بخشی از مقاله

چکیده

از جمله سطوحی که در بررسی سبک یک اثر ادبی مورد بررسی قرار می گیرد؛ سطح ادبی است. صور خیال گوهر اصلی شعر است و معیار ارزش و اعتبار هنری شعر را تعیین میکند. در این مقاله نمونههای صور خیال از دیوان مجد همگر یزدی 607 - 686 ه.ق - بررسی شده است. هدف اصلی شناساندن نمونههای بیانی در دیوان مجد همگر یزدی است. روش تحقیق با قرائت تک تک ابیات دیوان وی و مطالعه آثار کتابخانهای مرتبط با موضوع انجام گرفته و نمونههایی که صور خیال در آنها یافت شده؛ استخراج، فیشبرداری و یافتهها ارائه شده است.

مقدمه

مجدالدّین همگر شیرازی 607 - 686 ه.ق - ، از شعرای معروف ایران در سده هفتم هجری است. او شاعری را در دربار اتابکان فارس آغاز کرد و پس از برافتادن سلغریان، چندی را در خدمت قراختاییان کرمان به مداحی سپری کرد و در آخر به خاندان جوینی در اصفهان پیوست و پس از زوال آنان در تنهایی درگذشت. دیوان چاپی او حاوی6201 بیت و شامل قصاید، غزلیات، ترکیببندها، قطعات و رباعیات است. نقش و حرمت ویژه مجد همگر در جامعه شعری عصر خود که ملکالشعرایی او مؤید آن است، پژوهشگر را بر آن میدارد تا با مطالعه دیوان او، به چرایی این جایگاه پی ببرد. سؤال و انگیزه اصلی پژوهشپیشِ رو نیز همین بوده است. شیوه پژوهش، کتابخانهای و منبع اصلی تحقیق، دیوان مجد همگر طبع احمد کرمی است.

پیشینه پژوهش

درباره دیوان مجدهمگر چندان کار تحقیقی صورت نگرفته است. کارهایی که نگارنده یافت مقاله »بررسی سبک شعر مجد همگر شیرازی از دیدگاه مسائل ادبی« از محمدحسین کرمی و روحاله خادمی است که بیشتر به بدیع در دیوان مجد همگر پرداخته است و مقاله » بررسی تطبیقی رباعیات مجد همگر نسخه بریتانیا با دیگر نسخ خطی و چاپی « از احمدرضا یلمه ها که چنان که از اسمش پیداست به نسخ خطی رباعیات وی پرداخته است؛ لذا پژوهشی در زمینه بیان در دیوان وی یافته نشد؛ پس نگارنده بر خود فرض دید در این زمینه تحقیق کند. البته لازم به توضیح است عنوان رساله کارشناسی نگارنده »بررسی اوزان، صور خیال و زیباییهای شعری در دیوان اشعار مجد همگر« بوده است.

مجد همگر یزدی

مجد همگر یزدی ملقب به ملکالشعراء، معروف به ابن همگر و مجد همگر است . وی گاهی رهی نیز تخلص میکرد . او بارها به نام مجد و نام پدرش، احمد ملقب به همگر - رفوگر - اشاره کرده است. محل تولد او را بعضی از تذکرهها یزد و بعضی فارس و شیراز دانستهاند، به همین علت او را همگر شیرازی یا پارسی نیز مینامند. البته وی مدت زیادی از عمرش را در شیراز ساکن بوده است و علت اشتهار او به شیرازی هم ممکن است به این دلیل باشد. مجد همگر خود را از اعقاب خسرو انوشیروان ساسانی میدانست. او هم زمان با اباقاخان و از معاصرین و اقران امامی هروی و همچنین سعدی شیرازی بوده است.

وی نزد اتابکان فارس تقرب داشت و ملکالشعرای اتابک مظفرالدین ابوبکر بن سعد بن زنگی بود که ابوبکر و فرزندش، سعد بن ابوبکر، و فرزند سعد را مدح میگفت. بعد از انقراض اتابکان وی از شیراز به کرمان رفت و ملازم پادشاهان قراختایی آنجا شد و عصمتالدین قتلغ، حاکم آن دیار، را ستود و تا انقراض قراختائیان به دست مغولان در پناه آنان به سر برد. سپس به اصفهان رفت و خاندان جوینی و خصوصاً بهاءالدین محمد صاحب دیوان، فرزند خواجه شمس الدین محمد، را مدح نمود. بعد از زوال خاندان جوینی و به قتل رسیدن شمسالدین صاحب دیوان در رثای او رباعی زیبایی سرود. از شاگردان او میتوان از بدرالدین جاجرمی و فریدالدین احوال نام برد. همگر در پایان عمر گوشه انزوا گزید و در عزلت زیست تا از دنیا رفت. وی در شعر بیشتر پیرو شاعران خراسان بوده و خط خوبی نیز داشته است و "سلجوقنامه" را به خط خوش نوشته است.

آثار: استنساخ "سلجوق نامه" به امر بهاءالدین، که گفته شده این کتاب در یک روز استنساخ شده است؛ استنساخ "قابوس نامه" عنصرالمعالی، برای کتابخانه بهاءالدین؛ استنساخ "کلیله و دمنه"، برای شمسالدین محمد کیشی؛ و "دیوان" شعر، حدود سه هزار بیت - برگرفته از تاریخ ادبیات صفا - در طول تاریخ تذکرهنویسان درباره شعر او اظهارنظرهایی کردهاند. ابن فوطی او را جامع فنون دانسته - ابن فوطی،1374، ج    547 :4محمّد - مفید مستوفی بافقی میگوید: »دیوان مجد از قصاید و غزلیات مشهور است و ابیات بلاغت آیاتش در السنه و    افواه مذکور. - «مستوفی بافقی، - 422: 1340 تقیالدّین اوحدی میگوید:» نظمش از گهر لعل بتان پرآب و تابتر و خطش از سلسله مشک خطا پرپیچ و تابتر است. - «اوحدی بلیانی،1388، ج - 3285 : 5 او، مجد همگر را نسّاج» قماش بیان و رفیع کارگاه معانی« لقب داده است.

- همان، ج - 4120 : 6 آذر بیگدلی میگوید: »به زعم فقیر شاعری ایشان مانع ندارد. - «آذر بیگدلی، - 216 :1378 آزاد بلگرامی او را »شاعری زبردست« دانسته است. - آزاد بلگرامی،1871م : - 401 مؤلف تذکره حسینی او را »رفوگر پشمینه بذله سنجی و سخن سازی« لقب داده - دوست سنبهلی، - 310 :1292 صاحب تذکره روز روشن مینویسد: »در اکثر علومعموماً و در علم ادب و شعر خصوصاً از مستعدان روزگار بود. - «صبا، - 714: 1343 یان ریپکا میگوید: »وی شاعری چیره دست بود و شعرش به داشتن اندیشههای دقیق و حساس ممتاز است، و رباعیات او که دارای مضامین و بیان متنوّع میباشد و بیشتر مضامین عاشقانه دارند تا حکمی و اجتماعی، از زیبایی خاصی برخوردارند.

« - بویل، ج . آ، - 567 :1371 » وی خواه در قصاید و خواه در غزلها و رباعیهای خودغالباً سخن سهل و روان و برگزیده و منتخب دارد. اندیشههای باریک و    مضمونهای دقیقش قابل توجه و عنایت است و در میان ترانههای لطیفمتعدّد عاشقانهاش گاه به مضامین حکمی و اجتماعی نیز میتوان بازخورد.« - صفا،:1373 ج - 535: 3/1 سعید نفیسی گوید: » مجد همگر در غزل و قصیده مهارت تام داشته.« - سعید نفیسی، - 162 :1344 ناتل خانلری هم معتقد است: » شاعری پرمایه و لطیف طبع بوده است. - «خانلری،1367 - 180: از آنجا که مجد همگر از بزرگترین شعرای عصر خویش بوده و خود معیاری برای سنجش اشعار دیگران به شمار میرفته، نیکوست صور خیال او بررسی شود.

بیان

یکی از سه قلمرو زیبایی شناسی سخن "بیان" است و دو قلمرو دیگر معانی و بدیع. علم بیان علمی است که بوسیله آن میتوان یک معنی واحد را به طریق مختلف ایراد کرد و بر وجهی که بعضی از آن طرق در دلالت بر معنی از بعضی دیگر واضحتر باشند. بنابراین اگر کسی معانی مختلف را با الفاظ مختلف بیان نماید یا معنی واحد را با الفاظ مختلف بیان کند و بعضی از بعضی دیگر واضحتر نباشند، بلکه مترادف باشد، آن را بیان نمیگویند. - آهنی، - 118 : 1360 بیان دانشی است که در آن از چگونگی بازگفت و بازنمود اندیشهای به شیوههای گوناگون سخن میرود. - کزّازی، - 30 :1368

بیان علمی است که به وسیله آن آوردن یک معنی به طرق مختلف شناخته میشود، راههای مختلفی که شاعر یا نویسنده برای بیان مقصود خود انتخاب میکند، برخی روشن و واضح است و بعضی خفی و پوشیده است. بنابراین ممکن است گاه کلام یا کلمه را در معنی حقیقی خود استعمال کنند، گاهی معنی مقصود را از راه تشبیه، مجاز، استعاره یا کنایه که اهم مطالب علم بیان است ادا کنند. - معین، - 616 : 1360

بیان دانشی که در آن از چگونگی ادای معنی واحد به طرق مختلف و غیرمستقیم مشروط بر آنکه اختلاف آن مبتنی بر تخیّل باشد سخن میرود؛ به عبارت دیگر بیان چونان نقّاشی یک صحنه است که نقاشان و تصویرگران از زاویه دیدهای مختلف به تصویرگری آن صحنه میپردازند. کار شاعر و نویسنده نیز چنین است، به کمک نیروی تخیّل خویش یک واقعیت خارجی یا نفسانی را به هزار گونه از رهگذر تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه تصویر میکند.

بیکرانهترین حوزه خلاقیت در ادبیات همین حوزه علم بیان یا قلمرو "صور خیال" و یا "ایماژ"است. یعنی به کمک نیروی تخیّل میتوان بینهایت تصویر ارائه داد. ابواب علم بیان در نزد قدما تشبیه، استعاره ، مجاز و کنایه بوده است. و با همین ابزار بیانی است که شاعر کلام خود را زیبا و دلنشین میبیند و با همین ابزار ساحری میکند و شعرش بر دل تأثیر میگذارد. سخنی که در آن از ایماژها به گونهای استفاده نشده باشد، زود مکرّر و مبتذل میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید