بخشی از مقاله

چکیده

یکی از عمده طرحهایی که جهت توسعه روستایی و کشاورزی پس از انقلاب اسلامی و در پی برنامه سوم توسعه کشور به مرحله اجرا درآمده است، الگوی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی است. مراکز ترویج و خدمات جهادکشاورزی به سان محمل توسعه، در راستای تحقق مأموریت و اهداف برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جوامع روستایی به گونهای درون-زا، از طریق ظرفیتسازی در اجتماعات روستایی و پیادهسازی رهیافت خدماترسانی، امکان توسعه پایدار و مطلوب را تسهیل مینماید، به طوری که امکان تأمین خدمات حمایتی مرتبط با منافع عمومی جوامع روستایی در زمینه توسعه منابع انسانی، فقرزدایی، توانمندسازی کشاورزان و مخاطبان نادیده و گروههای حاشیهای، مدیریت منابع طبیعی و توسعه زنجیرههای بهینه-سازی کشاورزی فراهم آید. تحقیق حاضر با استفاده از روش مطالعه اسنادی و کتابخانهای، پس از بررسی چالشها و مشکلات فعلی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی، مهمترین عوامل مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویج را دستهبندی کرده و در ادامه مدل توسعه اثربخشی مراکز ترویج و جهاد کشاورزی استان ایلام را پیشنهاد میدهد.

مقدمه

از میان ابعاد و زمینههای متنوع توسعه، توسعه روستایی از جمله مباحث عمده در این مدت بوده که برخی از ابعاد مهم تعالی کشورهای جهان من جمله ایران به آن وابستگی ژرفی پیدا نموده است، به طوری که بخش قابل توجهی از تحقیقات، مطالعات و برنامههای کلان کشور را به خود اختصاص داده است. در واقع محوریت فعالیتهای کشاورزی در روستاها و تأمین مواد غذایی مصرفی مورد نیاز جامعه شهری و روستایی توسط آنها و اختصاص 38/5 درصد از جمعیت ایران به نواحی روستایی - بیش از 23 میلیون نفر - ، توجه به روستاها را در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در جهت دستیابی به خودکفایی و پیشرفت الزامآور میکند.

برنامهریزی در راستای تأمین خدمات کشاورزی، عمرانی، بهداشتی، آموزشی، رفاهی... برای روستاییان، فعالیتی کاملاً توجیهپذیر است و بدیهی است جای دادن غایت مطلوب این خدمات در یک نظام سلسله مراتبی خدماترسانی نظیر مراکز ارائهکننده خدمات در سطوح روستایی الزامی خواهد بود. در این راستا، مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی از جمله نهادهایی است که در پی برنامه سوم توسعه کشور، در تاریخ 1379/10/10 زیر نظر وزارت جهادکشاورزی ایجاد گردیدند.

این مراکز نقش حساسی در ارائه خدمات و امکانات مورد نیاز روستاهای تحت نفوذ خود دارند، زیرا از طریق فراهم آوردن زمینه بهبود و توسعه کشاورزی و حفظ منابع طبیعی به صورت جامع در درون نظامهای بهرهبرداری به واسطه ارائه خدمات فنی، اعتباری، زیربنایی و رفاهی، تهیه و تجهیز و توزیع لوازم و وسایل و نهادههای کشاورزی و دامی، ارائه تسهیلات و خدمات بازرگانی، انتقال تکنولوژی و راهبردهای مناسب از طریق اعمال سیاستهای کارا و اثربخش و اجرای طرحهای آموزشی مستمر در جهت ارتقاء دانش، بینش و مهارت بهرهبرداران و مخاطبین جوامع روستایی، به مثابه پایگاههایی جهت توسعه و تقویت پتانسیلهای زیستن و فعالیت در نواحی روستایی تلقی میشوند و بسترهای مناسبی را برای توسعه کشاورزی، توسعه کارآفرینی روستایی، افزایش کیفیت زندگی جمعیت روستایی و به موازات آن توسعه و عمران روستایی به وجود میآورند.

از زمان تصویب لایحه مربوط به ایجاد مراکز ترویج و خدمات جهادکشاورزی - 1379 - تا پایان برنامه چهارم توسعه - 1385 -1386 - از مجموع 2400 دهستان کشور، 1802 دهستان قابلیت دارا بودن مراکز را داشتهاند که از این تعداد تنها 1213 دهستان مجهز به مراکز فعال میباشند.در این میان استان ایلام، با وجود 42 دهستان، تنها دارای 17 مراکز در حال فعالیت است که به مثابه آخرین حلقه اتصال وزارت کشاورزی با بهرهبرداران و مهمترین نهاد ترویجی در سطح روستاها مشغول به فعالیت میباشند.

با گذشت حدود 70 سال از آغاز فعالیتهای رسمی نظام ترویج کشاورزی در ایران و باوجود فعالیتهای فراوان و اثرات نسبتاً مثبت آن، امروزه بیش از هر زمان دیگر این نظام توانمندساز در حوزه علمی - اجرایی در معرض اظهارنظر، انتقاد، بحث و مجادله قرار گرفته است. در وضعیت فعلی، چالشها و نارساییهایی در سطح مراکز ترویج و خدماتجهاد کشاورزی کشوروجود دارند که تقویت یا اصلاح آن را ضروری میسازند. پارهای از این چالشها و نارساییها را میتوان اینگونه برشمرد:

·    فقدان جایگاه قانونی ثابت و پایدار برای نظام؛

·    تعریف و برداشت نادرست از نقش نظام و خدمات آن؛

·    مسائل و مشکلات در تدوین اهداف و وظایف؛

·    مسائل و مشکلات در انتخاب رهیافت و شیوههای ترویجی؛

·    برتری ایده انتقال تکنولوژی در فعالیتها؛

·    فقدان مهارت لازم در عرصه تبدیل یافتههای نوین علمی و تحقیقاتی به پیامها و توصیههای عملی و مؤثر ترویجی؛

·    ضعف در ساختار تشکیلاتی؛

·    فقدان شبکه گسترده ترویجی با پوشش کافی برای مخاطبان؛

·    عدم ارتباط بین نهادهای تحقیقاتی، ترویجی و کشاورزان؛

·    ضعف در ارزشیابی و نظارت؛ و

·    ضعف ارتباطات نظاممند و قواعد و فرهنگ همکاری چندجانبه و مشارکت زیر بخشهای مختلف توسعه کشاورزی - فعلی، . - 1392 بر این اساس پژوهش حاضر با درک ضرورت توجه به نقش و جایگاه مراکز ترویجی در دستیابی به غایت بنیادی توسعه روستایی و کشاورزی، با نگاهی کلگرا و واقعگرایانه در طی فرآیندی پویا و نظامند، به گونهای راهبردی، بر مبنای واکاوی واقعیات موجود و توأم با بهرهگیری از تجارب سایر ملل به شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویجی و خدمات جهاد کشاورزی استان ایلاممیپردازد. بنابراین مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال که، عوامل مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزیکدامند؟ انجام شده است. هدف کلی شناسایی عوامل مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی استان ایلام اهداف اختصاصی:

-    شناسایی عوامل برونسازمانی مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی،

-    شناسایی عوامل درونسازمانی مؤثر بر اثربخشی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی و

-    مدل توسعه اثربخشی مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی.

روشتحقیق

این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات مروری و از لحاظ هدف کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی، کتابخانهای، ترجمه مقالات مرتبط با موضوع و کاوش رایانهای در شبکه جهانی اطلاعات صورت گرفته است.

یافتهها و بحث

الف - عوامل برونسازمانی فعالیتهای مراکز ترویج کشاورزی زمانی میتوانند دارای اثربخشی لازم باشند که دیگر بخشها نیز در کنار آن در جهت بهبود وضعیت موجود تلاش نمایند. این عوامل در اَشکال مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فنی به ناچار بر روی مراکز ترویجی اثر خواهند گذاشت و بر آنها فشار وارد میآورند تا متحول گردند. - 1997 - Petreson این عوامل را در قالب سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زیرساختی، بوم-شناختی و نهادی بیان میکند.

• عوامل بومشناختی

از آنجاییکه محیط طبیعی، برنامهریزی و عملیات ترویج کشاورزی را کاملاً متأثر میسازد، ترویج کشاورزی باید پاسخگوی نیازهای کشاورزان در نواحی بومشناختی مختلف باشد. تنوع نواحی زراعی- اقلیمی در هر کشوری میتواند چشمگیر باشد. اختلافات دما، میزان بارندگی، نوع خاک، تبخیر و تعرق و نظایر آن در تنوع شرایط زراعی و نظامهای تولید موجود منعکس میشوند. Anderson & Feder - 2004 - نیز معتقد هستند که مخاطبان بالقوه خدمات ترویجی در نواحی جغرافیایی زندگی میکنند که متأثر از تغییرات خاک، تبخیر و غیره است.

• عوامل سیاسی

سیاست، تأثیر نسبتاً ناآشکاری بر روی سازمانهای ترویج کشاورزی دولتی و به تبع آن بر روی مراکز ترویجی دارد. تحولات سیاسی در سطح ملی اغلب ایجاد تغییراتی را در سطح کارکنان، مدیریت و برنامههای ترویج کشاورزی سبب میشود. عزل و نصبهای افراطی در سطح مدیران رده بالا، تجربه مدیریت و تداوم آن را متزلزل میسازد.

• عوامل فرهنگی

در بسیاری از کشورها، عوامل فرهنگی محدودیتهای اساسی را برای اثربخشی مراکز ترویج کشاورزی آشکار میسازند. تفاوتهای زبانی و بیسوادی در صورتیکه مورد توجه قرار نگیرند میتوانند مانع فعالیتهای ترویج کشاورزی شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید