بخشی از مقاله

طراحی باغ موزه موسیقی ایرانی با رویکرد معماری پایدار

 

چکیده

ایران از نظر تاریخی و معماری دارای پیشینه ای، غنی با مفاهیم والا و معنا گرا بوده و از طرفی نیاز وجود ( ساخت بنایی) فضایی به دور از شلوغی شهرهای پر ترافیک در منطقه ای با آب و هوای خوش با دسترسی مناسب جهت خلوت و آموزش موسیقی در باغ ایرانی و یا گوش دادن به موسیقی زنده که افراد می توانند لختی از زمان را در این فضای آرام و با نشاط، روح خود جلا دهند و از مشکلات روزمره تا حدودی دور شوند احساس گردیده است. که در تحقیق حاظر ابتدا مطالعاتی در مورد موسیقی و تاثیرات روانشناختی آن بر انسان و رابطه این مقوله با معماری و محیط، انسان و برسی های چند جانبه با برسی باغ ها ، موزه و برج تاریخی شبلی غنای بیشتری به خود گرفته و این اطلاعات جامع مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نهایتاً رویکرد تحقیق و طرح را مشخص و بخش طراحی آغاز گردیده است. که به طراحی مجموعه ای با موضوع اصلی موسیقی و موضوعات محوری موزه، باغ ایرانی، و بکارگیری مفاهیم تزیینات و معماری پایدار برج شبلی شکل گرفته که نکته قوت طرح قرارگیری ساختمان هایی مدرن و سنتی در کنار هم و بوم آوری، هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ متریال با استفاده از فناوری های روز و در نظر گرفتن مسائل صرفه جویی در انرژی می باشد. روش بکار رفته در تحقیق تاریخی و جمع آوری اطلاعات بصورت موردی و کتابخانه ای و... می باشد.

واژههای کلیدی: موسیقی، باغ ایرانی، موزه موسیقی، برج شبلی، معماری پایدار.


مقدمه

هنر یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است ، متمایزترین شکل فعالیت اجتماعی که به طور قطع در پیدایش و تکامل شخصیت و بهبود و پالایش روان وی از مشکلات سهم بسزایی داشته است. هنر عنصرزایشی مطلقاً شاق و طاقت فرسا و رنج آور که مولودی شادی آور الهام بخش، اقناع کننده، حیات بخش و سرشار از زیبایی برای انسان پدید می آورد . شوق انسان به هنر عمیق و ریشه دار است و از ماقبل تاریخ تاکنون نمایان و شهود آنچه از بشر اولیه می دانیم مطالعه هنر دوستی اوست، انسان محصور در اندیشه بقاء، معیشت ، هراسها ، شکستها و … از زیبایی و گویایی هنر بوجود می آمده و از طریق آن اندیشه ها و عواطفی که در ذهن داشته متجلی می ساخته است ، او با افزودن خطوط و پیچ و خم های اضافه با ابزار کار و زندگی اش علاوه بر سودمندی به زیبایی ، در جهت خط و چشم و روانش می اندیشیده و با نواهای خوش به وجد می آمده و آیین خاصی برای موسیقی داشته و با نزدیکی به هنر چه بسا که شاهکارهایی به یادگار گذاشته اند که قطعاً پیشرفت و ترقی به روشنی در اوج تقرب به هنر که شامل موسیقی و معماری، ... با بکارگیری علم و تجربه بوده که در

تحقیق و پژوهش هرچه بیشتر نقش هنر در این پیشرفت های عرفانی و حتی در زندگی روزمره و سلامت جسم و جان موثر بوده. انسان به واسطه انسان بودن، نیازمند آفرینش است؛ نیازمند کشف رموز طبیعت و دست یابی به مفاهیمی است که آفرینش او و خلقت جهان را معنی کند، گویا که در هر خلقتی از جانب وی، به خلقت خویش نزدیک تر و آگاه تر می شود؛ آگاهی به جانب همه شناخته ها و ناشناخته های هستی که در تب و تابی بسیار من درونی هر شخصی را به خود می خواند. زمانیکه قلم به دست می گیری و یافته های خویش را به صورت شعری یا نقش بندی از آب و رنگ بر پهنه سفید کاغذ می گسترانی، قبل از آنکه بدانی و بپنداری طبیعت به شوری عظیم، به همراهی تو برخاسته و دریچه های الهام خویش را در ذهن تو گشوده است و تو را به زایشی دوباره می خواند و هر بار نوتر از قبل، گستره ذهن تو را به مفاهیمی جدید می آلاید و خواهان بی آلایشی ذهن توست که همواره گذرگهی برای افکار و اندیشه های نو تری باشد. دنیایی که اکنون پذیرای ماست در رابطه ای تنگاتنگ با انبوهی از الگوهای ذهنی و مفاهیم فکری، آنهم در بعدی وسیع و قابل دسترس، مراحلی جدیدی از تاریخ انسانی را سپری می کند که در عین حساسیت و برانگیختگی خاصی که به همراه دارد، حال عملکرد یک معمار به عنوان خالق در فضایی این چنینی که در هر ثانیه آن ذهن، درگیر و پاسخگوی بسیاری از مسائل است چه می تواند باشد؟ و چه نوع ارتباطی با جهان هستی و چه رویه ای را در آفرینش میتواند پیش رو گیرد؟ [1] و در نهایت از دستاوردهای نوین این تحقیق روند طراحی و عملی شدن تحقیقات (کاربردی) در غالب مجموعه ای فرهنگی از یک سو، و ادغام موضوعی چند جانبه برگرفته از فرهنگ بومی این تحقیق را از پژوهش های در این حیطه مجزا کرده است.

شکل -1 ضرورت تحقیق

باغ ایرانی

تجلیات قداست نباتات، بسیار گوناگون و زیاد است و کثرت و گوناگونی اشکال این تجلیات به آسانی، قابل تحویل به ساختاری منسجم است. اما همه این اشکال گوناگون، بیانگر یک »حقیقت «اند و آن اینکه عالم نباتات مجلای واقعیت زنده و زندگانیای است که به هر چند گاه، تجدید میشود. تجلیات قداست نباتات، بسیار گوناگون و زیاد است و کثرت و گوناگونی اشکال این تجلیات به آسانی، قابل تحویل به ساختاری منسجم است. اما همه این اشکال گوناگون، بیانگر یک »حقیقت«اند و آن اینکه عالم نباتات مجلای واقعیت زنده و زندگانیای است که به هر چند گاه، تجدید میشود. تجلیات قداست نباتات، بسیار گوناگون و زیاد است و کثرت و گوناگونی اشکال این تجلیات به آسانی، قابل تحویل به ساختاری منسجم است. اما همه این اشکال گوناگون، بیانگر یک »حقیقت«اند و آن اینکه عالم نباتات مجلای واقعیت زنده و زندگانیای است که به هر چند گاه، تجدید میشود. مظهر سلطنت الهی در ایران تناور درختی و تاکی بود و تاک به گرد

 


درخت پیچیده. این درخت تناور معمولا مظهر سلطنت الهی در ایران تناور درختی و تاکی بود و تاک به گرد درخت پیچیده. این درخت تناور معمولا مظهر سلطنت الهی در ایران تناور درختی و تاکی بود و تاک به گرد درخت پیچیده. این درخت تناور معمولا" چنار بود که مظهر برکت بخشندگی الهی است و تاک ( خاندان سلطنت) از آن روی بدان میپیچد که سلطنت وابسته به نیروهای الهی بود.چنار بود که مظهر برکت بخشندگی الهی است و تاک ( خاندان سلطنت) از آن روی بدان میپیچد که سلطنت وابسته به نیروهای الهی بود. الیاده میگوید مکانهای مقدس کنار درختی مقدس یا چشمهای مقدس اند - همان طور که در ایران میبینم- و گردنههای مرتفع، کوهها نیز میتوانند تقدس مکانی به وجود آورند. او ضمنا" درختهای مقدس را مظهر کیهان میشمارد و قدرت حیات و کیفیت تجدید حیات سالیانه آنها را سبب چنین نماد گشتنی میداند. او جمع سنگ، درخت و آب را در تحول تمدن بشری در تغییر میبیند و گمان دارد که در طی زمان این سه عنصر به یک عنصر تبدیل میشود.[ 2 ] بیستون، در اصل بغستان، به معنی جایگاه بغان (خدایان) است. تا آنجا که از عصر مقدم بر یکتاپرستی بر میآید، در ادیان ابتدایی و بسیار

خدایی آسیای غربی تا هزاره اول و در بسیار جاها حتی تا دو سه قرنی بعد از مسیحیت، در پای هر کوه مقدس و پر آب، یا بر فراز تپههایی مقدس که به آب (شاید چشمه مقدس، رود مقدس) نزدیک باشد، باغ مقدسی همچون معبد میساختند، که در آن درختان مظهر خدایان بودند. بعضی خدایان نماد جانوری داشتند. مثلا" در سوریه شیر نماد عشتروت ( ایشتر بین النهرینی) بود. در فریجیه غرب آسیای صغیر درختهای بادام مظهر اودنیس بود. ظاهرا" سر و مظهر ایزد مهر به شمار میآمد. این باغهای مقدس بدین ترتیب، باغهای وحش الهی بودند و شکار نمی شدند.[3 ] در تزئینات تخت جمشید، درختها نقش عمده دارند، سروها و نیلوفرهای آبی مقدس، که صورتی انتزاعی یافته اند، بر دیوار پلکانهای آپادانا، نقش برکت آور و نعمت بخش این بنا را نشان میدهند و چون به آپادانا و کاخ تخت میرسیم دهها و دهها ستون که نماد باغی مقدس است، در برابرمان سر میکشید. ستونها، از پایه تا جانور سر ستون، مظهر برکت مقدس الهی است و ستونها خود نماد درختان است. باغها، صورتی انتزاعی یافت و در ادیان بعدی به صورت معابدی با ستونهای بسیار، سنگی درآمد. هخامنشیان نیز خود از آغاز گران سنت تازه معابد و قصرهای سلطنتی ستون دار بودند. قصر شوش و بنای مقدس تخت جمشید آثار بازمانده این وام گیری فرهنگی است. وجود ستون در معابد و به کاربردن وسیع آن، درختی در مساجد اسلامی و کلیسای مسیحی نیز بازمانده همین سنت کهن است. انسان به معبد، مسجد و کلیسا میرود تا معمولا" از خداوند برکت بجوید و رفع نیاز و گرفتاری کند. بر آوردن این نیاز را در اعصار باستان آن باغهای بهشت زمینی انجام میدادند.[ 4 ] باغ تمثیلی از بهشت برین، انسان و بهشت، همه ادیان الهی انسان را موجودی رانده شده از بهشت میدانند و او را به » بهشت موعود« وعده داده اند. اعتقاد به بهشت بعد از مرگ در سایر اعتقادات مذهبی نیز وجود داشته است که از آن جمله میتوان به اعتقادات مصریان باستان و هندوان اشاره کرد و از دیدگاه چینیها و ژاپنیها روح انسان پس از مرگ و طی مراحل سخت، در قالب تازهای به زمین باز میگردد و یا در بهشتی که شباهت تام با روی زمین دارد به آرامش و سعادت جاوید میرسد. در ایران قدیم معتقدات آیین »مزدیسنی« در مورد بهشت کاملا" روشن است که دارای سه »سرا«ست که از سرای سوم به بارگاه جلال اهورا و عرش باری تعالی میرسد. در انجیل آمده است: نهری از بهشت جاری شد تا باغ عدن را سیراب کند و از آنجا به چهار شعبه تقسیم شد که یکی بیرون، دومی جیحون، سومی هیدکل و چهارمی فرات نام گرفت.

در تورات از باغهای باستانی خوزستان به دفعات و بطور پراکنده در بخشهای مختلف سخن رفته است.

در قرآن نیز به همین شکل از نهرها و درختان بارور و زمین سبز و آب روان سخن گفته شده است. حال بخشی از این تمثیل ها برگرفته شده از نیاز انسان به غذا و منبع غذایی گیاهی بوده که در صورت نبود آن زندگی از روال عادی خارج می شود، با در نظر گرفتن این موضوعات گیاهان، باغ، آب، هوا،خاک و ... حتی اگر بصورت عقلی نگریسته شوند از نیازهای اولیه انسان هستند و به همین دلیل در باورها مصادیقی به اشتباه هم راه یافته. اما از نقش تعیین کننده طبیعت در زندگی انسان نمی توان غافل بود.[ 1 ]


شکل -2 اصول شکل گیری باغ ایرانی

موسیقی

 


موسیقی صنعت ترکیب اصوات و صداهاست به طوری که خوش آیند باشند و سبب لذت سامعه و انقلاب روح گردد. بنابراین تعریف پایه و اساس موسیقی، صوت است که بدون آن موسیقی به وجود نمی آید. در حقیقت، موسیقی صنعت اصواتی است که بدون آن موسیقی به وجود نمی آید. در حقیقت موسیقی صنعت اصواتی است که نوسانهایش منظم و قابل شمردن است آن هم در محدوده معین. گوش انسان، هر صدایی را دریافت میکند ولی هر صدایی موسیقی را ب ذهن متبادر نمی کند. اصوات موسیقی به طور پراکنده و بینظم در طبیعت وجود دارند که موسیقیدان آنها را به نظم در میآورد.[ 5 ]

موسیقی ایرانی در دوره ساسانی

از آنجا که پادشاهان ایرانی نژاد بودند و به بسط و توسعه تمدن ایرانی علاقه مخصوصی داشتند، در دوره آنها علوم ترقی کرد و موسیقی هم در اثر ترغیب و تشویق آنها بیش از پیش رواج و رونق گرفت. اردشیر ساسانی مردم را به طبقات مختلف تقسیم کرده بود که از آن جمله موسیقیدانها طبقه خاصی را تشکیل میدادند و در نزد وی مقام مخصوصی داشتند. ذوق ادبی بهرم گور معروف است چنانچه نوشتهاند وی 400 تن نوازنده و خواننده از هند به ایران آورد و در زمان او موسیقیدانها بر سایر مردم مقدم بودند و او آنها را نوازش بسیار میکرد. موسیقی دوره ساسانی مخصوصا" در زمان خسروپرویز بیشتر ترقی کرد و باربد موسیقیدان خاص او بوده که در کتابهای ادب و تاریخ مانند »شاهنامه« فردوسی و »خسرو شیرین« نظامی حکایتی از او نقل شده است. به طوری که نوشتهاند باربد مخترع عدهای نواها و آهنگهایی است که آنها را در حضور خسروپرویز مینواخته و مشهور است که وی 306 لحن موسیقی برای روزهای سال ساخته و هر روز یکی از آنها را که مناسب موقع بوده، مینواخته است تا خسرو از تکرار نغمات موسیقی خسته نشود. مقام نزد خسرو به آن پایه بود که هر کس حاجتی داشت مطلب خود را به وسیله او به عرضی شاه میرساند. راجع به سازهایی که در دوره ساسانی معمول بوده است به طوری که از مضمون حکایت و قصص و افسانه و اشعار و مطالبی که در این باب نوشتهاند بر میآید، غژک 1، رباب، بربط2و چنگ در آن زمان متداول بوده است. باری تجمل سلطنت ساسانیان خود دلیل دیگری ست که موسیقی در آن دوره احترام، رونق و اعتباری داشته، به خصوص که بعضی از شاهان این سلسله مانند بهرام گور و خسرو پرویز مردمی عشرت دوست و عیش طلب و خوش گذران بوده اند. دلیل دیگر بر این اهمیت موسیقی دوره ساسانی اینکه عربها بعد از فتح ایران را عینا" اختیار کردند و بین آنها که به کلی از این هنر عاری بودند نوازندگان و خوانندگان پیدا شدند و موسیقیهای ایرانی در دوره خلفا قدر و اعتباری به سزا یافتند و زیب مجلس آنها شدند.[ 1 ]

موسیقی و معماری

فیثاغورس و افلاطون از جمله اولین کسانی بودند که تئوریهایی را درباره زیبایی به شکل قاعده در آوردند. ضمن این که دلمشغوری اصلی آنها مفاهیم مرتبط با آفرینش جهان خلقت بوده است. و اولین کسانی بودند که برای اثبات ارتباط درونی ریاضیات، هندسه موسیقی و در نهایت معماری فرضیههایی را بنا نهاده و آن را پرورش داده اند. موسیقی برای نظریه پردازان معماری در دوره رنسانس مرجعی قابل استفاده و سودمند بوده است. اغلب برای ساختن مفاهیم معماری به موسیقی استناد میکردند. آلبرتی برای تجسم بخشیدن به ایدههای خود در مورد دست یافتن به زیبایی از طریق تنوع، از الگوی موسیقی استفاده شایان کرده است. معماری باید اجزای مختلف را به شیوهای موزون و در قالب با یکدیگر درهم آمیزد و مقصد سازد. درست همانگونه که در موسیقی اتفاق میافتد زمانی که صدای باس و صدای تریبل را جواب میدهد و صدای تنور با هر دو هماهنگ است، سپس از میان تنوع صداها وحدتی هماهنگ و شگفت آور از تناسبات به وجود میآید که احساس ما را سرمست و محصور خود میکند. با این حال امروزه توجه به اهمیت ارتباطات بین موسیقی و معماری به حداقل خود رسیده است، [ 1 ]


-1 این ساز را آقای روح االله خالقی در بعضی از شهرهای بلوچستان به خصوص در داورپناه و ایرانشهر دیده است ولی اهالی آن را »غیچک« مینامند.

-2 بربط یا بربت از آلات قدیم موسیقی ایرانی است و عربها آن را از ایرانیها اقتباس کرده اند. سازی است که در بغل گرفته و مینواختهاند و بعدها تبدیل به »عود« شده است.

 


رابطه معماری و موسیقی

آنچه موسیقی را از دیگر هنرها، متمایز کرده، بیان صری و بیواسطه موسیقی است که انتقال پیامها و آرمانهای ذهنی را به مخاطب، سهلتر میکند. در معماری، پیام ذهنی هنرمند در قالب و واسطهای با نام »ساختمان« به بیننده منتقل میشود و شاید نکته مذکور، تنها تفاوت اساسی میان این دو مقوله است. به طور کلی، معماری فضایی است سه بعدی که مادر آن زندگی میکنیم. برآمدگیها و فرو رفتگیهای احجام حوزه هنری بصری، در اوج و ارتفاع یا زیر و بم موسیقی، ابعاد خود را پیدا میکنند. »گلیساندو« یا تکنیک مالش دادن صدا در معماری به پیوست ارام سطحی به سطح دیگر گفته میشود. مبحث »موزیکالیته« یا الت و ارتعاشی که نوازنده به پارهای از اصوات میبخشد، در معماری به وسیله رنگ و ایجاد سایه روشن، القاء شده است.هارمونی یا علم هماهنگی اصوات در معماری، تناسب و رابطههایی است که در درون و یا اطراف بنا دیده میشود. خط مجموعهای است از نقطههای بیشمار که به سوی مقصدی رسم شده اند. خطها در معماری و سیر نتها بر خطوط حامل در موسیقی، مانند یکدیگر عمل میکنند. عمود، اوج و سرفرازی است و خطوط افقی، آرام بخش هستند. خطوط مورت، محرک و منحنی، نرم و مطبوع قلمداد شده است. ارتباط اجزای سازنده بنا با محدوده ذهنی بیننده را در هنر معماری » نسبت طلایی« (قرینه سازی) مینامند. البته موسیقیدانان نیز از قرینه سازی استفاده میکنند. احجام اطراف ما از کوهها و جنگلها تا بافت روستایی و شهری، با موسیقی محیط خود در پیوندی عمیق، پیش میروند و موسیقی همیشه چون متنی آهنگین، پیچیدگیها یا سادگی محیط را سر داده است. نیلبک چوپان در دامنههای کوهستان، بیشباهت به پیرامونش نیست و موسیقیهایی از قبیل : الکترونیک، پاپ یا جاز سیاهپوستان آمریکا، از فضای تو در توی خیابانها و آسمان خراشهای بیشمارش، فاصله نمی گیرد. با این حال، معماری امروزی با حضور پولاد به امکانات کاملا" تازهای دست یافته است.

تأثیر مستقیم موسیقی در معماری

موسیقیدانان متعددی از طریق معماری به موسیقی دست یافتند. مثل پل ساعیون. گرایش عکس این معنی معمار شدن موسیقی دانها ریاضی علاقمند شدن آنها به حوزه معماری بسیار نادر است.

موزه

نام آشنایی است که در کمتر کشوری چه کوچک و چه بزرگ یافت نشود و یکی از نهادهای مهم فرهنگی هر کشور است که نقش بسزایی را در رشد و تعالی فرهنگ آن جامعه ایفا می کند. یکی از نظرگیرترین مکانهایی که در بدو ورود به کشورهای پیشرفته و صنعتی ( غرب یا شرق دنیا ) توجه هر بینند ه ای را به خود جلب می کند ، وجود موزه های عظیم و متنوعی است که اشیا و ادوات هنری، تاریخی و با ارزش را در آنها نگهد اری می کنند و هر کد ام هم در حد خود بسیار دید نی و جذاب است . این واقعیت زمانی و جود دارد که مواریث با ارزش و غیر قابل تجدید به انواع بهانه ها در حال انهد ام و اضمحلال است و در این دوران پرشتاب است که بدون هیچ شکی ارزش قوق العاده می یابند. جمله معروفی هم حاکی از این است که: ورود شیئ به موزه حکایت کننده مرگ تدریجی آن است. متاسفانه وجود موزه ها در عین حال خبر از این واقعیت تلخ هم می دهد که آ نچه در درون موزه ها با دقت فراوان نگهد اری می شود از جامعه و تمام اجزایش منفک و جدا شده است. و منزوی در گوشه ای زیبا برای جامعه به نمایش گذاشته شده است، که همین موضوع نشانه مرگ آن است. ساخت موزه دز ایران بدین شرح است که در سال 1299 دولت تقبل نمود در تهران یک موزه آثار عتیقه و یک کتابخانه ملی بسازد و ریاست و مدیریت آن را تا سه نوبت به فرانسویان واگذار نمایند و در اجرای این طرح »آندره گدار« معمار و مهندس فرانسوی با عنوان مدیریت موزه و کتابخانه ملی مشغول به کار گردید. مرتضی خان ممتاز الملک که در حقیقت می توان از او به عنوان موسس اولین موزه ملی در ایران یاد کرد و می توانست موزه ملی ایران را با 270 قلم شیء عتیقه در یکی از اطاق های بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف که در قسمت شمال بنای مدرسه دارالفنون قرار داشت، تاسیس کند پس از خریداری و اهداء کاخ مسعودیه در سال 1304 ه.ش این موزه، به تالار آیینه آن کاخ منتقل شد و در سال 1315 ه.ش پس از اتمام ساختمان کنونی موزه در ایران باستان به این محل انتقال یافت. گذشته از این موارد موزه ساختمانی می باشد با کاربری مدرن و امروزی که به طرح جذابیتی خاص می دهد.

معماری ایران


بدون تردید هنر و معماری یکی از بارزترین مظاهر تمدن هر قوم و ملت و بهترین بازگو کننده نحوه برخورد آن ملت با مسائل مربوط به حیات و بینش وی از جهان خلقت است. [6] (مجله هنر و مردم، ص ( 2 معماری ایران که حاصل قرنها تطور و ثمره اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دستاورد های دیگر ملل است، شناسنامه معتبر مردم این سرزمین از دورترین ازمنه تاریخ می باشد. [6] (هنر ومردم، ص (55 از خصوصیات معماری ایران عظمت آن بواسطه شرایط اقلیمی و ناهمواریها جهت سازگاریست، و شاهان و حکمرانان همواره به دنبال ساختن بناهیی عظیم و سربه فلک کشیده بوده اند و معماران چیره دست پدید آورندگان این بناها، چراکه شاهان می خواستند ماندگاری آثارشان در پی زنده ماندن نامشان در تاریخ باشد. به علاوه ساختن ابنیه مذهبی و عمومی جزو وظایف همه ی فرمانروایان بوده که سعی نموده اند علاوه بر ساختن بناهای عام المنفعه و دینی در حیات خود بنای یادبود و مقبره ای هم از خود بر جای بگذارند. و معماری به گونه ای فاصله میان جهان بالا و پایین را پل می زده و جهان مادی و معنوی را بواسطه بناهای سربه فلک کشیده و عظیم به هم مربوط می ساخته. و می بینیم ایرانیان به تقلید از کوه زیگورات می ساخته تا از بالای آن در مقابل طبیعت عبادت و کرنش کنند، به تقلید از درختان منار می ساختند و آنرا عامل نزدیک شدن به خالق می دانسته، بنابرین بی دلیل نیست که مناره و آتشکده یا مسجدی را که محراب آن در زیر قبه گنبد قرار می گرفت محل پرستش و دعا و راز و نیاز خود قرار می دادند. شکل برخی فرهنگهای ایران از کوه سرچشمه می گیرد و در زیگورات ها که جایگاه ارتباط بین زمین و آسمان بود در معابد آشوری وآتشکده های هخامنشی و ساسانی به صورت قبه هایی که در جلو معابد برپا می گردیده نشان داده شده است. که در اسلام بصورت محراب و سردرهای بزرگ مساجد و مقابر که در واقع آستانه و درگاه ورود به علم ربانی از جهان پر آشوب خارج بود درآمد. به همین دلیل آستانه ها و ایوان های ورودی و خروجی محل های مقدس را بسیار با عظمت می ساختند. [7] (سهم ایران در تمدن جهان، ص (83-77

مفاهیم تزیینات برج شبلی
در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال نسبی رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند، هنر آجرتراشی و تزئین بناها با آجرهای تراشیده شده از قرن پنجم هجری در ایران معمول و تا اواخر قرن ششم ادامه یافت و کاملتر گردید. در اواخر عهد سلجوقی ترئینات گچبری و رنگ اهمیت زیادی یافته و کاشی لعابدار فیروزهای در تزئین معماری بکار گرفته شد. می توان دوره سلجوقی را دوره توازن و تعادل معماری ایرانی نامید، چراکه از تجارب پیشین بهره میگرفت و الگوهای تازهای برای آینده ایجاد میکردند، از مهمترین ویژگیهای این دوران در معماری استفاده از آجر در بنا و تزیینات آجری با جایگیری ظریف و شکلگیری هندسی نقوش برطبق سبکی دقیق که ویژگیهای تزئینی بنا را جلوهگر میساخت، این امر با توانایی و قدرت تکنیکی خلاقانه اجرا گردیده شکوفایی هنرها در این دوره همچنین تاثیر پذیر از آرامش و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان است که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددی به وجود آورند. همچنین وجود وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک در دستگاه حکومتی سلجوقیان باعث رونق صنایع و فنون شد، با تحقیق و پژوهش در تاریخ هنر معماری اسلامی ایران توجه به ارزش های تصویری و اهمیت تزیینات و نقوش در ساخت بنا ها و غنای بصری بواسطه باورهای دینی عمیقی به کار گرفته شده. در معماری قبل از اسلام توجه خاص به ایجاد نقوش و زینت گرایی بارز است و اسلام با مفاهیم و باورهای خاص خود و مفاهیم هنر ناب ایرانی را جذب کرده، و ایجاد زبان بصری اصیل و ناب از حقایق وتفکرات عرفانی متعالی و وحدت گرا را با زبان نقوش بیان نموده و بسیاری از باورها، اصول معماری و هنر اسلامی به جهان ماورای جهان مادی و امور نامحسوس دلالت داشته و امر نامحسوس در عالم عین با جنبه نمادین تجلی یافته است. به نقل از کتاب حکمت خانم رهنورد ، جهان را یک واحد در نظر می گیرد؛ واحدی در اوج کثرت و تنوع و زیبایی که نگین این کار، کار هنری انسان یعنی کامل ترین موجود خلقت می باشد. و هنر اسلامی را وارث تمام تجربیات بشر تا آن زمان می داند که با اندیشه توحیدی جمع می شود .هنر اسلامی با مدد جستن از رمزگرایی خاصی که در بطن اعتقادات این دین نهفته است توانسته اشکال و فرمها را به قلمرو عرفانی وارد کند. این هنر با وجود آنکه به مدت 13 قرن با فرهنگهای مختلف عجین بوده، توانسته ماهیت ناب و خالص خود را حفظ کند و این تکنیک ها و فنون معماری ایران است که در غالب باورهای اسلامی همسو شده و معماری خاص و زیبا را نمایان می سازد. از جمله این بناها که اهمیت خاصی دارند آرامگاه های برجی می باشند که در نوع و سبک معماری خود خاص و قابل تامل هستند، و پایه ها و اساس هنر ایرانی گذشته تا آل زیار و آل بویه که از دیلمان که هم اکنون گیلان و گنبد قابوس نام گرفته و و از اولین کسانی بودندکه اسلام آوردند و ورود اسلام مربوط به قرون پیش از قرن چهارم است و مربوط به اوایل خلافت عباسیان است و شکل گیری باورهای اسلامی در بناها آغاز گردیده.(تاریخ آل بویه ، فقیهی) و در مراحل پژوهش با هدف پاسخ به سوالاتی چون نقش آجرکاری در معماری مقابر و تبیین مفاهیم تزیینات به کار رفته در برج دماوند جهت شناخت بیشتر بناها و درک ارزشهای به کار رفته و الگو برداری در جهت ساخت بناهایی اجین با هنجارها و فرهنگ ایران که همواره برای ماندگاری و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید