بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این مقاله تشریح مدیریت دانش، تبیین ضرورت و اهمیت آن در سازمان های کنونی و نیز بررسی نقش رهبران و مدیران عالی در نهادینه سازی و ایجاد آن را مورد توجه قرار داده و با مطالعه اطلاعات و وضعیت موجود دانش در سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای، پیشنهادات کاربردی ارائه میدهد.
در سالهای اخیر مدیریت دانش از شهرت و آوازه دهان پرکنی برخوردار شده است. اما هنوز در ارتباط با مطلوبترین شیوههای بکارگیری آن ابهامات زیادی وجود دارد، در این نوشتار سعی گردیده است اثر بخشترین راهکارهای آشنایی کارکنان با مفهوم مدیریت دانش مورد بررسی و تشریح قرار گیرد تا از طریق آن بتوان، با استفاده از بهترین روش آنرا بکار گرفت.
شکی نیست که در سازمانهای کنونی با توجه به تغییر و تحولات روزافزون، جهت درک هرچه بیشتر و انطباقپذیری و عکسالعمل بموقع و مناسب در برابر تغییرات محیطی، روآوری به سبک جدیدی از مدیریت به نام مدیریت دانش ضروری است و لذا این سوال که مدیریت دانش چیست؟ و به چه علت بهره مندی از این سبک مدیریت در سازمانها از اهمیت بالایی برخوردار گردیده است و چگونه می توان آن را بطور موثر بکار گرفت و در سازمان نهادینه - جامعه پذیر - کرد و نقش رهبران سازمانی در نهادینه کردن مدیریت دانش در سطح سازمان چگونه است؟ اینها مطالبی است که در این مقاله مورد بررسی واقع میگردد.
مبانی نظری و ادبیات موضوع: تاریخچه دقیق مدیریت دانش مشخص نمیباشد. در حقیقت مدیریت دانش از نخستین اعصار زندگی انسان حتی در عصر شکار وجود داشته است، بگونهای که بشر در جمعآوری و انتقال اطلاعات و دانش خود درباره مسائل زندگی پرداخته است. ولی معنا و اصطلاح امروزی آن بنا به گفته سالز و همکارانش ریشه در فلسفه، روانشناسی و نیز نظریههای مدیریت و تجارت دارد. منشأ فکری آن به عصر انقلاب صنعتی در قرون 18 و 19 و دیدگاههای مدیریت بر میگردد.
این رویکرد جدید در واقع بر نیاز اصطلاح مدیریت دانش از سالهای 1986 با تلاش سیوبی وکونراد شروع گردید و بدون تردید اثر معروف نوناکا و تاکد اوچی تحت عنوان »سازمان دانش آفرین : چگونه شرکتهای ژاپنی پویاییهای نوآوری خلق میکنند.« در سال 1995 تأثیر بسزایی را در معرفی و ترویج مدیریت دانش بر جای نهاده است این دو دانشمند با ارائه الگویی، به توصیف چهار رویکرد متمایز در زمینه تبدیل دانش و نحوه تولید آن پرداخته و بر این نکته تأکید مینمایند که تبدیل و تولید دانش یک فرایند اجتماعی بوده و به یک فرد محدود نمیشود.
آثار بعدی دانشمندان بر اجتماعی بودن فرایند تولید دانش تأکید داشته و آن را در ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ سازمانی قرار می دهد. در این فرضیه واه تا آنجا پیش رفت که جریان تولید دانش را منبعث از فرهنگ سازمانی بر شمرد. وی می گوید نکته اساسی این است که سازمان بتواند فرهنگ گسترده ای را که مشوق اشتراکگذاری دانش باشد در خود ایجاد نماید.
واژه مدیریت دانش در سالهای اخیر عمومیت زیادی یافته است. اگر چه امروزه این واژه در انواع مؤسسات و سازمانها به کار گرفته میشود اما ارائه یک تعریف واحد از آن بسیار مشکل است.
گرتین - 1999 - و همچنین باکویتز مدیریت دانش را اینچنین تعریف می کند: فرایندی که از طریق آن سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد. کلوپولوس و فرامائولو بیان میدارند که مدیریت دانش بر بکارگیری مجدد اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر برنامهریزیهایی به منظور تغییر چشماندازها تأکید مینماید.
داونپورت مولفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
- 1 فرهنگ: شامل ارزشها و اعتقادات اعضای سازمان در ارتباط با مفاهیم اطلاعات و دانش
- 2 فرایند عمل: در حقیقت افراد چگونه از اطلاعات و دانش در مؤسسات خود بهره میگیرند
- 3 سیاستها: شامل موانعی که در فرایند اشتراک و دانش و اطلاعات در سازمان پدید میآید.
- 4 فنآوری: چه سیستمهای اطلاعاتی در مؤسسه موجود است، مدیریت دانش شامل فرایند ترکیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید اشتراک و بکارگیری دانش و تربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است.
در جهان امروز مدیریت دانش مورد توجه بسیار قرار گرفته است. بر این اساس بررسی و معرفی قابلیت ها، کارکردها و تأثیرات مدیریت دانش و نحوه نهادینهسازی آن در سازمانها و بخصوص بررسی نقش رهبران سازمانی در نهادیسازی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در نوشتار حاضر به اختصار به سؤالات ذیل پاسخ داده میشود.
-1 مدیریت دانش چیست؟
-2 چه عواملی در مدیریت دانش مؤثر هستند؟
-3 نقش رهبران سازمانی در نهادینه سازی مدیریت دانش کدام است؟
پاسخ به سؤالات فوق میتواند جوابگوی موارد زیر باشد: چگونه دانش را در سازمان تولید، ذخیره و توزیع نمائیم؟ چگونه مفاهیم و اصول مدیریت دانش را در سازمان اجرا نمائیم؟
چگونه مطمئن شویم که کارکنان سرمایه دانش را در سازمان اشتراک می نمایند؟
. پیتر دراکر در سال 1993 با اذعان این مفهوم از دانش سازمان، اظهار داشت در اقتصاد امروز دنیا دانش، منبعی همانند و هم عرض با دیگر منابع تولید مانند کار، سرمایه و زمین نیست بلکه تنها منبع معنیدار عصر حاضر به شمار میآید. بنابراین مدیریت دانش رویکردی برای ایجاد سازمان یاد گیرنده است و سازمان خلاق و نوآور و ابزاری برای رویارویی با تغییرات محیطی، در این ارتباط نقش رهبران و مدیران سازمانی چه از بعد فرهنگی و تأثیرات آن ، چه از نظر حمایت از خلاقیت و نوآوری و .... در جهت نهادینه سازی و ایجاد آن در سازمان بر کسی پوشیده نیست.
هدف نهایی مدیریت دانش در سازمانها ، اشتراک دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان میباشد. حوزه مدیریت دانش شامل مفاهیم و اصولی است که توانایی و بکارگیری و اشتراک دانش در مؤسسه را ارتقاء بخشیده و نقش کلیدی در توسعه و بهبود خلاقیت، بهرهوری و سوددهی سازمان ایفا میکند.
مفاهیم داده اطلاعات و دانش
دادهها که اولین سطح مدیریت دانش را تشکیل میدهند. عبارتند از ارقام، اعداد، نمودارها، و نظایر اینها که بخودی خود تولید معنی نمیکنند. در واقع می توان گفت که داده ها ، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.
پیچیدگی مفهوم دانش باعث شده است نظریاتی مختلف درباره آن شکل گیرد. داونپورت و پروساک - 1379 - دانش را ترکیبی منعطف و قابل تبدیل از تجارب، ارزشها و اطلاعات معنیدار میداندکه چارچوبی را برای ارزیابی و انسجام اطلاعات و تجارب جدید ارائه میدهد. بلاکلر - 1995 - نیز دانش را موضوعی چند لایه، پیچیده، پویا و انتزاعی که در ذهن انسان نهفته است تعریف کرده و صاحب نظر دیگر آن را اطلاعاتی میداند که با فرایندهایی مثل ژرفاندیشی و تبادل نظر یادگیری در ذهن افراد و یا گروهها پردازش شده است. بنابراین اطلاعات ما دو گام ایجاد دانش بوده و ممکن است در کتابها، گزارش های فایلهای رایانهای و ... جای گرفته باشد. را فراهم میسازد بشرح ذیل است:
سلسله مراتب تشکیل دانش که زمینه تصمیمات و اقدامات را فراهم میسازد بشرح ذیل است:
اقدام تصمیم دانش اطلاعات داده در تقسیم بندی دانش، پولانی - 1985 - دانش را به دو نوع تقسیم بندی کرده است. دانش صریح - آشکار - و دانش ضمنی یا نهان، دانش صریح - آشکار - قابل رمزگذاری و کدگذاری است در نتیجه میتوان آن را بسادگی احساس و لمس نمود، دید، شنید و پردازش و مخابره کرد و در پایگاه دادهها ذخیره کرد. این نوع از دانش را میتوان مستندسازی کرد و در اختیار همگان قرار داد. شامل دستورالعملها، مقررات، قوانین، رویههای انجام کار، آئیننامهها، فیلم ها، گزارشها، نمودارها و ... که در بانکهای اطلاعاتی و بایگانی ها وجود دارد و همگی دانش آشکار است. این نوع از دانش میتواند با استفاده از فن آوری اطلاعات ذخیره ، پردازش و منتقل شود و در اختیار همه افراد سازمان قرار گیرد و اما دانش ضمنی - نهان - دانش شخصی بوده، کدگذاری و مستندسازی آن بسیار مشکل است. این نوع از دانش که با تجربه بدست میآید ریشه در اعمال، رویهها، تعهدات، ارزشها و احساسات افراد دارد و تجسم باورها و ارزش های هر فرد است. انتقال این نوع دانش بسیار مشکل است.
روزنبرگ در سال 1982 دانش نهان را فنون روشها و طرح هایی عنوان کرد که فرد ضمن رسیدن به نتایج دلخواه خود آنها را به کار میگیرد بدون اینکه قادر باشد علتی واضح برایشان بیان کند. نوناکو بر این باور بود که دانش نهان کاملاً شخصی و رسمی کردن آن بسیار مشکل است و از این رو انتقال آن به آسانی میسر نیست. دانش نهان و صریح مکمل یکدیگرند، یعنی برای ایجاد دانش هر دو آنها ضروری است.
اهمیت و ضرورت مدیریت دانش در بخش دولتی و موانع موجود
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی 1 - OECD - معتقد است سازمانهای دولتی باید به علل زیر از مدیریت دانش استفاده کنند :
-1 کوچک شدن دولت ها و تغییر نقش آنها از تصدی گری بسوی اعمال حاکمیت که اقدام مبتنی بر دانش را می طلبد.
-2 تبدیل دانش به مهمترین منبع اثر بخشی فعالیت ها و اقدامات سازمانی ، با توجه به تصمیم گیری و خط مشی گذاری دولت ها، اهمیت دانش در این زمینه ، سیری صعودی خواهد داشت.
-3 رقابت ناشی از جهانی شدن که نیاز به کسب دانش و مهارت را افزایش داده است، با گسترش جهانی شدن رقابت بین سازمانهائی که خدماتی مشابه را ارائه می دهند گسترش می یابد و نیاز به کسب دانش و مهارت در نگهداری و بکارگیری آن اهمیت خواهد یافت.
-4 افزایش فاصله بین سازمانهای بخش خصوصی و سازمانهای دولتی، با توجه به افزایش توانمندیهای بخش خصوصی مانند بکار گرفتن فنون مهندسی مجدد فرایندهای تجاری، مدیریت کیفیت جامع ، مدیریت راهبردی و فنون مشابه دیگر
-5 از دست دادن نیروهای با تجربه در سازمانهای دولتی که ضرورت استفاده از مدل مدیریت دانش جهت جلوگیری از اتلاف این سرمایه ها را نمایان می سازد .
-6 افزایش دانش شهروندان که منبعی با ارزش برای سازمانها محسوب میشود
مشکلات و موانع استفاده از مدیریت دانش
در ظاهر خیلی از سازمانها برای دانش ارزش و اعتبار بالائی قائل هستند. ولی آیا اعتقاد و باور قلبی برای اجرای آن دارند؟