بخشی از مقاله
چکیده
نظام آموزش و پرورش به حق از بزرگترین وپیچیده ترین نظام های اجتماعی است. امروزه سنگ زیر بنای توسعه اجتماعی ، اقتصادی ،فرهنگی،سیاسی هر جامعه به شمار می رود.تغییر و نوآوری در این نظام با توجه به رسالت های و نقش های متعدد در آن در جهان کنونی و در جامعه ایران رفع موانع این تغییرامری حیاتی و ضروری است.
با بررسی آمار و اطلاعات موجود در مورد میزا ن گسترش فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش کشورهای جهان در می یابیم که در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، برای تجهیز مدارس با امکانات گوناگونی همچون رایانه و اینترنت، برنامه های جامعی وجود دارد. با توجه به گسترش روز افزون فناوری اطلاعات و تاثیر فزاینده آن بر زندگی انسان، آشنایی دانش اموزان و معلمان با این فناوری و نیز تسلط در استفاده از ابزارهای آن از ضروریات است.
به همین منظور برخی از کشورهای دنیا ضمن این که امکانات لازم را در اختیار دانش آموزان و معلمان قرار می دهد، به اموزش آنها نیز می پردازند و آنها را برای زندگی در دنیای الکترونیکی آماده می کنند. در این مقاله به بررسی فن آوری اطلاعات و لزوم تغییر درآموزش در زمینه به کارگیری و گسترش این فناوری می پردازیم. روش این پژوهش رویکردی تحلیلی،توصیفی وواکاوی به روش اسنادی و کتابخانه ای است.
- 1مقدمه:
آموزش و پرورش جریانی منظم و مستمر است که هدف آن کمک به رشد جسمانی ،شناختی ، روانی ، اخلاقی ،اجتماعی یا به طور کلی رشد شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب هنجارها ی مورد پذیرش جامعه است و این مقوله فرایندی است که از طریق آموزش ایجاد می گردد . اگر تا دیروز آموزش تنها از معلمان و مربیان سود می برد و ازکتاب به عنوان اصلی ترین منبع اطلاعاتی در امر آموزش محسوب می گشت امروزه آموزش با روش ها و ابزارها و محیط های جدید ارتباطی روبرو شده است پیشرفت های اخیر در صنعت رایانه و اطلاع رسانی ،ورود و ظهور شبکه های اطلاع رسانی محلی و ملی و منطقه ای و بین المللی به ویژه اینترنت ، چند رسانه ای ها فن آوری ارتباطی ، ابزار ها و روش های جدید را پیش روی طراحان ، برنامه ریزان و مدیران و مجریان برنامه های آموزشی قرار داده است . نفوذ فن اوری های جدید اطلاعاتی به مراکز آموزشی - از مدارس تا دانشگاهها - و حتی منازل روابط ساده معلمی و شاگردی را بطور کلی دگرگون ساخته است و به این ترتیب الگو های سنتی یادگیری متحول شده اند
- 1/1مفهوم و تعریف تغییر
در فرهنگ فارسی معین،تغییر به معنی برگردانیدن ،دگرگون ساختن و تغییر دادن به معنی دگرگون ساختن از حالی به حال دیگر درآوردن آمده است .صاحب نظران از تغییر تعریف های متعدی ارائه کرده اند که برخی از آنها عبارتند از :
-1تغییر عبارت است از حرکت یک حالت ایستاده و ساکن به سمت یک حالت پویا و پیشرفته
-2تغییر عبارت است از دگرگونی ماندگار در ساختار سازمان اجتماعی ،فرهنگی و ارزش هادر قلمرو و مرحله خاصی از زندگی اجتماعی
تغییر در سازمان عبارت است از فرآیند تحول و دگرگونی درخط مشی ،هدفها در رفتار وبازده ها -3تغییر یعنی رها کردن و دست کشیدن از آنچه مورد عمل قرار گرفته وآزمایش شده است . آنچه به آن عادت داریم و با آن راحت هستیم ونی پیش گرفتن امری تازه و نوین - آلفرسنو - در مطالعات علمی به دو نوع تغییر تحت عنوان تغییر اجتماعیو تغییر فرهنگی اشاره می کنند این دو نوع تغییر در هم تاثیر متقابل دارند و باهم در تعامل هستند .
تغییر اجتماعی عبارت است از دگرگونی در ساختار روابط اجتماعی جامعه که خود سبب دگرگونی در ساخت ترکیب جعمیت ،رشد جمعیت ،روابط خصوصیو غیر رسمی ،شهر نشینی وسایل کار و کارگری و سطوح آموزش و پرورش می شود
تغییر فرهنگی ،هرگونه دگرگونی در فرهنگ و ارزش های جامعه است مواردی نظیر نوآوری،اختراعات و اکتشافات و دگرگونی در فرهنگ ،ادبیات،زبان،هنر،آداب را شمل میشود . در مطالعات نیز سه نوع تغییر راهرگونه دگرگونی می دانند که در ساختار ،فرآیند ،درون داد و برون داد یک سازمان صورت می گیرد بعضی نویسندگان هم واژه تغییر ،ابداع یا نو آوری و حتی اختراع را مترادف و به جای یکدیگر به کار می برند . اما واژه مذکور معنا و مفهوم کاملا یکسانی ندارد
- 1/2تعریف آموزش و پرورش
می دانیم که از آغاز خلقت،بشر به طور عام به طوری با آموزش و پرورش درگیر و همراه بوده است و انسان به آن زنده و جامعه با آن پرورش و قوام یافته است.با توجه به چنین سابقه عظیمی هنوز تعریف واحدی از آن در دست نیست و هر فرد و گروه و مکتبی بنا به جهان بینی و ایدئولوژی خویش تعریفی از آن ارائه کرده است.در فرهنگ معاصر هزاره Educate به معنای آموزش دادن و تربیت کردن، و Education به معنای آموزش،آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت به کار رفته است.در فرهنگ روان شناسی این واژه به معنای هنر رشد و تعالی صفات اخلاقی،فکری و روانی به کار رفته است و هدف از آموزش و پرورش را کمک به ایجاد تعادل و هماهنگی در محیط زندگی و رشد افراد دانسته است.
در واژه نامه فلسفه و علوم اجتماعی آموزش یا تعلیم به معنای تدرریس است و در مقابل تعلّم قرار می گیرد.آموزش مشروط به فراهم ساختن شرایطی است که دانش اموختن را برای دانش آموز در داخل یا خارج از مدرسه تسهیل کند.آموزش خاص تر از پرورش است.زیرا پرورش گذشته از انتقال معلومات به دانش آموز شامل رسیدگی به تغییر خصوصیات و تهذیت اخلاق اون نیز پرداخته می شود، اما آموزش فقط به انتقال معلومات از راههای مختلف می پردازد.
مفهوم تعلیم یا آموزش ،مفهوم نیاز به معلم را در بر دارد، در حالی که تعلّم چنین مفهومی را نمی رساند،زیرا متعلّم می تواند به تنهایی علم را تحصیل کند و چه بسا که استقلال او در دانش آموختن تاثیر عمیق تری از دانش آموختن به وسیله آموزگار در جان او ببار آورد.
جان استوارت میل معتقد است : » آموزش و پرورش،کلید اعمالی است که انسان را به کمال طبیعی خود می رساند و یا کانت : »هدف از آموزش و پرورش را در حصول به کمال می دانست که هر فرد مستد آن می باشد.« وی معتقد است »آموزش و پرورش عبارت است از انتقال ارزش ها و فرهنگ جامعه به وسیله نسل کهن به نسل خردسال است.
آموزش و پرورش از دیدگاههای کارکردگرایان ، تضادگرایان و اسلام عبارت است از :
الف : دیدگاه کارکردی -بر این باور است که جامعه دارای یک کلید متعادل است،همراه با یکسری اجزا و عناصر،که آموزش و پرورش یکی از اجزا آن است که با کل نظام ارتباط متقابل دارد.
ب : دیدگاه تضاد و تحول گرا : این دیدگاه جامعه را وحدتی از اضداد می داند و آموزش و پرورش همانند حقوق،دین،فرهنگ
... یک امر روبنایی است و این اقتصاد است که زیربنا و تعیین کننده روبنا است و روبنا ها در خدمت منافع طبقه حاکم است و در هر جهت انتقال ایدئولوژی طبقه حاکم استو در هر جهت انتقال ایدئولوژی طبقه حاکم حرکت می نماید و نظم جامعه کمک و بر مشروع بودن تمامیت حاکمیت صحه می گذارد.لاجرم آموزش و پرورش نیز چون روبنا است،لذا کارکرد آن در جهت حفظ و تداوم نظم موجود توجیه کننده مشروعیت طبقه حاکم است
ج : دیدگاه اسلام تعلیم- و تربیت را عبادت می دانند و همه انسان ها را دعوت می کند به تعلیم و تعلّم و بین کسانی که دنبال فراگیری علم و دانش رفته اند و سختی آن را به جان خریده اند با آنانی که چنین نکرده اند فرق قائل است.»هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون.« - سوره زمر آیه - 9
آموزش در معنای وسیع کلمه تقریبا برابر است با جامع پذیری .هر دو واژه دربردارنده مفهوم انتقال فرهنگ است.آموزش در جامعه نوین عبارت است از انتقال منظم و سازمان یافته دانش ، مهارت و ارزشها،در واقع این نهاد یک جامعه نوین تبدیل به یک فعالیت رسمی و صنعتی شده است
- 1/3فناوری اطلاعات :
فناوری اطلاعات، عبارت است از فناوریهایی که فرد را درضبط، ذخیره سازی، پردازش،بازیابی، انتقال و دریافت اطلاعات، یاری می دهند. این اصطلاح شامل فناوریهای نوین مانند رایانه، انتقال ازطریق دورنگار، و دیگر وسائل ارتباطی میشود.فناوری اطلاعات، روش کارمارا دگرگون کرده، امور اقتصادی و اجتماعی، و حتی نحوه تفکر مارا تغییر داده است.امروزه، فناوری اطلاعات درمقایسه با وسائل ارتباط جمعی دامنه ای به مراتب وسیع تر دارد و امکاناتی را برای تغییر و پیش بینی و دورنمای تازه ای را درزمینه توسعه ارائه میکند. فناوری اطلاعات موجب پخش سریع نظرات، بهبود درآموزش، علوم، مراقبتهای بهداشتی و فرهنگ میشود.فناوری اطلاعات ماشین کار تلقی میشود و ارتباطات محصول آن است. فناوری اطلاعات و ارتباطات به یکدیگروابسته هستند. بدون فناوری اطلاعات و ارتباطات، ارتباط درسطح بین المللی و بین افراد غیرممکن خواهد بود.
امروزه با دراختیارداشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی مختلف و پیشرفته،امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش ازپیش میسرگردیده است. افراد درهرکجا که باشند میتوانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خودرا درهرزمینه ای دریافت میکنند. اما بی شک- بیشترین تاثیر پدیدآمدن فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی برمحیطهای آموزشی بوده است. کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات درآموزش سبب شده است تا محیط آموزشی به سوی مجازی شدن سوق پیدا کند.این امرسبب میشود تا ارتباطات میان افراد به منظورآموزش و گسترش دانش به گونه ای فزاینده ازطریق رایانه امکان پذیر میشود.یادگیرنده باید دریادگیری مشارکت فعال داشته باشد و درباره اطلاعاتی که به دست می آورد یا منتقل میکند بحث کند و فناوری اطلاعات و ارتباط این امکان را برای یادگیرندگان فراهم کرده که بتوانند به تبادل اطلاعات بپردازند.