواع متفاوتی از خاکها درزمانهای گذشته تشکیل شده باشد ودوره های متفاوت تغییر و تحول را پشت سر گذاشته باشد. با این وجود با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر افغانستان، اطلاعات محدودی از خاکها موجود است. حال آنکه با توجه به قرار گرفتن این کشوربین مناطق خشک ایران و ارتفاعات همالیا مطالعه شناسایی خاکها وتغییر وتحول آنها میتواند دانش ما را درباره تشکیل خاک و تغییر و تحول آنها در مقیاس جهانی افزایش دهد. هدف از این مطالعه شناسایی خاکها در امتداد یک برش از مخروطافکنه به سمت رودخانه هریرود در جنوب هرات و مقایسه تغییر و تحول خاکها دراین منطقه بود.

مواد و روش ها

مشخصات منطقه مورد مطالعه

منطقه مورد مطالعه در فاصله 15 کیلومتری جنوب هرات بین سفید کوه در شمال و سیاه کوه در جنوب بین عرض جغرافیاییً53َ62 1تا ً47 َ 61 57 شرقی وطولجغرافیایی ً 33 ً34 25تا ً21 َ34 20 شمالی قرار گرفته است. ارتفاع منطقه از سطح دریا 870 تا 910 متراست. میانگین بارندگی سالانه منطقه 250 میلیمتر و میانگین دمای سالیانه آن
25 درجه سانتیگراد میباشد. هرات در منطقه استپ شمالی موقعیت دارد.

شکل -1 محل خاکرخهای در دشت هرات

نمونه برداری

ابتدا با استفاده از نقشههای زمینشناسی و بازدیدهای صحرایی، زمین نما ها وسطوح ژئومورفیک منطقه شناسایی شدند.

سطوح ژیومورفیک شناسایی شده از سمت شمال به جنوب منطقه شامل مخروط افکنه، حد واسط مخروط افکنه ودشت دامنه ای، دشت دامنهای و دشت سیلابی بود. سپس براساس واحدهای مختلف ژئومورفیک شناسایی شده تعداد5 خاکرخ درامتداد یک برش یک مخروطافکنه به سمت هریرود حفرشد. در مرحله دوم پس از حفر خاکرخها و تشریح کامل آنها از افقهای ژنتیکی نمونهبرداری صورت گرفت ونمونه ها برای آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه منتقل گردید.

مطالعات آزمایشگاهی

پس از هوا خشک کردن نمونههای خاک درآزمایشگاه وعبوردادن آنها از الک2ملیمتری، آزمایشهای فیزیکی وشیمیایی بر روی آنها انجام شد. بافت خاک به روش هیدرومتری، اسیدیته خاک درحالت گل اشباع با دستگاه pH سنج، قابلیت هدایت الکتریکی با استفاده از دستگاه هدایت سنج الکتریکی تعیین گردید. کربنات کلسیم معادل به روش خنثی کردن مواد خنثی شونده با اسیدکلریدریک و تیتراسیون اسید اضافی با سود انجام شد. مقدارکربن آلی به روش اکسیداسیون ترانجام شد

نتایج و بحث

توصیف خاکها

خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و رده بندی خاکهای مطالعه شده درجدول 1 آورده شده است. بررسی خاکها در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد که با دور شدن از مخروط افکنه به سمت دشت و با کاهش شیب بافت خاک سنگینتر میشود؛ بهطوری که بافت از لوم شنی در خاکرخ 1 به لوم در خاکرخ 4 میرسد. به همین ترتیب میزان سنگریزه نیز به سمت دشت کاهش یافته ودرمنطقه دشت سیلابی به %5 می رسد. قابلیت هدایت الکتریکی خاکها از 1دسی زیمنس بر متر در خاکرخ 5 در دشت سیلابی تا 49 دسی زیمنس بر متر در خاکرخ 3 دشت دامنهای متغیر بود. میزان کربنات کلسیم معادل نیز در خاکها تفاوت اندکی داشت و از 12 تا %15,6 بود.

متکامل ترین خاک با افق آرجیلیک روی مخروط افکنه در منطقه مطالعاتی شناسایی شد.از آنجایی که امکان تشکیل افق آرجیلیک در اقلیم خشک زمان حال وجود ندارد بنابراین، حضور افق مزبور در این شکل اراضی نشان دهنده رطوبت قابل دسترس مناسب در دوران گذشته می باشد. مشابه این افق در خاک های قدیمی مناطق خشک و نیمه خشک مرکز - خادمی و مروموت، 1999 - ، شمال شرق ایران - کریمی و همکاران، - 2011و شرق ایران - فرپور و همکاران، - 2004 مشاهده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید