بخشی از مقاله

چکیده

نگرانی نسبت به محیط زیست و تلاش براي رسیدن به شهرهاي پایدار تنها متوجه جهان صنعتی نیست، بلکه معضل جامعه بشري است و راه چاره آن نیز در گرو مشارکت همه ي جوامع است. آن چه مبرهن است، این است که شهرها قبل از هر چیز به مثابه ي ارگانیسم هایی هستند که منابع را می بلعند و مواد زائید تولید می کنند. هرچه شهرها گسترده تر و پیچیده تر می شوند، وابستگی آن ها به مناطق پیرامونشان بیشتر می گردد و در نتیجه در این کارزار تغییر و تحول آسیب پذیر تر می شوند.

درگیري مباحث پایداري با توسعه و رشد اقتصادي و معضلات زیست محیطی ناشی از آن در مقیاس جهانی از یک سو، و جهانی شدن اقتصاد، اقتصاد جهانی و عوارض اشی از آنر بمحل از سوي دیگر، پیوند کاملاً محسوسی را میان مباحث پایداري، جهانی شدن و بستراجرایی و محلی متأثر از آن یعنی شهرها برقرار می سازد.

در این مقاله به شیوه هایی که به ازاي آن ها ساختمان ها می توانند باعث غناي فضاي عمومی شهرها شوند خواهیم پرداخت. این که چگونه ساختمان ها می توانند به نیازهاي متغیر شهروندان پاسخ دهند و از تکنولوژي هاي پایدار به جاي تکنولوژي هاي آلاینده استفاده کنند.

بناها باید منبع الهام باشند و شهرهایی را به وجود آورند که جامعه را قدر بداند و طبیعت را مورد احترام قرار دهد. نیاز کنونی ما به بناهاي پایدار این امکان را می دهد تا خواسته ها و جاه طلبی هایمان را باز تعریف کنیم و نظام هایی جدید زیبا شناختی را بسط و توسعه دهیم؛در این اثنا آنچه که مبرهن است این است که هیچ شهر و بنایی بدون تداعی معناي پایداري در ذهن و روحمان پایدار نخواهد بود.

مقدمه

مفهوم »پایداري« در باز تعریف ثروت نهفته است؛ ثروتی که سرمایه هاي طبیعی را در برمی گیرد: هواي پاك، آب گوارا، لایه ي ازون موثر، دریاي پاکیزه، زمین حاصلخیز و انواع گوناگون نباتات و جانواران.پایداري استفاده موثر و بهینه از منابع شامل طبیعت،انسان و فناوري است،به طوري که همزمان با برآورده شدن نیازهاي امروز بشر،متضمن برآورده شدن آیندگان نیز باشد.

تخریب تدریجی محیط زیست تشدید شده است. آشکارترین وجه آن نحوه ي کاربرد زمین است. براساس گزارش سالانه ي سازمان ملل متحد از سال 1945 تاکنون 17 درصد اراضی در کل جهان به مقدار کم و بیش آسیب دیده و تخریب شده اند.

امروز هدف معماري محیط زیستی ایجاد تعادلی پایدار و سازمان یافته بین طبیعت، موجودات زنده و محیطی مصنوع است و در این راه کل فرآیند معماري یعنی اندیشیدن و مطالعه، طراحی، ساخت، بهره برداري و تخریب ساختمان را در نظر می گیرد. معماري زمانی به پایداري نزدیک می گردد که در زمینه استفاده از منابع تجدید شونده انرژي، دوري از آلودگی ها و هماهنگ با محیط،در یک سیستم مدیریت منظم و هماهنگ به کارآیی بالا دست بیابد. به این ترتیب جهان آبستن انباشتگی و ترکیبی از خطرات سهمگین است که شدت وحدت هر یک تحت تأثیر مولفه هاي افزایش جمعیت و رشد و توسعه ي شهري متغیر می باشد.

در این نوشتار رهنمود ها و الگوهایی براي مطالعات و طراحی ساختمان ها و شهرها ارائه می گردد که کمترین آثار منفی را در محیط زیست دارا باشد.

تعریف توسعه ي پایدار

کمیته ي برانتلند - - 1987 توسعه پایدار را به عنوان توسعه اي تعریف کرد که به نیازهاي فعلی بدون در نظر داشتن توانایی نسل هاي آینده در برخورد با نیازهایشان، واکنش نشان می دهد. به بیانی دیگر توسعه ي پایدار به معنی ارائه راهکارهایی در مقابل الگوهاي فانی کالبدي، اجتماعی و اقتصادي است که از بروز مسائلی چون افزایش بی رویه جمعیت، فقر، نابودي منابع و محیط زیست، تداخل در اکوسیستم کره زمین و در نتیجه خسارات ناشی از اثرهاي زیانبار نابودي محیط زیست جلوگیري کند.

کمیسیون جهانی توسعه و محیط در نیمه سال 1987 توسعه پایدار را اینگونه تعریف نمود: توسعه پایدار عبارت است از توسعه اي که نیازمندي هاي کنونی جهان رابدون آنکه توانایی نسل هاي آتی رادر برآوردن نیازهاي خود به مخاطره بیافکند تأمین می کند. براین اساس توسعه پایدار سه بعد اصلی دارد: -1 پایداري زیست محیطی - اکولوژیکی - -2 پایداري اقتصادي -3 پایداري اجتماعی .

مفهوم توسعه پایدار مفهومی گسترده، کل نگر و جامع است و تمام جنبه هاي زندگی انسان مانند ابعاد اجتماعی، اقتصادي فرهنگی و دیگر نیازهاي بشري را در بر می گیرد. در این مفهوم انسان در رأس امور و در مرکز توجه قرار گرفته است. و همه ي پدیده هاي جهانی در چارچوب قوام و بقاء حیات بشر، در حال و آینده به همراهی و هماهنگی فراخواند می شوند. از دیدگاه چوگول توسعه پایدار، به حداقل رساندن مصرف منابع تجدید نشوند، را در رأس هدف خود قرار می دهد و در این راستا استفاده پایدار از منابع تجدید شونده، جذب ظرفیت هاي محلی و پاسخگویی به نیازهاي بشر را منظور قرار می دهد.

تعریف معماري پایدار

معماري پایدار و معماري سبز موضوع یا پدیده اي است که اکنون در بیشتر کشورهاي جهان، و توسط بسیاري از معماران با سلیقه ها و دیدگاه هاي متفاوت، به آن توجه می شود. بامطالعه در معماري گذشته و نحوه ي تعامل انسان با محیط در آن روزگار نشان می دهد که معماري هماهنگ با طبیعت اندیشه تازه اي نیست. و از سرآغاز تمدن هاي کهن بشري به گونه هاي مختلف مورد توجه بوده است. به عنوان نمونه خانه هاي کشف شده در پنه زاغه قزوین مصداقی بر وجود تفکر پایداري در نخستین تمدن ها می باشد، این مکان به عنوان یکی از نخستین مکان هاي استقرار مردم متمدن مربوط به اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد است. و حاکی از توانمندي مردم این سرزمین در تعامل صحیح با محیط زیست است.

در این خانه ها جهت خانه ها به گونه اي انتخاب شده که مانع نفوذ بادهاي نامطلوب شده و کشیدگی طولی بنا به سمتی بوده است که کم ترین مواجهه را با بادهاي سرد در زمستان و بادهاي گرم در تابستان داشته باشد. بهترین مفهوم معماري پایدار براي معماران این است که محیط مصنوع را با توجه به افزایش کیفیت زندگی حال و مرتفع ساختن نیازهاي آیندگان بسازیم. به طور کلی تعاریف متعددي از معماري پایدار ارائه گردیده است که همه آن ها یک مفهوم جامع و کلی را در بر می گیرند.

در این جابه یکی از این تعاریف می پردازیم: معماري پایدار، معماري را نه تنها به سوي هنر سکونت بلکه به طرف هنر سکونت در طبیعت سوق می دهد. ساختمان پایدار ساختمانی است که در طول عمر خود کمترین تأثیر ناسازگار را بر محیط طبیعی و استقرار منطقه اي و جهانی دارد. بناهاي پایدار بناهایی تلقی می شوند که کمترین تأثیر مخرب را بر محیط هاي ساخته شده - مصنوع - و طبیعی مجاور و ناحیه اطرافشان و همچنین زمینه کلی خود داشته باشند.

معماري پایدار در دل توسعه پایدار

ضرورت هاي جهانی در امر توسعه پایدار، نقش معماري را در این زمینه شاخص تر می گرداند. مبحثی که امروزه به عنوان معماري پایدار مطرح شده در واقع زیر مجموعه مقوله ي توسعه پایدار و سنتزي است که پایان هزاره دوم میلادي مطرح شده است.

در حرکت جهانی براي حمایت از نظام توسعه، معماران نیز همراه با دیگر متخصصان رشته هاي مختلف در پی یافتن راهکارهاي جدید براي تأمین زندگی مطلوب انسان و ارتقاي سطح آنند. نحوه ي طراحی یک بناز از کلیه ي وجوه بر محیط زیست جهان تأثیر مستقیم خواهد داشت، کاربرد مفاهیم پایداري واهداف توسعه ي پایدار در جهت کاهش اتلاف انرژي و آلودگی محیط زیست در معماري، مبحثی به نام »معماري پایدار« را باز کرده است.

در این نوع معماري، ساختمان نه تنها با شرایط اقلیمی منطقه خود را تطبیق می دهد، بلکه ارتباط متقابلی با آن برقرار می کند. به طوري که براساس گفته ي ریچارد راجرز»ساختمان ها مانندپرندگان هستند که در زمستان پرهاي خود را پوش داده و خود را با شرایط جدید محیط وفق می دهند و براساس آن سوخت و سازشان را تنظیم می کنند.«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید