بخشی از مقاله

چکیده:

به نام مهربانی که رحمتش همه هستی را فراگرفته و درود و سلام بر پیامبر رحمتی که با قلب مهربانش، شفقت و محبت و رحمت را چون شربتی گوارا به امتش نوشاند. در اسلام به حقوق مردم توجه ویژه ای مبذول می دارد منابعی چون: قرآن، سنت، اجماع و قیاس - عقل - از جمله منابعی به شمار می روند که در این زمینه ضامن بقای دین گردیده اند. به همین دلیل نخستین اصل حقوقی که در روابط بین الملل اسلامی ایجاد گردیده اصل وحدت و هم زیستی مسالمت آمیز است که براساس حق و عدل و قانون به آن پای بندی نشان می دهد. به طوری هک صراحتاً در قرآن همگی را به صلح دعوت میکند: »ادخلوا فی السلم افّهک .« همچنین آیات:164 بقره، 103 انعام، 8 دخان،4 و 5صافّات، 65 و 66 ص و 70 قصص از نمونه های بارزی است که قرآن آدمیان را به سوی وحدت سوق می دهد .

مسلمانان نیز به تأسی از قرآن اولین کسانی بودند که قرن ها قبل از غربیان، به نگارش کتب سِ»یر« در زمینه حقوق انسان پرداختند. »زید بن علی« نخستین کسی بود که در این زمینه کتاب نوشت و افرادیچون عبدالرحمن اَوزاعی، ابویوسف - ازشاگردان ابوحنیفه - ، ابواسحاق فزاری، محمد حسن شیبانی و پروفسور احمد رشید نیز به ادامه این راه پرداختند و کتبی در زمینه حقوق بین المللی نگارش نمودند.

ایجاد امنیت جهانی و صلح و سازش مهم ترین هدف رسالت اسلام بوده وپ یوسته پیروان خود را از ایجاد تفرقه بازداشته است. شخصیت هایی چون : »اولین زینب کوبولو«، »عمرمیتا«، »فاطمه کازو«، »جان اف.سی.لی«، »علی محمد موری«، »مسعوده اشتاین من« از جمله کسانی هستند که ایجاد صلح و امنیت در اسلام را از دلایل ایمان آوردن خود به شریعت محمدی - ص - دانسته اند. قرن ها قبل از آن که اعلامیه حقوق بشر به تصویب رسد دین اسلام با ظهور خود حقوقی چون: زندگی، آبرو و سوادآموزی را برای انسان ها آشکار کرد.

-1 مقدمه

صلح وامنیت از اساسی ترین نیازها وآرزوهای بشر می باشد که متاسفانه هنوز جزء آرمانهای دست نایافته ی بشر به حساب می آید.انسان روزگار ما، ضرورت یک صلح همگانی رادر قلب خود احساس می کندوقبل از برآوردن این ضرورت،اودرهراسی روزانه به سرمی بردوهرلحظه بیم نزول بلایی رابرسرش احساس می کنددرنتیجه این ترس،آینده اش را تیره وتار وذرشک رامسخّرومأیوس ساخته است.

از آن جا که حرکت وعمل انسان از فکر وانگیزه ی اونشأت می گیرد،تاوقتی فکروانگیزه ای باعث تحریک انسان نشود هیچ عملی از روی اختیار از او سر نمی زند پس هرچه عمل با مشکلات بیشتری همراه باشد باید هدف وانگیزه ی قوی تری را به حرکت درآورد،به خصوص اگر آن عمل با اراده و علاقه ی انسان تناسب نداشته باشد .گرچه دفاع دربین انسان وسایر موجودات زنده فطری وغریزی است ولی انگیزه ای بسیار قوی لازم است تا برای دفاع از دین،جان ومال خودرا دراین راه بذل نماید.

در قرن 19 در اروپا هنوز این تصور وجود داشت که وجود توازن قوا وحفظ آن با استفاده از اعمال قوانین بین المللی می تواند موجب دوام صلح و امنیت باشد. اما در آغاز قرن بیستم تقاضاهای ملت های مظلوم وشدت گرفتن رقابتهای اقتصادی وگسترش امپریالیسم باعث بروز کشمکش هایی تازه شد که خطر بروز یک جنگ همگانی را افزایش داد.

اروپا درمدت سه دهه آخر قرن نوزدهم وابتدای قرن بیستم یک دوره ی طولانی صلح را شاهد بود اما این صلح یک صلح واقعی نبود بلکه برزخی میان صلح وجنگ به شمار می آورد وبه همین جهت به - صلح مسلح - شهرت یافت. صلح مسلح بر روابط بین المللی تاثیری ژرف گذاشت واصل خشن و وحشیانه ای را تثبیت کرد که به موجب آن درجه ی اهمیت یک ملت منحصراً از روی میزان قدرت نظامی آن سنجیده می شد. بدین ترتیب تشکیل یک سازمان بین المللی که حافظ حقوق ملتها بوده وبتواند صلح وامنیت بین المللی را حفظ کند برای نخستین بار در ضمن معاهدات صلح گنجانده شد ورسمیت یافت. با وجود این تنها دو دهه ی بعد با حمله ی ایتالیا به حبشه، عمر این سازمان بین المللی به پایان رسید وچندی بعد با حمله ی آلمان به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز شد.

-2اسلام وامنیت

بشر به حکم انسانیت واجتماعی بودنش نیازمند با آرامش وامنیت است ونیز نیازبه آن دارد که ارکان حیاتش برمبانی حق وعدالت ورحمت وبرابریاستوارباشد.

ایجادامنیت جهانی،هدف مهم رسالت اسلام است.اسلام این افتخارراداشته است که درروزگار پیشین دربحران توحش وجهالت بشر،درجامعهای دور ازمدنیت وانسانیت دنیایی سعادتمند، دور از هر گونه اضطراب وسرگردانی بسازدوامروز متعهداست برای بشر آرامش وامنیت پدیدآورد ودوام پایدارش راتا قیام روز واپسین سرپرستی وضمانت نماید.صفحات تاریخ اسلام،حتی آن ها که توسط نویسندگان غیرمسلمان تهیه شده خود شاهدی زنده بر صحت دعوی ما درمورد گذشته ی اسلام است ونیز وجود احکام وقوانین اسلامی که هم اکنون دردست است مؤیدی برادعای ما درزمینه ی قدرت اسلام درادراه ی جهان کنونی است.

اسلام در راه استقرار امنیت جهانی خیر همه رامی طلبد نه آن که خواستار عیب وزیان،نگرانی وتشویش برای نسل ونژادی باشد،زیراعقیده دارد که دستگاه آفرینش،همه آفریده ی خدای یگانه اندو وجود این همه جوامع مختلف دلیل برجود یک خدا وبیان رموز توانایی های اوست.قرآن این مفهوم را چه زیبا ورسا بیان کرده است آن جا که می فرماوَلَقَدید:» رﱠمناک بَنآدَمَی.«ذکر کرامتی که دراین آیه برای انسان به میان آمده برای طایفه وگروه خاصی نیست بلکه شامل همه ی آدمیان میشود.

اسلام به صلح وسازش به عنوان یکی ازمهم ترین ارکان امنیت عمومی می نگرد واستقرار امنیت ملل جهان رادرگرو برخورد ومعاشرت مسالمت آمیز می داند.گسترش صلح وصفا درزمین ازهدف های مهم دعوت اسلامی ورکن بزرگی درانگیزه دعوت پیامبراسلام است.»یا ایهالذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافه - «بقره - 208/تا جایی که می توان ادعاکرد که همه ی جنگ های اسلامی به منظور ایجادصلح وسازش بر روی زمین انجام شده است ودراین جنگ ها هیچ هدفی جز دفاع از خود وراندن دشمن و مهارکردن رؤسای ظلم ونیز پاسداری صلح درکارنبوده است

اسلام به مناسبت رغبت وافری که به صلح وسلام دارد پیروانش را ازآنچه مایه ایجاد اشکال واختلاف درزمینه ی صلح میشود بازمی دارد ومی کوشدآن هارا ازدخالت دراموری که مایه ی تفرقه وپراکندگی وفتنه وفساداست دورنماید.به همین نظرمردم راازبرافروختن آتش فتنه وجنگ،یازمینه سازی برای آن نهی می کند.

اسلام ازآغاز پرچم صلح رابرافراشت وجنگی راجزبرای دفاع آغازنکرد.درسایه تعالیم اسلام، پیروانش صبروحلمی وصف ناشدنی ازخودنشان دادند.آزار واذیت آنان توسط مشرکین وواداربه مهاجرت شدن نمونه ای ازاین صبرواستقامت است به گونه ای که هیچ زمینه ای برای نجات نداشتند جز دلگرمی نوید بخشی که زیر لب می گفتند: »صبورباش، وعده گاه تو بهشت جاویدان است.

هنگامی که در روز فتح مکه پیروز شدند،پیامبر نه تنها به قدرت خود مغرور نشد بلکه مکه راپراز صلح وآرامش کرد وهمه ی شکنجه دهندگان رابخشید وبا آنان مداراکرد.حتی با وجودی که قادربه رسواساختن منافقان بود صلح وآرامش راسرلوحه ی خودقرارداد وروش عفو وبخشش راانتخاب کرد وگنهکاران رابخشید. 

او - ص - حتی بااهل ذمه به نیکویی رفتار می کرد وهمان حقوق یامجازاتی راتعیین می کرد که برای مسلمانان تعیین کرده بود به حدی که آنان درعقاید خودآزاد بوده وهیچ اجباری برای پذیرش اسلام نداشتند.پیامبربرای پیروان نصارای نجران امان نامه ای نوشت مبنی براین که مال وناموس وسنت آن ها درامان اسلام است این امان نامه درزمان خلفای چهارگانه نیز ادامه داشت وهرکدام ازایشان برآن استواربودند

-7مقرر ساختن حقوق انسان در اسلام

چهارده قرن یا بیشتر، پیش ازآنکه چیزی در مورد حقوق انسان به گوش دنیا بخورد، و هنگامی که جهان انسان را فقط موجودی »مکلف« می دید که اجرای وظایف محوله از وی مطالبه می شد، و در صورت عدم اجرا به تناسب کوتا هیش مجازات می گردید، دین اسلام ظهور یافت تا آشکارا اعلام نماید که انسان دارای حقوقی است که رعایت آنها ضرورت دارد همانگونه که وظایفی دارد که واجب است اجرا گردند. و همانگونه که در مورد تکالیف از وی بازخواست به عمل می آید لازم است که حقوقش هم به وی بازگردانده شوند.

چرا که هر وظیفه ای در برابر حقی: و هر حقی در برابر یک وظیفه می باشد. و این حقوق بخشی از جانب مخلوقی همچون خود وی نیستند،که اگر خواست با اعطای آنها بر او منت بگذارد و هر وقت هم که خواست آنها را از وی باز پس گیرد، هرگز اینها اعطایی از سوی یک امپراتور، فرمانروا یا استاندار، یا یک حزب یا یک کمیسیون نیستند، بلکه حقوقی هستند که خداوند آنها را به عنوان حق طبیعی و لازمه فطرت انسانی برای بشر مقرر،تایید و تاکید نموده است. لذا این حقوق، چه به حکم فطرت و طبیعت و چه به حکم شریعت اسلام، حقوقی هستند ثابت و همیشگی و سلب ناپذیر.

از جمله این حقوق می توان ازاینها نام برد: حق زندگی، حق آبرومندی، حق تفکر وا ندیشه حق دینداری و اعتقاد، حق بیان، حق سواد آموزی و یادگیری، حق مالکیت، حق برخورداری از امکانات زندگی به مقدار کافی و حق امنیت داشتند.

به همین منظور اسلام باتوجه به اصل تدرجی وتأنّی نمی خواهد که عده ای ازافراد،بنده وبرده ی دیگران باشند زیرا باصراحت ووضوح تمام اعلام می کند که همه ی افرادبشر به یک خانواده تعلق دارند وهمه ی اولاد وبازماندگان یک پدرند وازنظرآفریدگار جز به دلیل تقوی هیچ کس بردیگری برتری ندارد.زبان ونژاد ورنگ فقط نشانه هایی از آفریدگارهستند که مردم بدان وسیله یکدیگر را بشناسند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید