بخشی از مقاله
پدیدارشناسی حواس پنجگانه انسان در باغ ایرانی (بررسی موردی: باغ ارم شیراز)
چکیده
همواره باغ ایرانی، به عنوان یکی از فضاها و عناصر شناختهشده و والامرتبه معماری ایران در سطح جهان مورد توجه بوده است. باغ ایرانی، پدیدهای فرهنگی، تاریخی و کالبدی در سرزمین ایران است که در آن، گیاه، آب و ابنیه در نظامهای معماری مشخصی با هم تلفیق میشوند و محیطی مطلوب، ایمن و آسوده را برای انسان به وجود میآورند. در این پژوهش با بررسی پدیدارشناسانهادراکات حسیِ پدیدآمده از طریق حواس پنجگانه انسان، به تأثیرات آن بر روی نحوه حضور و تعامل انسان با فضا پرداخته میشود. بدین ترتیب، پس از بیان مبانی نظری و ادبیات موضوع، باغ ارم شیراز به مثابه نمونهای که در آن کلیه حواس انسان، از جمله حس بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و بساوایی (لامسه) برانگیخته میشود، مورد تحلیل و ارزیابی از رویکرد پدیدارشناسی قرار گرفته و در نهایت، جمعبندی و نتیجهگیری از مباحثِ مطرح شده، به عمل آمده است. نتایج حاصل از مبانی نظری مطرح شده و هم چنین تحلیل نمونه موردی باغ ارم شیراز نشان میدهد که در باغ ایرانی، برانگیختن ادراکات حسی ناشی از حواس پنجگانه انسان و تلفیق و درهمآمیزی آنها، سبب ایجاد فضایی متمایز و منحصر به فرد گشته است که شور و نشاطی وصفناپذیر را در بهرهبرداران از فضا به ارمغان میآورد. به جرأت میتوان گفت که همین تمرکز حواس در باغ ایرانی است که جاودانگی و ماندگاری آن را در طی قرون و اعصار فراهم آورده است. این پژوهش از آن جهت اهمیت مییابد که با بازشناسی دقیق و همهجانبه این خصوصیات و ویژگیها، میتوان به بازآفرینی باغ ایرانی جهت پدیدآوردن باغها، بوستانها، پارکها و ... در راستای خلق فضاهای سبز سرزنده و پرنشاط پرداخت.
واژههای کلیدی: پدیدارشناسی، پدیدارشناسی حواس، پدیدارشناسی معماری منظر، ادراکات حسی، باغ ایرانی، باغ ارم شیراز.
-1 مقدمه
ادراک حسی1 از منظرهای گوناگون قابل بحث و بررسی است. انسان، قوای ادراکی و به تعبیر دیگر، راهها و ابزارهای معرفتبخش بسیاری دارد که مهمترین آنها، عبارتند از: -1 حواس؛ -2 عقل؛ -3 قلب. در این میان، حواس خود بر دو دستهاند: -1 حواس ظاهری؛ هم چون چشایی، بینایی، شنوایی، بویایی و بساوایی (لامسه). -2 حواس باطنی؛ همچون حس مشترک، خیال، متخیله (متفکره یا متصوره)، حافظه و واهمه.
در این پژوهش، ادراکات به دست آمده از طریق حواس ظاهری، موضوع تحلیل و بررسی است. ادراک و معرفتی که از راه حواس ظاهری یعنی حواس پنجگانه انسان حاصل میشود، »ادراک حسی« نام دارد . ادراک حسی، طیف گستردهای از حواس را در برمیگیرد. در روانشناسی و شاخهها و گرایشهای وابسته به آن، با شیوهای تجربی به پژوهش دربارهی حواس ظاهری پرداخته میشود و مباحثی درباره ی ماهیت ادراک حسی، چگونگی تحقق آن و تمایز آن با احساس به عمل میآید. از دیگر سوی، در رویکرد پدیدارشناسانه به بررسی کیفی و از نزدیک سرشت ادراکات حسی، آن هنگام که به تجربه انسان درمیآیند، پرداخته میشود.
پژوهشگران در این پژوهش تلاش نمودهاندتا به بررسی پدیدارشناسانه ادراکات حسیِ پدیدآمده از طریق حواس پنجگانه در باغ ایرانی و تأثیرات آن بر روی فعالیتهای انسان بپردازند. به این منظور، پس از بیان مبانی نظری و ادبیات موضوع، به تحلیل نمونه موردی باغ ارم شیراز اقدام شده و سپس جمعبندی و نتیجهگیری از مباحثِ مطرح شده، به عمل آمده است.
-2 روش تحقیق و گردآوری دادهها
پژوهش حاضر، تلفیقی از دو نوع پژوهش نظری و موردی است. این پژوهش در گروه مطالعات کیفی عرصه هنر جای دارد و به صورت تحلیلی- مقایسهای بر مطالعات کتابخانهای و استفاده از شبکه جهانی اطلاعرسانی استوار گردیده است .[1] همچنین پژوهشگران در نهایت جهت تبیین هرچه بیشترِ موضوع موردبحث، به تحلیل و ارزیابی و بررسی پدیدارشناسانه نمونه موردی، نمونه پرداخته و به نتیجهگیری از مباحث مطرح شده، مبادرت میورزند.
پدیدارشناسی،2 از جمله طرحهای تحقیق کیفی متداول است .[2] به عقیده برخی از صاحبنظران [3]، تحقیق »کیفی« با استفاده از چندین شیوه متکی بر رویکردهای تفسیری و طبیعتگرایانه انجام میپذیرد. به عبارت دیگر، پژوهشگرانی که روش تحقیق کیفی را بهکار میبرند، پدیدههای موردمطالعه را در شرایط طبیعیشان بررسی کرده و میکوشند تا به معنایی که افراد ذیربط به این پدیده نسبت میدهند، پی ببرند. به طور کلی، تحقیق کیفی، فرایند جستوجوی منظم به منظور پیبردن به یک موقعیت نامعین اجتماعی یا انسانی است . [2] و به طور خلاصه میتوان گفت که اگر پژوهشگر بخواهد ساختار و معنای ضمنی هر پدیده (از جمله احساسات، اندیشه یا شیء) را با توجه به معنایی که افراد در زندگی خود تجربه کردهاند آشکار نماید، از طرح تحقیق پدیدارشناسی استفاده میکند .[2]
-3 ادراک حسی و حواس پنجگانه
ادراک، فرایند سازماندهی و تفسیر اطلاعات حاصله از حواس پنجگانه و در نهایت معنابخشی به آن ها است. در جریان ادراک، جداکردن فرد از محیط غیرممکن است و فرایند ادراکی، جریانی دائمی از مجموع تعامل های میان فرد و محیط است » .[4]ادراک حسی« که مرحلهای فراتر از احساس است، فرایندی ذهنی است که در آن به تفسیر احساسها پرداخته میشود و بدینسان، احساسها درک میگردند. به تعبیر دیگر، ادراک حسی فرایندی ذهنی یا روانی است که طی آن، تجربههای حسی معنادار میشوند و انسان از راه آن، اشیا و روابط آنها را درک میکند. از این رو، این مرحله امری معرفتبخش و شناختی است .[5]
ادراک، فرایندی است که در مرکز هرگونه رفتار محیطی قرار دارد، زیرا منبع تمام اطلاعات محیطی است. محیطها، تمام حسها را تحریک میکنند و فرد با اطلاعاتی بیش از توان پردازشش روبهرو میشود. بنابراین ادراک، چیزی مثل احساس کردن نیست، بلکه در عوض نتیجهی پردازش صورت گرفته توسط فرد است .[6] ایتلسون [7]، در تفسیر این پدیده بیان نمود که در واقع خودِفرد، بخشی از نظام ادراکی است. معرفت و شناختی که از راه حواس ظاهری حاصل میشود، »ادراک حسی« نامیده
میشود. ادراک حسی دقیقاً نوعی معرفت دربارهی جهان خارج است.
انسان از طریق حواس با امر بیرونی مواجه میشود. بنابراین، در این نوع شناخت آنچه ادراک میشود حسی است و صورت دارد. انسان شیء را میبیند یا لمس می کند یا میبوید یا میشنود یا میچشد و از این طریق، صورتی از آن شیء در ذهن او نقش میبندد که مبتنی بر اطلاعات دریافتی از حواس پنچگانه است .[8]
-4 رویکرد پدیدارشناسی به ادراکات حسی
حواس دیداری، بساوایی، بویایی و شنیداری اجزای اندامهای غریزیِ درک و دریافت معماری هستند. یکی از وجوه میانرشتهای در معماری، اتکای نظریه معماری به شیوه فلسفی تحقیق و پژوهش موسوم به »پدیدارشناسی« است. پدیدارشناسی هوسرل،3 که مبتنی بر پژوهش نظاممند آگاهی و ادارک حسی است، اساس کار فیلسوفانِ پدیدارشناس قرار گرفت. با امکان دسترسی به ترجمه آثار مارتین هایدگر4 و گاستون باشلار5 از دهه 1950، نظریهپردازان بهویژه بهخاطر نقصان علم در مخاطب قراردادن احساسات لمسناپذیر انسان، به ادراک عقلی خردگرا و محدودِ علمی راضی نشدند و بررسی پدیدارشناسانه معماری کمابیش جایگزین فرمالیسم گردید .[9]
پدیدارشناسی، برای شناساکردن پدیدهای میکوشد که مستقیماً برگرفته از آگاهی6 است . بنابراین، پدیدارشناسی به معنای ارزیابی پدیدهای از آگاهی، در وجه آگاهانه خاص آن است. که مطابق با مفهوم هوسرلی، به معنای »نگاهی ناب به« پدیده یا »مشاهده ماهیت آن7« میباشد. پدیدارشناسی، رویکردی کاملاً نظری به پژوهش است، به مثابه معنای اصلی واژه یونانی »تئوری« که »نگریستن« معنی میدهد .[10]
طبق گفته برنتانو،8 پدیدههای فیزیکی ادراک بیرونی ما را درگیر میکنند، درحالیکه پدیدههای ذهنی، ادراک درونی ما را تحتتأثیر قرار میدهند. در این میان، چالش ارزیابی معماری، چگونگی تحریک هر دو ادراک درونی و بیرونی است . [11] ایدههای هنری، استعارههایی تجسدیافته از جهان و انحنای خاص از بودن در جهان هستند. معماری، بیانی هنری است که از حوزه سودمندی، تکنیکی و منطقیاش فراتر میرود و به بیانی استعاری از جهان زیسته و وضعیت انسان در آن تبدیل میشود .[12]
تأثیر اثر معماری بر مخاطب، از انگارههایی کم و بیش مشترک و احساساتی بنیادین نسبت به بنا سرچشمه میگیرد. احساسی بنیادین همانند آنچه که »پدیدارشناسی« تحلیل میکند؛ که در سال های اخیر به شیوهای همگانی جهت ارزیابی معماری بدل گشته است . [13] به عقیده باشلار، »روشهای علمی معمول، قادر به ادراک گوهر فراذهنی انگاره نیستند. تنها پدیدارشناسی است که با عطف توجه به شکلگیری انگاره در آگاهی فرد، میتواند ما را به اعاده ذهنیت انگارهها، توانایی و فراذهنیبودنشان یاری رساند.[14] «
-5 باغ ایرانی
باغ ایرانی، پدیدهای فرهنگی، تاریخی و کالبدی در سرزمین ایران است و معمولاً به صورت محدودهای محصور که در آن، گیاه، آب و ابنیه در نظم معماری مشخصی با هم تلفیق میشوند و محیطی مطلوب، ایمن و آسوده برای انسان به وجود میآورد، ساخته میشود .[15] در دائرهالمعارف اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی -اسلامی) در توضیح واژه باغ آمده است: »محوطهای غالباً محصور، ساخته انسان با بهرهگیری از گل و گیاه و درخت و آب و بناهای ویژه که بر قواعد هندسی و باورها مبتنی است.[16] «
-6 حواس پنجگانه در باغ ایرانی
هنگام حضور انسان در باغ ایرانی، تمامی حواس پنجگانه انسان، در ادراک محیط به کار گرفته میشود. این موضوع نه تنها اتفاقی و یا برخاسته از ویژگیهای طبیعت نیست، بلکه در باغ ایرانی، عناصر طبیعی و مصنوع به طرز ویژهای متناسب با حواس پنجگانه انسان طراحی و مستقر شدهاند. باید توضیح داد که در طبیعت بکر و دست نخورده نیز حواس پنجگانه انسان به کار گرفته میشود، اما در باغ ایرانی، بر اساس »خواست انسان« حواس بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی تحتتأثیر قرار گرفته و درگیر میشود.
حواس پنجگانه به صورت هدفمند و با به کارگیری تکنیکهای مشخص به طور متمایز و تشدیدیافتهای (نسبت به طبیعت بکر) به کار گرفته میشود. در واقع حواس پنجگانه انسان در باغ ایرانی، »پیکرهمند« است و نظام معماری باغ ایرانی، انتظامدادن و پیکرهمند کردن همه پنج حس انسان در باغ را بر عهده دارد .[15]
تصویر .1 نظام تمرکز حواس به عنوان یکی از نظامهای معماری باغ ایرانی (مأخذ: ([15]
ما در عالم ناسوت، پدیده ها را با حواس خود (بویایی، شنوایی، بینایی، چشایی و لامسه) تجربه میکنیم. در این راستا، دیدن باغ ایرانی، تجربهزیباییِ صرف نیست؛ بلکه »اغنای حس زیبایی« است. باغ ایرانی، حس بینایی و حواس دیگر را اغنا میکند. در باغ ایرانی برای اغنای حس بینایی از رنگ گیاهان مختلفی چون یاس زرد، بید شاخه سرخ و بیدمشک استفاده میشود تا با وجود آنها در فصول مختلف چون خزان و زمستان، باغ ایرانی رنگ خود را حفظ کند. رنگ ها در فصول مختلف، متفاوتند و مدام عوض میشوند. تقدم و تأخر گل و برگ در باغ ایرانی به خوبی رعایت شده و منظر پویای آن، چشمنواز است.
حس بویایی را با کاشت گل محمدی در گلستانها، درخت نارنج در نارنجستانها و کاشت درختان سیب و پیش قراولاتی مانند نرگس و سنبل غنا میبخشد و اساساً بوی خوش در جامعه ایرانی، حامل معناست. از سوی دیگر، حس شنوایی را از طریق غوغای خوش پرندگان که ارمغان طرح کاشت خاص باغ ایرانی است، اغنا میکند.
تصویر .2 نظام درختان و آب، و تنوع رنگها در باغ شازده ماهان، کرمان (مأخذ: آرشیو شخصی فرزاد گواری)
کاشت درختانی که شاخههای باز دارند، همچون صنوبر و توت، برای دعوت بلبلان و کاشت درختان متراکم همچون نارون برای گنجشکها. باغ ایرانی، هیچگاه فوارههای بلند دوران باروک را نداشته، در عوض در فوارههای آن، آب حرکت آرامی دارد و صدای خروشان در آن جایی ندارد. در فوارهها، سینهکبکیها، آبشارها، صدای آب، آرام و دلنشین است و ترنم صدا، آرامش محیط را دوچندان میسازد.
باید گفت که باغ ایرانی، مظهر هنری کامل است و احساسی را به اجبار القاء نمیکند. باغ ایرانی، »باغ احساس و ادراک« است. ادراکی بیواسطه که حس میشود و احساسی که اثر انطباق روح انسان با طبیعت در سازمانی که هنرمند باغساز ایرانی آفریده، به دست میآید .[17]
در اصل، کلیت باغ ایرانی، نحوه حضور و جلوههای آب که خود از اصلیترین عناصر طبیعی است، بدون ظاهر آراسته سروهای قدکشیده و به نظم درآمده باغ و لبههای معین و هندسه روان جویهای آب، آبنماها و فوارههای آن و یا گل های معطر و رنگین میانکرت، توأم با صدای پرندگانِ جای گرفته در چنارهای عاشق آب، معنا و شرایط لازم برای درک کلی باغ و رویداد »حس مشترک« را فراهم نخواهد شد .[18]
بنابراین نظام تمرکز باغ ایرانی که منتج از نظام های کالبدی باغ ایرانی و ویژگیهای طراحاندازی باغ ایرانی است، تأثیری چندجانبه بر انسان دارد و بر فرایند ادراک انسان از محیط بسیار موثر است. به طور خلاصه این تأثیرات به شرح زیر است:
-1 پیوند میان نظامهای کالبدی و معنایی باغ -2 تأثیر بر کیفیت دعوتکنندگی باغ به کسب آرامش
-3 تأثیر بر کیفیت دعوتکنندگی محیط به تأمل و دریافت معانی باغ -4 تأثیر بر کیفیت تأمین خلوت مطلوب در باغ و دعوت به خود ارزیابیِ فردی -5تأثیر بر ایجاد اسبابِ خودشکوفایی فردی و جمعی -6 تأثیر بر بهداشت روان انسان
.[19]
-7 تأثیر آب بر درهمآمیزی حواس پنجگانه
سرعت و خوانایی بصری نسبت به سایر حواس، موجب میشود که جنبه بصری و شکلی آب در اولویت باشد، همچنان که آبِساکن با پدیده ی انعکاس، نوعی توازن و آرامش را ایجاد میکند، نوسان آرام و موجگونه سطوح آبی و حرکت ریتمیک و
پرقدرت آب در سطوح عموی و افقی، تأثیر بصری و هیپنوتیک9 خود را برای تماشا و تأمل بر بیننده خواهد گذاشت .[20] همچنان که در طراحی باغهای تاریخی، از جمله باغهای ایرانی از این خصوصیتِ آب در جهت کانالیزهکردن نگاه، تمرکز و
تأکید بر موضوع یا محوری خاص بهره گرفته شده است. البته این نوع برخورد با آب، در نظر طراح و ادراک مخاطب، تنها به احساس بصری ختم نمیشود، بلکه از نظر صوتی، دمایی (لامسه) و حتی بویایی نیز بر فضای اطرافش اثربخش است.
به همین دلیل، فضاهای کنار آب با ایجاد اختلاف دما، رطوبت و تازگی، بسته به نوع شکلشان، عموماً به فضاهای بالقوهای جهت تأمل، مکث، توقف، تجمع و حتی سرگرمیهای جمعی تبدیل میشود. حس تماس بیواسطه با آب و قدم زدن در کنار آن، حسی آشنا برای اکثر مردم به شمار میرود؛ چنانکه میتواند کیفیتهای ادراکی متفاوتی چون حس رطوبت و برودت بر روی صورت و بدنِ در حال گذر از کنار آب تا تماس مستقیم با بافت و حرکت آن را پوشش دهد .[21]
تلفیق و درهمآمیزی10 حواس بصری و لامسه از طریق آب در باغ ایرانی، یکی دیگر از راههای تأثیرگذاری بر ادراکات حسی مخاطب است: »در باغ فین کاشان، حرکت آب در جویی که رنگآمیزی شده و به آب مجال نمیدهد تا به برِ جوی دیگری با همین حجم آب و شیب به سنجش برده شود، به کمک فوارههایش، آب را سرمست و شاد جلوه میدهد؛ رنگ سنگ، در آبی که به این شیوه آمایش شده، فرو مینشیند تا آنجا که بیننده را با سخنی نو روبهرو میکند.[22] «
تصویر .3 فواره آب در باغ فین کاشان (مأخذ: آرشیو شخصی نگارندگان)
-8 باغ ارم شیراز
باغ ارم، یک باغ ایرانی و تاریخی در شهر شیراز است و شامل چند بنای تاریخی و باغ گیاهشناسی میشود. این باغ در قسمت شمال غربی شیراز در دامنه کوه آسیاب سهتایی در جانب شمالی رودخانه خشک واقع شده است و مسافت آن با کوههای شمالی شیراز (باباکوهی) زیاد نیست.
باغ ارم شیراز، به طور مسلم از دوره سلجوقیان وجود داشته است. از عصر صفوی به بعد، باغ های ایران و خاصه شیراز، پیوسته رو به توسعه و آبادی بوده است، از جمله باغ ارم که در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و همچون سایر ابنیه و باغهای شیراز مرمت یافته است. میرزا حسنعلی خان حاج نصیرالملک، بانی کوشک فعلی باغ ارم بوده و فرصتالدوله درباره آن گفته است:
»بستانی است بیمثال و گلشنی بهشت تمثال، فضای جانفزایش طربآمیز، هوای دلگشایش نشاط انگیز، سروهایش سر به افلاک کشیده، انحنای ریاحیناش از خاک دمیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطهدو ستونِقوی برپاست
و اُرسیها، گوشوارهها، اتاقها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدد از هر جانب آن روان است« .[23]