بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از راههای شناخت متون کهن فارسی، بررسی ساختار آنها به روشهای علمی است. هر چه بیشتر به بررسی ساختاری متون پرداخته شود بهتر میتوان نقاط قوت و ضعف آنها را شناخت. در پژوهش پیش رو ما با بررسی ساختارگرایانه حکایتهای گلستان، به هشت الگوی ساختاری دست یافتیم.ابتدا همه حکایتها را با توجه به تعریف مورد نظرمان از حکایت، بررسی کردیم. حکایتها را از حکایتواره جدا و در ادامه به بررسی عناصر تشکیلدهنده ساختار حکایات - اعم از تعداد حوادث، تعداد اشخاص، کنشهای داستانی، نتیجهگیری پایانی و... - پرداختیم. در نتیجه به هشت الگوی ساختاری دست یافتیم.

-1 مقدمه

با بررسی متون ادب فارسی می توان به شناخت جامعتری از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی حاضر در عصر نویسنده و همچنین فضای فکری او، پی برد. داستان یکی از قدیمیترین انوع ادبی است که در ادبیات هر کشوری وجود دارد، ساختار کلی هر اثر مختص به خود نویسنده است ولیکن شباهتهای ساختاری بسیاری در انواع داستان وجود دارد. یکی از راههای بررسی و توضیح و تفسیر داستان، بررسی ساختارگرایانه آن است که روشی علمی برای تحلیل متون ادبی محسوب می شود.

زمانی می توان به تحلیل ساختارگرایانه داستان پرداخت که آن را از نظر اصول پیشرفت روایت - کنشها و رخدادهای داستانی - ، شخصیتپردازی، نتیجهگیری و ... بررسی کرد و اصول متشکله و الگو یا الگوهایی که داستان بر اساس آن شکل گرفته را، کشف کرد. به همین ترتیب ما با توصیف ساختار یک اثر ادبی، به نظام ساختاری آن اثر خاص پی میبریم. وقتی که ما دادههای خود را از یک اثر مشاهده میکنیم، به درکی بالاتر از آن اثر خاص دست می یابیم؛ این داده ها در واقع یک نظام یا ساختار را فراروی ما قرار میدهد و قدرت ما را در فهم اثر افزایش میدهند.

ما در تحلیل ساختارگرایانه، درک کل اثر را نادیده میگیریم تا ارتباط عناصر سازنده اثر را درک کنیم. در این پژوهش کوشیدهایم با بررسی حکایتهای گلستان سعدی، - بر اساس عناصر اصلی موجود در داستان از جمله عنصر شخصیت، روایت و راوی، عنصر گفت و گو و... - به ساختار و الگوهای موجود در ساختمان حکایتهای گلستان سعدی دست یابیم.

-1-1  پیشینه تحقیق

در رابطه با بررسی حکایتهای گلستان سعدی، پژوهشهای زیادی صورت گرفته از جمله مقاله »بررسی ساختاری حکایت های گلستان سعدی، از حسین حاجیعلیلو« که در این مقاله به بررسی طرح و پی رنگ و ساختار تنها 49 حکایت از گلستان پرداخته شده است. مقالات دیگر پژوهشی در رابطه با گلستان سعدی بیشتر در مورد شخصیتپردازی، بررسی عنصر گفت و گو، بررسی ساختارشناسی و مقایسهای بین گلستان و آثار دیگر از جمله مقاله »بررسی ساختارشناسی مقامات حمیدی و گلستان سعدی، از اسماعیل شفق و علی آسمندجونقانی«، و ... را می توان نام برد.

در این پژوهش نیمنگاهی به مقاله »شگردهای داستانپردازی در بوستان نوشته دکتر محمد غلام نیز داشته و از آن بهره بردهایم. در این پژوهش کل حکایتهای گلستان 179 - حکایت - بررسی شد و طی آن عناصر اصلی و فرعی، حکایتها از حکایتواره ها جدا شدند - بر طبق تعریف ما از حکایت - و عناصر موجود در حکایتها از نظر بسامد و تعداد - تعداد شخصیتها، حوادث و گفت و گوها - بررسی شدند.

-2 بحث

-1-2  تعریف حکایت و حکایتواره

تعریف اصطلاحی حکایتمصدر: حکایت، از حَکی، و به معنای تقلید کردن، سخن گفتن و روایت کردن است،ما در ادبیات سنّتی و قدیم فارسی، عنوانی برای داستانهای کوتاه با شخصیتهای اندک و زمان و مکانی محدود است. - جوهری، 1368 ش: ذیل حکی - . حکایت نوعی از داستان کوتاه است که در آن درس یا نکته ای اخلاقی نهفته است. این درس یا نکته بیشتر در پایان حکایت بر خواننده آشکار میشود. شخصیتهای حکایت آدمها، حیوانات یا اشیای بیجانند. زمانی که حیوانات شخصیت حکایتند، مانند انسانها سخن می گویند و احساسات انسانی از خود نشان می دهند.

تعریف ساختاری حکایت: »حکایت اثری است روایی و کوتاه، به نظم یا به نثر، که دست کم از دو شخصیت، یک کنش و یک گفت و گو، تشکیل شده باشد.« با توجه به این تعریف، ما حکایت را از حکایتواره جدا کرده و پژوهش خود را بر این اساس پی بردهایم. بر اساس این تعریف، گفت و گوی یکطرفه زیر نمی تواند حکایت به شمار آید: »عبدالقادر گیلانی، رحمه االله علیه، را در حرم کعبه دیدند روی بر حصبا نهاده همیگفت: ای خداوند ببخشای! وگر هر آینه مستوجب عقوبتم نابینا برانگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم. روی    بر    خاک    عجز،  میگویم    هر  سحرگه    که    باد    میآید: ای    که    هرگز    فرامشت  نکنم    هیچت  از    بنده    یاد    میآید؟« - ×سعدی، :1384 ص - 87

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید