بخشی از مقاله


مقایسه میزان اشتیاق برای تغییر و پذیرش اجتماعی و نگرش به زندگی در معتادین خود مراجع به کلینیک ها و معتادین اجباری کمپ ها

چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای میزان اشتیاق برای تغییر و پذیرش اجتماعی و نگرش به زندگی در معتادان خود مراجع به کلینیک ها و معتادان اجباری کمپ ها انجام شد. روش: روش مورد استفاده در تحقیق با توجه به موضوع مورد بررسی که به مقایسه دو گروه مجزا بر اساس تغیرهای مورد نظر می پردازد، علی – مقایسه ای می باشد. در این تحقیق، آزمودنی ها در هر مرحله به یک پرسشنامه (جمعاً سه پرسشنامه) پاسخ می دهند. با توجه به شرایط خاص دو گروه مجزا، دو نمونه از جامعه مورد بررسی می باشد که پرسشنامه های: مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد، آزمون پذیرش اجتماعی و شاخص نگرش به زندگی را تکمیل میکنند. جامعه آماری مورد بررسی، کلیه مراجعان کلینیک های ترک اعتیاد و کمپ های شهرستان ساری می باشد که حجم نمونه برای هر گروه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 50 نفر (جمعاً 100 نفر) انتخاب شد. برای تفسیر و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد و جهت آزمون فرضیه ها از آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میزان اشتیاق و انگیزه افراد برای بهبود و درمان اعتیاد با توجه به نوع درمان و فرآیند اجرایی و نحوه ارجاع متفاوت است و در واقع فرد خود مراجعه با تمایل بیشتری به درمان گرایش داشته و آن را ادامه می دهد. همچنین تفاوت معناداری در میزان نگرش به زندگی افراد خود مراجع و مطلوبیت و پذیرش اجتماعی ایشان نسبت به معتادان اجباری در کمپ ها مشاهده گردید که اهمیت تغییر نگرش و لزوم حمایت های اجتماعی بر اثر بخشی درمان را مشخص می نماید. همچنین در میزان اشتیاق برای تغییر و پذیرش اجتماعی تفاوت معناداری در معتادین متاهل و مجرد بدست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش در فرآیند درمان اعتیاد می بایستی در جهت ارضاء نیازهای روحی و روانی معتادان اهتمام بیشتری صورت داد و بر اهمیت و تأثیر این نیازها، به مراتب بیشتر از درمان جسمانی اذعان نمود.

کلمات کلیدی: معتاد، انگیزه، اشتیاق برای تغییر، نگرش به زندگی، پذیرش اجتماعی

.1 مقدمه

یکی از مسائل اجتماعی مهم در جهان کنونی، بیماری اعتیاد1 است. در حال حاضر اعتیاد به مـواد مخـدر یک مسئله مهم بهداشت عمومی است که با رفتار ناسازگارانه برای به دست آوردن و مصرف مقدار فزاینده ای از مواد مخدر مشخص می شود که موجب هزینه کرد سﻻمت فردی و زندگی اجتماعی و شخصی افـراد مـی گردد (ارشه2 و همکاران، .(2012

پدیده مواد مخدر و اعتیاد، دیگر یک آسیب اجتماعی تلقی نمی گردد بلکه به عنوان یک بحران اجتماعی مطرح است. ارایه آمارهای متناقص درباره آمار اعتیاد همواره به عنوان یک معضل در کشور مـا مطـرح بـوده است. تعدد مراکز آماری، موازی کاری های سازمانی و عدم ساماندهی مراجع آماری به عنوان موانعی شناخته می شوند که دسترسی کارشناسان، خبرنگاران و افکار عمومی را به آمار دقیق در حوزه های مختلف با مشکل مواجه می کند و اعتبار آنها را زیر سئوال می برد. به هرحال، آمارهای موجود علـی رغـم تفـاوت هایشـان در تعداد معتادان از دو نظر دارای وجه اشتراک هستند، یکی افزایش روزافزون تعداد معتادان و دوم کاهش سن اعتیاد در کشور (تفرشی، .(1390

افزایش سرسام آور مصرف مواد مخدر در جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت که مستقیما نسل جوان و بشریت را تهدید می کند. گسترش شبکه قاچـاق بـین المللـی و دام اعتیـاد، میلیونها نفر جوان را به فساد و کام مرگ میکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت می رساند. اعتیـاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بﻻیی اجتماعی و دارای جنبههای متعدد اقتصادی، سیاسـی، فرهنگـی، روانـی، اخﻻقی و حقوقی است.

در شرایط ابتﻻ به اعتیاد معموﻻً به دو صورت واکنش محیطی در مورد افراد معتاد وجود دارد: یا به صورت حمایت بیش از حد از فرد معتاد به صورت عدم طرح کردن و جدی گرفتن اعتیاد فرد یا به صـورت برخـورد بسیار خشن و پرخاشگر و طردکننده با فرد معتاد که عمﻻً هیچ کدام از این دو برخورد کمکی در مورد تـرک و کنار گذاشتن اعتیاد نخواهد کرد. باید مشکل اعتیاد فرد با وی بدون ایجاد حـس تحقیـر و تـوهین مطـرح گردد. برای کنار گذاشتن اعتیاد ابتدا باید علل زمینه ساز آن برطرف گردد. اگر فـرد معتـاد دچـار مشـکﻻت روحی می باشد حتماً از طریق روانشناس و روانپزشک پیگیری شود. برای ترک باید با فرد معتاد صحبت شده و از پیشنهادهای خود فرد استفاده شود. سعی شود برای تغییر رفتار و روابط بین فردی بیمـار برنامـه ریـزی شود. باید برنامه ای مناسب با خواست و تمایل فردصورت پذیرد. در مورد مصرف مواد فرد معتاد راحتگذاشته نشود. محلی برای مصرف وی در اختیارش قرار داده نشود. با هماهنگی با خود وی وضعیت مالی اش کنتـرل شود. در این شرایط توجه گردد که درگیری و عدم اعتماد بیش از حد نه تنها کمک کننده نخواهد بود بلکـه

تمایل بیمار را برای همکاری کم خواهد کرد.

در مورد انگیزه بیمار برای ترک باید چند اصل را رعایت کنیم: به یاد داشته باشیم فـرد فقـط در صـورت تمایل خودش، قادر به ترک خواهد بود. همچنان که مصرف مواد در آینده نیز انتخاب شخصی فرد می توانـد باشد. در مورد آگاهی فرد از عوارض مصرف مواد مطمئن باشیم. برای افزایش انگیزه برای ترک، به نشانه های مصرف، عوارض جسمی، مضرات اجتماعی، خانوادگی، شغلی و بین فردی اشاره کنیم. این مرحله مهم تـرین مرحله می باشد. اعضای خانواده باید از تحقیر فرد اجتناب ورزند، به توانایی های فرد برای تغییر اشاره کننـد و در مورد دستاوردهای ترک صحبت کنند.

فرد معتاد در زمان اعتیاد خود بنا به مدت زمان مصرف، نگرش به اعتیاد، توانایی مالی و انگیزه برای ترک قطعی را ههای مختلف ترک را امتحان می کند. راه اولیه قطع ناگهانی مواد است کـه بنـا بـر مـاده مصـرفی عﻻیم ترک در چند روز بعد ظاهر می شود و پس از سپری شدن این مـدت عﻻیـم رو بـه کـاهش مـی رود. چنین ترک هایی معموﻻً مکرر در طول اعتیاد تکرار می شود. راه بعدی قطع ناگهانی مـواد و کـاهش عﻻیـم محرومیت توسط دارو می باشد که باید تحت نظـر پزشـک انجـام شـود. روش دیگـر پاکسـازی بـا داروهـای آنتاگونیست به صورت بستری است که در افرادی که عﻻیم شدید و یا تمایل بـه پـاک شـدن سـریع دارنـد، توصیه می شود. متاسفانه مشکل اصلی این چند راه، عود بسیار زیاد و عوارض روحی و روانی آنها مـی باشـد که در صورت نظارت پزشک از میزان آن کاسته خواهد شد. راه دیگـری کـه در حـال حاضـر روی آن تاکیـد بیشتری می شود، ترک، سم زدایی و درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست می باشد که در این روش فشـار کمتری به فرد بیمار وارد می شود. بر حسب مدت زمان مصرف، میزان تخریب فـرد، توانـایی جسـمی و نـوع ماده مصرفی درمان به صورت سم زدایی یا نگهدارنده توسط درمانگر اعتیاد توصیه می شود. ترک با داروتنهـا جزیی از این روند درمان می باشد. در کلینیک های تخصصی ترک اعتیاد عﻻوه بر داروهـا خـدمات خـانواده درمانی، گروه درمانی، روان درمانی و پیگیریهای مددکاری نیز ارایه می شود و بخش عمده ای از موفقیت در کاهش عود منوط به ارایه این گونه خدمات می باشد. فرد معتاد عﻻوه بر مصرف مواد مشکﻻت عمـده ای در کنترل وسوسه، مهارت های اجتماعی و اختﻻﻻت رفتاری نیز دارد که باید جهـت کـاهش عـود آمـوزش داده شده و تصحیح گردد. متاسفانه در سال های اخیر گروه های مختلفی داروهای زیادی را با تبلیغـات وسـیع و وسوسه انگیزی وارد بازار تجاری کرده اند که با توجه به این که کنترلی در ساخت این داروهـا وجـود نـدارد اثرات آنها نامعلوم می باشد و در هیچ کار آزمایی بالینی ای اثرات مفید و مضر این داروها ارزیابی نشده است
و توصیه کلی بر عدم استفاده از این داروها بدون مشورت پزشک می باشد.

مساله پذیرش اجتماعی3نیز مطمئناً بی تأثیر در فرآیند اعتیاد نخواهد بـود. پـذیرش اجتمـاعی در واقـع برآیند چندین پدیده اجتماعی همچون نفوذ اجتماعی، همنوایی، قضاوت اجتماعی و نگرش هـای افـراد مـی باشد. لذا با توجه به زمینه ارائه شده می توان گفت پذیرش اجتماعی یعنی اینکـه بیشـتر مـردم بـه منظـور سازگار شدن با دیگران از زاویه دید آنها بنگرند و مانند آنها عمل کننـد. ایـن امـر اغلـب دیگـران را از اینکـه صادقانه خود واقعی شان را بروز دهند باز می دارند( کیل4، .(2006

 



مشکل اعتیاد مشکلی فرافردی است با این حال در تحقیق حاضر غالباً جنبه های فردی موضوع و میزان اثر بخشی دیدگاه و انگیزش های فرد آسیب دیده مورد بررسی قرار گرفته است، با این وجود ایـن دیـدگاه و انگیزه های درونی فرد آسیب دیده بی تأثیر از رفتار و برخوردهای اطرافیان نبـوده و نیسـت و نخواهـد بـود. بنابراین میزان اشتیاقی که فرد معتاد برای ترک دارد بستگی به نیروهای برانگیزاننده این اشـتیاق5 دارد کـه می توان در بستر روابط و محیط اجتماعی وی جستجو کرد و همچنین دیدگاه پذیرشی وی کـه در اجتمـاع رخنه کرده و نگرشی که به زندگی دارد از دنیای بیرون از سرشت وی نشأت می گیرد. اعتقاد بر آن است که شکل گیری نگرش بدواً به صورت یک فرایند یادگیری آغاز می شود. شـخص در معـرض اطﻻعـات و تجربـه های مربوط به یک شیء یا موضوع خاص قرار می گیرد و بر اثر فرایندهای تقویت و تقلید، سرمشق گیـری و شرطی سازی، نگرشی نسبت به آن شیء یا موضوع پیدا می کند(کریمی، .(1379

الگوهای بیماری به دﻻیل تاریخی از اهمیت زیادی برخوردارند. اگر اعتیاد همچنان گنـاه یـا خطـای فـرد تلقی می شد، دیگر دلیلی وجود نداشت که تمهیدات درمانی برای او فراهم شود. در آن صورت، بیشتر مـردم تنها راه حل مشکل معتادان را مجازات (از جمله زندانی کردن) می دانستند. بـه ایـن تربیـت، امیـدی بـرای افرادی که به مشکﻻت سوءمصرف مواد دچرار می شدند، وجود نداشت. این مسثله مهمتـرین عامـل انتخـاب یکی از سه خط مشی سیاستگزاری برای جرم دانستن اعتیاد، بیماری محسوب کردن آن و یا مجـرم و بیمـار شمردن (یا هردو) معتادان است که هنوز در ایران به سرانجام مشخصی نرسـیده اسـت. امـا، جـدا از اهمیـت تاریخی الگوی بیماری است، مراجعانی که اعتیادشان را به عنوان بیماری می پذیرند اغلب برای مشـارکت در درمان خود با انگیزه تر به نظر می رسند. برای بعضی مراجعان، مفهوم بیماری ظاهر" به معنای آن اسـت ک دیگر ﻻزم نیست احساس گناه و شرمساری کنند و ،در نتیج ، مانعی روانی از سر راه ترک اعتیادشان برداشته می شود. به عبارت دیگر می توان گفت که نظریه بیماری، برای آنانی مناسب است که فکر می کنند از نظـر ژنتیکی در برابر بیماری آسیب پذیرند و یا توجیهی است برای کسانی ک مشکﻻت زیسـتی- پزشـکی عمـده داشته باشند.

به طور کل، در سال های اخیر بیشتر به آن دسته از برنامه های درمـانی توجـه شـده اسـت کـه در آن موضوع "انگیزه"6 مراجع از اهمیت خاصی برخوردار بوده است (میلر و رالینک7، .(1991

معتادان به الکل و مواد مخدر اغلب درباره ترک اعتیاد خویش تردید دارند. این تردید و احساس دودلـی8 باعث می شود معتادان به سرعت در صدد درمان برنیایند یا حتی هرگز به درمان خـود نیاندیشـند. عـده ای دیگر از معتادان نیز به این نتیجه می رسند که باید درمان شوند، اما خیلی زود از این فکر منصرف می شوند و فرآیند درمان را رها می کنند. بسیاری نیز به طور جدی می کوشند که خـود را تغییـر دهنـد، امـا پـس از مدتی عهد و پیمان خویش را می شکنند و مصرف مواد را از سر می گیرند. همه اینهـا مشـکﻻت مربـوط بـه ایجاد انگیزه و حفظ آن برای ترک اعتیاد است (تامبز9، .(1999 این در حالی است که معتادی با پشـت سـر گذاشتن مشکﻻت مربوط به انگیزه و رسیدن به مرحله اقدام برای ترک، با نبودن امکانات مناسب درمـانی در

 


سطح کشور، اعم از دوری راه، نوبت های چند ماهه، ضعیف بودن نظام تحویل دارو، تغییر مداوم کارشناسان و درمانگران خبره در مراکز درمانی و . . . مواجه می شود.

از سوی دیگر، همیشه این طور بوده است که درمانگران بالینی، مراجعانی را که انگیزه تـرک اعتیـاد را از دست می دهند، مقصر بدانند. به عبارت دیگر، معموﻻً وقتی مراجعی پیش از اتمام درمان از ادامه شـرکت در آن سرباز می زند، این گرایش دیده می شود که مراجع را تقصیر کار بدانند نه برنامه درمان را. اما، به تـازگی هر چه بیشتر معلوم شده است که برنامه های درمانی انعطاف ناپذیر، به این مشکل دامن می زنند و یکـی از هدف های روشن درمان روانی- اجتماعی باید افزایش انگیزه مراجـع باشـد (میلـر، زوبـن10، دی کلمنـت11 و
ریچتاریک12، .(1992

موضوع انگیزه، یکی از نکات بسیار مهم در درمان معتادان است. در این زمینـه پروچسـکا13 و همکـارانش (1992) یک الگوی فرانظری معرفی کرده اند که نشان می دهد، چگونه افراد، رفتاری نامطلوب را تغییر مـی دهند و یا عادت های رفتاری جدید را در خود به وجود می آورند. با وجود این، الگوی مراحـل تغییـر نظریـه جداگانه ای نیست، بلکه چارچوبی است برای سازماندهی نظریه های موجود تا توضیح دهد، افراد چگونـه بـا کمک یا بدون کمک متخصص، می توانند خود را تغییر دهند.

این الگو، برای درمانگران و پژوهشگران بسیار جالب بوده است، زیرا ساختاری بـرای درک انگیـزه مراجـع فراهم می آورد. استفاده از این روش در مورد بیماری های ( مشکﻻت رفتاری که احتمال بازگشـت- پـس از درمان- در آنها وجود دارد) مختلفی نظیر: وابستگی داروئی در درمان ایدز (برادلی-اسپرینگر14، (1996، ترک سیگار، ترک اعتیاد به الکل یا مواد (دی کلمنت و دیگران، (1991، کنتـرل وزن (پروچاسـکا و دی کلمنـت، (1985 و ناراحتی روانی (پروچاسکا و نورکراس15، (1983 نیز مثبت ارزیابی شده است.

پژوهش ها نشان داده اند که الگوی مراحل تغییر به ویژه برای دسته بندی بیماران در برنامه های درمانی (بر اساس آمادگی شان برای تغییر) نیز مفید بوده است. پروچاسکا و دی کلمنت (1992) اظهار کرده اند که بسیاری از برنامه های درمان روانی- اجتماعی و همچنین درمان طبی، نتایج رضایت بخشی در پـی نداشـته اند؛ زیرا در آنها این فرض بدیهی شمرده می شود که مراجعان (یـا بیمـاران) جدیـد از انگیـزه زیـادی بـرای مشارکت در درمان خود برخوردارند. در واقع، در برنامه ریزی درمان معمـوﻻً موضـوع انگیـزه مراجـع نادیـده

گرفته می شود. اما واقعیت این است که اغلب مراجعان، در بسیاری از اختﻻل های رفتاری و طبـی، در آغـاز درمان، انگیزه زیادی برای تغییر یا درمان ندارند. پروچسکا و دی کلمنت (1992) برآورد کـرده انـد از میـان افرادی که مشکﻻت بهداشتی جدی دارند، تقریباً 10 تا 15 درصد آنها در هنگام ورود به درمان این آمـادگی

را دارند که برای بهبود وضع خود دست به کاری بزنند.
الگوی مراحل تغییر از پنج مرحله تشکیل می شود. در اینجا، هر یک از این مراحل و کاربردهـای درمـانی آن را در معتادان شرح می دهیم. ذکر این نکته مهم است که پیشرفت در این مراحل ممکن است بـه شـکل خطی صورت نگیرد. بیمارانی که به سه مرحله آخر می رسند، اغلب بازگشتی به دو مرحله نخست دارنـد. بـا

 


این حال، پژوهش ها حکایت از این دارند که عود یا بازگشت به اعتیاد در بیشتر بیماران پس از یکی دو بـار، دیگر اتفاق نمی افتد. به عبارت دیگر، بیشتر اوقات، میزان بازگشت به اندازه ای نیست که بیماران بـه همـان مرحله اول درمان باز گردند. به نظر می رسد که بسیاری از افراد در حین درمـان اشـتباهات خـود را در مـی یابن د و این خود سبب می شود که عود بیماری یـا بازگشـت بـه اعتیـاد پـس از مـدتی کمتـر اتفـاق افتـد ( پروچاسکا و دی کلمنت، .(1992

افزایش نامﻻیمات اجتماعی و کمرنگ شدن بعد عاطفی زندگی، موجـب سـرخوردگی و گـرایش بـه سـوء مصرف مواد مخدر عده زیادی از جمعیت کشورها، به ویژه نسل جوان می گردد. به همین جهت در سال های اخیر، جهانیان شاهد گسترش بیشتر اعتیاد بوده اند. چنانکه برخی از نویسندگان، یکی از مشکﻻت جـدی و حاد جوامع امروزی را مصرف روز افزون مواد مخدر و داروهای روان گردان دانسته، و چند دهه اخیر را » عصر دارو « نام گذاری کرده اند (امینی، .(1379

حمایتهای پس از ترک از معتادان به ویژه در زمینه ی اشتغالزایی برای آنها و مشاوره ی شغلی به منظـور کمک به معتادان، برای یافتن مشاغل تمام وقت با درآمد کافی می تواند مانع بازگشت معتاد به مصرف مـواد مخدر شود. مشاوره ی خانوادگی برای معتادان متاهل، ایجـاد فرصـت بـرای فعالیـت تفریحـی و اجتمـاعی و برگزاری جلسات فردی یا گروهی برای حل مشکﻻت فردی و اجتماعی مددجویان، توجه به نشانه های اولیـه بازگشت به اعتیاد و شناخت آن ها از طریق ابزارهای اندازه گیری، ترغیب مددجویان به تشـکیل گـروه هـای اجتماعی و تفریحی و استفاده از دوستان نجات یافته برای مشاوره نزدیک بـا مـددجویان از عوامـل مهـم در پیشگیری از گزارش مجدد معتادان به مواد است (پاک نیت و قدیری، .(1383

نگرش نظامی است بادوام که شامل عناصر شناختی، احساسی و تمایل به عمل است. نگـرش بـه مصـرف مواد مخدر نیز عاملی است با مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری شامل باورهـای هنجـاری دربـاره شـیوع مصرف مواد مخدر و پذیرش آن، برداشت فرد درباره سازگار بودن مصرف مواد مخدر با سبک زندگی، باورهای فرد درباره نتایج منفی مصرف مواد مخدر، الزام و مقید بودن به عدم استفاده از مواد مخدر، نگرش منفـی بـه اعتیاد و معتاد، برخورد فعال با مسأله اعتیاد و اجتناب از مواد مخدر (پورشهباز، .(1383

درا بتدای کار، شناسایی علل اعتیاد بسیار مهم می باشد. عوامل متعددی به عنوان زمینه ساز اعتیاد ذکـر شده اند و مطالعات چندی در بررسی این عوامل به انجام رسیده اند. به نظر می رسـد در جمعیـت معتـادان، تفاوت های نگرشی خاصی نسبت به جمعیت عادی در خصوص مسأله اعتیاد و عوارض مـرتبط بـا آن وجـود داشته باشد و یکی از عوامل زمینه ساز اعتیاد وجود نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در ایـن گـروه ازافـراد قلمداد می شود (رزاقی عمران، رحیمی موقر و همکاران، . (1379

عﻻوه بر زمینه های فکری و نگرشی نسبت به مسأله اعتیاد، در خصوص نوع نگـرش بـه دیگـر مسـایل و مشکﻻت جامعه نیز تفاوت هایی میان گروه معتادان و گروه جمعیت عادی مشـاهده مـی شـود. بـی تفـاوتی نسبت به مسایل عمده اجتماعی، فرافکنی مشکﻻت فردی، به ویژه اعتیاد به جامعه و اطرافیان و از بین رفتن انگیزه های فردی در جهت واکنش در برابر مسایل اجتماعی از این دسته اند.

اعتیاد بر رفتارهای معمول فرد نیز اثر منفی دارد و عادت های طبیعی و فرح بخش را از زندگی فـرد دور می کند. در مراحل وابستگی شدید که فرد از نظر روانی تماماً درگیر چگونگی تهیه، مصرف و سـپری کـردن




دوره نشئگی پس از مصرف ماده مخدر است، هیچ انگیزه ای برای پرداختن به تفریحات سالم و فعالیت های طبیعی باقی نخواهد ماند.

از طرف دیگر سالم نبودن محیط های تفریحی و فقدان امکانات ﻻزم بـرای سـپری شـدن اوقـات فراغـت جوانان و نوجوانان به سادگی می تواند آنها را در معرض سوء استفاده افراد سودجو و ابتﻻ به سوء مصرف مواد قرار دهد. در خصوص نوع نگرش معتادان در جامعه ایـران نسـبت بـه مسـایل اجتمـاعی و معضـل اعتیـاد، مطالعات بسیار محدودی صورت گرفته است و نتایج خاصی پیرامون این موضوع تاکنون انتشار نیافتـه اسـت (پاشامیثمی و همکاران، .(1385

فازیا16 و همکاران (2010) در تحقیقی با موضوع اندازه گیـری آمـادگی انگیزشـی بـرای تغییـر در میـان معتادان به مواد مخدر مواد مخدر در مالزی (تجزیه و تحلیل توصـیفی)، در راسـتای انـدازه گیـری آمـادگی انگیزشی برای تغییر در میان مراجعان مرکز توانبخشی ملی مواد مخدر پازپن17 در مالزی از 593 مراجـع در 6 مرکز توانبخشی مواد مخدر در شبه جزیره مالزی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی استفاده کردند و داده ها با تجزیه و تحلیل توصیفی مورد بررسی واقع شد. نتایج نشان داد که اکثریت پاسخ دهندگان آمادگی باﻻیی را در ابعاد شناخت و گام برداشتن برای تغییر و بهبودی از اعتیاد به مواد مخدر نشان دادنـد. از سـوی دیگر، نتایج نشان داد که اکثریت معتادان به مواد مخدر هنوز هم احساس دوسوگرا داشته و مطمئن نیسـتید که آیا می توانند مشکﻻت مرتبط با اعتیاد به مواد مخدر را کنترل کنند.به همین ترتیب، حمایـت معنـوی و اجتماعی در حفظ بهبود مستمرموثر بوده و در جلوگیری از عود در آینده و زندگی عاری از مواد مخدر نقـش بسزایی دارد.

افزایش تعداد معتادان به مواد مخدر به ویـژه بـروز عـود در معتـادان تـرک کـرده تصـور منفـی ای را در اثربخشی برنامه های درمان مواد مخدر ایجاد کرده است. هابیل(2001) 18 ادعا کرد که 70٪ از کسانی که به مراکز توانبخشی مواد مخدر مراجعه می کنند احتماﻻً دچار عود می شوند. مطالعات مختلف نشان داده اند که بسیاری از عوامل در عود معتادان بـه مـواد مخـدر دخیـل هسـتند. ایـن عوامـل عبارتنـد از: عوامـل روانـی، خودکارآمدی و عدم حمایت خانواده و جامعه (موس 19، 2007، آلسـوپ 20 و همکـاران، 2000؛ الـیس. ت21 و همکاران، 2004؛ سالمون22 و همکاران،2000، فازیا و کومار23، .(2009 به غیر از این عوامل، فقدان انگیـزه و آمادگی برای تغییر نیز در میان عوامل کلیدی ای که به عود معتادان به مواد مخدر کمک می کند یافت می
شود. (فازیا و نارش24، .(2009

مطالعه ای که توسط کری25 و همکاران (2002) انجام شد نشان داد که دلیـل اصـلی شکسـت مراجعـان برای ترک مواد مخدر خود، عدم انگیزه معتادان بود. نظریه خود مختاری معتقد است که شکل گیـری رفتـار در انسان تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی ایجاد می گردد. شکل گیری رفتاری که توسـط عوامـل داخلـی

 

ایجاد می گردد تغییرات رفتاری پایدارتری در مقایسه با شکل گیـری رفتـاری دارنـد کـه از عوامـل خـارجی ناشی می شود.
پژوهشی که توسط فراستو و حجازی(2009) 26 در میان مصرف کنندگان مواد مخدر انجام شد نشان داد که 46٪ از این بیماران حاضر به تغییر نیستند، 21٪ مطمئن به تغییر و تنها 33 درصد اظهار آمادگی بـرای تغییر می کنند. نتایج به وضوح آگاهی کم برای تغییر را در میان بیماران مبتﻻ بـه مشـکل اعتیـاد بـه مـواد مخدر نشان داد.

در پژوهش های دیگر که توسط بﻻنچارد27و همکـارانش ( 2003) انجـام شـده اسـت مشـخص شـد کـه مراجعان به درمان همیشه برای تغییر با انگیزه نیستند. کسانی که با حکم دادگاه و یا بـه طـرق دیگـر بـرای دریافت درمان مجبور می شوند، تمایﻻتی به رد درمان و مشکﻻتی در تغییر رفتار اعتیاد آور خود توصیف می کنند. به عبارت دیگر، کسانی که با انگیزه درونی به تغییر رفتار اعتیاد آور خود تـﻻش مـی کننـد رفتارهـای مثبتی را اتخاذ می کنند.

سلدین28 در بررسی خویش تحت عنوان خانواده های معتاد به این نتیجه دست یافت که والدین، به ویـژه پدران معتاد این قبیل خانواده ها، مدل خود را به فرزندان منتقل مـی کننـد. وی معتقـد اسـت فرزنـدان در درون نظام خانواده با والدینی معتاد، روزانه شاهد رفتارهای آنان بوده و در بزرگسالی مدلی نظیر رفتار پدر را در زندگی جمعی خویش برگزیده و ایفای نقش می کنند( نقل از نجات زادگان، .(1373

ایساکسون29 در مطالعه ای با عنوان اعتیاد، افراد و نظام خانواده، تأکید می کند که نظام خانواده در شروع اعتیاد جوانان نقش تعیین کننده ای دارد و اجزای این نظام و تمایل به اعتیاد نیـز در ادامهوضـعیت موجـود مؤثر است (نقل از دﻻور و همکاران، .(1383

بررسی های انجام شده توسط کﻻچ30 و همکاران (1994) نشان داد که گروه معتاد به میزان قابل توجهی نمرات نگرش های ناسالم باﻻتری نسبت به گروه گواه دارند و در نتیجه شناخت درمانی را برای این بیمـاران ﻻزم دانست (نقل ازطوفانی و جوانبخت،.(1380

افراد معتاد که دارای نگرش های ناکارآمد زیادی هستند، به واسطه داشتن همین نگرشـها در مواجهـه بـا موقعیت های زندگی دچار احساسات و هیجانات منفی می شوند و این گونه هیجانات مهم ترین محرک های سوءمصرف مواد و به دنبال آن وابستگی به مواد هستند. همان طور که نتایج پژوهش نشـان مـی دهـد افـراد معتاد احساس بی یاوری بیشتری می کنند؛ این یافته بـا یافتـه هـای قبلـی در زمینـه ایـن کـه معتـادان از مهارتهای اجتماعی ضعیفی برخوردار بوده و مهارتهای اجتماعی کمی دارند و همچنین عزت نفس آنها پـائین است و شرم و کمروئی بیشتری را گزارش می کنند و نیز با یافته های پژوهشی کـه نشـانگر آننـد کـه افـراد معتاد در مهارت های ضروری جهت رویا رویی با مشکﻻت دچار نقص هستند و از سوءمصرف مواد به عنـوان روشی برای مقابله با آنها استفاده می کنند، همخوانی دارد (ویتفیلد31، 1997؛ به نقل از متین نژاد و همکاران .(1389

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید