بخشی از مقاله
خلاصه
تغییرات نوین در دهه گذشته در عرصه فعالیت سازمان ها، باعث تغییرات اساسی در ساختار بازارهای ملی و بین المللی گشته است. این وضعیت بحرانی موجب اصلاحات عمده ای در چشم انداز راهبردی سازمان، اولویت های کسب و کار و بازبینی مدل های سنتی وحتی مدل های نسبتاً معاصر شده است. از این رو، یکی از راه های پاسخگویی به عوامل تغییر و تحول سازمانی، چابکی است. در واقع چابکی به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمان ها و بنگاه های رقابتی است. چابکی به عملکرد پرسنل و سازمان، ارزش محصولات و خدمات و تغییر دائم در زمینه فرصت های حاصل از جذب مشتری، توجه می کند و مستلزم آمادگی دائم و همیشگی برای رویارویی با تغییرات بنیادی و سطحی است.
در یک کلمه، سازمان چابک همیشه برای یادگیری هر چیز جدیدی که باعث افزایش سودآوری ناشی از بهره گیری از فرصت های جدید می شود، آماده است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر چایکی سازمانی در کارخانه سیمان سیستان است. این پژوهش به مدیران ارشد کمک می کند که نقاط قوت و ضعف کارخانه را در سوق به سوی چابک شدن لمس نمایند و در برنامه ریزی های آینده به آنها دید لازم را خواهد داد.
در این پژوهش، ابتدا مفهوم چابکی تشریح گردیده و سپس توانمندسازهای مدل یوسف، سرحدی و گوناسکاران را به عنوان مبنایی برای شناسایی مؤلفه های مؤثر بر چابکی در کارخانه سیمان سیستان قرار می دهیم. پس از بومی سازی این مدل در کارخانه مذکور و تعدیل مؤلفه های آن به کمک پرسشنامه نیمه باز، با استفاده از متدولوژی AHP، اولویت بندی مؤلفه ها را انجام می دهیم. داده ها به وسیله دو سری پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SuperDecisions تجزیه و تحلیل شده است.
.1 مقدمه
در بازار رقابتی، نیاز مبرمی به توسعه و بهبود انعطافپذیری و نیز پاسخگویی سازمان وجود دارد. امروزه بسیاری از سازمان ها و شرکت ها با رقابت فزاینده پایدار و نامطمئنی روبهرو هستند که به واسطه نوآوری های تکنولوژیکی، تغییر محیط های بازاری و نیازهای درحال تغییر مشتریان، شدت یافته است. این وضعیت بحرانی موجب اصلاحات عمدهای در چشمانداز استراتژیک سازمان، اولویت های کسب وکاری، و بازبینی مدل های سنتی و حتی مدلهای نسبتاً معاصر شده است.
بهعبارتی میتوان گفت رویکردها و راهحل های گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالش های سازمانی و محیط بیرونی را از دست دادهاند؛ یا بهتر است با رویکردها و دیدگاه های جدیدی جایگزین شوند. از اینرو، یکی از راه های پاسخگویی به این عوامل تغییر و تحول، چابکی است. در واقع، چابکی، به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمان ها و بنگاه های رقابتی است. در این پژوهش قصد داریم عومل مؤثر بر چابکی را در کارخانه سیمان سیستان شناسایی و اولویت بندی کنیم. برای این منظور از مدل یوسف، سرحدی و گوناسکاران به عنوان مبنایی برای شناسایی مؤلفه های مؤثر بر چابکی در کارخانه سیمان سیستان استفاده می کنیم. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از :
عوامل مؤثر بر چابکی سازمانی در کاخانه سیمان سیستان کدامند؟ اولویت این عوامل در کارخانه سیمان سیستان چگونه است؟ هدف از انجام این تحقیق را می توان در دو دسته تقسیم بندی نمود که عبارتند از : شناسایی عوامل مؤثر بر چابکی سازمان در کارخانه سیمان سیستان با استفاده از مدل یوسف و همکاران و همچنین با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه از مدیران ارشد و کارشناسان کارخانه مذکور. اولویت بندی عوامل مؤثر بر چابکی سازمان در کارخانه سیمان سیستان.
این پژوهش در کاخانه سیمان سیستان مستقر در 65 کیلومتری جاده زاهدان - مشهد به فاصله 13 کیلومتر در سمت غرب درعرض جغرافیایی 30 درجه و 9 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 60 درجه و 44 دقیقه شرقی، انجام گرفته است. جهت اجرای چارچوب بدست آمده در این پژوهش از نظرات خبرگان ، مدیران و کارشناسان در کارخانه سیمان سیستان استفاده شده است.
.2 چارچوب نظری تحقیق:
در شکل 1، دیاگرام کلی تحقیق جهت نیل به پاسخ سؤالات مذکور را مشاهده می کنید. محقق در این چاچوب کلی سعی دارد در فاز اولیه به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر زیر معیارهای تحقیق با استفاده از مدل یوسف و همکاران پرداخته و در ادامه با استفاده از تکنیک AHP ، رتبه بندی این عوامل را انجام دهد. در تحقیق حاضر نیز همانند بسیاری از تحقیق ها ، اطلاعات جمع آوری شده توسط یک روش سیستماتیک خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
برای نیل به هدف تحقیق از دو پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه اول ، پرسشنامه ارجحیت بندی زیر معیارهای تحقیق می باشد که به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از تکنیک ضریب تغییرات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پرسشنامه دوم به منظور اولویت بندی کردن معیارهای استخراج شده از پرسشنامه اول و با روش استاندارد AHP تنظیم گردیده است. به کمک نرم افزار SuperDecisions اولویت بندی معیارها و زیرمعیارها صورت پذیرفته است.
.3 مفهوم چابکی
از اواخر دهه 1980 تا اواسط دهه 1990 در پی تحولات گسترده اقتصادی و سیاسی در سرتاسر جهان، تلاش ها و اقدامات زیادی برای شناخت ریشه ها و عوامل مؤثر بر نظام های جدید در کسب و کار جهانی به مرحله عمل در آمدهاست. ایالات متحده امریکا برای نخستین بار، وقتی که رکود چشمگیری را در سهم کسب و کار جهانی به ویژه در عرصه تولید که با رقابت های جدیدی از سوی آسیا و اروپا روبهرو شده بود به چشم دید، سکان رهبری این نهضت را در دست گرفت.
در سال 1991 گروهی از متخصصان صنعتی مشاهده کردند که نرخ افزایش تغییرات در محیط تجاری از تواناییهای سازمانهای تولیدی سنتی در جهت تطبیق و سازگاری با آن، سریع تر و شتابان تر است. این سازمان ها در استفاده از مزایای فرصت هایی که برای آنها ارائه میشد ناتوان بودند و این ناتوانی در تطبیق با شرایط تغییر ممکن بود در بلند مدت باعث ورشکستگی و ناکامیشان شود.[1]
بنابراین برای نخستین بار، پارادایمی جدید در گزارشی که عنوانش "استراتژی بنگاههای تولیدی در قرن بیست و یکم: دیدگاه متخصصان صنعتی" بود، به وسیله مؤسسه یاکوکا منتشر و به همگان معرفی شد. بلافاصله، عبارت تولید چابک به طور مشترک با انتشار این گزارش مورد استفاده عموم قرار گرفت. [2] واژه چابک در فرهنگ لغت، به معنای حرکت سریع، چالاک، فعال و چابکی توانایی حرکت به صورت سریع و آسان و قادر بودن به تفکر به صورت سریع و با یک روش هوشمندانه است.