بخشی از مقاله

چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر توانمندسازی مدیران با رویکرد تولید ملی و توسعه اشتغال است. این پژوهش از نوع آمیخته است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسناد سازمان و مصاحبه عمیق با خبرگان و استراتژی تحلیل محتوای کمی استفادهشده است و در بخش کمی الگوی بهدستآمده از مرحله کیفی موردبررسی و آزمون قرار میگیرد.

جامعه آماری بخش کیفی شامل 20 نفر از مدیران سازمانهای دولتی - بانک کشاورزی، سازمان مالیاتی، دیوان محاسبات، وزارت نفت و بانک مرکزی - است؛ و بخش کمی شامل مدیران سازمانهای دولتی 5 - سازمان فوق - است که از طریق نمونهگیری تصادفی ساده 360 نفر انتخاب شدند.

برای گردآوری دادهها، در بخش کیفی از روش مصاحبه عمیق و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است؛ اعتبار و روایی در بخش کیفی از طریق دو روش بازبینی توسط مشارکتکنندگان و مرور توسط خبرگان غیر شرکتکننده و در بخش کمی با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان آن0,91 بود. برای تحلیل دادههای بخش کیفی از روش تحلیل اسناد سازمان و مصاحبه عمیق با خبرگان و استراتژی تحلیل محتوای کمی و برای آزمون مدل مفهومی از تحلیل عاملی تائیدی و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است.

نتایج پژوهش نشاندهنده 10 متغیر است شامل:-1دانش فنی مدیریت و مهارت ادراکی و ارتباطی -2 اثربخشی مدیریت -3آموزش -4تفویض اختیار -5فراهم کردن امکانات -6 ترغیب کارگروهی -7دسترسی به اطلاعات -8 انگیزش ذاتی -9پذیرش ریسک -10تولید ملی و توسعه اشتغال.

مقدمه

حیات و بقا هر سازمان تا حد زیادی به تواناییها، مهارتها، آگاهیها، دانش و تخصصهای مختلف منابع انسانی، بهویژه مدیران آن سازمان بستگی دارد و هر چه افراد آمادگی بیشتری داشته باشند بهتر میتوانند در ارتقای سطح کارایی سازمان سهیم باشند. امروزه که تمام سازمانها بهنوعی از پیشرفت سریع تکنولوژی متأثر هستند، برای حفظ و ادامه حیات خویش ناگزیرند دگرگونی های همسو با این پیشرفت را در همه ابعاد سازمان خود به وجود آورند. زیربنا و نقطه شروع همه این تغییر و تحولات، توانمندسازی و بهکارگیری صحیح منابع انسانی است.

توانمندسازی یکی از نویدبخشترین مفاهیم دنیای کسبوکار بوده که کمتر به آن توجه شده، ولی اکنون به موضوع روز بدل گشته است. بهرغم بحثهای فراوان درباره فواید توانمندسازی، بهرهبرداری از آن اندک و ناچیز بوده است. هرچند توانمندسازی به مدیران این امکان را میدهد که از دانش، مهارت و تجربه همه افراد سازمان استفاده کنند اما تعداد مدیران و گروههایی که راه و رسم ایجاد فرهنگ توانمندسازی را بدانند اندک است.

پژوهشها نشانگر آن است که سازمانها از انجام فرایند توانمندسازی منافعی کسب میکنند که افزایش رضایت شغلی اعضا، بهبود کیفیت کالا و خدمات، افزایش بهرهوری سازمانی و آمادگی برای رقابت ازجمله این منافع هستند.

با ورود به هزاره سوم، سازمانها به انعطافپذیری بیشتری برای پاسخگویی به فشارها و تهدیدات درون و برون سازمان نیاز دارند و مدیران مجبور به بازنگری و بازاندیشی در سبکها، روشها و رفتارهای مدیریت خویش هستند. یکی از راهبردهای بقای سازمان و افزایش عملکرد در برابر این تهدیدات، توانمندسازی منابع انسانی تشخیص داده شده است. امروزه سازمانها از درون و بیرون مورد تهدید شرایط پیچیده تغییر و رقابت و خواستههای ذینفعان داخلی و خارجی قرار دارند.

ازنظر بیرونی، رقابت شدید در سطح جهانی، تغییرات سریع و باورنکردنی، تقاضای جدید برای کیفیت و خدمات و محدودیت منابع، پاسخگویی سریع سازمانها را میطلبد. تغییرات سریع محیطی، حیات بسیاری از سازمانها را تهدید میکند و اقتصاد جهانی با فشارهای اقتصادی منطقهای به جلو رانده میشود. رسانههای جدید فناوری اطلاعات، فرهنگهای جهانی مصرفکننده، ظهور استانداردهای جهانی و امکان سهیم شدن در هزینهها، تغییرات تأثیرگذار محیطی هستند که در سازمانهای امروزی وجود دارند.

بقای بسیاری از سازمانها را ناسازگاری یا عدم سازش با تغییرات محیطی تهدید میکند .[3] تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی، موضوع توانمندسازی مدیران را در کانون توجه قرار داده است. چراکه سازمانها با داشتن مدیران توانمند، متعهد، ماهر و باانگیزه بهتر خواهند توانست خود را با تغییرات وفق داده و رقابت کنند.

از دغدغههای مهم سازمانها و مؤسسات اقتصادی موفق جهان، گردآوری مدیران و سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمانهای مربوطه باشند. لذا برای دستیابی به این خصوصیات مهمترین ابزار رقابتی، مدیران هستند که باید آنان را توانا ساخت.

بنابراین با توجه به اهمیت موضوع و خلا مطالعات در زمینه توانمندسازی مدیران و مؤلفههای اثرگذار بر آنها، تعیین مؤلفههای آنها و ضرورت تدوین مدل توانمندسازی مدیران احساس شده است. این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی جامع پیشینه و دیدگاه محققانی که در حوزه توانمندسازی منابع انسانی فعالیت داشتهاند، مدل توانمندسازی مدیران را طراحی، تبیین و آزمون کرده تا بر اساس آن، دانش، مهارت، ویژگیها و صلاحیت مدیران به شیوه علمی شناسایی و مشخص شود و همچنین از طریق این کارکردها و پیامدهای ناشی از طراحی مدل به ارتقا توانمندسازی مدیران دستیافت.

هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر توانمندسازی مدیران سازمانهای شهر تهران است. در همین راستا نوآوری محقق در این پژوهش ارائه الگوی توانمندسازی مدیران سازمانها است. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سؤالات زیر هستیم:

-1 الگوی شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر توانمندسازی مدیران چیست؟

-2 میزان اثر عوامل مؤثر بر ابعاد توانمندسازی مدیران چگونه است؟

-3 اعتباربخشی الگوی طراحیشده توانمندسازی مدیران از دیدگاه مدیران و مسئولان سازمانها - آزمون خبرگی - چگونه است؟

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمندسازی

توانمندسازی به فرایندی اطلاق میشود که طی آن مدیر به کارکنان کمک میکند تا توانایی لازم برای تصمیمگیری مستقل را به دست آورند. این فرایند نهتنها در عملکرد افراد بلکه در شخصیت آنان نیز مؤثر است. مهمترین مفهوم توانمندسازی، تفویض اختیار به پایینترین سطح سازمان است. فرایند تصمیمگیری باید از درجه بالای عدم تمرکز برخوردار باشد و افراد یا گروههای کاری نیز باید مسئول یک قسمت کامل از فرایندهای کاری باشند. توانمندسازی به معنای طراحی ساختار سازمان است، بهنحوی که در آن افراد ضمن کنترل خود؛ آمادگی پذیرش مسئولیتهای بیشتری را نیز داشته باشند توانمندسازی در کارکنان شرایطی را ایجاد میکند که آنان زندگی کاری خود را در پرتو آن کنترل میکنند و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیتهای بیشتر در آینده دست مییابند.

توانمندسازی به معنای قدرت بخشیدن و کمک به افراد سازمان است تا احساس اعتمادبهنفس خود را بهبود ببخشند. بر ناتوانی یا درماندگی خود چیره شوند و در افراد شور و شوق فعالیت ایجاد و انگیزههای درونی آنان را برای انجام دادن وظایف شغلی مهیا نمایند

اس.رابینز و همکاران، توانمندسازی را اینگونه تعریف میکنند:

"توانمندسازی عبارت از انگیزه درونی فرد برای انجام کار و یا انعکاس انگیزشی مناسب از شرایط محیطی فرد است. تحقیقات دیگری توانمندسازی را بهعنوان ساختار ارتباطی کار - که انتقالدهنده قدرت و اختیار به افراد در سازمان است - تعریف میکنند. در این مطالعات، توانمندسازی بهعنوان متغیر وابسته و تحت تأثیر فعالیتهای مدیریت یا رهبری سازمان معرفیشده و درجایی دیگر از آن بهعنوان منبعی کاربردی برای انسان یاد شده است. درنهایت از توانمندسازی بهعنوان منبعی نام برده میشود که در آن رفتار یا عملکرد مرتبط با توانمندسازی را مشکل مینماید

تاریخچه توانمندسازی

توانمندسازی مفهومی تازه نیست. این مفهوم به صورتهای مختلف در سرتاسر منابع علمی جدید مدیریت آمده است؛ برای مثال در سالهای دهه 1950، منابع علمی مدیریت آکنده از این تجویزها بود که مدیران باید در قبال کارکنانشان رفتار دوستانهای داشته باشند - روابط انسانی - . در سالهای دهه 1960، مدیران باید در قبال نیازها و انگیزههای کارکنان حساس میبودند - آموزش حساسیت - . در سالهای دهه 1970، باید از کارکنان کمک میطلبیدند - درگیرکردن کارکنان - و در سالهای دهه 1980، باید تشکیل گروه میدادند و جلسهها را برگزار میکردند - حلقههای کیفیت -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید