بخشی از مقاله
فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحولات نظام آموزشی
چکیده
ما در کوران انقلاب فناوری اطلاعات هستیم که بر اندیشه،احساس و رفتارهای مردمان تأثیر گذاشته است.رسانههای جمعی(شامل رسانههای الکترونیک)به فضایی تبدیل شده است که در آن،قدرت سیاسی و تجاری نیروی خود را از دست دادهاند.قدرت،اکنون در اختیار کسانی است که ارتباطات را درک و کنترل میکنند و این امر هر روز تکثر بیشتری مییابد.مطالعات متعدد انجام شده در کشورهای مختلف نشان میدهد که فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیری مثبت بر کارایی نظام آموزشی،پیشرفت تحصیلی فراگیران،یادگیری سریعتر فراگیران و دستیابی آنها به درک عمیقتر دارد. همچنین،فناوری اطلاعات و ارتباطات،به واسطهی افزایش اعتماد به نفس وانگیزهی یادگیری در فراگیران،باعث ارتقای کیفیت یادگیری میشود.این مقاله تلاش دارد نتایج حاصل از 12 مطالعه در 7 کشور جهان را با شاخصهای ارزیابی توسعهی فناوری اطلاعات در آموزش منطبق کند و به مدلی اولیه برای مطالعات مشابه در کشورمان دست یابد.در این راستا نتایج حاصل از دو مطالعهی انجام شده در کشور فنلاند،به صورت مفصلتر،بررسی شده است.
کلمات کلیدی
فناوری اطلاعات و ارتباطات،جامعه اطلاعاتی،نظام آموزشی،توسعه آموزشی
مقدمه
تا پیش از انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات،توزیع منابع در جـهت تـوسعهی دانش،عادلانه و مناسب نبود.این مشکل به شدت ریشه در کمبودهای مالی داشت.کمبودهای مالی همراه با افزایش جمعیت،شکاف آموزشی را روز به روز گستردهتر میکرد.در این شرایط، ساختارهای سنتی آموزش نـمیتوانستند زیـربنایی مـناسب برای توسعهی دانش ایجاد کـنند.کـشورهای در حـال توسعه نیازمند تحولی عمیق در زیرساختهای آموزشی خود بودند تا بتوانند به صورت همزمان،نظام آموزش مستمر و نیز تحصیلات کودکان را بهبود بـخشند.تـا دو دهـه پیش،این امر در اغلب کشورهای در حال توسعه غـیر مـمکن به نظر میرسید.اما،به تبع فناوری اطلاعات و ارتباطات،اکنون چشماندازی روشن در حوزهی آموزش و پرورش وجود دارد.
«فرصتهای جدیدی پدید آمـدهاند کـه از هـم اکنون نشانگر تأثیری نیرومند بر تحقق نیازهای پایه فراگیری هـستند.بدیهی است که توان بالقوهی آموزشی این فرصتهای نوین هنوز به درستی آشکار نشده است.این فرصتهای نـوین،عـمدتا نـتیجهی دو نیروی همگرا،که هر دو از محصولات فرعی فرآیند کلی توسعه به شـمار مـیروند،محسوب میشوند.نخست اینکه میزان اطلاعات موجود در جهان-که بخش عمدهی آن مربوط به بقا و اصول بـنیادی زیـست اسـت-بسیار بیشتر از آن است که تنها چند سال قبل در دسترس بوده است و بـه عـلاوه، نـرخ رشد آن نیز سیر صعودی دارد.تأثیر همیارانهی این دو نیرو،زمانی تقویت میشود که این اطـلاعات بـا دومـین دستاورد دنیای جدید؛توان برقراری ارتباط بین مردم جهان[در نتیجه فناوری اطلاعات و ارتباطات] قـرین گـردد.فرصت مهار این نیرو و استفادهی مثبت،هشیارانه و هدفمند از آن،به منظور تحقق نیازهای تـعریف شـدهی آمـوزشی وجود دارد» (یونسکو،8991:91(
طرح مسأله
فناوری اطلاعات و ارتباطات،مهمترین عامل در شکلدهی اقتصاد نوین جهانی و ایـجاد تـغییرات سریع در جوامع است.در طول دو دههی اخیر،ابزارهای نوین فناوری اطلاعات و ارتباطات،شیوههای بـرقراری ارتـباط را بـه کلی تغییر دادهاند و تحولاتی عمیق در حوزههای مختلف اقتصاد،تجارت،پژوهش،پزشکی،صنعت،کشاورزی و به خـصوص آمـوزش ایجاد کردهاند.فناوری اطلاعات و ارتباطات عملا باورهای پیشین در مورد فرآیند آموزش و نـیز سـاختارهای آمـوزشی را تغییر داده است:این موضوع که فراگیری چگونه و کجا صورت میگیرد و نقش فراگیران و معلمان در ایـن فـرآیند چـیست.
از سوی دیگر،آموزش نقطهی عطف و تلاقی نیروهای قدرتمند و پیوسته در حال تغییر سـیاسی،اقـتصادی و تکنولوژیک است که شکلدهندهی ساختار نظامهای آموزشی در سراسر جهان است.بدین ترتیب،کشورهای پیشرو در آموزش و پرورش،تـلاش مـیکنند به صورت مداوم،فرآیندهای آموزشی خود را تغییر دهند تا بتوانند فراگیران را بـرای زنـدگی در جامعه اطلاعاتی آماده کنند(ریوز،8991)
در سالهای اخـیر،مـباحث گـستردهای در مورد بکارگیری فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات در آمـوزش مـطرحشده است.این مباحث که در کشورمان بیشتر در حیطهی نظری و آکادمیک باقیمانده است،از اواخر دهـهی 08 مـیلادی در کشورهای اسکاندیناوی مطرح شد و در سـالهای پایـانی دههی 09،مـنجر بـه تـحولات عمیق و تأثیرگذار در نظام آموزشی کشورهای اروپایـی و خـاور دور شد.این مباحث،همزمان با شکلگیری جامعه اطلاعاتی،هرچه گستردهتر شد.در واقـع،«جـهانی نو در حال شکلگیری است.»این جـهان در حدود اواخر دههی 0691 و نـیمهی دهـهی 0791،بر اثرتقارن تاریخی سه فـرآیند مـستقل پدیدار شد: انقلاب فناوری اطلاعات،بحرانهای اقتصادی سرمایهداری و شکوفایی جنبشهای اجتماعی فرهنگی.تـعامل مـیان این فرآیندها و واکنشهایی که بـه آن دامـن زدنـد،یک ساختار نـوین اجـتماعی مسلط یعنی جامعهی شـبکهای،یـک اقتصاد نوین یعنی اقتصاد اطلاعاتی-جهانی و یک فرهنگ نوین یعنی فرهنگ مجاز واقعی را بـه عـرصهی وجود آورد. منطق نهفته در این اقتصاد،ایـنجامعه و ایـن فرهنگ،زیـربنای کـنش و نـهادهای اجتماعی در سراسر جهان بـههم پیوسته شد(کاستلز،0831: 714)مهمترین تحول در این میان در حوزهی آموزش روی داد؛یعنی استفاده از اطلاعات در راستای دستیابی بـه سـطوح بالاتر دانش.
آموزش،خود فرآیندی اسـت کـه از طـریق آن،مـردم تـوانایی باز تعریف پیـوستهی مـهارتهای لازم برای یک کار معین و دسترسی به منابع یادگیری این مهارتها را بدست میآورند.به زبان دیگر،فـناوری اطـلاعات و ارتـباطات به مردم امکان داد،صرفنظر از منابع مالی، امـکان دسـترسی بـه سـطوح بـالاتر آمـوزش را داشته باشند و بدین وسیله به صورتی مستمر خود را متناسب با وظایف دائما در حال دگرگونی، هماهنگ کنند.
دگرگونیهای جهانی و چالشهای آموزشی
فناوری اطلاعات و ارتباطات،موتور توسعه و ابزار کـلیدی توانمندسازی است که دسترسی نامحدود به اطلاعات را امکانپذیر میکند و بازنگری جدی ساختار آموزشی در سطح ملی و بینالمللی را گریزناپذیر مینماید.فناوری اطلاعات و ارتباطات«دسترسی به آموزش را در تمام سطوح گسترش داده،مرزها را از میان بـرداشته،فـرصتهای آموزشی را افزایش داده و آموزگاران و فراگیران را از طریق دستیابی به اطلاعات و رویکردهای ابتکاری آموزشی-در کلاس درس،از راه دور،و یا در محیطهای غیررسمی-توانمند میسازد.متخصصان بر این باورند که بدون استفادهی خردمندانه از فناوری،به مـفهوم کـلی آن شامل رادیو،تلویزیون و کامپیوتر،بسیاری از کشورهای در حال توسعه قادر نخواهند بود پاسخگوی نیازهای آموزشی همهی کودکان،جوانان و بزرگسالان باشند و تقاضاهای روزافزون بـرای آمـوزشهای مستمر و آموزشعالی را برآورده کنند»(یـونسکو،4831:11)
در دهـههای 06 تا 08 میلادی،نظام آموزشی در کشورهای اروپایی دچار چالش جدی شده بود.نتیجهی مطالعات گستردهی انجام شده نشان میداد که«یادگیری»خصوصیات مشخصی دارد که در سـاختار آمـوزشی سنتی محقق نمیشود:
-یـادگیری یـک فرآیند طبیعی است.
-یادگیری یک فرآیند اجتماعی است.
-یادگیری یک فرآیند فعال و پویا است.
-سیر یادگیری میتواند خطی یا غیر خطی باشد.
-یادگیری فرآیندی تلفیقی است.
-یادگیری مبتنی بر یـک الگـوی قدرت از تواناییها،علایق و فرهنگ دانشآموزان است.
-یادگیری بر مبنای انجام وظیفه،تولید محصول مشترک و حل مشکلات واقعی(به صورت فردی یا گروهی) ارزیابی میشود
«فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث شد نـظامهای آمـوزشی اماکن تـغییر ساختار خود را در راستای خصوصیات«یادگیری»بیابند.از این فرصت بیش از همه،کشورهای خاور دور(مانند ژاپن و سنگاپور)و کشورهای اسکاندیناوی(مـانند فنلاند و دانمارک)استفاده کردند تا بتوانند از یکسو شکاف آموزشی را در سطح مـلی کـمتر کـنند و از سوی دیگر ساختار آموزش و پرورش خود را به صورتی پویا و قابل انعطاف درآورند»(رستا 6991:11)
سه رویکرد به نـقش فـناوری در آموزش
متفکران تعلیم و تربیت سه دیدگاه متفاوت نسبت به آثار فناوری اطلاعات و ارتـباطات بـر نـظام آموزشی دارند.گروهی همچون«ماسون» اثر فناوری اطلاعات را کمرنگ،کم اهمیت و تدریجی میدانند.او اعتقاد دارد ایـن تلقی که فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند اثری انقلابی بر نظام آموزشی داشته بـاشد و تحولی عمیق و ریشهدار ایـجاد کـند، تصوری خیالی و نادرست است.از دیدگاه ماسون،فناوری اطلاعات و ارتباطات فقط میتواند سرعت انتقال منابع آموزشی را افزایش دهد و شیوهی انتقال برنامهی درسی را پویاتر کند.او همچنین تأکید دارد که در کنار این مزایا،فناوری اطـلاعات،معایب شخصی در حوزهی آموزش دارد که برای نمونه میتوان به سطحی شدن یادگیری و تشتت فکری فراگیران اشاره کرد.
گروه دوم،متفکرانی مانند«راست»و«گرین»هستند که باور دارند فناوری اطلاعات و ارتباطات اثری عـمیق،انـقلابی و ساختارشکن در نظام آموزشی ملی و جهانی دارد.راست به نظریهی کاستلز در مورد «جامعه اطلاعاتی،قدرت و هویت»استناد میکند و تأکید دارد که ماهیت ساختارها و مبانی آموزش و پرورش در جامعهی اطلاعاتی کاملا تغییر یافته است و نظام آمـوزشی وارد عـصری جدید شده است.گرین نیز معتقد است«ورود فناوریهای جدید به مدرسه،صرفا منجر به کارآمد شدن روش انتقال دانش نشده،بلکه موجب ایجاد زمینهی جدید اجتماعی برای یادگیری شـده اسـت»(عطاران،1831:321)
درمیان این دو طیف گروه سومی قرار دارند که معتقدند فناوری صرفا وسیلهی ارائهی آموزش است،اما اثری کلیدی بر موفقیت فراگیران ندارد.«انـدرسون»مـینویسد:«رسـانه مشخصا بر یادگیری تأثیرگذار نـیست،بـلکه طـراحی و مدیریت الگوهای واقعی زندگی و تعامل فراگیران با این الگوهاست که منجر به یادگیری بیشتر میشود؛چون این ابزارها فقط وسایلی هـستند کـه قـابلیت پردازش اطلاعات را فراهم کردهاند و آموزش را به فراگیران ارائه میکنند»(انـدرسون 5831:03)او مـعتقد است که فناوری اطلاعات و ارتباطات هنگامی میتواند اثرگذاری جدی در نظام آموزشی داشته باشد که باعث ارتقای دانش و مهارت فـراگیران شـود و ایـن امر نیازمند درک مبانی فلسفی فناوری اطلاعات و ارتباطات،طراحی الگوهای مـناسب منطبق بر تحولات فناوری و نیز مدیریت آگاهانهی این جریان است.در این مسیر،«درک صحیح از اهداف برنامهی درسی،ویژگیها و نـیازهای دانـشجویان مـورد نظر، محیط کاری سالم،کارکنان متعهد و دلسوز،مکانی که اجرا جـریان دارد و تـغییر مداوم به منزلهی امری طبیعی پذیرفته شده است»(اندرسون، 5831:961)
اما همهی متفکران تعلیم و تربیت هم عـقیده هـستند کـه فناوری اطلاعات و ارتباطات فرصتهای گرانبهایی برای نظام آموزشی کشورها به دنبال داشـته اسـت.مـواردی همچون:اولویت یافتن خلاقیت در فرآیند آموزشی،دسترسی آسان و سریع به منابع اطلاعاتی،آموزش جـهانی و مـشارکتی،کـاربردی شدن ساختارهای آموزشی،کاهش هزینههای آموزش در کشورها،بازآموزی مستمر معلمان و ارتقای دانش و مهارت آنـها، تـغییر شیوههای ارزشیابی آموزشی و تحول روشهای تدریس.
«بلگرام»اعتقاد دارد«در جامعه اطلاعاتی،مدرسه در بطن جـامعه اسـت.مـعلم دانشآموزان را در پیدا کردن مسیر صحیح آموزش بهطور فردی راهنمایی میکند،به آنها برای ارزیـابی کـار خود کمک میکند و بر پرورش مهارتهای ارتباطی تأکید دارد.در این حالت،دانشآموزان فعالترند،در داخـل و خـارج مـدرسه به فراگیری میپردازند،پرش میکنند،خودشان جوابها را پیدا میکنند و به ارائهی الگو میپردازند (عطاران،1831:19)«وارنـ»نـیز تأکید میکند که ورود و گسترش فناوری اطلاعات به آموزش و پرورش تنها استفاده از ابزارهای جـدید در آمـوزش نـیست،بلکه«پرورش دانشآموزان به عنوان افراد نقاد، خود راهبر،متفکران مشارکتجو و یادگیرنده است»(عطاران،1831: 211)هردو بـه اسـتناد پژوهـشهای متعدد انجام شده(مانند:بکتا 9002، هولدیش 8002،هریس 2002،رید 2002،گرین 2002،افستر 2002، داک ورث 1002،بکر 0002،راکـمن 0002،ریـتسما 0002،استوکز 8991،کوکس 7991)تأکید دارند که اگر فرهنگ یاددهی-یادگیری در نظام آموزشی تحول پیدا نکند،ورودی فناوری اطـلاعات و ارتـباطات نه تنها ایجاد تحول نمیکند،بلکه به تقویت سنتهای محافظهکارانهی آموزش خـواهد انـجامید.
آثار فناوری اطلاعات بر نظام آموزشی
مـطالعات مـتعدد انـجام شده در کشورهای مختلف نشان میدهد که فـناوری اطـلاعات و ارتباطات تأثیری مثبت بر کارایی نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی فراگیران،یادگیری سریعتر فـراگیران و دسـتیابی به درک عمیقتر و توانمندی استدلال دقـیقتر دارد.هـمچنین،فناوری اطـلاعات و ارتـباطات بـه واسطهی افزایش اعتماد به نفس وانـگیزهی یـادگیری در فراگیران،باعث ارتقای کیفیت یادگیری میشود.
برخلاف این مطالعات،دو مطالعهی انجام شـده در ایـران نشان میدهد که باوجود بالا بـودن آمارهای مربوط به وجـود ابـزارهای مدرن آموزشی(در مقایسه با اغـلب کـشورهای خاورمیانه)و توجه به نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعهی نظام آموزشی،نتایج عملی و ارزشـیابیهای آمـوزشی نشاندهندهی تغییرات محسوسی نبوده اسـت.در واقـع مـیتوان گفت که فـناوری اطـلاعات و ارتباطات منجر به تـأثیرگذاری عـمیق بر ساختار یاددهی-یادگیری و نظام آموزشی کشورمان نشده است.
پرسش کلیدی این است کـه آیـا مبانی فلسفی فناوریهای نوین آموزشی در ایـن تـحولات مورد غـفلت واقـع شـده است؛آیا زیرساختهای آمـوزشی و روابط فرهنگی جامعهی ما مانع اثرگذاری فناوری اطلاعات بر نظام آموزشی است؛و یا روش اجرا نـادرست است؟