بخشی از مقاله

موانع وچالشهاي خلاقيت و نوآوري درسازمانها و ارائه راهکارهايي جهت بهبودآن

چکيده :
سازمانها براي مرتفع ساختن مسائل و مشکلات ناشي از تغييرات سريع محيطي و همچنين بهبود روند رشد و توسعه خود ناچار به ايجاد و تشويق زمينه هاي بروز خلاقيت و نوآوري در سازمان و در ميان افراد خود مي باشند. ضروري است که اين سازمانها براي ادامه حيات خود در محيط بيثبات و متغير کنوني سنت ها و عادت هاي منسوخ گذشته را کنار بگذارد و در پي خلاقيت ، نوآوري و نوجويي مستمر جهت توسعه پايدار خود بوده چرا که معيار اساسي موفقيت سازمانها در اين است که چقدر افراد با فکر و خلاق تربيت کند .
پرورش و گسترش افراد خلاق و نوآور حاصل نمي شود، مگر بر اثر وجود بستري مناسب که پرورش و رشد انديشه ها را ممکن سازد و آ نها را به مرز آفرينندگي برساند. شناخت موانع و چالش هاي فرا روي خلاقيت و نوآوري در سازمان ها مي تواند به ارائه راهکارهاي مناسب کمک کند و بستري مناسب براي پرورش وتعالي سازمان فراهم کند. ما تا زماني که نتوانيم با شناسايي موانع و چالش هاي فرا روي خلاقيت نوآوري، بستري مناسب را فراهم آوريم ، فعاليت هاي مقطعي براي پروزش انديشه هاي خلاق و نوآور سودي در بر نخواهد داشت و با توجه به محيط پرشتاب امروز، به سمت نابودي سازمان سوق داده خواهيم شد.
مقاله حاضر ضمن پرداختن به مفهوم خلاقيت و نوآوري سازماني ، اهميت و ضرورت آن و ويژگي هاي سازمان خلاق و نوآور، موانع و چالشهاي فراروي خلاقيت و نوآوري در سازمانها را مورد بررسي قرار داده است و در نهايت به ارائه راهکارهايي جهت بهبود آن در سازمانها مي پردازد.
کليد واژه : خلاقيت و نوآوري - موانع خلاقيت و نوآوري - بهبود خلاقيت و نوآوري


مقدمه :
در دنياي امروزي، توان سازگاري و اداره کردن تغييرات ، عنصر اصلي موفقيت وبقاي هر سازمان است و کسب اين توانايي ها خود، مستلزم توجه سازمان به خلاقيت و نوآوري افراد است . سازمان هاي موفق ، سازمان هايي هستند که خلاقيت و نوآوري، نوک پيکان حرکت آنان را تشکيل مي دهد( احمد، ١٩٩٩ ). به عبارتي سازمان هاي امروزي براي ادامه حيات ، بايستي پويا بوده و مديران و کارکنان آنها، افرادي خلاق و نوآور باشند تا بتوانند سازمان را با اين تحولات منطبق ساخته و جواب گوي نيازهاي جامعه باشند. مي توان گفت در سيستم اقتصاد جهاني و رقابت روزافزون موجود، خلاقيت ونوآوري در حکم بقا و کليد موفقيت سازمان است (صمدآقايي، ١٣٨٠)
پيتر دراکر معتقد است در جهاني که دستخوش دگرگوني بوده و امنيت آن هر روز در معرض تهديد است ، تنها راه بقا، ابداع و نوآوري است . افزايش رشد اقتصادي، بالا بردن بهره وري و توليد تکنولوژي، کالاها وخدمات جديد از جمله فوايد خلاقيت و نوآوري است که جيمز استونر نيز به آن اشاره کرده است . (استونر ترجمه پارسائيان ، ١٣٧٩) ضرورت وجود خلاقيت و نوآوري در سازمان ها تا حدي رسيده است که برخي منابع نبود آن را با نابودي سازمان در درازمدت يکي دانسته اند( گوتشي، ٢٠٠١، به نقل از محمدي، ١٣٨٩). سازماني که خلاقيت و نوآوري نداشته باشد، نمي تواند بقا يابد و در طول زمان از صحنه محو مي شود. از اين رو سازمان ها پيوسته در جستجوي راههايي هستند تا خلاقيت و نوآوري را ( هم در سطح فردي و هم در سطح سازماني ) تقويت نموده و موانع آن را در سازمان برطرف نمايند (همان ).
زيرا افزايش خلاقيت در سازمان ها مي تواند به ارتقاي کميت و کيفيت خدمات ، کاهش هزينه ها، جلاوگيري از اتلاف منابع ، افزايش رقابت ، افزايش کارايي و بهره وري، ايجاد انگيزش و رضايت شغلي منجر شود( رانگ ، ٢٠٠٣).
مفهوم شناسي :
خلاقيت :
صاحبنظران ، تعريف هاي متعددي از خلاقيت به عمل آورده اند. در اينجا به برخي از تعاريف مهم اشاره مي شود: ٤⁄٣ پاپاليا خلاقيت را توانايي ديدن چيزها با يک نظر نو و غير معمولي و ديدن مشکلاتي مي داند که هيچ کس ديگر، وجود آنها را تشخيص نمي دهد و سپس ارائۀ رهيافت هاي جديد، غير معمولي و اثربخش را ذکر مي کند (حق شناس ، ١٣٧٨).
٤⁄٣ ورنون (١٩٩٥) و مايکلينسر وشاور(٢٠٠٥) خلاقيت رابعنوان توانايي فرد براي توليد تفکرات ، بينش ها و اعمال جديد و اثربخش که کاربرد اجتماعي ، اقتصادي وعلمي بالايي داشته باشد، تعريف مي کنند(کاستيگ ليون ،٢٠٠٨).
٤⁄٣ خلاقيت توانايي توليد ايده هاي نو( جديد) که براي يک زمان معيني مفيد مي باشد.(ويرکوم و آرتز،٢٠٠٧).
٤⁄٣ ميرکمالي (١٣٧٨)نيز خلاقيت را نوعي توان و مهارت ذهني مي داند که مي تواند با به تصوير کشيدن مسائل و پديده ها وتجزيه وتحليل آنها، ايده ها و راه حل هاي جديد وغير معمول بيافريند.

نوآوري :
o نوآوري شامل بهره برداري موفق از ايده هاي جديد مي باشد. بنابراين آن به دو وضعيت اشاره دارد: تازگي و کاربرد(مايرس ومارکوس ، ١٩٦٩ به نقل از آلگر، لاپيدرا و شيوا، ٢٠٠٦).
o نوآوري بعنوان فرآيند تجاري کردن يک توليد يا شيوه (روش ) توسعه يافته توصيف مي شود(اوجاسا، ٢٠٠٨).
تفاوت خلاقيت و نوآوري :
در ادبيات مفاهيم خلاقيت و نوآوري به طور مترادف به کار مي روند( مارتينز وتربلانچ ،٢٠٠٣؛ مقيمي ، ١٣٨٥).در حاليکه هريک از اين مفاهيم داراي معني مشخصي هستند.
* کاهن (١٩٨٥) در بيان تفاوت بين خلاقيت و نوآوري چنين ابراز مي کند که خلاقيت ساختن يک چيز از هيچ چيز
است درحاليکه نوآوري : آن چيز را بصورت خدمات وتوليدات در مي آورد.
* بدوي (١٩٩٨)در اين زمينه مي نويسد: خلاقيت چيز جديدي را بوجود مي آورد در حاليکه نوآوري چيز جديدي را بکار مي گيرد.
* اکثر نويسندگان هم اکنون متفق القولند که فرآيند توليد جديد «خلاقيت » است وهر چند که خلاقيت يک پيش ماده مهم براي نوآوري است ، اين دو واژه مترادف نيستند.البته بايد متذکر شد که هر چند خلاقيت و نوآوري متفاوت از هم اند ولي اين دو مفهوم با هم در ارتباطند و ارتباط اين دو چنين بيان شده است : نوآوري اجراي موفق ايده هاي خلاق در درون سازمان است . از اين ديدگاه ، خلاقيت افراد وتيم ها نقطه شروع نوآوري است . در واقع خلاقيت شرط لازم براي نوآوري است ، اما شرط کافي نيست (گويال وآخيلش ، ٢٠٠٧).
* نوآوري عبارت است از عملي و کاربردي ساختن افکار و انديشه هاي نو ناشي از خلاقيت ، به عبارت ديگر در خلاقيت اطلاعات به دست مي آيد ودر نوآوري آن اطلاعات به صورتهاي گوناگون عرضه مي شود. خلاقيت پيدايي وتوليد يک انديشه و فکر نو است در حالي که نوآوري عملي ساختن آن انديشه و فکر است ( محمدپناه ، .(1385

اهميت و ضرورت خلاقيت و نوآوري در سازمانها :
با پيشرفت روز افزون دانش وفناوري وجريان گسترده اطلاعات ، امروزه جامعه ما نيازمند آموزش مهارت هايي است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوري به پيش برود. هدف بايد پرورش انسانهايي باشد که بتوانند با مغزي خلاق با مشکلات روبرو شده وبه حل آنها بپردازند. به گونه اي که انسان ها بتوانند به خوبي با يکديگر ارتباط برقرار کنند وبا بهره گيري از دانش جمعي وتوليد افکار نومشکلات را از ميان بردارند. امروزه مردم نيازمند تقويت
خلاقيت هستند تا با خلق افکار نو به سوي يک جامعه سعادتمند قدم بردارند(دهقاني ، ١٣٨٧).
خلاقيت و نوآوري عامل رشد و بالندگي سازمان ، ارتقاي بهره وري، افزايش کيفيت توليدات و خدمات ، موفقيت در رقابت ، افزايش انگيزش کارکنان ورضايت شغلي آنها، کاهش هزينه ها، ضايعات واتلاف منابع ، تنوع توليدات و خدمات و کاهش بورکراسي اداري وپشت ميز نشيني ومشوق عمل گرايي است . بنابراين سازمانها بايد تمام تلاش خود را در انجام تحقيقات و پژوهشهاي گسترده جهت ايجاد، تشويق و نهادينه سازي خلاقيت و نوآوري بکارگيرند(طالب بيدختي و انوري ،١٣٨٣). در عصر انفجار اطلاعات وتوسعه سريع فناوري پرداختن به فرآيند خلاقيت و ارائه راهکارهاي عملي براي رشد و آموزش آن امري ضروري و اجتناب ناپذير براي ادامه حيات يک جامعه است .
هرچند خلاقيت بالقوه در انسان به وديعه نهاده شده است اما ظهور آن مستلزم پرورش و بکارگيري آن است . تورنس (١٩٨٢) معتقد است انسان براي بقا نيازمند است که قدرت خلاقيت را پرورش داده و مورد استفاده قرار دهد (حسيني ، ١٣٨٥).
گسترش و سرعت تغييرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقيت بيش از پيش اهميت يابد، کشورها فقط با ابتکار و نوآوري مي توانند خود را با شرايط جديد وفق داده و همگام با دگرگونيها به پيش روند.
بديهي است در دنياي پيچيده کنوني، سازمانهايي در رقابت با سايرين موفق ترند که بتوانند از فرصت هاي پيش رو به بهترين نحو استفاده کنند واين امر جز با افزايش خلاقيت و نوآوري امکان پذير نيست .
سازمانهاي خلاق و نوآوري داراي چه ويژگي هايي هستند؟
٤⁄٣ مهمترين ويژگي سازمانهاي خلاق ونوآور انعطاف پذيري آنها در رويارويي با بحرانهايي است که غالباً ناشي از رقابت هاي اقتصادي است . اين گونه سازمانها با مسائل وتنگناها برخورد منطقي داشته ، در صورت نياز به تغيير وتحول ،پس از بررسي دقيق وعالمانه ، آن را اعمال مي کنند( محمدپناه ، ١٣٨٥).
٤⁄٣ در سازمانهاي خلاق ، تمامي مديران ، مسئله تغيير را به عنوان تنها عامل ثبات وگريزناپذير مي دانند وبا خشنودي آن را پذيرفته ودر برابر آن مقاومت نمي کنند( الله ياري وهمکاران ، ١٣٨٨).
٤⁄٣ يکي از ويژگيهاي سازمان هاي خلاق اين است که مسئولان و مديران اين سازمان ها به طور مستمر آمادگي شنيدن انديشه هاي نوين و بديع را دارند و به طور مستمر شرايط را براي فرايند تغيير آماده مي کنند. (طالب بيدختي و انوري، (1383
٤⁄٣ اين سازمان ها شرايط را به گونه اي فراهم مي کنند که کارکنانشان در رده ي بالاي سلسسله مراتب نيازهاي مزلو قرار گيرند تا نيروهاي خلاق خود را بروز دهند. هم چنين در سازمان هاي خلاق نظام هاي نظارت از بالاو نظارت بيروني جاي خود را به روابط مناسب و مطلاوب بين همکاران و خودنظارتي داده است . . (محبوبي و توره ، ١٣٨٧).
٤⁄٣ سازمان هاي خلاق سازمان هايي هستند که شرايط محيط آموزش و يادگيري را به گونه اي فراهم مي کنند که کارکنان آنها ويژگي هايي از قبيل نداشتن تعصب نسبت به تغيير، علاقه به يادگيري و کنجکاو بودن ، علاقه به آزمايش و تجربه دائمي، گرايش به کارهاي پيچيده ، توسعه دامنه دانش و آگاهي خود، واقع بيني و اعتماد به نفس ، بيان عقيده ي خود در جلسات ، عدم پافشاري در تحميل عقايد خود، پشتکار و تلاش مستمر و داشتن ظرفيت بالا در تحمل ناملايمات و... را داشته باشند. (باغبان زاده ، ١٣٨٨)


موانع وچالش هاي فرا روي خلاقيت و نوآوري در سازمان :
مسلماً در مسير بروز خلاقيت و نوآوري نيروهاي سازماني موانعي بروز ميکند که عدم توجه به آنها ممکن است تمرکز ذهني افراد را برهم زده و زمينه بروز انديشه هاي نوين و جديد را از بين ببرد. از اين رو در عصر جديد علوم رفتاري تلاش ميکنند شرايطي را فراهم سازند که در آن ذهن هاي پيچيده و توانمند بتوانند به آناليز و تجزيه و تحليل مسائل بپردازند. امري که عدم توجه به آن ميتواند موجب انفعال و هرز پتانسيل هاي سازماني شود و مسير پويايي و تحول و توسعه سازمان را مسدود سازد. مديران بايد بدانند آزاد ساختن توان خلاقيت و بکارگيري فکرهاي نو در گرو پيروزي بر موانع مذکور است که البته پيروزي بر آنها چندان مشکل نيست اما نياز به زمان دارد(. بر اساس يک دسته بندي موانع را مي توان شامل موانع فردي، محيطي، اجتماعي و سازماني دانست : (سام خانيان ،١٣٨٤. فيضي ، ١٣٨٣. رضاييان ، ١٣٨٠ ).
١) موانع فردي عبارتند از:

شکل (١) :موانع فردي خلاقيت و نوآوري
o موانع بيولوژيک : از نظر بيولوژيک عده اي از دانشمندان معتقدند که استعداد خلاقيت جنبه ارثي دارد واين امر موجب اعتقاد برخي از افراد شده و باعث مي شود نقش عقل و انديشه ي خود را کم کم نفي کنند و دست از ايده جويي و انديشيدن بردارند( سام خانيان ، ١٣٨٤). حاتمي و مهدوي (١٣٨٧) نيز در اين زمينه معتقدند که در اين که آنها در ميزان هوش نقش اساسي به عهده دارند جاي شک نيست ، اما در مورد هوش خلاق توسل به عوامل ارثي و ژنتيک به عنوان تنها عامل ، اغلب يک بهانه است تا يک واقعيت عيني .قرائي مقدم ( ١٣٨٧) نيز در اين زمينه معتقد است که موانع بيولوژيکي،به عوامل ارثي و ژنتيکي و نژادي به عنوان موانعي در راه بروز خلاقيت اشاره دارد ونژاد گراياني چون :
کنت دوگوبينو، چمبرلين و گوستاوراتزن هوفر و برخي ديگر معتقدند خلاقيت و نوآوري مختص نژادهاي معدودي( نژاد سفيد اروپاي غربي ) است و عوامل ارثي و ژنتيکي و نژادي موج بروز خلاقيت است .اما بايد دانست که اين گونه طرز تفکر درست نيست وتنها يک بهانه است تا يک واقعيت عيني، زيرا امروز کشورهاي فراواني چون :چشم بادامي هاي نژاد زرد يا مردم چين ، هند و کره جنوبي و کشورها مستعمره پيشين مانند:استراليا که تبعيدگاه افراد مجرم و بزهکار بود از پيشرفت فراواني برخوردارند وبا خلاقيت هايي که به عمل آورده اند جزء کشورهاي پيشرفته هستند
* تمايل به همرنگي : اسبورن ( ١٣٧١) معتقد است که تمايل به همرنگ جماعت شدن خلاقيت و نوآوري را در سازمان از بين مي برد( به نقل از شريفي پور رفسنجاني ، ١٣٨٧). بعضي افراد هستند که دوست ندارند خود را متفاوت تر از ديگران بپندارند و ميل به همرنگ بودن با جمع را دارند و اين خود خلاقيت و نوآوري را از بين مي برد چرا که لازمه خلاق و نوآور بودن اين است که کارهاي جديد و متفاوت تر از بقيه انجام داد. طالب پور(١٣٨٦) در اين زمينه معتقد است که فرد به علت ترس از متفاوت بودن از ديگران ، سعي مي کند در چارچوبي عمل کند که ديگران عمل کرده اند و البته اين شيوه نمي تواند منجر به ابتکار عمل شود.
* کمرويي :سرچشمه کمرويي ترديدهاي واقعي افراد درباره استعداد و خلاقيتشان است . شکسپير مي گويد :" چنين ترديد هايي خائن اند و باعث مي شوند که نتايج نگوئي را که ممکن است و در صورت نبودن ترس از کوشش بدست آوريم از دست بدهيم (اسبورن ، به نقل از شريفي پور رفسنجاني ، ١٣٨٧)
* موانع فيزيولوژيک : اين موانع ممکن است از خصايص بدني يا ضرباتي که از بيماري ها و حوادث مختلف بر فرد وارد مي شود، بوجود آيد( سام خانيان ، ١٣٨٤).
* ترس از انتقاد و شکست :در سازمان هايي که افراد هميشه از اين مي ترسند که کارهايي جديدي که انجام مي دهند با شکست مواجه خواهد شد و ديگران آنها را مورد انتقاد و تمسخر قرار مي دهند، خلاقيت و نوآوري وجود ندارد و در واقع اين خود مانعي بر سر راه خلاقيت و نوآوري مي باشد. قرائي مقدم ( ١٣٨٧) در اين زمينه بيان مي دارد در جوامعي که ترس از شکست و انتقاد وجود دارد، نوآوري و خلاقيت کمتر مورد توجه قرار مي گيرد وتقويت مي شود و افراد کمتر فرصت بروز خلاقيت و شکوفايي استعداد مي يابند، چرا که آنها همواره ترس دارند که در کارها با شکست مواجه شوند و مورد انتقاد ديگران قرار گيرند و برچسب بي لياقتي وبي استعدادي به آنها زده شود و علاوه بر آن حسودان و گوشه نشينان او را متهم به هرچيزي نمايند. پس مي بايست در هنگام ابراز عقيده و بيان ايده از جانب هر سازمان و يا افراد حاضر در آن بايد از قضاوت و انتقاد خودداري کرد تا مانعي در جهت ارايه انديشه هاي نو و خلاق نباشد، و افراد بدون نگراني از تمسخر يا تحقير بتوانند ايده هاي عجيب و غريب خويش را بيان کنند( کاکيا، ١٣٨٧).
* عدم اعتماد به نفس : که به مرور زمان وبا توجه به تجارب گذشته فرد و محيط اجتماعي در افراد به وجود مي آيد( قرائي مقدم ، ١٣٨٧).بسياري از مواقع افراد از توانايي ها و استعدادهاي شگرفي برخوردارند اما، عدم اعتماد به خود مانع بروز قواي خلاقشان مي شود(طالب پور، ١٣٨٦).
* پايبندي به عادت :عادات پيشين مانع حل مسائل اند. در نتيجه تحصيلات و تجارب ، عامل بازدارنده اي در ما ايجاد مي شود که طرز فکر ما را به سوي جمود مي کشاند( اسبورن ، به نقل از شريفي پور رفسنجاني ، ١٣٨٧)
* اضطراب :طبيعي است يکي از موانعي که سر راه خلاقيت و نوآوري قرار دارد، اضطرابي است که افراد دارند و تا فرد آرامش لازم را نداشته باشد، خلاقيت و نوآوري شکل نمي گيرد چرا که يکي از شرايط لازم براي پديدار شدن افکار نو، وجود آرامش براي مغز است . به همين خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرايطي پديد آيد که در بستر آن مغز بينديشد و تکامل يابد و سبب ساز افکار نو شده و شرايط براي سازندگي در جامعه مهيا شود(آمابيل ،١٩٨٨).
* الگوها و انگاره هاي ذهني : الگو و انگاره هاي ذهني ما مي تواند مانعي بر رشد خلاقيت و نوآوري باشد. اگر چه داشتن انگاره هاي ذهني مي تواند مانعي بر نگرش خلاق باشد، اما ادامه حيات بدون اين الگوها و انگاره ها ناشدني است .
*انگاره هاي ذهني همچون تجربه هاي قبلي مي تواند هم به عنوان يک توانمندي تلقي شود و هم موجد نوعي محدوديت شود. اما کليد حل اين تناقض آنجا نهفته است که بدانيم چه موقع بر آن انگاره ها تکيه کنيم و چه وقت آن ها را کنار بگذاريم ( افروز، ١٣٨٦).
* انسدادهاي ادراکي :اکثر مردم در حل خلاقانه مشکل دچار زحمت مي شوند. آنها انسدادهاي ادراکي خاصي را در فعاليتهاي حل مشکل از خود بروز ميدهند که حتي از وجودشان آگاه نيستند. اين انسدادها عمدتا" شخصي هستند تا ميان فردي يا سازماني که براي فائق آمدن بر آنها توسعه مهارت موردنياز است . انسدادهاي ادراکي موانع ذهني هستند که روش تعريف مشکل را مقيد و تعداد راه حلهايي را که تصـور مي شود مرتبط اند، محدود مي کنند( شرکت ، .(1384

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید