بخشی از مقاله

چکیده

تنها راه سازمان برای کسب مزیترقابتی و حفظ آن، آموختن با سرعتی بیشتر از رقباست. سازمانهای تندآموز فرصتها را سریعتر از رقبای خود یافته و به این ترتیب مزیترقابتی یعنی توان تامین سود و دراختیارداشتن سهم بازار خود را حفظمیکنند. در سازمانهای موفق امروزی، مساله اصلی، توان یادگیری است، وقتیکه اغلب سازمانها به سازمان یادگیرنده بدلشدند، مزیت رقابتی پایدار در تندآموزی سازمانها خواهدبود. مساله اصلی پژوهش حاضر، طراحی الگوی رهبری مناسب - اثربخش - برای ایجاد سازمان تندآموز است.

برای این منظور با بررسی ادبیات موضوع، پایههای ایجاد سازمان تندآموز، شناسایی - 3 پایه - و سپس به تحقیق در مورد مولفههای رهبری که این پایهها را ایجادمیکند پرداختیم. در ادامه با اقتباس از ادبیات موضوع و نظرات خبرگان، به 16 مولفه رهبری اثربخش رسیدیم که مدل رهبری اثربخش را بهوجودآورد.

در گام بعدی براساس مدل مذکور، به ارزیابی شرکت هلدینگ میدکو بهوسیله پرسشنامه محققساخته مستخرج از مدل پرداختهشد. بههمین منظور تعداد 83 پرسشنامه بین پرسنل میدکو - روش کلشماری - توزیعشد که از این تعداد، 74 پرسشنامه تکمیل و تجزیهوتحلیل شدند. نتایج ارزیابی نشانداد در هلدینگ میدکو، 11 مولفه از 16 مولفه رهبری اثربخش، در وضعیت مناسبی هستند و در 5 مولفه نیاز به اصلاحات و بهبود وجود دارد که در بخش پیشنهادات به آنها اشاره شده است.

-1 مقدمه

دنیای کنونی با شتاب فزایندهای درحال صنعتیشدن است. این امر ضرورت نوآوری، انعطافپذیری، بهرهوری و پاسخگویی را برای بقا و موفقیت سازمانها بیشتر میکند. سازمانها در معنای وسیع کلمه، رکن اصلی اجتماع کنونیاند و مدیریت، مهمترین عامل در حیات، رشد و بالندگی و رکن اصلی سازمانهاست و بیشک این وظیفه رهبران است که با توجه به اهداف سازمانی، روند حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب را هدایتکنند، لذا سازمانها بهجای حرکتهای سنتی خود که دربرگیرنده آموزش در مقاطعی از زمان است، باید تبدیل به سازمانی شوند که همواره و با سرعتی بیشتر یادمیگیرند؛ یعنی کوشش خود را درجهت یادگیری بهعنوان یک امتیاز رقابتی بهکاربرند

در محیطی که نشانههای اصلی آن توسعه روزافزون دانش و فناوری است، حیطههای کسبوکار شکل سنتی خود را از دست داده و در اشکال نوینی ظاهرمیشوند؛ این شرایط، محیط کسبوکار را به محیطی رقابتی و پر از چالش تبدیلکرده و پارادایمهای جدیدی را طلبکردهاست. در پارادایمهای جدید کسبوکار، بزرگترین امتیاز رقابتی، توان یادگیری است. بر این اساس، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یادبگیرند

سازمانهایی که اساسشان یادگیری است، سعیدارند کارشان را بهتر انجامدهند. از دید آنها، یادگیری بهترین راه بهبود عملکرد در درازمدت است

تمامی سازمانها میآموزند ولی سازمان تندآموز، پیوسته تعریف موجودیت خود را بازبینی و در ذات خود سریعتر از رقبا عملمیکند، سرعتی که جبران آن برای رقبا ممکننیست. گرچه همه سازمانها میآموزند، ولی محور فعالیتهای تمامی آنها یادگیری نیست. محور فعالیت اکثر سازمانها، عملکرد یا تمرکز بر امور روزمره است، تا حدی که سفارش مشتریان را دریافتکرده و پس از آمادهشدن، آنرا ارسالکنند. سوال این است که آیا این رویکرد عملکردمدار اشکالی دارد؟ در پاسخ میتوان گفت: اشکالی ندارد، ولی در شرایط امروزی رویکردی کافی نیست.

سازمانهایی که اساسشان یادگیری است، سعی دارند کارشان را بهتر انجامدهند، از دید آنها، یادگیری بهترین راه بهبود عملکرد در درازمدت است. سازمانهای یادگیریمدار حاضرند بهخاطر فردای سازمان از عملکرد امروز خود صرفنظرکنند، ولی سازمانهای عملکردمدار آمادگی این فداکاری را ندارند، از اینرو وضعیت مالی آنها در کوتاهمدت مطلوب بهنظرمیرسد. با این حال عوامل مهم و متعددی وجوددارد که در درازمدت تصویر متفاوتی را پدیدمیآورند.

عملکرد امروز حاصل یادگیری دیروز است، بنابراین عملکرد فردا نیز محصول یادگیری امروز خواهدبود. سازمان یادگیریمدار در امر یادگیری سرمایهگذاری مستمر دارد. بنابراین به تحقق بهبود عملکرد مستمر خود کمک میکند. از آنجا که سازمان عملکردمدار از سرمایهگذاری مجدد در امر یادگیری دریغمیورزد، درنهایت موجبات عملکرد ضعیف خود را فراهم میآورد

در این پژوهش با شناسایی پایههای پدیدآورنده سازمان تندآموز، به تبیین نقش رهبری برای محققشدن این پایهها خواهیمپرداخت.

-2 ادبیات موضوع

؛-1 سازمان تندآموز

تنها راه کسب و حفظ دستاوردهای رقابت، اطمینان از این نکته است که سازمان شما سریعتر از رقبا میآموزد. تندآموزی یعنی سریعتر از رقیب پیبردن به این نکته که چه چیزی موثر و چه چیزی موثرتر است. کلیه سازمانها میآموزند، ولی سازمان تند آموز پیوسته تعریف موجودیت خود را بازبینی و در ذات خود سریعتر از رقبا عملمیکند؛ سرعتی که جبران آن برای رقبا ممکن نیست.

سازمانهای تندآموز، فرصتها را سریعتر از رقبای خود یافته و به این ترتیب مزیت رقابتی، توان تامین سود و دراختیار داشتن سهم بازار خود را حفظمیکنند. یک سازمان موقعشناس میتواند از آگاهی و موقعشناسی خود در تولید محصولات و ارائه خدمات برتر که بهشدت مورد تقاضای مشتریان است، بهرهگیرد. یک سازمان تندآموز، بر پیشرفت و بهبود عملکرد تاکیددارد و هر گروه کاری را بهعنوان فعالیت تجاری کوچکی ادارهمیکند. بنابراین موجبات بهبود عملکرد را فراهم میآورد

-1-1-2 ویژگیهای سازمان تندآموز شامل موارد زیر است:

الف - افزایش قابلیت راهبردی ب - تقویت توان تغییرپذیری ج - بهبود عملکرد

2؛1؛-2 الگوی سازمان تندآموز

الف - چشمانداز: سازمان تندآموز به این دیدگاه و چشمانداز نیرومند مجهز است که میتواند از طریق تندآموزی توان رقابتی لازم را کسب و حفظ کند.

ب - راهبردها: راهبردها در واقع برنامههای تحقق هدف نهایی بهشمارمیآیند. در سازمان تندآموز وجود سه راهبرد ضرورت دارد که هدایت هریک برعهده گروهی خاص است.

-    راهبردکلان که هدایت آن برعهده مدیران ارشد سازمان است.
-    راهبرد رشد و ترویج که مسئولیت هدایت آن برعهده واحد منابعانسانی سازمان است.
-    راهبرد تحول که بهوسیله رهبران و اعضای گروههای کارآفرین ادارهمیشود.

ج - مهارتها و تدابیر: برای تحقق راهبردهای سهگانه یادشده، گروههای مسئول اعمال هر راهبرد باید نوع خاصی از مهارتهای اجرایی، رهبری، عضویت در گروه و فراگیری فردی را بهدستآورند.

هنگامیکه این مهارتها احرازشد، باید در چارچوب تدابیری بهکارگرفتهشوند که برای اجرای آن راهبردها و تسریع یادگیری، طراحیشدهاند.

د - فناوری: کاربرد الگوی سازمان تندآموز، اقدامی پیچیده است. سازمان در فرآیند کسب و انتقال یادگیری، میبایستی تا حد زیادی متکی به فناوری باشد. با این حال باید بهخاطر داشت که فناوری، نه نیروی محرک یادگیری، بلکه عنصری کمکی و الحاقی است.

و - سنجش و تقویت: کاربرد الگوی سازمان تندآموز مستلزم نظارت، اندازهگیری و تقویت مستمر است. در غیر اینصورت، انگیزش، تعهد و بهبود از میان خواهدرفت. اندازهگیری و حمایت از پیشرفت فرآیند اعمال الگو، به ابزارهایی گوناگون احتیاج دارد

2؛1؛-3 ایجاد سازمان تندآموز

برای تحقق سازمان تندآموز، لازم است با بهرهگیری از رهبری انگیزشی، افراد را به پذیرش یادگیری ترغیبکرده و در محیط تحول، به چالش وادارید. سازمان برای سفر موفقیتآمیز بهسوی سازمان تندآموز - مزیت رقابتی پایدار - ، نیاز به شروعی استوار یعنی آمادگی برای یادگیری، چالش برای تحول و رهبری انگیزشی دارد

براساس مطالب فوق و مساله اصلی تحقیق مبنیبر طراحی الگوی رهبری اثربخش برای تحقق سه پایه ایجادکننده سازمان تندآموز، مدل نهایی این پژوهش بهصورت زیر ترسیممیگردد.

شکل شماره :1 مولفههای ایجاد سازمان تندآموز

2؛1؛-4 تعریف واژهها و اصطلاحات:

·    آمادگی برای یادگیری: آمادگی برای یادگیری به معنی اشتیاق برای یادگیری یا پذیرفتن یادگیری است و محصول دو عامل تلقی شخصی فرد یادگیرنده و مناسببودن فرصتی که یادگیری فراهممیکند است. اگر فردی فاقد آمادگی یادگیری باشد، دربرابر یادگیری مقاومت خواهدکرد

·    چالش برای تحول: وقتی افراد به پذیرش یادگیری تمایل نشاندادند، باید برحسب سطح اعتمادبهنفس و صلاخیت خودشان، به چالش واداشته شوند. میزان چالش میزان یادگیری را تعیینمیکند. هرچه چالش بیشتر باشد، یادگیری سرعت بیشتری خواهدیافت

·    رهبری انگیزشی: رهبرانی که توان ایجاد چالش و ابراز حمایت را در کنار هم دارند، رهبران انگیزشی هستند. رهبران انگیزشی میتوانند در موقعیتهای خاص و برحسب نیاز تکتک کارکنان، سطوح ایجاد چالش یا ابراز حمایت خود را تغییردهند

·    رهبری اثربخش: رهبری اثربخش در سازمان، عامل اصلی و اساسی در ایجاد همفکری و همدلی بوده، رهبران مؤثر کسانی هستند که بتوانند افراد متفاوت را در زیر چتر فکری خود و نظری واحد، گردآورند و این درک را ایجادکنند که اختلافات فردی، جزیی و کماهمیت بوده و روح جمعی است که واجد ارزش و اعتبار است

2؛-2 رهبری

ظهور رهبری به شروع زندگی اجتماعی انسان بازمیگردد. وقتی دو یا چند نفر تشکیل یک گروه اجتماعی را میدهند و با یکدیگر رابطه برقرارمیکنند، تأثیری که افراد این گروه روی یکدیگر میگذارند، یکسان و برابر نیست؛ بلکه بعضی از افراد نقش فعالتری بهخود گرفته و تأثیر بیشتری روی دیگران میگذارند، بهطوریکه بیش از دیگران مورد توجه قرار میگیرند و این زمینهی آغاز پیدایش رهبری در گروه است.

با تثبیت گروه و افزایش پایداری و تداوم آن، خصوصیت تأثیرگذاری توسط یک فرد یا افراد معدودی از گروه تشدید میشود و آنها بهتدریج بهعنوان رهبر یا رهبران گروه ظاهرمیگردند. تثبیت و پایداری گروه همراه با تکامل و پیچیدگی آن به افزایش هدفهای قابل حصول و ایجاد سلسله مراتب بیشتر در ساختمان گروه منجرمیگردد و احساس نیاز بهوجود رهبر یا رهبران را بیشتر مینماید

اصطلاح رهبری ابتدا بهوسیله »هنری فایول« تحت عنوان جهتدهی یا دستوردهی بهعنوان یکی از وظایف پنجگانه مدیریت مطرح شد، سپس واژه هدایت بهعنوان معادل فارسی این عبارت وارد متون مدیریتی گردید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید