بخشی از مقاله
چکیده
طبیعتسرایی در ادب فارسی، همواره داراي جایگاه ویژهاي بوده است. شاعران از گذشته تاکنون، همواره با طبیعت، الفتی تام داشته و هر یک با نگرش و دیدگاه متفاوت خود، از طبیعت و عناصر آن براي بیان مقاصد و عواطف و احساسات خویش بهره بردهاند. شعر کلاسیک عرفانی نیز به صورت گستردهاي از پدیدههاي طبیعی استفاده میکند. باباطاهر همدانی نیز از جمله شاعرانی است که بهره گیري از عناصر طبیعی در اشعارش، داراي بازتاب گسترده و متنوعی است.
آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نقش طبیعت و پارهاي از عناصر مهم آن و میزان کاربرد صور خیال و نماد گرایی بر ساخته از عناصر طبیعی در دیوان باباطاهر همدانی، شاعر طبیعت گراي سدة پنجم هجري قمري است. در میان این دسته، تشبیه پر بسامدترین صورخیال است و تشخیص و نمادپردازي، به ترتیب پس از آن قرار میگیرند.
مقدمه
طبیعت و عناصر آن، از جمله مفاهیمی است که از همان آغاز دوره شعر فارسی، در آثار هنري و ادبی مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیار، قرار گرفته و در آثار آنان جایگاه ویژه و حضوري گرم داشته است، به گونهاي که کمتر دیوان شعري را میتوان یافت که طبیعت و عناصر طبیعی در آن بازتابی نداشته باشد.
»شعر فارسی را در فاصله سه قرن نخستین، یعنی تا پایان قرن پنجم هجري باید شعر طبیعت خواند، زیرا با اینکه طبیعت همیشه از عناصر اولیه شعر در هر زمان و مکانیست و هیچ گاه شعر را از طبیعت به معنی وسیع کلمه نمیتوان تفکیک کرد، شعر فارسی در این دوره به خصوص از نظر توجه به طبیعت، سرشار ترین دوره شعر در ادب فارسی است، چرا که شعر فارسی در این دوره شعري است آفاقی و برون گرا
سهم طبیعت و پدیدههاي پر تعداد و شناخته شدهي آن همواره در روند تصویرسازي ادبی قابل توجه بوده است. »گرایش به طبیعت در سرودهي هر شاعري ولو ناخواسته نمایان میشود و این بدان سبب است که ذهن و اندیشه شاعر هیچ گاه از طبیعت جدا نیست، اندیشیدن در بارة طبیعت، در حقیقت به خود اندیشیدن است
شاعر، طبیعت را در آثار خود همواره به عنوان پایگاه عاطفه و سرشت خویش قرار داده و آن را از عناصري میداند که میتواند التیام بخش دردهاي آدمی باشد و احساسات خود را به کمک آن به گونه اي شیوا و ملموس بیان کند. باباطاهر همچون شاعران هم عصر خود، طبیعتگرایی در آثارش بسیار پررنگ و قابل توجه است. او با زبانی ساده و بی پیرایه از عناصر طبیعی در اشعارش براي بیان عواطف بهره برده به گونهاي که در اغلب دوبیتیهایش حد اقل یکی از عناصر طبیعی از جمله، بهار و گل و دشت، رنگها، حیوانات و پرندگان آمده است. این حجم بهرهگیري از عناصر طبیعی بیانگر عشق و علاقه فراوان او به طبیعت و نیز نشاندهنده کاربرد عناصر طبیعی در اشعار شاعران سده پنجم هجري میباشد.
باباطاهر و طبیعتگرایی
-1 باباطاهر همدانی، معروف به »باباطاهر عریان«؛ عارف، شاعر و دوبیتی سرا اواخر سدة چهارم و اواسط سده پنجم هجري که »زندگی او به مانند بسیاري از شوریدگان عشق و معرفت، در میان منابع تراجم و شخصیت شناسی کهن، در هالهاي از ابهام قرار گرفته و گزارش هاي معتبر و قابل توجهی دربارة او مشاهده نمیشود
به هر حال باباطاهر همدانی مشهور به »عریان«، شاعر نامدار ایرانی، در اواخر سدة چهارم هجري قمري به دنیا آمد و بنا به قول متاخرین در اواسط قرن پنجم یعنی پس از 447 هجري قمري از دنیا رفت. او در همدان زیسته و در همانجا درگذشته و دفن شده است. یکی از نکات قابل توجه در مورد جایگاه تاریخی باباطاهر در قرن پنجم که باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که به جهت کنارماندن از همه جریان هاي مدح و ستایش و زراندوزي و چاپلوسی و عرض نیاز که متاسفانه گریبانگیر درصد عمدهاي از شاعران خراسانی بود، توانسته است به چنین مضامین عالی در دوبیتیهاي خویش دست پیدا کند. این دور بودن از محیط درباري و گوشه گیري و پناه بردن به دامان طبیعت و دامنه پر گل و سنبل دشتهاي الوند کوه، بهترین فرصت را براي او از حیث پرداختن به عالیترین مضامین فراهم ساخته است.
طبیعت در هنرها به ویژه کلام که نمونه بارز آن شعر است، وسعت زیادي دارد و هنرمند هر آنچه را که میبیند و می شنود الهام بخش آثار او میگردد. البته این اثر گذاري، در زمان و مکانهاي گوناگون متفاوت است و حوادث و اتفاقات تاثیر مستقیم بر این موضوع دارد. پیشتر گفتیم که سده پنجم هجري قمري اوج استفاده و بهره گیري از عناصر طبیعی در اشعار شعرا و نویسندگان بود اما هرچه از این سده دور میشویم و به زمان معاصر نزدیک، میبینم که کاربرد و استفادة از عناصر طبیعی در آثار هنرمندان کم رنگ و در عصر معاصر اغلب جنبه نمادین پیدا میکنند.
طبیعت در زندگی ما انسانها و تمام موجودات زنده تاثیر مستقیم و نقشی بسزا ایفا میکند. خداوند در کتاب آسمانی خود همواره انسان را دعوت به تفکر و تعقل در طبیعت میکند چرا که این آیات الهی گواهی بر وجود خدا و نشان دهنده قدرت و عظمت پروردگار و علم بیکران او به شمار می آید »و هو الذي فی سماء اله و فی الارض اله و هو الحکیم العلیم« - سورة :43آیه » - 84 اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمین خداست و حکیم و داناست«
و نیز میفرماید: »فاینما توُلو ا افثم وجه االله« - سوره :3 آیه . - 115 »به هر طرف که رو کنید، آثار وجود خدا را مییابید و به هر موجود که بنگرید، شما را به سوي او ره مینماید
.« باباطاهر، شاعر و عارف وارسته نیز اشعاري دارد که بیانگر همین آیات قرآنی است و معتقد است که با تفکر و تعقل در طبیعت میتوان معشوق را دید و همچنین بر این اعتقاد دارد که خداوند در هر جایی حضور دارد و مختص به مسجد و کعبه نیست و آدمی اگر عاشق باشد معشوق را میتواند ببیند و فرقی بین گلشن و گلخن یا کعبه و بتخانه نیست و عاشق هر جا باشد همان جا خدا را مییابد.
به صحرا بنگرم صحرا ته بینم به دریا بنگرم دریا ته وینم به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وینم - دیوان، - 36
و نیز خوشا آنانکه پا از سر ندونند مثال شعله خشک و تر ندونند کنشت و کعبه و بتخانه و دیر سرائی خالی از دلبر ندونند - دیوان، - 27
و نیز گلستان جاي تواي نازنینم مو در گلخن به خاکستر نشینم چه در گلشن چه در گلخن چه صحرا
چو دیده وا کرم جز ته نوینم - دیوان ، - 41
»دوبیتیهاي بابا به سبب اشتمال بر مضامین ساده و روان و دوري از صنایع غامض و تلفظهاي فاضلانه در حافظه بیشتر ایرانیان نفوذ کرده و آنها گاهی با ساز - نی، تار - یا بدون موسیقی زمزمه میکنند و شماري از ابیات او صبغه تمثیلی یافته است«
از منظر تازه ادبیات و سبک شاعري، او در فاصله دورة سبک خراسانی و عراقی و قبل از طلوع شعر تازه و بیسابقه »قرن ششم« قرار دارد. او در این دوره به »سرودن شعرهایی پر از معانی عرفانی اما یک عرفان ساده« - زرینکوب، - 161 :1371 میپردازد.
دوبیتیهاي باباطاهر اگرچه نسبت به معاصران خود معدود است، اما همین تعداد اندك که سرشار از مضامین صوفیانه و ارزشمند است، مورد توجه شاعران بزرگ بعد از خورد قرار گرفته است. مانند ترکیبات زیبایی که براي نخستین بار در اشعار او به کار رفته و بعد ها مورد استقبال شاعران بزرگی همچون حافظ و مولانا و... قرار گرفته است.