بخشی از مقاله

چکیده

تعالی کسب وکار به سازمانها در توسعه و افزایش قابلیتهاي مدیریتی در جهت دستیابی به سطوح بالاي عملکرد و افزایش رقابتپذیري کمک مینماید. الگوي ارزیابی وخودارزیابی تعالی و پروژههاي بهبود حاصل از آن، ساز و کاري براي به حرکت درآوردن جریان مسألهیابی وحل مسأله به صورت درونزا در مسیر تعالی گرایی سازمانی است. هدف این مطالعه نیز شناسایی مولفههاي موثر بر تعریف و اجراي پروژههاي بهبود، طبقه بندي این مولفههاي موثر در قالب چند عامل اصلی و سپس تعیین اهمیت این عوامل در سطوح مختلف تعالی سازمانی می باشد.

به منظور دستیابی به اهداف این تحقیق، مبتنی بر مرور ادبیات موضوع و نظرات خبرگان تعالی، 15 مولفهي موثر در تعریف و اجراي پروژه هاي بهبود شناسایی و مبناي طراحی پرسشنامه قرار گرفته اند. پرسشنامه مذکور در نمونه آماري شامل مدیران ارشد، معاونین تضمین کیفیت، معاونین طرح و برنامه، مدیران تعالی و شبکه ارزیابان ارشد و ارزیابان تعالی سازمانی توزیع و نهایتا داده هاي 202 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل آماري قرار گرفته اند.

با روش تجزیه و تحلیل عوامل اصلی، عوامل موثر بر پروژههاي بهبود در چهار گروه : "تعریف و اولویتبندي"، "رسمیت بخشی و حمایت"، "اجرا " و"پایش ساختاریافته و یکپارچه" دسته بندي میشوند. علاوه براین میانگین اهمیت این عوامل در تمامی سطوح مختلف تعالی سازمانی با یکدیگر برابر بوده و با افزایش سطوح تعالی نیز اهمیت آنها تغییر نمیکنند. نتایج این تحقیق علاوه بر اینکه از نظر بنیادي می تواند دیدگاه روشنتري در برابر عوامل موثر بر پروژه هاي بهبود در جریان تعالی گرایی سازمانی ایجاد نماید، از دیدگاه کاربردي نیز اهمیت عوامل موثر را تعیین نموده است.

.1 مقدمه و بیان مساله:

تعالی رویکردي کلنگر به کسبوکار براي انجام بهینه تمامی فعالیتها و کارکردها میباشد و تلاش میکند تمامی حوزههاي کسبوکار را در برگیرد - پتریک و گومسیک، . - 2011 اگرچه تعالی، در لغت واژه کمال را به ذهن متبادر می کند، اما چیزي مشابه کمال نیست. هنگامیکه کمال برمقصد تمرکز دارد، تعالی برسفر متمرکز است. بنیاد مدیریت کیفیت اروپا - 1992 - ، تعالی کسبوکار را به شرح ذیل تعریف مینمایند: "روشی از کارکردن که سازمان را در دستیابی به رضایت متوازن ذینفعان که منجر به افزایش احتمال موفقیت بلندمدت میگردد، توانمند میسازد."

تعالی کسب وکار به سازمانها در توسعه و افزایش قابلیتهاي مدیریتی در جهت دستیابی به سطوح بالاي عملکرد و افزایش رقابتپذیري کمک مینماید. الگوي ارزیابی وخودارزیابی تعالی، ساز و کاري براي به حرکت درآوردن جریان مسأله یابی وحل مسأله به صورت درونزاست. یکی از اهداف مهم خودارزیابی، شناسایی حوزههاي قابل بهبود عملکرد سازمان و ریشههاي آنها و تعریف و اجراي پروژههاي بهبود در رابطه با تحقق اهداف طرحریزي شده میباشد.

هدف این مقاله شناسایی مولفه هاي موثر بر پروژههاي بهبود، طبقه بندي این مولفه هاي موثر در قالب چند عامل اصلی، سپس تعیین اهمیت این عوامل در سطوح مختلف تعالی می باشد. به منظور دستیابی به اهداف این تحقیق، ابتدا مبتنی بر مرور ادبیات موضوع و نظرات خبرگان تعالی، مولفه هاي موثر در تعریف و اجراي پروژه هاي بهبود شناسایی شده اندو تعداد 15 مولفه مبناي طراحی پرسشنامه قرار گرفتهاند. پرسشنامه مذکور در نمونه آماري شامل مدیران ارشد صنایع، معاونین تضمین کیفیت، معاونین طرح و برنامه، مدیران تعالی و شبکه ارزیابان ارشد و ارزیابان تعالی توزیع و نهایتا داده هاي 202 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل آماري قرار گرفته اند.

بر اساس یافتههاي تحقیق، عوامل موثر بر پروژههاي بهبود در چهار گروه : "تعریف و اولویتبندي"، "رسمیت بخشی و حمایت"، "اجرا " و" پایش ساختاریافته و یکپارچه" پروژه هاي بهبود دسته بندي میشوند. نتایج این تحقیق علاوه بر اینکه از نظر بنیادي می تواند دیدگاه روشنتري در برابر عوامل موثر بر پروژه هاي بهبود در جریان تعالی گرایی سازمانی ایجاد نماید، از دیدگاه کاربردي نیز اهمیت این عوامل را مشخص نموده است.

.2 مبانی نظري پژوهش:

تعالی کسب و کار. مدلهاي تعالی کسبوکار در مورد توسعه و تقویت فرآیندها و سیستمهاي مدیریتی یک سازمان براي بهبود عملکرد و خلق ارزش براي ذینفعان است. مدلهاي تعالی در خصوص متعالی شدن در هر آن چیزي که سازمان انجام میدهد

- شامل رهبري، راهبرد، تمرکز برمشتري، مدیریت دانش و اطلاعات، مدیریت منابع، و فرآیندها - و دستیابی به بالاترین نتایج کسبوکار میباشد - مان، محمد و آگوستین،. - 2013 به اعتقاد آیدین، کاهرامان و کایا - - 2011 مدلهاي تعالی عملکرد کسبوکار، ابزارهاي استراتژیکی هستند که سازمانها را به عملکرد بهتر به منظور دستیابی به مزیت رقابتی ملزم مینمایند و به برقراري ارتباط با اهمیت تعالی در تمامی حوزههاي کسبوکار و نه صرفا بروي محصول و کیفیت فرآیند، کمک مینمایند.

مدل تعالی .EFQM مدل تعالی EFQM در سال1992 به عنوان چارچوبی به منظور ارزیابی سازمانها براي جایزه کیفیت اروپا معرفی گردید. این مدل به عنوان ابزاري کاربردي، میتواند در کارکردهاي مختلفی چون: "خودارزیابی"، "بهینه کاوي فرآیندها و نتایج با سایر سازمانها"،"راهنمایی براي شناسایی حوزههاي قابل بهبود"، "مبنایی براي گفتار و طرزفکر مشترك" و "ساختاري براي سیستم مدیریت سازمان" مورد استفاده قرار گیرد

براي درك مدلهاي تعالی، درك ارزشهاي محوري و مفاهیم مدلهاي تعالی کسبوکار ضروري است

مدل تعالی EFQM برپایه هشت ارزش بنیادین که در شکل 1 نشان داده شدهاند، بناگردیده است.

شکل -1 ارزشهاي مدل تعالی EFQM2010 

مدل تعالی EFQM چارچوبی غیر تجویزي مشتمل بر 9 معیار است که 5 معیار توانمندسازها و 4 معیار دیگر نتایج میباشند.

معیارهاي توانمندساز شامل مواردي میشوند که سازمان انجام میدهد تا به نتایج مورد انتظارش دست یابد. معیارهاي نتایج شامل مواردي است که سازمان بدست میآورد. این مدل در مجموع داراي 1000 امتیاز میباشد که بطور مساوي بین معیارهاي توانمندساز و نتایج تقسیم شده است. چارچوب مدل EFQM در قالب شکل 2 نشان داده شده است.

شکل : 2 چارچوب مدل تعالی EFQM2010 

خودارزیابی. خودارزیابی یکی از الزامات مدلهاي تعالی سازمانی است. در سالهاي اخیر، خودارزیابی به عنوان یک تکنیک مدیریتی مهم براي بهبود مستمر کل عملکرد کسبوکار تبدیل شده - ساموئلسون و نیلسون ، - 2002 و به منظور پایش پیشرفت در راستاي تعالی سازمانی، هزاران سازمان در سرتاسر دنیا از خودارزیابی نظاممند استفاده کردهاند

مطابق تعریف بنیاد EFQM، خودارزیابی یک بازنگري منظم سیستماتیک و جامع از فعالیتها و نتایج سازمان مبتنی بر یک مدل تعالی میباشد. تعاریف متعددي از خودارزیابی ارائه شده است که در ادامه برخی از آنها بیان می شود:

•    خودارزیابی فرآیند ارزیابی سازمان مبتنی بر یک مدل بهبود مستمر است که به منظور تشخیص هرآنچه که بدست آمده است و هرآنچه که نیاز به بهبود دارد، استفاده می شود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید