بخشی از مقاله

چکیده :

هدف از این مطالعه، طراحی مدلی مفهومی - نظری - برای سیاستگذاری آموزشی بوده است. برای طراحی مدل از روش اسنادی بهره گرفته شد. ادبیات موضوع با محور قرار دادن کلمات کلیدی سیاستگذاری، نظام آموزشی و مدیریت مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.

یافتههای حاصل از بررسیها و مطالعات پژوهشگر حکایت از آن دارد که برای طراحی یک مدل سیاستگذاری آموزشی نیاز هست سیاستها در سه سطح بین المللی، ملی و در سطح نظام آموزشی مدنظر قرار گیرد. بنابراین، نخست باید آرمان های نظام سیاسی حاکم بر کشور را در ارتباط با نظام سیاسی حاکم بر جهان در نظر گرفت و چرخه سیاست گذاری ملی را با توجه به این آرمانها و با استفاده از بافت سیاستگذاری طراحی نمود.

در مرحله بعد، چرخه سیاستگذاری را با توجه به آرمان های نظام آموزش و پرورش برای نظام آموزشی و با استفاده از بافت سیاستگذاری آموزشی طراحی نمود. در درون این دو، سطوح و لایه های سیاستگذاری و در چارچوب یک الگوی سیستمی، عناصر درون داد، فرایند و برون داد نظام آموزشی را مدنظر قرار داد که تعامل چند جانبه با سطوح و لایه-های سیاستگذاری، عوامل بافتی نظام آموزشی، آرمانهای نظام سیاسی، آرمانهای نظام آموزشی و ... دارد.

حاصل این فرایند در سطوح و لایههای مختلف، انواع سیاستهای حمایتی، استخراجی، توزیعی، تنظیمی و نمادین خواهد بود. در ارتباط با نظام آموزشی همه این سیاستها، عوامل و عناصر طرح شده در مدل کلی همانند یک سیستم با هم تعامل چندجانبه دارند تا هدف نظام آموزش که تربیت انسانی کنجکاو، آفرینشگر، گزینشگر، مشارکتجو، دارای حق بودن و امکان شدن و برتر شدن و... است، به منصه ظهور برسد.

مقدمه

برای سیاستگذاری آموزشی، نخست باید به چند سؤال کلیدی پاسخ گفت. -1 سیاست و سیاستگذاری چیست؟1، -2 سیاستگذاری چرا و برای چه اهدافی انجام می شود؟-3 2 سیاستگذاری توسط چه کسانی - بازیگران یا سیاستگذاران - 3 و چگونه - مدلها و چرخه - 4 انجام میشود. در آغاز بحث به مفهوم شناسی سیاست و سیاستگذاری میپردازیم.

در مفهومشناسی، سیاست استنباط میشود که تعاریف مختلفی از سیاست وجود دارد. در فرهنگ لغت اکسفورد سیاست به عنوان یک برنامه عمل و یک بیانیه از ایدالها و آرمانها تعریف شده است. در فرهنگ لغت وبستر سیاست به یک تصمیم یا مجموعهای از تصمیات وابسته بهم همراه با اقدامات مرتبط برای پیادهسازی گفته شده است.

آندرسون، سیاستگذاری را سلسله اقدامات هدفدار که توسط فرد یا گروهی از افراد صاحب قدرت و مشروعیت سیاستگذاری که برای مقابله و رفع یک مشکل عمومی شکل میگیرد، تعریف میکند. اسمیت، سیاستگذاری را انعکاسی از فرهنگ، نظام اقتصادی و اولویتهای مورد قبول جامعه میداند.

در این خصوص تعاریف و برداشتهای متنوع ارایه شده است اما در یک جمعبندی میتوان گفت سیاستگذاری فرایندی مشتمل بر راهبردها، بیانیهها، اقداماتی که توسط دولتمردان و سایر عوامل تاثیر گذار از بین آیندههای مختلف به عنوان آینده مطلوب انتخاب و از طریق منابع - مالی، مادی، انسانی و اطلاعاتی - در اختیار سازمانها، نهادها، افراد و ... قرار میدهند و اعمال نفوذ مینمایند تا به آرمانها و خواستههای خود برسند. حاصل این فرایند، محصولی به نام سیاست یا سیاستها است که در قالب قوانین و مقررات ظهور مییابد.

مروری بر مدلهای منتخب سیاستگذاری

به عقیده صاحبنظران دانش سازمان و مدیریت، مدل عبارت از یک نمونه ساده شده از ابعاد دنیای واقعی است. مدلها به ما کمک میکنند تا انتزاعی از واقعیت را به وسیله نمایش روابط بین تعدادی از عوامل تعیین کننده که باعث خلق یک پدیده میشوند، مشاهده کنیم. مدلها چارچوبهایی را میسازند که در درون آنها و از خلال آنها میتوانیم بیندیشیم و مسائل را تبیین کنیم.

مدلهای علوم سیاسی و به طور کلی علوم اجتماعی سه نوع تشریحی - توصیفی - ، آرمانی و هنجاری هستند. مدلهای تشریحی در پی تشریح چگونگی روی دادن یک اتفاق هستند؛ به عبارتی این مدلها صرفاً توصیفی میباشند. مدلهای آرمانی عبارتند از اینکه که چیزی را به واسطه دارا بودن ملاکهای مشترک به یک گروه از پدیدهها پیوند دهیم مانند مدل نوع آرمانی بوروکراسی وبر. نوع دیگر مدلها، مدلهای هنجاری هستند که به چه هستها و چه باید باشدها میپردازد. وقتی از این مدل استفاده میکنیم در حال ساختن نظمی ذهنی از چیزی هستیم که فاقد یک نظم عینی در درون خود است.

مدل سیاستگذاری، ارائه تصویری از واقعیت، متغیرها، روابط آنها با هم به صورت ساده است که به درک بهتر واقعیتها و موضوعات کمک میکند. در حوزه سیاستگذاری انواع متنوعی از سیاستگذاری مطرح و مورد استفاده است. برای مثال می توان به مدلهای زیر اشاره کرد.

- 1مدل فرایندی:

سیاستگذاری مجموعهای از فعالیتها به صورت یک فرایند مشخص با گامهای متوالی است که تأکید بر فرایند نه محتوا دارد. این مدل از مدلهای توصیفی است که به چگونگی انجام سیاستگذاری و گامهای آن تاکید دارد.

- 2 مدل نهادگرایی:

در مدل سیاستگذاری نهادگرایی تأکید بر ساختار تصمیمگیری نهادها است. سیاستگذاری به صورت متمرکز در درون نهادها - مؤسسات و نهادهای دولتی - صورت میگیرد و موسسات دولتی مانند مجلس، ریاست جمهوری، دادگاهها، احزاب سیاسی و ... سیاستها را تعیین، اجرا و اعمال میکنند.

- 3مدل نخبگان :

این مدل متمرکز بر اقدامات یک گروه برگزیده از شهروندان است. در مدل نخبگان جامعه به دوگروه - دارای قدرت و فاقد قدرت - تقسیم میشود که جهت سیاستگذاری از نخبگان - اقلیت - به سمت توده مردم - اکثریت - است.

- 5 مدل گروه:

عامل اصلی تعیین سیاستها، تعامل بین گروهها است و سیاستگذاری حاصل سیستمی از نیروها و فشارهایی است که بر یکدیگر وارد میشوندمعمولاً. قوه مقننه و مجریه تحت تأثیر اعمال نفوذ گروههای فشار است. افراد دارای علایق و منافع مشترک بهم میپیوندند تا به صورت رسمی و غیر رسمی از دولت تقاضایشان را طلب کنند. گروه پل بین دولت و افراد - اهمیت فرد از طریق گروه - است و سیاستگذاران از طریق چانهزنی، مذاکره، توافق بین درخواستهای متناقض و متضاد به گروههای فشار پاسخ میدهند. سازمانهای حرفهای، کانون معلمان، انجمنها، اتحادیهها و ... با نفوذ در سیاستها از طریق طرح تقاضاهای خود در زمینههای سیاسی، حرفهای، شغلی و اجتماعی سیاستها را تحت تأثیر قرار میدهند.

- 6 مدل عقلایی:

در مدل عقلایی تأکید بر سیاستهایی است که حداکثر نفع اجتماعی را داشته باشد؛ به عبارتی سیاستهایی انتخاب می شوند که بالاترین نفع اجتماعی در مقایسه با هزینههای اجرا دارند. معیار انتخاب سیاستها نداشتن هزینه بیش از فایده و داشتن بیشترین منفعت یا بیشتر بودن منافع از هزینهها است. در این مدل ادعای توجه به تمام ارزشهای فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح است و فرض بر امکان شناسایی و ارزیابی اولویتهای ارزشی جامعه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید