بخشی از مقاله
چکیده
از جمله مباحثی که از دیرباز تاکنون مورد توجه ادیبان و نقادان بوده و برای امتیازدهی به اشعار شاعران بدان اهتمام ورزیده-اند، بحث صور خیال یا بلاغت تصویر است. از آنجایی که شاعران در تمام عصور سعی در آرایش سخن و آوردن بهترین تعبیر از تجربه شعری خود داشتند؛ در تمام آثار آنها کمابیش رد پایی از انواع صور خیال به چشم میخورد. در این جستار قصد بررسی جایگاه این صور در اشعار قدیم دو زبان فارسی و عربی، سنجش درجه توجه و اهتمام شاعران قدیم به صورتهای مجازی، ذکر خصوصیات و نحوه انعکاس این صور در تعابیر شاعرانه در دو زبان شده است. یافتههای پژوهش که به شیوه کتابخانهای و روش توصیفی-تحلیلی، گردآوری شده حاکی از آنست که شاعران فارسی و عربی از دیرباز برای تعبیر از تجربیات خویش، از صورهای تشبیهی و کنایی و استعاری استمداد جستهاند و کلام خود را بدان آراستهاند و آن چیزی که روشن و مبرهن است شیوع غیر قابل انکار صور تشبیهی در قدیمیترین آثار است؛ هرچند که ورود سایر صور بیانی - استعاره -
نیز به مرور زمان در حیطه تعابیر شاعرانه به چشم میخورد و حتی در برخی دوره ها رواج گستردهای یافتند.
واژگان کلیدی: صور خیال، شعر قدیم فارسی، شعر قدیم عربی.
مقدمه
»خیال« یا »تصویر« حاصل نوعی تجربه است که اغلب با زمینهای عاطفی همراه است.... در واقع خیالها، یعنی تجربههای حسی، واسطههای انتقال تجربههای عاطفی است، زیرا غم و شادی و هرگونه عاطفهای در انسان مشترک است، همه کس شاد میشود و همه کس غمگین. حیرت و شوق یا نفرت و ملال چیزی نیست که در شاعران به صورت انحصاری وجود داشته باشد. آنها از چیزهایی سخن میگویند که دیگران نیز در آن زمینه با آنها مشترکند؛ اما بیداری آنها در برابر رویدادهایعنی تجربههای ذهنی ایشان، همواره با نوعی تشخص و برجستگی همراه است که ما عواطف خود را در تجربههای شعری ایشان بهتر میبینیم.... تجربه شعری چیزی نیست که حاصل ارادهی شاعر باشد بلکه یک رویداد روحی است که ناآگاه در ضمیر او انعکاس مییابد، مجموعهای از حوادث زندگی اوست. - شفیعی کدکنی، 21،. - 17-1375
امروزه ناقدان معاصر میکوشند که شعر و هنر را تجربه انسان بنامند - شفیعی کدکنی،20، - 1375 و قدیمیترین کسی که از شعر بعنوان تجربه یاد کرده است. یکی از ناقدان اسلامی »ابن اثیر« است که در کتاب الاستدراک از ارتباط شعر و تجربه سخن گفته است. - ابن اثیر، 1958، - 17 اما در باب کلمه تصویر، جاحظ اولین کسی است که کلمه تصویر را در نقد شعر با این عبارت... » فإنما الشعر
صناعه، وضرب من النسیج وجنس من التصویر« بکار گرفت. - جاحظ، دون تا، - 132/3 شوقی ضیف نیز در باب تصویر مختص هر ادیب چنین استباطی دارد: »أن المجازات و التشبیهات و الاستعارات
لیست غایه فی ذاتها، إنما هی غایه لمعان تمثلها، معان تصور انطباعات روح الکون فی خیال الأدیب و لکل أدیب انطباعاته و کذلک لکل أدیب استعاراته و تشبیهاته و مجازاته بحیث نستطیع أن نقول إنها صوره صور نفسه و ما انعکس علیها من روح الوجود. و من هنا نستطیع أن نفهم العله من سقوط الأدیب حین یعیش علی الصور القدیمه التی ابتکرها سابقوه من الأدبا «... - شوقی ضیف،1962، - 173
هر ادیبی دارای خصایص طبیعت خویش است و استعارات و تشبیهات و مجازهایی ویژه خویش دارد که میتوانیم آنها را تصاویر او بنامیم، تصاویر روح او که از جوهر وجود در جانش نقش بسته است و از همین جاست که میتوانیم سقوط هنرمند را به هنگامی که با تصاویر کهنه و قدیمی که دیگران ابتکار کردهاند زندگی میکند-در یابیم. . - شفیعی کدکنی، 21، - 1375 اما در بحث صور خیال توجه به تعریف »شفیعی کدکنی« از خیال و »عبدالقادر القط« از تصویر فنی خالی از لطف نیست:
شفیعی کدکنی، »خیال« را به معنی مجموعه تصرفات بیانی و مجازی - از قبیل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل، تمثیل، نماد، اغراق، اسناد مجازی، تشخیص، حسامیزی، پارادوکس و ... - در شعر اطلاق میکند و تصویر را با مفهومی اندک وسیعتر که شامل هرگونه بیان برجسته و مشخص باشد میداند.... . - همان، - 21-9 عبد القادر القط بقوله: "الصوره هی الشکل الفنی الذی تتخذه الألفاظ والعبارات بعد أن ینظمها الشاعر فی سیاق بیانی خاص لیعبر عن جانب من جوانبتجربهال الشعریه الکامله فی القصیده مستخدماً طاقات اللغه وإمکاناتها فی الدلاله والترکیب والإیقاع والحقیقه والمجاز والترادف والتضاد والمقابله والتجانس وغیرها من وسائل التعبیر الفنی" - القط، 1988، - 435 پژوهندگان در انتهای این پژوهش قصد پاسخ و روشنگری در راستای سؤالات زیر را دارند:
-آیا شاعران قدیم دو زبان عربی و فارسی از صور خیال برای تعبیر از تجربیات شاعرانه خود استمداد جستهاند؟ -درجه اهتمام و توجه شاعران قدیم دو زبان به صورهای خیال در جهت تعبیر از تجربه شعری خود به چه میزان است؟
-صور خیال در اشعار قدیم فارسی و عربی چه خصوصیاتی دارد؟
- کدام یک از صور خیال - بیانی - در اشعار شاعران قدیم شیوع و گستردگی بیشتری داشته است؟
بحث
دکتر فتوحی در کتاب بلاغت تصویر با ذکر تقسیم ایماژ - واژه ای که در سالهای اخیر وارد واژه نامههای ادبی و شعری وارد شده است - به دو نوع ایماژ زبانی و ایماژ مجازی آن را مبنای کار خود قرار داده و تصاویر را به دو نوع تصویر زبان و تصویر مجازی تقسیم میکند. ناقدان و ادیبان در ادبیات عرب نیز با این بیان » أنواع الصوره الفنیه حسب قالبها الفنی الذی صیغت فیه .وفیه نوعان من الصور، هما :الصوره البیانیه، والصوره الحقیقیه.« تصاویر فنی را تقسیم بندی کردهاند.
پس براین اساس تقسیمات تصاویر فنی از این قرار است:
تصویر زبانی - واقعی، الصوره الحقیقیه - : همان تصویری است که از رهگذر کاربرد قاموسی و حقیقی واژگان زبان در ذهن حاصل میشود . - فتوحی،1385، - 48 »لم تعد الصوره البلاغیه وحدها المقصوده بالمصطلح ]مصطلح الصوره[، بل قد تخلو العباره أو البیت- من المجاز أصلاً، فتکون عبارات حقیقیه الاستعمال،و مع ذلک فهیتشکّل صوره داله علی خیال خصب - «الجهنی،1425، - 52 تصویر مجازی - الصوره البیانیه - : » حاصل کشف رابطه یا ایجادپیوند میان دو یا چند امر است که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند. این ارتباط فقط در خیال ما اتفاق میافتد. تصویر مجازی برخلاف تصویر زبانی ساده و تک بعدی نیست بلکه مرکب از دو یا چند جزء است که به مدد عاطفه و خیال شاعرانه با یکدیگر پیوند میخورند. و واقعیت نوینی میآفرینند که در عالم خارج سابقه ندارد و سرشار از تازگی و غرابت و شگفتی است.« - فتوحی،1385، - 52
- الجهنی - : »تنقسم الصوره حسب قالبها الفنی الذی صیغت فیه بحسب اعتماد الشاعر علی الواقع أو الخیال إلی قسمین: وهذان هما أساس کل صوره، فهی إما حقیقیه "وصفیه" اعتمد الشاعر فیها علی دلالات الألفاظ المباشره دون الحاجه إلی الخیال ومقایستها به، وإما خیالیه اعتمد فیها الشاعر علی ضروب البیان -المعروفه فی علم البیان - من تشبیه وکنایه ومجاز. وأول ما أبدأ به النمط البیانی؛ لأنه الأشهر والأکثر وروداً وتداولاً،ولکونه أول ما یبدؤ به فی دراسه الصوره الفنیه. - « - الجهنی، 1425، - 66
آنچه مسلم است یکسانی و قرابت تعاریف ناقدان و ادیبان از انواع تصاویر فنی و فنون بلاغی در دو زبان عربی و فارسی است که در این مجال نیز بیان تعاریف دو زبان و ذکر تقسیمات آن گواه این هماهنگی است. پس با توجه به آنچه گذشت؛ ادیب و هنرمند با تکیه بر قوهی خیال، ارتباط و پیوندهای غریبی را بین اشیاء و اجزاء برقرار کرده و تصویری تازه میسازد که شاید برای برخی دیگر تازگی و شگفتی خاصی همراه با لذت بیافریند، زیبایی و ارزش این تصاویر زمانی هویدا میشود که از نظر علم بلاغت تبیین و بررسی شود.
کشف زیبایی های سخن چه از لحاظ بیان و چه از لحاظ معانی و بدیع، در حیطه علم بلاغت گنجانده شده است. بلاغتپژوهان تیزبین از دیرباز به علم بیان اهتمام ورزیدهاند و فنون و صور آن را به صورت فنی و دقیق تقسیمبندی نموده اند:1 - صور تشبیهی - اقسام تشبیه - ساده، مرکب، عقلی،حسی، اضمار، بعید، بلیغ، تسویه، تمثیلی، جمع، قریب، مؤکد، مبتذل، مجمل، مردود، مرسل، معکوس، ملفوف، مفروق و ... - و - صور استعاری - انواع استعاره - مصرحه، مرشحه، مکنیه، مقیده، مجرده، مطلقه، اصلیه، تبعیه و... - و - صور کنایی - انواع کنایه - تعریض، رمز، تلویح، ایما - و - صور مجازی - علاقه های مجاز ...
صور بیانی و انواع آن
رسایی و بلاغت و فصاحت کلام از دیرباز مورد عنایت و توجه ادیبان بوده است و در راستای این هدف شاعران و ادیبان از روزگاران گذشته به آرایش و پیرایش سخن در جهت غنای هرچه بیشتر آثار خویش پرداختهاند؛ تعبیر شاعران از تجارب خویش از راه تشبیه و همانند سازی و یا از راه استعاره و کنایه همان صورتهایی است که به نام صور بیانی شناخته شده است، علما با کنکاش در صورتهای مجازی ارائه شده از سوی شاعران و نویسندگان باب تازهای را برای آن گشوده و آنها را در مجموعهای به نام علم بیان گنجاندند. که در ادامه این پژوهش با ذکر هرکدام از ضروب علم بیان به بررسی جایگاه و خصوصیات آن در اشعار قدیم فارسی و عربی خواهیم پرداخت.
تشبیه
یکی از سادهترین روش و ابتداییترین راه برای القای مفهوم و مقصود به مخاطب، تشبیه و همانندسازی است؛ در واقع شاعر یا نویسنده برای اثبات صفتی و یا توضیح و اغراق آن به شی دیگری که آن صفت در آن بارزتر است متوصل شده و با ایجاد پیوند مماثلت بین دو شیء »مشبه و مشبه به«، به غرض و هدف خویش دست مییابد. تعبیر از تجربههای شاعری با تمسک به صورتهای تشبیهی چیزی است که اکثر ناقدان از قدما و معاصرین در اشعار قدیم عرب بدان اقرار نمودهاند؛ » من أن التشبیه عمده من الصوره الفنیه فی الشعر القدیم. ویصدقه ما ذکره المبرد فی
1 ادیبان و ناقدان عرب نیز تصویر بیانی را چنین توصیف کردهاند:» وهی الصوره التی اعتمدت فی بنائها علی التشبیه أو الاستعاره أو الکنایه أو المجاز المرسل أو المجاز العقلی. وهذا النوع من الصور هو ما عرفه النقاد القدماء، وتحدثوا عنه، و لهذا قسم بعض الدارسین المحدثین الصوره البیانیه إلی عده صور هی:الصوره التشبیهیه، الصوره الاستعاریه، الصوره الکنائیه، الصوره المجازیه، بینما أطلق دارسون آخرون اسم الصوره المجازیه علی جمیع أنواع الصوره البیانیه. والواقع أن الصوره المجازیه جزء من الصوره البیانیه. وهناک من یضیف إلی الصوره البلاغیه" الصوره البدیعیه "لما تمتاز به من انسجام صوتی وإیقاع خاص ولمایشکّله الجرس والإیقاع من هیئه تصویریه. - « - الجهنی، 1425، - 51