بخشی از مقاله
مولانا در زمره شاعرانی است که درونمایههای علوی به میزان قابل توجهی در اشعار وی یافت میشود. به دلیل عظمت مولوی در تاریخ شعر و ادب فارسی، درون مایههای علوی در اشعار وی میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. جیحون یزدی از جمله شاعران شیعی است که در مدح و رثای اهل بیت و خصوصاً حضرت علی - ع - دست به سرودن اشعار بسیار ارزشمندی زده است و قیاس این دو شاعر با یکدیگر میتواند نمایانگر اعتقادات مشترک این دو شاعر در بسیاری از موارد، مبنی بر شخصیت متعالی امام علی - ع - باشد. همچنین،علاوه بر تشابه کلیت مفهوم مدّ نظر این دو شاعر بزرگ درباره آن حضرت، الفاظ بهکار رفته نیز بسیار شبیه است و میتواند دستمایهای برای قیاس این دو باشد. موضوعاتی همچون فضایل و مکارم اخلاقی انسان کامل، مباهات همه انبیاء و اولیاءاالله به امام علی - ع - و ولایت باطنی انسان کامل، در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته است.
پیشدرآمد
مولانا جلال الدین محمد بلخی 604-672 - ه.ق - از چهرههای درخشان ادبیات عرفانی این مرز و بوم است. اولین استاد وی سید برهان الدین محقّ تِرمِذی بود و مولوی توسط این استاد دلسوز، مبانی نخستین عرفان و دیگر مباحث فقهی و کلامی را یاد گرفت. وی در حدود چهل سالگی با قلندری گمنام و ژندهپوش به نام شمس آشنا شد و از اینجا بود که مسیر وی برای همیشه تغییر کرد. مولوی مباحث و مجالس درسهایش را تعطیل کرد و خیل مریدانش را از پیرامون خود پراکنده ساخت و تنها به شمس پرداخت. شمس بر اثر حسادت برخی از مریدان و نزدیکان مولوی، مجبور به غیبت و سفری اجباری شد و خود را در گمنامی پنهان کرد. مولانا در فراق شمس به گریه و زاری بسیار پرداخت و شبانه روز در حسرت جدایی شمس، مجنونوار به سفر پرداخت و در جستجوی شمس شد. اما ناکام در خواسته خود به دیار خویش بازگشت و سرانجام در روز یکشنبه جمادی الآخر سال 672 ه.ق دار فانی را وداع گفت.
میرزا محمد جیحون یزدی، شاعری مدیحهسرا است که معاصر با پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار میزیسته است. وی با اینکه متولد یزد بوده، ولی به سبب ناراحتی از همشهریانش، اسباب سفر را برای کوچ به شهرهای دیگر بستهزندگی، در معیّت سفر را به حضر در زادگاهش ترجیح میدهد. وی در بسیاری از شهرها به گشت و گذار پرداخته و حکّ ام و ممدوحانی را برای خویش برگزیده و به مدح آنها پرداخته است. او بیشترین زمان زندگی خود را در شهر کرمان میگذراند و در همانجا نیز بدرود حیات میگوید. علاوه بر دیوانش، مجموعه کوچکی به نام »نمکدان«، به تقلید از پریشان قاآنی و برشیوه گلستان به جای مانده است. وی سرانجام در سال 1301 ه.ق زندگانی را وداع میگوید.
-1-1 فضایل و مکارم اخلاقی انسان کامل -1 اخلاص
قرآن کریم بارها انسانها را به اخلاص دعوت کرده و آن را یکی از مهمترین راههای دستیابی به سعادت اخروی دانسته است: هوَ»الحیﱡلا اِلهَالّ هو فادعوهُمُخلِصینَ له الدین الحمدُلِلهِربﱢ العالمین.« - غافر - 40 - ، - 65 - زنده - واقعی - اوست، معبودی جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید. ستایش،مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. - امام علی - ع - همواره از سوی دانشمندان تشیّع با القابی نظیر مولی» الموحّدین« تجلی امام علی - ع - به عنوان نمونهای از انسان .... الموحّدین« - خویی، 1400 ه.ق - 324 :19/ و القابی از این دست مورد خطاب قرار گرفتهاند که همگی نشان از توحید و اخلاص در توحید ایشان داردند. امام علی - ع - در رابطه میان توحید و اخلاص فرمودهاند: و» کمالُتوحیدِهِ الاخلاصُ لَه.« - نهج البلاغه، 144 ه.ق: - 39 و نیز در جایی دیگر فرمودهاند: »توحید اعتباری ندارد جز با اخلاص.« - ابن شعبه، - 109 : 1382 مولوی در سرآغاز مبحث پیکار حضرت علی - ع - با عمروبن عبدود، مخاطب را به فراگرفتن اخلاص از جانب امیرالمؤمنین علی - ع - فرامیخواند. در واقع با بیان این بیت، مشخص میشود که هدف اصلی مولوی از شرح این حکایت، نمایاندن اخلاص در افعال و رفتار اولیاءاالله است:
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهّر از دغل
- مولوی، - 1060 :1/1390 عمروبن عبدود، پس از اینکه در مقابل امام علی - ع - به زانو میافتد، بر روی مبارک ایشان آب دهان میاندازد. آن حضرت، به درک واصل کردن آن کافر را اندکی به تعویق انداخته، سبب را اینگونه شرح میدهند:
چون خدو انداختی در روی من نفس جنبید و تبه شد خوی من
نیم بهر حق شد و نیمی هوا شرکت اندر کار حق نبود روا
مشخص است که در انسان کامل هیچ گونه امکان ظهور و بروزانانیّت و خشم برای غیر خداوند وجود ندارد. انسانی که در وجود پروردگار فانی شده باشد، چگونه امکان دارد که به دام خشم و خودخواستگی دچار شده باشد؟ این عمل حضرت علی - ع - برای عبرتگیری مسلمانان و به منزله سرمشقی برای مؤمنین صورت گرفته و برای نمایاندن اهمیت مفهوم اخلاص، لازم بوده است. امام محمد غزالی، دلیل وقفه در کشتن عمروبن عبدود را از سوی حضرت علی - ع - و از زبان ایشان اینگونه بیان میکند: »خشمگین شدم، ترسیدم که برای خدای تعالی نکشته باشم.« - غزالی، - 517 :1/1380 مولوی از زبان مبارک امام علی - ع - در ابیات دیگری، باز هم بر این موضوع تأکید میکند و برای دوست یادشمن داشتنِ هر فردی، سرمنشأیی الهی را لازم میداند:
چون درآمد در میان غیر خدا تیغ را اندر میان کردن سزا
تا احبّ الله آید نام من تا که ابغض الله آید کام من