بخشی از مقاله
چکيده :
بافت تاريخي شهر شيراز يکي از بافت هاي تاريخي ارزشمند و شناخته شده در سطح جهان است . روزگاري اين بافـت محل زندگي اقشار اصيل و متمکن شهر شيراز بود. اما امروزه به محل زندگي اقشار درآمـدي پـائين و اغلـب غيـر بـومي جامعه شهري تبديل شده است که اين امر، روز به روز، اين بافت را به سـمت فرسـودگي کامـل پـيش مـيبـرد. يکـي از نشانه هاي فرسودگي اين بافت ، رشد فضاهاي تخريب يا رهـاشـده اسـت . ايـن فضـاها عـلاوه بـر تشـويش منـاظر بصـري بافت تاريخي، به محل مناسبي براي فعاليت هاي نامتعارف اجتماعي و ساير مسائل تبديل شده است . اين درحالي است که سلامت بصري مناظر اين بافت ها نيز به دليل اينکه ارزش هاي فراواني را از منظر فرهنگـي، تـاريخي و توريسـتي در خـود جاي داده اند، اهميت زيادي دارد. فضاهاي رهاشده به مرور مناظر بصري و کالبدي نامناسبي را در بافت ايجاد کرده اسـت که زمينه ي وقوع فرسودگي اجتماعي نيز در اين حالت مناسب کرده و فرصت توسعه درون زا از شهر گرفته است .
روش تحقيق مقاله حاضر از نوع توصيفي -تحليلي، براساس مطالعه ميداني و با بهره گيري از ماتريس هـاي SWOTو QSPM است . ابتدا به علل فرسودگي بافت تاريخي شهر شيراز مورد بررسي قرار ميگيرد و سپس برنامـه هـاي راهبـردي براي توسعه ي اين فضاها و تقويت مناظر شهري ارزشمند موجود در اين بافت تاريخي ارائه ميشود.
يافته هاي نهايي اين تحقيق نشان داد؛ مؤثرترين راهبرد به منظور برنامه ريـزي هدفمنـد ايـن گونـه فضـاها، توسـعه ي مجموعه هاي مسکوني قابل استطاعت در آن هاست ؛ زيرا با سرمايه گذاري بر روي اين مجموعه ها، ميتوان به اسکان مجدد جمعيت فعاليت در اين ناحيه اميدوار بود و در عين حال ، با ديد عميق تري، به نيازهاي زيباشـناختي و فراغتـي سـاکنان جديد بافت تاريخي توجه شود.
کليدواژه ها: بافت تاريخي -فضاهاي رها شده -توسعه ميان افزا-تکنيک SWOT-ماتريس QSPM.
١-مقدمه
ساختار شهرهاي کهن ، استعداد و قدرت حيات و زندگي را داردو پديده اي ماندگار است . ساکنان يـک شـهر بـه ايـن فضـاهاي ماندگار نياز دارند تا به آن ها تعلق داشته باشندو معناي سکونت شان را از گذشته اي ديرين تا به امروز درک نمايد. کوين لينچ ماندگاري را ميزان مقاومت عناصر يک شهر در برابر فرسودگي و زوال و دارا بـودن توانـايي فعاليـت طـي يـک دوره ي طـولاني تعريف ميکند . اين پديده ماندگار در مقطعي از حيات طولاني مدت خود بر اثـر تحـولات اقتصـادي، اجتمـاعي و فرهنگـي انقلاب صنعتي، با تغيير شکل و شالوده مواجه شده است . آنچه امروزه بر ضرورت باززنده سازي و احياي اين جزيره هـاي تجزيـه شده در درون شهر مي افزايد، نياز به ايجاد ارتباط منطقي و منسجم بـين فضـاهاي قـديم و جديـد در جهـت حفـظ و تقويـت يک پارچگي و هويت شهر است .
بافت هاي قديمي به همراه عناصر و فضاهاي شهري درون خود، مانند شبکه معابر، بازارهـا و عـلاوه بـر شـکل فيزيکـي و خصوصيات کالبدي، ارزش هاي فرهنگي، اجتماعي و تاريخي ويژه اي را در خود نهفته دارند. اقدامات و برنامه هاي شهرسازي که از چند دهه ي قبل شروع شده است ، بدون توجه به موارد فوق ، موجبات نابودي ارزش هاي سنتي شهري را فراهم ساختند .
آنچه تحت عنوان شهرسازي دوره جديد، همچون موجي فراگير به شهرهاي بزرگ و سپس سراسر کشـور رسـيد، چيـزي جـز انعکاس تحولات غرب نبود. سال هاي پس از انقلاب صنعتي در غرب که دگرگونيهـايي را در شـيوه ي زنـدگي شـهري نيـز بـه دنبال داشت ، در ايران نيز به همراه نفوذ استعمارگران ، الگوبرداري ها و برداشت هايي از شيوه هـاي غربـي شهرنشـيني و برنامـه - ريزي شهري به عمل آمد. شهر ايراني و به خصوص سازمان فضائي-کالبدي آن ، به ناگاه خود را در مقابل الگويي باز مييابد کـه آن را نه فقط به دليل عدم کارايي و نبود بازدهي، بلکه به خاطر چهره و کالبدش نيز مورد سرزنش قرار ميدهد. شهر در ادامـه گسترش افقي و بيبرنامه خود، از درون تهي ميگردد (چه به معناي شکلي و چه به معناي محتوائي) و در گـذاري نزديـک بـه چند دهه از شروع طرح هاي جامع ، بافت هاي کهن شهري آن چنان حجم تخريبي -چـه ارادي و چـه فرسايشـي و طبيعـي-را تجربه ميکند که در تاريخ شهر کشور بيسابقه است . با اين تخريب کالبدي، مجموعه اي از ارزش ها و بنيان هاي اجتمـاعي نيـز فرو ميريزند . شروع فرآيند فرسودگي کالبدي و اجتماعي در بافت هاي تاريخي، شکل گيري حرکت هاي درون کـوچي اسـت که در پي احداث و گسترش صنايع روي ميدهند و نخست حاشيه شهرها را زير پوشش برده و سبب فروپاشي تعادل سـکونتي سنتي در شهر ميشود؛ در پي کاسته شدن منزلت خانه ها و محله هاي قديمي، برون کوچي همين خانواده ها به نقاط خـوش آب و هواي شهرشان آغاز ميشود. تحرک اجتماعي که محور اصلياش گزينش خانه است ، جو شهرهاي رو به رشد را فرا ميگيرد و موجب دگرگوني ارزش ها در مراکز شهري تاريخي نيز ميشود .
در اين مقاله پس از مرور علل فرسودگي بافت تاريخي شيراز، در قالب سه ماتريس ارزيابي عوامل داخلـي، مـاتريس ارزيـابي عوامل خارجي و ماتريس SWOT ، مسائل ناشي از وجود فضاهاي بلا استفاده و متروک جمع بندي ميشود و رويکـرد مناسـب براي مواجهه با اين مسائل و مشکلات انتخاب ميگردد. در انتها نيـز راهبردهـاي حاصـله از ايـن ارزيـابي بـا اسـتفاده از روش QSPM اولويت بندي ميشوند.
٢-طرح مسأله
شروع فرآيند دگرديسي در شهر شيراز به مانند بسياري ديگر از شهرهاي تاريخي کشـور، بعـد از اولـين دوره ي نـوپردازي و همزمان با دوره ي پهلوي اول ، سبب ايجاد تغييرات ناگهاني در روند توسعه ي شهر شد. مرکزيـت اجتمـاعي-اقتصـادي زنـدگي شهري به قسمت ها و لبه هاي خيابان هاي جديد حرکت کرد و بافـت تـاريخي شـهر، بـا فرآينـدي از انتقـالات سـريع انسـاني و فعاليتي روبه رو شد. اين برخورد سهولت محور، در کنار بيارزش دانستن بافت کهن ، موجب انهدام آن نيز شد . بـه مـرور، بافت "کهن " شهر شيراز به ناحيه "کهنه و فرسوده " تغيير نام داد و ساکنان اصيل بافت که اغلـب از قشـر مـتمکن و ثروتمنـد شهر نيز بودند، به مناطق ييلاقي و حاشيه اي شهر نقل مکان کردند. هم چنان که روز به روز بر جمعيت مناطق حومه اي افـزوده ميشد، جمعيت بافت تاريخي شهر کاهش مييافت . بيتوجهي طرح جامع اول شهر شيراز به مسائل اجتماعي ونيازهاي جديـد ساکنان بافت تاريخي نيز مزيد بر علت شده و جريان زوال بافـت تـاريخي ايـن شـهر ادامـه داشـت . پـس از انقـلاب ، بـا تغييـر ايدئولوژي سياسي -فرهنگي کشور و همزمان با ظهور انتقادات وسيع به طـرح هـايجـامع شـهري قبـل از انقـلاب ، بسـياري از ضوابط حاکم بر منع گسترش بي رويه شهر کنار گذاشته شد. در عين حال ، با توجـه بـه حجـم واگـذاري بـي برنامـه زمـين بـه خانوارهاي نيازمند، هجوم خانوارهاي روستايي به شهر شيراز بيش از پيش شد. در عين حال ، وقوع جنـگ تحميلـي در جنـوب غربي کشور نيز عاملي جهت ورود موج فراواني از مهاجرين آن شهرها به شيراز شد. با توجه به ايـن کـه بسـياري از خانوارهـاي مهاجر از وضع مالي مناسبي برخوردار نبودند، به ناچار در بسياري از محله هاي قديمي که تا قبـل از ايـن ، صـاحبان اصـلياش ، آنجا را ترک کرده بودند، سکني گزيدند. عدم حس تعلق اين ساکنان به محل زندگي خـود و سـطح درآمـدي پـایين سـاکنان، موجب فرسودگي کالبدي و اجتماعي روزافزون بافت مرکزي شهر شيرازگرديدو به مرور، فضاهاي رهاشـده و مخروبـه در ايـن بافت ظاهر شد. وجود اين فضاها، علاوه بر تشويش منظر بصري بافت تاريخي، بسياري از مشکلات زيست محيطـي و اجتمـاعي را با خود به همراه مي آورند
(تصوير ١).
تصوير ١- نمونه اي از فضاهاي مخروب و رهامانده در بافت تاريخي شهر شيراز (عکس : نگارنده )
٣-فرضيه و روش تحقيق
ظهور فضاهاي رها شده در بافت تاريخي شيراز (شامل فضاهاي متروکه صـنعتي و فضـاهاي مخروبـه مسـکوني) و توسـعه ي پراکنده فضاهاي مسکوني در حاشيه شهر، در مجموع ميتواند روند توسعه شـهر را بـه سـمت توسـعه ي ناپايـدار سـوق دهـد.
بنابراين فرضيه اين تحقيق بر اساس رويکرد رشد هوشمند و الگوي توسعه ي ميان افزا تنظيم شده است .
به نظر ميرسد در حاليکه فضاهاي رها مانده زيادي در بافت تـاريخي شـهر شـيراز وجـود دارد، بـا توسـعه ي مجموعـه هـاي مسکوني در اينگونه فضاها، ميتوان علاوه بر اسکان مجدد جمعيت در اين ناحيه و جلوگيري از رشد بيرويه شـهر در فضـاهاي حاشيه اي، گام مثبتي در جهت رونق فعاليت و بهبود منظر بافت تاريخي شهر برداشت . با توجـه بـه اهـداف و فرضـيات مطـرح شده در اين پژوهش ، ترکيبي از روش هاي توصيفي، تحليلي و مقايسه اي استفاده شده است . در اين پژوهش جهت دستيابي بـه ويژگيها وخصوصيات نمونه مورد مطالعه و جمع آوري داده هاي مـورد نيـاز از روش مشـاهده ميـداني (پيمايشـي) بـه صـورت پرسشنامه و حسب مورد مصاحبه و نظرخواهي استفاده شده است . در پايان نيز جهت تجزيه وتحليـل مطالعـات و اسـتنتاج ، از روش هاي تحليلي وکمي با استفاده از نرم افزارهاي موجود (Excelو GIS) کمک گرفته شده است .
لازم به ذکر است ، روش اين تحقيق بر اساس شـيوه ي توصـيفي-تحليلـي و بـا بهـره گيـري از تکنيـک SWOTو مـاتريس QSPM به منظور دستيابي به راهبرد مشخص و منطقي براي توسعه ي اين گونه فضاها ميباشد. نکته قابل ذکر در اين تحقيـق ، پرداختن به رويکرد چندبعدي و ميان رشته اي به منظر شهري (موضوعي که کمتر از سوي برنامه ريزان و طراحان شـهري مـورد توجه قرار ميگيرد) است ؛ بنابراين در تحليل مسائل و مشکلات منظر بافت تاريخي شهر شيراز، ابعاد محيط زيستي، اقتصـادي، کالبدي، اجتماعي، سازمان فضايي، عملکردي و دسترسي ، به صورت تلفيقـي و در قالـب جـدول SWOT، مـورد بررسـي قـرار ميگيرند.
٤-مروري بر مفهوم برنامه ريزي راهبردي منظر بافت تاريخيمشارکت ، راهبرد و پايداري سه رکن اصلي برنامه ريزي راهبردي منظر بافت تاريخي را تشکيل ميدهد. اين سه ، پايه اي را براي اقدام جامع و تفصيلي ارائه مينمايد و هريک نقش ويژه اي را در رهيافت تجديد حيات شهري ايفاء ميکنند.
يکي از ارکان مهم برنامه ريزي راهبردي منظر بافت تاريخي ، مشارکت است . در مشارکت ، افراد از روند امـور آگـاه هسـتند و در اين زمينه داراي نگرش ميباشند. هم چنين در تصميم سازيها و تصميم گيريها به نحوي مداخله مـيکننـد . مشـارکت بـه معناي عام آن از دير باز با زندگي انسان پيوند داشته و از ابتداي حيات انسان با او همراه بوده است ، ولـي بـه معنـاي جديـد در عرصه ي سياست و پس از جنگ جهاني دوم آغاز شد . عليرغم شکل گيري انديشـه مشـارکت در تمـام ابعـاد زنـدگي، ايـن نگرش هنوز به صورت علمي ديده نميشود و تا زماني که از پشتوانه فلسفي کارساز و راه گشـا برخـوردار نگـردد، نمـيتوانـد بـه صورت جزئي از فرهنگ مردم درآمده و گسترش يابد . مشارکت هدفمند مردم به عنوان پايـه و اسـاس همـه ي پـروژه هـاي توسعه ي شهري تلقي ميشود که به تضمين شايستگي مردم محلي، تملک و حمايت محلـي، کمـک مـيکنـد و منفعـت مـردم محلي را به حداکثر ميرساند.
دومين رکن ، برنامه ريزي راهبردي است . برنامه ريزي راهبردي چارچوبي براي توسعه ي سياست ها، زمينـه هـاي جديـد نظـري و ابزارهاي تجربي براي برنامه ريزي شهري فراهم ساخته است . اين امر در برنامه ريزي راهبردي منظر بافت تاريخي نيز جايگـاه ويژه اي يافته است . برنامه ريزي راهبردي در تجديد حيات شهري داراي سه نقش زير است :
- افت شهري در اثر پديده هاي متعدد و پيچيده اي به وجود ميآيد که درک اين پديده ها نياز به بينش جامع دارد.
- رهيافت تجديد حيات شهري يک راه حل تفصيلي و همه جانبه براي مشکلات ارائه ميکند. برنامه ريزي راهبـردي بـا توجـه به بينش جامعي که ارائه ميدهد، ميتواند نقش مهمي در ارائه راه حل هاي تفصيلي داشته باشد.
- رهيافت تجديد حيات شهري، انواع سازمان ها، گروه هاي غيررسمي و ديگر قدرت ها را با اهداف و فرهنگ هاي متفـاوت در بـر ميگيرد. هماهنگي و متشکل نمودن اين فعالان از جملـه موضـوعات مهـم در تجديـد حيـات شـهري اسـت . برنامـه ريـزي راهبردي نقش اساسي در اين رابطه ايفاء ميکند .
سومين رکن برنامه ريزي راهبردي منظر بافت تاريخي پايداري است . پايداري يعني فضاي اقتصـادي، اجتمـاعي و سياسـي کـه تضمين کننده کيفيت مطلوب زيستي باشد و بتواند مسائلي مانند بهداشت ، آموزش ، رفاه ، آزادي بيان ، حقوق و ... را به صـورت پايدار و ماندگار حفظ کند به گونه اي که نسل هاي آتي بتوانند از آن منابع استفاده نمايند. اين مفاهيم داراي خصوصيات ويژه اي نظير پايداري اجتماعي، عدالت اجتماعي، چارچوب اخلاقي جديد، همگرايي جمعي و ارزيابي ميباشد . از ديدگاه توسـعه ي پايدار زمين و فضا فقط عنصري طبيعي براي تـأمين نيازهـاي اقتصـادي و کالبـدي شـهري نيسـت ، بلکـه بسـتر اصـلي تمـام فعاليت هاي شهروندان و ابزار لازم براي تحقق خواست ها و آرزوهاي انساني است .