بخشی از مقاله


مدرسه، خانه ای امن برای زندگی کردن و زندگی آموختن

چکیده

آموزش و پرورش نقش تعیینکنندهای در ارتقاء سطح دانش، رشد و اعتلای فرهنگ هر جامعه دارد. شکوفایی، خلاقیت و نوآوری سه واژه بسیار ارزشمند و قابلتوجه در جهان امروز به شمار میآید و پیشرفت و توسعه هر کشور مرهون همین عوامل است. باتوجه به اینکه دانش آموزان آیندهسازان فردای جامعه میباشند، تلاش در جهت شکوفایی استعدادها، خلاقیت ذهنی و ایجاد انگیزه برای یادگیری در آن ها که از اهداف بنیادی آموزش و پرورش نوین محسوب میشود را سرلوحه کار خود قرار داده و جهت دستیابی به پیشرفت و توسعه پایدار در این راستا گام برمیداریم. رشد و ظهور خلاقیت بستگی به عواملی جز هوش و استعداد دارد. افرادی که به فراگیری علوم، فنون و هنرها در مراکز آموزش عالی و دانشگاهها موفق میشوند، تقریباً یک پنجم عمرخود در محیطهای آموزشی سپری کردهاند. تحقیقات نشان میدهد که از عوامل بسیار مؤثر تربیتی در آموزش و پرورش نوین، کیفیت معماری در محیطهای یادگیری است. در نظام تعلیم و تربیت نوین، فضاهای آموزشی در مدارس نه تنها یک محیط خشک و بی روح و فاقد تأثیر در فرآیند یادگیری محسوب نمیگردد بلکه به عنوان عاملی زنده، پویا و بسیار تأثیرگذار بر کیفیت فعالیتهای آموزشی و پرورشی دانشآموزان ایفای نقش میکند. در این نگرش تعلیم و تربیت دانشآموزان تنها تحت تأثیر کلام معلم نمیباشد؛ از اینرو طراحی فضاها با هویت ایرانی- اسلامی، رعایت استانداردها و شاخصههای کیفی، نیز توجه به ویژگیها و نیازهای روحی و جسمی کاربران در سنین مختلف از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار در بالا بردن سطح کیفی محیط های یادگیری محسوب می-شود. از طرفی توجه به شاخصههای عملکردی، اصول و مبانی زیباییشناختی در طراحی فضاهای کالبدی آموزشی علاوه بر پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمی کاربران، موجب شکوفایی و پرورش استعدادها و خلاقیت آنها خواهد شد. لذا برخورداری از فضاهای آموزشی مناسب و منطبق با ارزش ها و اصالت های جامعه یکی از راهکارهای مؤثر در بهرهبری بیشتر از سرمایههای مادی و انسانی میباشد.در این مقاله سعی برآن داریم تا حدامکان با نگاهی جامع و همهجانبه، اصول و مبانی معماری جهت طراحی فضاهای آموزشی با هویت ارائه گردد.

کلمات کلیدی

آموزش و پرورش نوین، فضای کالبدی، هویت، فرهنگ، مدارس پایا


1


مقدمه

فضای معماری ایرانی همواره چارچوب یگانهای دارد که مفاهیم و کاربردهای بسیاری را درخود جای داده و نشاندهنده اعتقادات و باورهای ما ایرانیان است. این اعتقادات و باورها معطوف بر تقدس ذات حق و تقدس طبیعت میباشد. معماری ایرانی از جمله معدود معماریهای موجود در جهان است که قائل به تقارن و حضور زمان و ارزشهای نهادینه شده درمفهوم آن میباشد. ویژگی معماری ایرانی در نمایانکردن ارزشها با نمادها و نشانهها است، می-توان آن را در خلق و آفرینش فضاهای معماری، آرامش، خلوص، آزادگی، فروتنی، شکوه و وقار، زیبایی، آهنگ و ... نظارهگر شد. تکیه بر معماری ایرانی زمانی که به تمام فنون تولید فضا توجه شود، ویژگی اصلی آن، یعنی پایداری را تضمین میکند. بنابراین؛ » توجه به نقش نظامهای ساختاری پیشرفته در ترکیب با عناصری که بتوان فضای معماری را با توجه به زبان و بیان معماری اصیل ایرانی خلق کرد از شاخصه-های مهم مدرسهسازی در کشور میباشد.«

معماری نماد فرهنگ، هویت و شناسنامه یک جامعه است. نازلترین مرتبه هویت توجه به مختصات طبیعی، مرحله بعد توجه به مختصات اجتماعی، مرحله بعد دقت داشتن به مختصات فرهنگی (فرهنگ به معنای تفاوتهایی که منجر به تمایز میشود) و مراحل عالی این تقسیمبندی مرتبط است با آرمانهای فکری که در هر فرهنگ وجود دارد. این روند باید از پایبست و از درجات نازل شروع شود و اصلاح و شکلگیری گردد. امروزه، جامعه ما دچار یک نوع از خود بیگانگی شده و از گذشته خود شناخت دقیق و درستی ندارد. چرا که ما ریشههای خود را جا گذاشتهایم و با شتاب به سمت تجدد حرکت کردهایم. رشد صنعتی و اقتصادی کشور با رشد معماری توازن ندارد و این امر به بینظمی در حوزه ساخت و ساز دامن زده است. باید توجه داشت که طراحی با اندیشههای کهن و قدیمی نمیتواند پاسخگوی نیازهای امروز مخاطبین باشد و اینجا هنر معمار پیشرو است که با دانش روز و با حفظ هویت بتواند به ساختاری جدید دست یابد که با ارزشها و اصالتهای جامعه انطباق کافی داشته باشد.

آنچه انسان تحت عنوان شخصیت دارد، در اثر تعلیم و تربیت در جامعه، مدرسه و خانواده بدست آمده است. تربیت، پروراندن و رشد آدمی در هستی و متعالیکردن ابعاد وجود اوست. یادگیری، تغییر در نگرش، روش، بینش و رفتار براساس تجربه میباشد این تجربه تنها در مدرسه بدست میآید؛ بنابراین در مدرسه باید زندگی کرد و زندگی آموخت. مدرسه تنها یک فضای فیزیکی به شمار نمی آید؛ بلکه یکی از نهادهای اصلی تکوین شخصیت آدمی در هستی می باشد. مدرسه بعد از اماکن متبرکه از مهمترین و مقدسترین مکانها است که علاوه بر جنبه قدسی بنا، موجب تواضع و معنویت انسان می گردد. فضای مدرسه میتواند موجب تقویت آرامشخاطر انسان شود این آرامش یکی از ضروریات تعلیم و تربیت است که گاه با معماری ناهمگون از بین رفته و اضطراب و حواسپرتی دانشآموزان را به همراه خواهد داشت. کسانیکه میخواهند در مدرسه تربیت شوند، بیگناهترین و بیغلوغشترین افراد جامعه هستند. مکان و فضا یک رکن آموزشی و تربیتی است؛ بنابراین باید در ساخت مدرسه هویت مکانی رعایت شود.

جوهره اصلی یک معماری خوب و منطقی سه کلمه زیبایی، کارایی و ایستایی است. معماران باید درصدد طراحی مکانی باشند که خالق آرامش است و با زیبایی خود علاقمندی مخاطبین خود را برانگیزد و کارا و ایستا باشد در این صورت بناهایی که ساخته خواهد شد مانند بناهای تاریخی، ماندگار و حاصل تفکر خواهد بود.

آموزش و پرورش تحت تأثیر فضا می باشد و در فرآیند طراحی مدرسه، هدف اصلی ایجاد مدارس پایا با هویت ایرانی و اسلامی است که سمبل فرهنگ جامعه باشد. مهمترین عاملی که میتواند بیانگر هویت ایرانی ـ اسلامی باشد، پایداری آن است. پایداری در قالب زیبایی، استحکام، عملکرد، فن آوری، صرفهجویی در ساخت، تناسب با محیط و تکیه بر ارزشهای ایرانی ـ اسلامی تعریف میشود؛ به عبارتی معماری مدرسه ابزاری برای جاودانگی تمدن ایرانی ـ اسلامی است. حال آن که معماری مدارس در طی دوران معاصر گرچه فضاهایی به یادماندنی را سبب گردیده است؛ اما در بیشتر موارد فضاهایی خطی و یکنواخت شکل گرفته که اغلب فاقد هویت ایرانی- اسلامی بوده است. به نظر کارشناسان تعلیم و تربیت این مدارس مجموعه ای از فضاهای سرد و بیروح می باشد و امکان مناسبی برای تعاملات و کنشهای ذهنی و رفتاری دانشآموزان را فراهم نمیآورد.

در پایان می توان به این موضوع اشاره نمود:

2

باید از پیشینههای تاریخی، تجربههای تمدن و فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی و دانش و فنآوری روز دنیا بهره گرفت و مدارسی ساخت که دارای هویت ایرانی- اسلامی باشد. محیط مدرسه باید زیبا و دوست داشتنی، گرم و صمیمی، زنده و پویا، شاداب و بانشاط باشد و روح و روان مخاطبین خود راجلا دهد؛ به طوری که دانش آموزان با انگیزه و میل و رغبت باطنی در فضاهای آن حاضر شوند.

ما مدرسههایی میخواهیم که با فرهنگ این سرزمین، پیشینه تاریخی و آینده آن سازگاری داشته باشد. ما مدرسههایی میخواهیم که زیبا، کارا، ایستا باشد؛ به عبارتی پایا باشد.

ما مدرسههایی میخواهیم که سرشار از روح زندگی باشد؛ به عبارتی بتوان در آن زندگی کرد و زندگی آموخت. ما مدرسههایی میخواهیم که سفید باشد؛ به عبارتی از هرگونه آلودگی پاک باشد.
ما مدرسههایی میخواهیم که سبز باشد.

ما مدرسههایی میخواهیم که مناسب برای تربیت نسل آینده باشد.

-1-1 گذری کوتاه بر نظام آموزش و پرورش امروز:

به طور کلی در برنامهریزی آموزشی و پرورشی دانش آموزان اهداف زیر مدنظر میباشد.

اهداف آموزشی:

آمادهسازی دانش آموزان جهت پذیرش تربیت اسلامی و جلبتوجه به سوی خداوند. ایجاد روحیه احترام به قانون و شناخت روابط ساده اجتماعی.

آموزش اجمالی مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی کشور.

شکوفایی استعدادهای بالقوه، تقویت خلاقیت و استعدادهای بالفعل دانشآموزان و ایجاد روحیهکاوشگری. تبدیل شدن آموزگار به راهنما و تقویت قدرت ابتکارعمل در دانشآموزان.
شکوفایی درک صحیح از موضوعات، روحیه همکاری و مشارکت و کار گروهی و حس استقلالطلبی در دانشآموزان.

فراهم آوردن امکانات و شرایط لازم برای رشد جسمی، افزایش توانایی و قابلیتهای جسمی؛ به عبارتی آموزش مهارتهای حرکتی. شکوفایی درک و مهارت در خصوص مسائلی که در زندگی روزمره بدان نیاز است.

شکوفایی توانایی در جهت مشاهده و طبقهبندی پدیدههای طبیعی.
شکوفایی و کسب مهارت در زمینههای هنری شامل: هنر موسیقی، هنرهای دستی و تجسمی، ادبیات و ... .


اهداف پرورشی:


3

برنامههایی که متضمن اهداف پرورشی در مدارس میباشد اغلب در خارج از ساعات درسی دنبال میشود. از اهداف کلی که در این خصوص مدنظر میباشد، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:

ایجاد و تقویت روحیه همکاری با دیگران، حس مسئولیتپذیری و مشارکت در فعالیتهای جسمی. تقویت علاقه دانشآموزان در زمینه کشف استعدادهای خود و دیگران.

تقویت حس اعتماد و اتکا به نفس و استقلالطلبی شخصیت، تقویت و پرورش فعالیتهای مذهبی و اجتماعی. ایجاد زمینههای رشد و شکوفایی استعدادهای علمی، هنری، ورزشی و ... در دانشآموزان.

برقراری نمایشگاههای مختلف عکس، خط، نقاشی، کاردستی، پوستر، نمایش فیلم، اسلاید و ... جهت ارتقاء قدرت یادگیری. برپایی و گسترش کتابخانه در مدارس و آشنا ساختن و ترغیب دانشآموزان به استفاده از آن.

برنامههای صبحگاهی، نماز جماعت و سخنرانی در مناسبتهای مختلف. شرکت دانشآموزان در اردوها و بازدید از مکانهای عمومی.

مشکل آموزش و پرورش امروز ایران را شاید نباید در اهداف آن دنبال کرد بلکه بیشتر روشها و ابزاررسیدن به این اهداف است که مشکلساز شده است. آنچه را که بتواند باعث بهبودی در این مورد شود شاید بتوان به 3 دسته تقسیم نمود.

-1 یادگیری به جای یاددهی:

▪ توجه و استفاده وسیع از تکنولوژی نوین جهت یادگیری.

▪ جایگزینکردن مفهوم آموختن بهجای مفهوم آموزش در فضاهای یادگیری.

▪ انعطافپذیری مراکز آموزشی.

-2 نوآوری بهجای یکسانسازی:

▪ تقویت هویتهای خلاق.

▪ از کمیت به کیفیت پرداختن.

▪ گذر از شیوههای یکسان تدریس و رویآوردن به روشهای متنوع در آموزش نوین که دراین جریان باید به دانش آموز تکیه کرد.

-3 دگرگونی محیط کالبدی:

▪ ایجاد حس تعلق و امنیتروانی در محیطهای یادگیری، خلق فضاهای معماری با توجه به نیازهای جسمی و روانی کاربران.
▪ ایجاد نشاط، طراوت و پویایی در فضا متناسب با روحیه دانش آموزان.

▪ شکست خط نگاه معلم و شاگردان و ایجاد فضا برای ارتباط آنها با یکدیگر.

▪ تقویت روحیه کاوشگری و ابتکار، همکاری و مشارکت، کارگروهی با به وجود آوردن فضاهای مورد نیاز.

▪ توجه به مسأله پرورش و نه فقط آموزش.

▪ تقویت حس مشاهده و تجربه.
در پایان اهداف آموزش و پرورش در ایران را میتوان به شرح ذیل دانست:
▪ پرورش افراد برای نیل به حقیقت، عدالت و احترام به ارزشهای فردی.

▪ ایجاد حس مسئولیتپذیری در افراد.

4


▪ ایجاد زمینههای لازم برای حفظ و تداوم استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.

▪ ایجاد روحیه پاسداری از قداست و استواری بنیان و روابط خانوادگی بر اساس تعالیم اسلام.

▪ احترام به قانون و التزام به اجرای آن.

▪ تقویت حس اخوت، همکاری و ایثار.

▪ ایجاد روحیه صرفجویی، قناعت و پرهیز از اسراف.

▪ آمادگی جهت دنیای کار.

▪ رشد و پرورش شخصیت انسانی.

▪ استفاده از فن آوری در جهت پیشرفت افراد و جامعه.

▪ حفظ ارزشها، لغتها و فرهنگ جامعه.

▪ آشنایی با شرایط و سنتهای کشورهای دیگر و شکوفایی روحیه همکاری جهانی.


-2-1 آموزش و پرورش نوین:

نظام آموزشی به عنوان نهادی که رسالت تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان را برعهده دارد، نقش بسزایی در ایجاد پیوند میان فرهنگ و پیشرفت هرجامعه ایفا می کند. بدین منظور لازم است تا به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه فرهنگی از خشکی وبیتحرکی بیرون آمده و با نیازهای اساسی جامعه نوین منطبق گردد. مسأله آموزش باید به مثابه فرایندی به شمار آید که ضمن آن انسان میآموزد، چگونه ازطریق تجربیات گوناگون باورهایش را بیان کند، با جامعه ارتباط برقرار کرده و جهان را مورد سؤال و جستجو قرار دهد تا به نیازهای روزافزون خود برای نیل به کمال پاسخ گوید.

مناسبات موجود بین مدرسه و جامعه، نارساییهای موجود در برنامه های آموزشی، نابرابریهایی که بر اثر نظامهای اجتماعی موجود بین دانش-آموزان یک کشور از یک سو دانش آموزان همان کشور نسبت به سایر کشورها از سوی دیگر ریشه دارد، باعث شده است تا درباره اصول بنیادی نظامهای آموزشی مرسوم که کلیه مدارس و برنامه های مصوب آن را تنها منبع آموزشی فرض می کند، شک و تردید ایجاد گردد.

وجود ساعات تدریس فشرده، ارائه مواد درسی مشابه و روشهای تدریس یکسان و یکنواخت، منجر به ازمیان رفتن حس ابتکار، خلاقیت و درهم شکستن روحیه نوآوری در دانش آموزان خواهد شد. سازمان آموزشی ـ علمی ـ فرهنگی ملل متحد یونسکو برای قرن آینده به بررسی این مسائل پرداخته و هشدار داده است که اگرنظامهای آموزشی به شیوه مرسوم خود عمل کند این خطر وجود دارد که اهداف آموزش و پرورش با اهداف قرن آینده وجوامع نوین جهانی نامربوط وبیتناسب شود. بدین منظور درسراسرجهان ودر تمام ممالک بدون استثناء تغییرات عمده ای درنظامهای ملی، آموزشی و پرورشی در حال اجرا است.

کسب مهارتهای سطح بالا، کسب آگاهی و دانش ازطریق تجربه و آزمایش، تحقیق و توسعه اطلاعات، تغییرنوآوری ها، تنوع در روشهای آموزشی، آموزشهای انفرادی و تصمیم گیری های گروهی، توجه به نیازمندیهای فردی وگروهی، رودررویی مستقیم با مسائل و حل فوری آن به مدد آگاهیها و تفکر، استفاده ازدانش و تکنولوژیهای پیشرفته آموزش، آموزش از راه دور، استفاده وسیع از کامپیوتر و شبکه اطلاعاتی اینترنت و... از جمله ویژگیهای آموزش وپرورش درقرن آینده خواهد بود. بدیهی است که در جهان فردا ودراین میدان رقابت جامعهای گوی سبقت را خواهد ربود که تن به این دگرگونیها در تمام عرصه ها داده وآن ها را با فرهنگ خود سازگار گرداند.


-3-1 تأثیر اهداف آموزش و پرورش بر عملکرد فضاهای آموزشی:

5

هر جامعه اصول و اهداف مشخصی برای محیطهای آموزشی و پرورشی خود پیشبینی میکند. به عنوان مثال توصیه میشود: مدرسه باید بتواند انسانهایی سالم، آگاه، متفکر، خلاق و صالح بپروراند تا این افراد سنگ بنای جامعهای مطلوب را تشکیل دهند و زمینه توسعه اقتصادی و رشد اجتماعی را فراهم آورند. اگر سیستم آموزشی کشور »خلاقیت« را ملاک رشد و پیشرفت قرار دهد، لازم است که شرایط تمرین خلاقیت از زمان کودکی مهیا گردد. لازمه »خلاقیت« استفاده از فضای باز از نظر معماری و شیوه تربیتی حمایتکننده و ملایم به عنوان روش تربیتی است.

فضاهای سنتی با نیمکتهای ثابت و... دانش آموزان را بهطوریکه متخصصین علوم رفتاری توصیف مینمایند به سوی تابعیت سوق میدهد نه خلاقیت و اعمال تنبیه، ترس از اشتباه را در آن ها افزایش داده مانع از جسارت که لازمه نوآوری است میشود؛ بنابراین این تفکر، بر میل ذاتی دانش آموز نسبت به کنجکاوی، جستجو و کشف، اصرار ورزیده و تلاش میکند تمامی امکانات کالبدی محیط را برای تحریف ذهنی وی بکار گیرد.

بدین ترتیب تفاوت مدرسه جدید و مدرسه کلاسیک در نوع امکاناتی است که برای ایجاد تحرک و پویایی دانش آموزان و یا بیتحرک نمودن آن هابه خدمت میگیرد. آیا این تفاوت تنها در نوع امکانات باید باشد یا در نوع امکانات و عوامل دیگر؟ منظور از امکانات چه خواهد بود؟

-1-3-1 تصویری جدید نسبت به آموزش و روند یادگیری:

دیدگاه جدید نسبت به آموزش، به جای تزریق و انتقال مطالب، دانش آموزان را به جستجو و کشف وامیدارد. بر این اساس مدارس مدرن بیش از آن که محل سخنرانیهای یکسویه معلمین باشد، کانون تحرک اجتماعی دانشآموزان و محیط ترغیبکننده نیروی خودباوری و خود ادراکی آنها است.

-2-3-1 توجهی خاص نسبت به پرورش خصوصیات روحی و شخصیتی دانشآموز:

دریافتهای نوین، کالبد مدرسه کلاسیک را که امکان مراوده اجتماعی دانشآموزان با یکدیگر و در حضور معلم را از آنها سلب نموده، محیطی تک بعدی و فاقد کفایت لازم برای رشد استعدادهای ذهنی و روحی دانش آموزان میشناسد. تجربیات مدرسه مدرن نشان میدهد که فضای مدرسه باید با روحیات مخاطبان مأنوس باشد؛ یعنی باید فضایی از جنس خودشان حاصل شود. ویژگیهای چنین محیط آموزشی عبارتنداز:
▪ ایجاد فضایی که در مقیاس دانش آموز باشد.

▪ متنوع کردن عوامل و روشهای آموزشی (مشاهده عینی و تجربه ملموس)

▪ آموزش به مدد تشریک مساعی صورت میگیرد.

▪ روند تحقیق به اندازه نتیجه نهایی اهمیت دارد و باعث پرورش روح تحقیق و تفحص در دانش آموز میشود.

▪ توجه به جنبه پرورش به اندازه بعد آموزش که باعث رشد ذهن و تکامل شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموز میشود. در نتیجه آن محیط برای

وی تکبعدی نیست.
نکاتی که در طراحی محیط آموزشی باید بدان توجه شود عبارتنداز:

1. ایجاد بستر مناسب جهت انجام فعالیتهای متنوع آموزشی، در نتیجه باید فضا جوابگوی تغییرات الگوهای آموزشی، مبلمان و تجهیزات آموزشی باشد.

2. دخالت دادن دانش آموزان در طراحی محیط خودشان.

3. در نظر گرفتن ذهنیت و پیشزمینه فرهنگی و آموزش معلمان و دانشآموزان.

4. بافت محیط آموزشی مجموعهای است از کالبد، فعالیتها و ذهنیت انسانهای عامل فعالیت؛ بنابراین مهمترین نکته در کالبد آموزش، انعطاف-پذیری آن است که متناسب با تغییر فعالیت تغییر کند.

6


-4-1 نقش محیط کالبدی در پویایی آموزش و پرورش نوین:

آموزش و پرورش ابتدایی در اکثر کشورها و بهویژه درکشورما از همان سالهای نخست برعلیه تقویت روحیه تحقیق و کنکاش بوده و به شکل مقتدرانهای دشمن روح کنجکاو و کاوشگر مخاطبین خود بوده است. مجموعه نظام آموزش ابتدایی نه در راستای تربیت نمودن، بلکه بیشتر درجهت مطلع کردن او از ماحصل تحقیقات دیگران تلاش کرده است. این کیفیت بیش از آنکه از برنامه آموزشی ناشی شود به محیط کالبدی آموزش در مدارس فعلی باز میگردد.

محیط تعلیم و تربیت در مدارس فعلی درماهیت براساس اصول کلاسیک، تزریق اطلاعات و معلومات به ذهن، آفریده شده است و به هیچوجه برای جستجو و کشف مطلب جدید طراحی نگردیده است و لذا از همان سنین کودکی ذهن را به گونهای بیعلاقه به تحقیق عادت میدهد. این تنبلی ذهن در سنین بالاتر خود به خود به صورت عدم رغبت برای تحقیق و پژوهش بروز مینماید. مدارس ما بر دو فرضفهمیدن» صرفاً مستلزم شنیدن و آموختن محصول حفظ-کردن است« بناشده است. در این محیط مبنای کار، آموزش بوده و لذا پرورش کمتر بدان راه مییابد. در جریان این آموزش سخن معلم توسط کتب درسی منظم شده است. برای نیل به چنین شرایطی معلم درعمل محور تصمیم قرار گرفته و شاگردان در کلاس و با آرایشی یکسویه به سوی معلم نشانده میشوند. در فرایند آموزش به طور عمده دو فصل گفتن و شنیدن بههم میپیوندد و بنابراین جستجو و کشف به مفهوم مشاهده و تجربه خارج از دستور بوده و ابزار و امکانات لازم آن نیز در کلاس یافت نمیشود. علاوهبراینها سایر فضاهای مدرسه به غیر از کلاسهای درس همانند راهروها، حیاط و...، به هیچ عنوان فضاهایی باطراوت و متناسب با روحیات کاربران آن نیست.

در دهه اخیر بحث محیط تعلیم و تربیت نوین، سیستم آموزش ابتدایی دربرخی کشورهای پیشرفته را دگرگون ساخته و دو هدف عمده را تعقیب

مینماید.
▪ نخست آنکه انسان باید فراتر از یک مخزن اطلاعات و محفوظات وتاحد یک مکانیزم پوینده و کاوشگر رشد یابد.

▪ دوم آنکه به جنبه پرورش باید به اندازه بعد آموزش او اهمیت داده شود و از این طریق علاوه بر رشد ذهن، تکامل شخصیت فردی و اجتماعی وی نیز مورد ملاحظه قرارگیرد. این بحث زائیده نوعی تفکر تعلیم و تربیتی نوین است که انسانرا ذاتاً مایل و بلکه مشتاق به یادگیری میداند. آنچه که این اشتیاق را تقویت نموده و بدان جهت میدهد و یا برعکس آنرا سرکوب میکند و حتی عناد به آموختن را تحریک مینماید، همانا

محیط آموزشی است.

مطابق نظرات پیشرفته روانشناسی، ذهن انسان به طور طبیعی جستجوگر بوده و حتی بدون استفاده ازعوامل خارجی همچون تنبیه و تشویق مایل به کنکاش و کشف است. روح انسان براساس این یافتهها، تودهای انباشته از پرسشها و ابهامات است که او را به صورت خستگیناپذیری به تحقیق و یادگیری سوق میدهد. براین مبنا فضای تعلیم و تربیت نوین باروح و طبیعت دانش آموزانکاملاً سنخیت داشته و درصدد است تا نیروی جستجوگر و روح محقق او را به سوی دانستنیهای موردنظر و اساسی هدایت نماید.

بدین ترتیب در محیط آموزشی مترقی،دانش آموز خود مسؤولیت آموزش خود را برعهده گرفته و تلاش میکند تا با همیاری سایر دانش آموزان و با هدایت معلم به تحقیق، تجربه وآزمایش، یادگیری، خلق و نوآوری بپردازد. این همان پدیدهای است که امروزه به عنوان محیط آموزشی »شاگرد محور« مشهور شده است و درآن فرد توسط کل محیط و با همهگونه امکانات آن و نه فقط توسط شخص معلم تربیت میگردد.

اولین ویژگی این محیط، متنوعکردن عوامل و روشهای تعلیمی است که امکانی بسیار وسیع برای به خدمت گرفتن ابزارها وفن آوری های آموزشی فراهم میسازد. بسیاری از دانستنیها درخلال مشاهده عینی و تجربه ملموس، بهتر و ماندنیتر از توصیف و شنیدن درک میشود.

دومین ویژگی این محیط آن است که آموزش در آن امری جمعی تلقی شده و به کمک تشریک مساعی صورت میگیرد. در اینصورت درحین فراگیری، شخصیت اجتماعی انسان نیز رشد یافته و او را برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی آمادهتر میسازد.

سومین خصلت این محیط آن است که تحقیق در آن به اندازه نتیجه نهایی اهمیت داشته و نحوه کنکاش و روش تحلیل یک مسأله به اندازه خود پاسخ در رشد ذهنی یادگیرنده مؤثر شناخته میشود.

به لحاظ فیزیکی مهمترین مسأله در چنین فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و شاگردان و ایجاد فضا برای ارتباط افراد با یکدیگر است. بدین منظور روش ردیفهای منظم دانشآموزان در برابر معلم از بین رفته و مسلماً ردیفهای خطی مغایر با روحیات دانش آموز شناخته میشود. تحقیق و تجربه یک تلاش جمعی است و بنابراین فضای کلاس و مدرسه برای فعل و انفعالات گروهی دانشآموزان و ایجاد فرصت ارتباطات سازنده بین آنها آرایش می-

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید