بخشی از مقاله

چکیده

دراین مقاله، طنز در دیوان اشعار ماموستا قانع شاعر قرن بیستم مورد بررسی قرار میگیرد. زبان قانع در این اشعار زبانی تازهاست که مصالح عامه و واقعیتها را در پوششی از طنز دربرمیگیرد. قانع با وجدانی بیدار در قبال نابسامانیهاي سکوت نمیکند. لذا براي تنویر افکار و افشاي کار صاحب منصبان دروغین با طنزي تلخ و تفکر برانگیز سخن میگوید.

تا از این طریق آنها را از آسمان رفعت و شان و جایگاه خیالیشان به زیر بکشد. در این پژوهش تعدادي از اشعار قانع مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. هدف کلی از این مقاله شناساندن پارهاي از مسائل و مشکلات اجتماع عصر شاعر میباشد. در فرجام این مقاله، به این نتیجه میرسد کهادبیات بومی تاثیر گستردهاي در اندیشهي شاعر داشته و با بررسی اشعار قانع تا حدودي میتوان به افکار و اندیشهي شاعر نزدیک شد.

مقدمه

در سن 2 سالگی مادر و در سن 10 سالگی پدرش را از دست داد.« - خزنه دار: - 435 : 2006 اما در مورد زادگاه و تاریخ تولد ایشان اختلاف نظر هست. بابا مردوخ روحانی در کتاب تاریخ مشاهیر کرد مینویسد. »شیخ محمد از سادات کهنه پوشی – شاخهاي از آن به نام – کابلی است که در سنهی 1318 ه. ق در آبادي ریشین از دهات شهر زور متولد شده و چهل روزه بوده، پدرش را از دست داده و در چهار سالگی مادرش نیز درگذشتهاست. - مردوخ روحانی، :1367 - 402 اما در کتاب، شاعران عارف کرد، مصطفی ایلخانیزاده نیز با بابا مردوخ روحانی هم عقیدهاست.

اما به نظر نگارنده نظر آقاي مارف خزنه دار در مورد زادگاه و تاریخ تولد شاعر صائب تر است. چون خزنه دار میگوید براي اولین بار در شارزور تخلص قانع را انتخاب میکند. بنابر این شارزور نمیتواند زادگاهاولیه شاعر باشد چون با ورود به شارزور تخلص قانع را بر میگزیند. »در سنین طفولیت ظلم و ستم خوانین باعث آوارگی وي میگردد.

پدر قانع از طبقهي متوسط جامعه بوده و به زراعت مشغول بوده که خوانین ظالم تمامی زمینهاي او را مصادره میکنند و قانع در این باره میگوید: تا زمانی زنده هستم فقیر و بیچارهي دست راهزنان کانی سانان - یکی از نواحی مریوان - هستم. بعد از مرگ پدر آقاي سید حسن چوري او را تحت سر پرستی خود قرار داده و به تربیت او همت گماشته و به مکتبش فرستادهاست. قانع براي اولین بار به شارزور میآید و درمدت اقامت خود کلمهي قانع را به عنوان تخلص انتخاب میکند.«

- ترجمه نگارندهاز: میژوي ادبی کرد اثر دکتر مارف خزنه دار جلد ششم - »قانع در سن 12 سالگی دنبال تحصیل را گرفته و بعد از مدتی گشت و گذار در شهرهاي سلمانیه، سنندج، سقز، کوي و کرکوك به سلیمانیه برگشته و چندي نزد علامهابن القره داغی تلمذ کردهاست، اما به علت گرفتاري خانوادگی ترك تحصیل نموده و مدتی به شغل امامت و مکتب داري و متناوباً در دهاتی چند مشغول شدهاست.

قانع در همان ایامی که در سنندج درس میخوانده بر اثر ذوق و استعداد فطري به گفتن شعر پرداختهاست. پدر و اجداد او هم اغلب شاعر بودهاند، مادرش نیز داراي ذوق شاعري بوده و همچنین سه فرزندش به نامهاي خنجر، کوتک و وریا نیز طبع موزون داشتهاند. قانع به فارسی و کردي و عربی شعر میگفته و بیشتر اشعارش در شکایت از اوضاع روزگار و انتقاد از وضع نا بسامان محیط زندگی خود اوست. چهاو با داشتن معلومات کافی و ذوق ادبی و قدرت اندیشه و بیان خوب، جز بدبختی و دربه- دري بهرهاي از زندگی نداشته همیشه با دیو رنج و حرمان در نبرد بوده و همین امر او را نسبت به جهان و جهانیان بد بین ساختهاست« 

»بعد از کودتاي 14 تموز سال 1337 - 1958ه. ش - بغداد، قانع در شارزور دستگیرودر زندان شهر عماره جنوب عراق زندانی میگردد. به خاطر برانگیختن قیام ایلول سال 1961 از ترس حکومت عراق به مریوان بر میگردد اما در ایران از دست عمال حکومتی رهایی نمییابد و در سال 1963به همراه پسرش وریا به مدت یک ماه در زندان قصر قجر در تهران زندانی میگردد.

سپس قانع در روز هفتم ماه مه سال 1965در ابادي له نگردي از نواحی پینجوین عراق سر بر بالین خاك نهاده و از رنج جهان فانی رهایی مییابد.« - ترجمه نگارندهاز میژووي ادبی کردي: خه زنه دار: - 2006 قانع همانند اکثر شاعران، عاشق طبیعت و چشم اندازهاي زیبا بوده و اشعاري نغز در این زمینه سروده و زیبایی و ظرافت یار زیبا رویش آمنه این آتش را بیشتر در درونش شعلهور ساخته و همین دلدادگی الهام بخش شعر قانع میشود و حدود سی دفتر شعر عاشقانه مینویسد اما معشوقه وي که عقل و دل را از قانع ربوده، به عشق و سوز درون قانع گوش نمیدهد.

لذا قانع در شکایت دل خود، به معشوق میگوید: چرا احوالی از او نمیپرسد و خانهی تاریک دلش را با روي پرفروغ همچون ماه شب چهاردهاش روشن نمیکند. قانع در غزلی دیگر باد صبا را مخاطب خود ساخته و بعد از شرح پریشانی خود از او میخواهد که نزد یارش برود و هنگامی کهاو را دید شرح پریشانی قانع برایش بگوید. شاید دلش نرم شود و به دیدار قانع بیاید و غم و ناراحتی درونش از بین ببرد و کمتر چشم انتظار وي باشد. اما قانع به خاطر بینوایی به خواستگاري دختر نمیرود و او ازدواج میکند و به همین دلیل تمام دفترهاي شعر عاشقانهاش میسوزاند و به شعر اجتماعی روي میآورد.

با بنووسم شیعری کوردی تا کوو خهCقی تW بگات شیعری کورد شیرینتره تا شهکر و ھهنگو*ن و نهبات بگذار شعر کردي بنویسم تا مردم دریابند که شعر کردی از شکر و عسل و نبات شیرین تر است. شاعر در زمینهي اخلاق و حفظ عفت عمومی هم شعر سروده و در سرودهایش از مردم میخواهد که با همفکري و وحدت و یک دل و یک دست بودن در جهت آبادانی وطن و یادگیري علم و دانش کوشا باشند. ترجمهاز کتاب میژووي ویژهي کوردي اثر صدیق بورکهیی - صفی زاده - ، - 710- 713 :1370

پیشینهي تحقیق: غیر از دیوان اشعار ماموستا قانع که به زبان کردي سورانی نوشته شده و چند جلد کتاب از جمله: مشاهیرکرد، شاعران عارف کرد، که مختصري در رابطه با شرح حال قانع نوشتهاند تاکنون هیچ شرح مبسوطی بر اشعار وي صورت نگرفتهاست. در این مقاله نگارنده، طنز در تعدادي از اشعار دیوان قانع که به صورت غزل یا داستان بلند بوده مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاست. و نتیجهی این پژوهش آشنایی با اندیشهي ظلم ستیزانهي قانع و مبارزهي وي با خوانین براي احقاق حق مظلومان و آماده نمودن ملت کرد براي مبارزه با تباهی و سیاهی و کسب آزادي و حب وطن و هنجار شکنی جامعهي عصر شاعر میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید