بخشی از مقاله
چکیده:
بحث در مورد انواع اهمال کاری موضوعی نسبتاً پیچیده ای است. آن چه سبب ایجاد مفهومی به عنوان انواع اهمال کاری شده است ، تفاوت در مولفه های شناختی ، عاطفی و رفتاری است که افراد اهمال کار با هم دارند. اهمال کاری محدود به ناتوانی فرد در انجام یک تکلیف نمی شود، بلکه شامل ناتوانی در گرفتن تصمیم درست در مورد تکلیف نیز می باشد. تنظیم هیجانی به عنوان مقوله ای مشتمل بر آگاهی ، درک هیجانات ، پذیرش هیجانات توانایی معنی کنترل کردن رفتارهای تکانشی و رفتار کردن مطابق با اهداف مطلوب به منظور دستیابی به اهداف فردی و مطالبات موقعیت تعریف می شود.این تحقیق از نظر اهداف در دسته تحقیقات کاربردی، از لحاظ روش گردآوری داده ها کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع همبستگی است.
جهت تدوین مبانی نظری و ادبیات تحقیق و اندازه گیری متغیرها، از اطلاعات کتابخانه ای و روش میدانی و سایر منابع فارسی و لاتین استفاده شده است. جامعه آماری در این تحقیق، به تعداد 338 نفر است. برای تجزیه و تحلیل داده ها ، در سطح آمار استنباطی از آزمون پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. با توجه به نوع روش تحقیق که توصیفی- پیمایشی می باشد، از ابزار پرسشنامه ای و مصاحبه، برای جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شده است. در نهایت مشخص گردید که بین دشواری های هیجانی دانش آموزان دختر دارای والدین بدرفتار و عادی با اهمال کاری تحصیلی رابطه وجود دارد.
کلمات کلیدی : پذیرش هیجانات ، نگرش والدین ، اهمال کاری
مقدمه:
اهمالکاری را به عنوان » تمایل به دوری از انجام یک فعالیت، وعده به انجام دادن آن در زمان دیگر و استفاده از بهانهها و عذرهای متفاوت برای توجیه این تأخیر و دوری از سرزنش ناشی از آن « تعریف کرده اند.اهمالکاری در انجام وظایف تحصیلی بر یادگیری و موفقیت تأثیر منفی میگذارد. چه تأخیر در شروع یادگیری و انجام دادن تکالیف باعث خواهد شد که فرصتهای مناسب یادگیری از دست رفته و مجبور شویم که تکالیف را در زمانی نامناسب و حتی محدود انجام دهیم و در روند فرآیند یادگیری خلل زیادی ایجاد شود و تکالیف به درستی و با دقت انجام نگیرد. بنابراین باعث میشود که کارهایمان را همراه با ارتکاب اشتباهات فراوان انجام داده و این اشتباهات شانس موفقیت ما را کاهش میدهند.
اهمالکاری باعث میشود که نتوانیم خود را برای امتحان آماده کنیم چنانکه بسیاری از دانشآموزان و حتی دانشجویان مطالعه درسهای خود را به طور مکرر به تعویق میاندازند و در نتیجه مجبورند شب امتحان مطالب و موضوعات بسیار زیادی را در زمان محدودی مطالعه کنند و با آمادگی نه چندان مناسب در جلسه امتحان حاضر شوند.دلایل زیادی برای عدم موفقیت افراد در زندگی وجود داد. اهمالکاری می تواند مهمترین دلیل باشد. دوران نوجوانی دوره ای پرتنش است و برجسته ترین مفهوم درباره نوجوانی،"طوفان و فشار" است. تغییرات نوجوانی با نوسان های پر شور عاطفی و آشفتگی های هیجانی همراه می شود. مسئله هیجانات و عواطف، موضوعی قابل توجه در روان شناسی نوجوانی است که از گذشته های دور تا کنون مورد بحث و بررسی بوده است. اگر چه بیشتر مردم نوجوانی را دوران پر شور و شر می دانند، اما دیدگاه های همه روانشناسان درباره ان نگرش عمومی و یکسان نیست.
بیان مسئله:
اکثر نوجوانان از اختلالات روان شناختی قابل تشخیص رنج نمی برند، ولی بیشتر متخصصان معتقدند که نوجوانی، دوره بحرانی برای توسعه و رشد آسیب های روانی است. احتمالا بیش از هر دوره دیگر نوجوانی زمانی است که تحولات شدید و وسیع افراد را از ابعاد جسمانی، روان شناختی و جامعه شناختی تحت تاثیر قرار می دهند.نوجوانان مستعد آسیب های روانی هستند، اما این بدین معنا نیست که همه آنان به بحران ها و آشفتگی های هیجانی مبتلا باشند. موقعیت زندگی و شرایط فرهنگی جامعه در بروز مشکلات هیجانی نقش موثری دارند. هنوز پژوهش جامعی در مورد مشکلات هیجانی نوجوانی صورت نگرفته است که بتوان قضاوت و تحلیل مناسبی در این باره ارائه کرد. به طور کلی سه دسته عوامل خطر زای خانوادگی، محیطی و فردی، مشکلات هیجانی را به وجود می آورند.
تغییرات نوجوانی دگرگونی های بهنجار هستند و اگر آشفتگی هایی را داشته باشد نوجوان خود را با آن وفق می دهد. بعضی از نوجوانان ممکن است در کنار آمدن با تغییرات موفق بوده و مشکلات هیجانی را تجربه کنند شرایط تنش زای خانواده در بروز مشکلات هیجانی بسیار موثر است.آرامش ، لازمه مطالعه موفق برای دانش آموزان است و چنانچه نمره ملاک ارزیابی این مطالعه باشد به جای آرامش موجب اضطراب می شود.چنانچه والدین از دانش آموزان بخواهند که به طور دائم مشغول درس خواندن باشند و نمرات عالی بگیرند آرامش را که لازمه مطالعه موفق است از فرزندانشان خواهند گرفت.علاقه از نوع بی قیدوشرط یکی از مواردی که مانند بنزین برای حرکت موتور دانش آموز موثر است باور او توسط والدین است. علاقه بی قید و شرط به دانش آموز کمک قابل ملاحظه ای به تصوری که او از خود دارد خواهد کرد.
دانش آموزانی که والدینشان با تغییر یک نمره بالاتر یا پایین تر رفتاری متغیر دارند دچار تزلزل شخصیت شده و گمان می کنند این نمره است که موجب مقبولیتشان می شود نه خود آنها؛ اما وقتی او را با هر شرایطی باور کنید و در برطرف ساختن نقاط ضعف و کاستی ها او را مورد حمایت قرار دهید انگیزه بیشتری برای پیشرفت داشته و خودش سعی می کند شما را خوشحال کند.در چنین شرایطی تصویر ذهنی او از خود مثبت بوده و موفقیت بیشتری برای خود متصور و قابل دسترس می بیند تا شکست و همین مساله نقش قابل ملاحظه ای در رفتار و افکارش خواهد داشت. اهمالکاری در انجام تکالیف تحصیلی یکی از مشکلاتی است که دانشآموزان با آن مواجه میشوند.
بسیاری از دانشآموزان در انجام یک تکلیف تحصیلی تعلل میکنند و مرتب با خود قرار میگذارند که مثلاً فردا تکالیفشان را انجام خواهند داد. بسیاری از این دانشآموزان آرزو دارند که بتوانند تکالیف خود را به موقع انجام دهند اما به دلایلی که ذکر آن میرود، از انجام این کار عاجز و ناتوانند. دانشآموزانی که به تواناییهای خود در انجام موفقیتآمیز تکالیف اعتماد کمتری دارند به اهمالکاری گرایش بیشتری دارند. برعکس دانشآموزانی که خودکارآمدی بالاتری دارند، تلاش بیشتر، استقامت بیشتر و برنامهریزی مناسبتر در انجام تکالیف دارند و وظایف و تکالیف خود را به موقع شروع مینمایند.باورهای غیرمنطقی نیز از جمله عوامل مؤثر بر اهمالکاری افراد است. این باورها باعث میشود که افراد برخی از تکالیف را به صورت فرایندهای ناخوشایند ببینند.سوال اصلی پژوهش نیز به صورت زیر مطرح می گردد:
بین اهمال کاری تحصیلی و دشواری های هیجانی دانش آموزان دختر دارای والدین بدرفتار و عادی در مدارس دخترانه غیرانتفایی شهرستان ساوه رابطه معناداری وجود دارد؟
اهمال کاری حاد:
صاحبنظران اهمال کاری حاد را به این شرح بیان میکنند:
کمال طلبی؛ ما تمایلی به شروع یا تمام کردن کارها نداریم، زیرا فکر میکنیم ممکن است به اهداف بلند خود به طور تمام و کمال دست نیابیم. بنابر این ممکن است توجیهاتی برای عملکرد ناقص خود پیدا کنیم تا دچار محکوم کردن خود نشویم. مثلا؛ من به این دلیل در امتحان نمره عالی نگرفتم که خیلی خوشگذرانی کردم. اگر واقعا درس خوانده بودم و باز نمره عالی نمیگرفتم آدم ناموفقی بودم.
رویا دیدن؛ ما به ابهام و عدم واقعیت، گرایش داریم. افکار بلند و واهی تبدیل به اهداف دست یافتنی نمیشوند. از خیالپردازی برای فرار از الگوی یکنواخت و ظاهرا غیر قابل تغییر زندگی خود استفاده میکنیم.
نگرانی؛ میترسیم اوضاع بد شود و مشکلات ما را مستاصل کنند، بنابر این ریسک نمیکنید یا دست به هیچ تغییری نمیزنیم و به توانایی خود در تصمیم یا تحمل ناراحتی ها اعتمادی نداریم.
بحران سازی؛ میگوییم تا ثانیههای آخر،نمیتوانیم اشتیاقی داشته باشیم و یا میگوییم فقط در ثانیههای آخرمیتوانیم به بهترین نحو عمل کنیم و بدین ترتیب دوست داریم از خود شجاعت نشان دهیم. هیجان باعث افزایش ترشح آدرنالین میشود. معمولا تظاهر میکنیم که اصلا تحمل نداریم حوصله مان سر میرود و یا گاهی امیدواریم کاری که باید انجام دهیم، به طور معجزه آسایی رفع شود یا کسی پیدا شود و به ما کمک کند و یا خودش آن را انجام دهد.