بخشی از مقاله


نقش آموزش هاي ترکیبی - مهارتی هنرستان هاي فنی و حرفه اي درکارآفرينی و ايجاد اشتغال


چكیده
فراگیرى مهارتهاى نوین و مرتبط سرآغاز تکامل و پیشرفت در هر شغل و پیشه اى میباشد.پر واضح است که تکامل و توسعه دانش بشرى جز در سایهتحوّل و بکار گیرى ساز و کارهاى نوین آموزشىمحقّق نخواهد شد.هدف از ارائه این مقاله بررسی و تبیین جایگاه و نقش جایگاه آموزش های ترکیبی - مهارتی در کارآفرینی و ایجاد اشتغال میباشد .با توجه به محدودیت بازارهای سازمانی و غیر سازمانی) آزاد (جهت جذب فارغ التحصیالن هنرستانی توجه به مقوله کارآفرینی در این آموزشها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است .از آنجا که هدف اصلی این آموزش ها ، تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه میباشد، به نظر میرسد هدف از این آموزشها، افزایش تواناییهای دانش، مهارت و قدرت درك افراد و انجام مطلوبتر کار در محدوده وظایف شغلی است .در واقع خصیصه این آموزشها، نوعی پرورش کارآفرین است، به این معنی که افراد پس از کسب مهارت دانش فنی، قادر خواهند بود که فرصتهای شغلی مناسبی را به دست آورند و یا در نهایت فرصت شغلی ایجاد نمایند .یکی از اهداف آموزشی کارآفرینی در هنرستان ها، بهبود تواناییهای فردی و تخصصی هنرجویان است . آموزش های هنرستانی میتواند از طریق دانش افزایی، باعث افزایش فرصتهای بازار شده و سطح تقاضای کارآفرینی را ارتقاء بخشد .دراین مقاله، راجع به مفهوم کارآفرینی و تبیین نقش و جایگاه آموزشهای ترکیبی-مهارتی در ایجاد کارآفرینی و ایجاد اشتغال، رسالت و اهداف هنرستان ها درزمینه کارآفرینی، ضرورت توجه به آموزش کارآفرینان کاردان، اهداف و دستاوردهای آن و راهکارهای مهم جهت آموزشهای ترکیبی-مهارتی بحث میشود.

واژگان کلیدي: کارآفرینی، آموزشهای ترکیبی-مهارتی، مهارت آموزی، ایجاد اشتغال.

1

-1 مقدمه

امروزه که دستیابى به آرمانهایى همچون تولید، پیشرفت، اشتغال و ...با پسوند پایدار وقابلیّت حضور ومعرّفى در سطوح باالى کالس جهانى ازمهمّترین خواسته ها و نیازهاى جوامع در حال توسعه و پیشرفت است، نقش آموزش هاى مهارتى در تسریع روند دستیابى به آن بسیار پررنگ خواهد بود و چون فرایند آموزش و یادگیرى همواره، در بردارنده ى ساز و کارى است مبتنى بر علم و بسیار دقیق که با تکیه برمحیط و انساناطّالعاتى را درونى مى سازد،بالطّبع برخوردارى از چنیناطّالعات و آموزشهایى، فرد رامستعدّ همسازى و مواجهه با شرایط و تغییرات نوین و نیز توانمند در توسعه ى رقابت هایی همچون کسب و کار و برخوردار از شرایط اشتغال پایدار خواهد ساخت. یکی از عوامل اساسی رشد و توسعه ی اجتماعی و اقتصادی هر جامعه ای منابع انسانی آن است .بدیهی است سرمایه گذاری آموزشی به ویژه آموزش های فنی و حرفه ای بر روی منابع انسانی و اشتغال به کار آنها نیز یکی از شاخص های اصلی تعیین توسعه یافتگی آن محسوب خواهد شد و ایجاد هر گونه ناهماهنگی بین این نوع از آموزشها و اشتغال موجب بحران خواهد گردید) صالحی، ) 3131 موضوع اشتغال و بیکاری نیروی انسانی یکی از مهمترین مسائل و مشکالت جهان است که در کشورهای در حال توسعه با توجه به عدم توازن ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی نقش و سهم بیشتری بر توسعه دارد .بیکاری یا عدم اشتغال نیروی انسانی، آثاری زیانبار در مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، و امنیتی به همراه دارد )امیری، ) 3131 آموزش و پرورش باید زمینه تالشگری و روحیه ی کار، را برای توسعه ی اقتصادی فراهم نماید .باید اعتماد به نفس،روحیه ی پایداری، غلبه برمشکالت و داشتن عزمی راسخ برای کسب موفقیت را به دانش آموزان آموخت . نیروی انسانی کارآزموده یکی از عوامل تعیین کننده رشد و توسعه کشورها به حساب می آید .آموزش متوسطه فنی و حرفه ای و کار دانش از بخشهای مؤثر در تربیت نیروی انسانی ماهر و نیمه ماهر است . هدف اصلی نظام آموزش و پرورش در هنرستان های فنی و حرفه ای تربیت نیروهایی است که بتوانند ضمن کارآفرینی، در محیطهای کار از آموخته های دوره هنرآموزی خود استفاده کنند .در این راستا دروس در قالب سرفصل های تئوری و عملی به هنرآموزان ارائه میگردد . آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم در کمیت عرضه کارآفرین در یك جامعه اثر میگذارد .میتوان گفت که آموزشهای هنرستانی به دلیل توام نمودن آموزشهای تئوری و عملی از توانایی زیادی در تشکیل سرمایه انسانی و تربیت نیروی کار ماهر برخوردار میباشند .به عالوه، از یك سو با توجه به بهره مندی این آموزشها از مبانی علمی و استفاده از روشهای پذیرفته شده آموزشهای کالسیك راه خود را از یادگیری بر مبنای تجربه عملی صرف جدا کرده وازاین طریق راه درازمدت و غیر علمی این نوع فراگیری را کوتاه نموده و این توانایی را در هنرآموز فراهم میکنند تا بتواند خود را در مقابل تغییرات تکنولوژیکی به آسانی هماهنگ نماید .از سوی دیگر با توام نمودن آموزشهای تئوری و عملی این امکان را برای هنرآموز فراهم مینمایند که همسویی بیشتری با نیازهای بازار کار داشته و از این طریق امکان بیشتری برای جذب آنها در فعالیتهای اقتصادی -اجتماعی فراهم گردد .در اینجاست که، عالوه بر موارد مطرح شده، موضوع کار و کارآفرینی در جامعه مطرح میگردد. تنها از طریق آموزش وپرورش است که میتوان میلیون ها دانش آموز وهنرجوی خالق و کارآفرین تعلیم داد و میلیون ها شغل ایجاد کرد .صفات کارآفرینی اکتسابی است و نه ارثی و ژنتیکی، باید آموزش وپرورش با برنامه وسازماندهی زمینه ی کسب خصوصیات روحی دانش آموزان را در جهت ایجاد روحیه کارآفرینی فراهم کند و این ویژگیها را در آنان بپروراند .زیرا کارآفرینی رفتار است نه ویژگی شخصیتی و اساس آن بر مفهوم و نظریه استوار است نه بر شهود وبصیرت )یعقوبی نجف آبادی،) 3131 .در این مقاله ابتدا به توصیف مفاهیم کارآفرینی و آموزش در هنرستان های فنی و حرفه ای پرداخته میشود، سپس نقش آموزش های ترکیبی - مهارتی در ترویج روحیه کارآفرینی تبیین گردیده و با توجه به یافته های بدست آمده از یك تحقیق پیمایشی بوسیله پژوهشگر و ادبیات موجود، این موضوع مورد بحث قرار خواهدگرفت .در پایان راهکارهای توسعه آموزش ترکیبی-مهارتی مؤثر در روحیه هنرجویان ارائه خواهد گردید.

-2 بیان مسئله
طی سالیان اخیر به دلیل عدم برخورد علمی سازمانهای دولتی با مشکالت و معضالت موجود در جامعه این سازمانها هیچ گاه در رفع این مشکالت موفق نبوده و نتوانسته اند راه حل مناسبی را ارایه نمایند .غیرموثر بودن آموزشهای ارایه شده در هنرستان ها در ایجاد اشتغال برای هنرجویان ، به گونه ای که این آموزشها عالوه بر اشتغال هنرجویان قادر باشند نیازهای بازار کار وکارفرمایان بخش دولتی و خصوصی را مرتفع نماید .نگاهی به فرایند آموزش هنرستان های فنی و حرفه ای نشان میدهد که چند عامل در این فرایند همواره بعنوان منابع اصلی مطرح هستند .این عوامل به شرح زیر دسته بندی گردیده اند:
-3 وزارت آموزش و پرورش بعنوان متولی امر آموزش )شامل مدیران و کارمندان(. -2 هنرآموز که بعنوان تامین کننده وزارتخانه محسوب میگردد.
-1 هنرجو که در واقع همان دانش آموز است.

3


-4منابع سخت افزاری و نرم افزاری آموزش نظیر تسهیالت برگزاری کالس ها ی درس و محیط آموزش. -5روشهای تدریس، آزمون و صدور گواهینامه پایان تحصیالت یا به عبارتی مدرك دیپلم.
-6 منابع مالی آموزشهای برگزار شده در هنرستان در طول سال تحصیلی .

بدیهی است بدون وجود هریك از عوامل یاد شده امر آموزش امکان پذیر نمی باشد و تنها در صورت کنار یکدیگر قرار گرفتن صحیح تمام این عوامل فرایند آموزش اجرا خواهد گردید.

-3 تعريف آموزش:

آموزش، تالش در خصوص تغییر و افزایش دانش و آگاهى افراد است که موجب مى گردد فرایند کسب دانش جدید دچارحوّلت گردد و در بطن خویش تغییردر رفتار و مهارتها را در فرد به وجود آورد و مسیر فکرى وتعقّل افراد را تعویض مى نماید .آموزشهاى مهارتى و تجربه اى، مبتنى بر یادگیرى فنون و حرفه هاى کارگاهى به منظور دستیابى بهتحوّالت و تغییراتنسبتاً پایدار در هنرجویان ارائه مى گردد تا آنها را توانمند به اجراى کار و بهبود بخشیدن به تواناییها، تغییر مهارتها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعى نماید .بنابراین آموزش به مفهوم تغییردانش، نگرش و تعامل با جامعه است .آموزش، در برگیرنده ى روشهایى است که از طریق آن مهارتهاى الزم براى انجام دادن کارها به هنرآموزان متناسب با رشته انتخابی آنها یاد داده می شود. البته این آموزش بعد از گذراندن سال اول متوسطه که به صورت مشترك در دبیرستان اجرا می گردد،از سال دوم هنرستان با انتخاب رشته مورد نظر شروع شده و در سال سوم هنرستان پایان می یابد.

-4 کارآفرينی در نظام آموزشی

کارآفرینی در آموزش و پرورش فرایند منظم ومستمری است که از یك سو به شناسایی وبهره برداری مؤثر از کلیه منابع درونی و بیرونی نظام آموزشی منجر میشود و از سوی دیگر موجب ایجاد فرصتهای جدید یاد دهی - یادگیری میگردد .این فرایند با تکیه بر دو محور آموزش فراگیرندهی کارآفرین و فراهم آوردن زمینه های بروز و ظهور آن محقق میگردد از آنجا که صفات کارآفرینی اکتسابی است و نه ارثی وژنتیکی، باید آموزش و پرورش با برنامه ریزی و سازماندهی زمینه ی کسب خصوصیات روحی دانش آموزان را در جهت ایجاد روحیه کارآفرینی فراهم کند و این ویزگیها را در آنان بپروراند .زیرا کارآفرینی رفتار است نه ویژگی شخصیتی و اساس آن بر مفهوم و نظریه استوار است نه بر شهود وبصیرت )احمدپور ،داریانی.) 3131


5 -آموزش هاي ترکیبی - مهارتی وبازار کار
از جمله عواملی که ضرورت برنامه ریزی غیرمتمرکز را طلب می کند تناسب نداشتن آموزش ها با نیاز بازار کار است .از جمله دالیل اصلی این اشکال وجود تعامل ضعیف بین سه حوزه پژوهش، برنامه ریزی و سیاست گذاری و عملکرد نظام آموزش و پرورش است. برنامه ریزان و سیاست گذاران نظام آموزشی ،آموزش و پرورش باید تصمیم گیری خود را از نتایج یافته های پژوهشگران تأمین کنند واصالً نباید از یافته های پژوهشی بی اطالع بمانند .آنها باید آن دسته از آموزش ها را گزینش کنند که با پیش فرض های آنان در قبال این آموزش ها سازگاری وهمسویی داشته باشداصوالً. سیاست دولت بر مبنای کارآفرینی و عدم استخدام است و در آموزش، به ویژه آموزش و پرورش، کارآفرینی و ایجاد روحیه کارآفرینی در افراد وجود ندارد یا با آن بسیار ضعیف برخورد شده است .

با وجودی که کار آفرینی تنها در برخی رشته های کاردانش تدریس میشود و نتایج قابل مالحظه ای در برداشته است، ولی به این ماده ی درسی و تأمین معلم مخصوص برای آن کم توجهی شده است با وجود تشکیل کالس ها و جلسات ویژه نتیجه ی مطلوب نداشته است )احمدپور، ) 3134 .در این رویکرد میتوان از اقدام پژوهی به منزله یك ابزار مؤثر کمك گرفت و در آن معلمان،دبیران وهنرآموزان که درخط مقدم جبهه مقدس نظام آموزشی ایفای نقش میکنند و از زوایای مختلف دنیای واقعی تدریس آگاهی بیشتری دارند، دست به پژوهش بزنند و یافته های خود را بدون واسطه مورد استفاده قرار دهند .به عبارت دیگر، عالوه بر نزدیك کردن پژوهش به دنیای واقعی، فاصله زمانی بین تولیدکننده و مصرف کننده را نیز به حداقل ممکن کاهش دهند. توجه به مختصات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نواحی مختلف الزمه موفقیت آمیز بودن آموزش های ترکیبی - مهارتی است، واقعیتی که در یك برنامه ریزیکامالً متمرکز تحقق پذیر نخواهد بود .آموزشهای دوگانه، که در چند سال اخیر در آموزش و پرورش در حال اجراست، عالوه بر کارآفرینی ایجاد اشتغال برای بسیاری از دانش آموختگان دانشگاهی، بیشتر براساس نیازسنجی و امکانات منطقه ای پایه گذاری شده اند و این خود یکی از نشانه های موفقیت تمرکززدایی در آموزش و پرورش است و توسعه فرهنگ کارآفرینی را به دنبال دارد)یعقوبی نجف آبادی، ) 3131 .پرورش خالقیت، تفکر انتقادی، خودباوری مثبت، عزت نفس .به تعامل روش تدریس و محتوا بستگی دارد، تا برنامه را از فضای ذهنی خارج وبه دنیای واقعی نزدیك کند)جهانی، ) 3135 .در بین کشورهای اروپایی، سوئد، که یکی از الگوهای موفق در آموزش های فنی و حرفه ای است در فرایند تغییر وتحول در ساختار این نظام

4


آموزشی، چهار محور را هدف قرار داده که اولین آن تمرکززدایی از نظام آموزش حرفه ای است )مهمویی و همکاران، ) 3135 .از جمله هدفهایی که در این تجربه نوین سوئد دنبال شد این بود که مدارس فنی و حرفه ای با توجه به نیاز منطقه ای، بومی گردیدند تا ضمن ممانعت ازمهاجرت بی مورد، فاصله فراغت از تحصیل تا اشتغال کاهش یابد و روشهای تدریس با توجه به محتوا تغییر کند) یعقوبی نجف آبادی،.) 3131

-6 تعريف کارآفرينی
تعاریف متعددی در مورد کارآفرینی مطرح گردیده است که در ذیل به برخی از آن اشاره میکنیم:

فرآیندی که بتواند با استفاده از خالقیت، چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسك و به کارگیری همراهان بوجود آورد کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست. سازمانی هم میتواند باشد حتی شرکتهای بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم میتوانند به کارآفرینی دست زنند. امروزه حتی صحبت از دولت کارآفرین به میان آمده است.

به عقیده «ارتورکول» کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یك سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است.
«روبرت نشتات» کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یك کسب و کار میداند.

از نظر «پیتر دراکر» کارآفرینی یك رفتار میباشد و در واقع بکاربردن مفاهیم و تکنیكهای مدیریتی، استانداردسازی محصول، بنا نهادن کار بر پایه آموزش میباشد.
در دایره المعارف بریتانیکا کارآفرین اینگونه تعریف شده است:
شخصی که کسب وکار و یا مؤسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا می پذیرد.

کارآفرینی فرآیند خلق چیزی جدید و با ارزش با اختصاص زمان و بکارگیری تالش الزم و در نظر گرفتن ریسك های مالی، روانی و اجتماعی است که هدف آن رسیدن به رضایت فردی مالی و استقالل است.

تقریباً در همه تعاریف کار آفرینی، این توافق نظر وجود دارد که ما درباره رفتاری بحث میکنیم که : -3پیشگام است.

-2 سازوکارهای اجتماعی و اقتصادی را برای تبدیل منابع و موقعیتها به وضعیت عملی، سازماندهی یا سازماندهی مجدد میکند. -1 با مخاطره و شکست همراه است .
به طور کلی، کارآفرینی میتواند در سه زمینه یا قالب ذیل شکل بگیرد:
-3در قالب افراد مستقل و غیروابسته به سازمان: الف(کارآفرینان شخصی، ب(کارآفرینی مستقل. -2در قالب کارکنان سازمان: ج( کارآفرینی سازمانی، د(کارآفرینی درون سازمانی.
-1در قالب سازمان: ه(سازمان کارآفرین، ی(کارآفرینی سازمانی.

-1-6عوامل کلیدي کارآفرينی:
شش عامل کلیدی در مورد کارآفرینی وجود دارد که عبارتند از:

– شناخت هدف

– داشتن افق
– بکارگیری خالقیتهای ذهنی

– جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
– شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسكپذیر بودن

– واقعبینانه برخورد کردن با تفاوت بین خالقیتها و فرصتها

-7 اهمیت آموزشهاي هنرستان هاي فنی و حرفه اي

رسالت آموزش های ترکیبی - مهارتی، پرورش هنرجویان خوداشتغال و خودباور است تا با توجه به نیازهای جامعه، بتوانند از طریق حمایت های اندك دولت وارد بازارکار شوند .برای رسیدن به این هدف باید کیفیت آموزش را باال برد و هنرجویان را به آینده امیدوار کرد.
هدف کلی آموزشهای ترکیبی - مهارتی ، ایجاد مهارت و دانش در فرایند تولید همراه با اشتغال در راستای توسعه اقتصادی و اجتماعی است .اکثر کشورهای جهان تالش های تازهای را برای تقویت آموزش های ترکیبی - مهارتی آغاز کرده اند .انگیزة این تالش ها فائق آمدن بر مشکالت بیکاری جوانان، ارتقاء مهارت های شغلی و تأمین نیازهای اقتصادی است و این باور وجود دارد که کسب مهارت موجب ارتقاء بهره وری و قابلیت رقابت در اقتصاد جهانی میشود. درعین حال، توسعه این نوع آموزش ها اهداف دیگری از جمله متنوع سازی آموزش ها وکاستن

5


از فشار تقاضای آموزش عالی را نیز دنبال میکند که بواسطه همین تنوع اهداف، برنامه ریزی توسعه این آموزش ها تاحدودی پیچیده میشود . ارزیابی کارآیی و اثربخشی این آموزش ها و
آگاهی از تالشهای انجام شده در خصوص گسترش و تقویت آنها میتواند به کسب تجارب مفید در این زمینه کمك کند .نگاهی به کشورهای مختلف جهان که بحث اصالحات اقتصادی را در پیش گرفته اند مؤید این نکته است که در راستای تغییرات اقتصادی در زمینه تغییرات در آموزش های فنی و حرفه ای، گامهای اساسی و مهمی برداشته شده است .در واقع

این موضوع حاکی از آن است که این آموزشها نقش مؤثری در روند توسعه اقتصادی آن کشورها داشته و دارد و باید مورد توجه جدی قرار گیرد )ابراهیم زاده، ) 3136 .اصالحات انجام شده در کشور روسیه راهبردی جدید برای توسعه اجتماعی در بازارکار و به دنبال آن تأمین نیازهای نوین در آموزش ترکیبی-مهارتی ارایه می دهد .
در کشورهای درحال گذر آموزشهای فنی و حرفه ای، کارکرد ترمیمی، تطبیقی و تعاملی داشته و نقشهای مهم زیر را ایفا میکند: -3 پی ریزی و به حرکت درآوردن فرایندهای تحوالت اقتصادی اجتماعی -2 جلوگیری از انزوای اجتماعی افراد محروم از بازارکار

-1 فائق آمدن بر تغییرات دائمی تکنولوژی و فضای عدم اطمینان موجود در بازارکار -4 تمرین مدیریت، انقالب در تفکر مدیریتی و توسعه مهارت های مدیریتی برای ارتقاء ظرفیت رقابت پذیری بنگاهها و تطبیق آنها با

شرایط اقتصادی جدید )ابراهیم زاده،.) 3136

-8 نقش آموزش هاي ترکیبی - مهارتی در توسعه کارآفرينی
آموزشهای ترکیبی-مهارتی در هنرستان های فنی و حرفه ای به روشهای گوناگونی ارائه میشود .اعتقاد بر این است که هنرجویان نباید این دوره را بدون کسب مهارت ترك کنند، و این هدف به صورت گوناگون تعقیب میشود .در برخی کشورها، مدارسکامالً مجزا بوده و با گروههای تخصصی متعدد، هدف تقویت کاریابی و اشتغال دانش آموزان را دنبال میکنند )فرانسه وسوئد( و در برخی دیگر، مدارس جامع که هم دروس دوره های نظری و هم غیر نظری را ارائه میکنند، وجود داشته و هنرجویان بر حسب اینکه قصد ادامه تحصیل در دوره های عالی را داشته و یا اینکه بالفاصله وارد بازارکار میشوند، از میان این دروس انتخاب میکنند )اسکاتلند، ایرلند(.

آموزشکده های فنی و حرفه ای که همان آموزش عالی بعد از هنرستان ها می باشند، به دلیل رسالت ها، اهداف، ساختار و فرآیندهای خاص خود نیازمند توجه جدی تری به بحث کارآفرینی می باشند .امروزه در این بخش از آموزش عالی، رشد و توسعه کارآفرینی دانشجویان یك ضرورت است .با کمی تأمل بخوبی میتوان دریافت که غفلت از آموزش جامع و کامل کارآفرینی در آموزشکده های فنی و حرفه ای، نائل آمدن به اهداف با مشکل روبرو شده و فلسفه وجودی آن در جامعه خدشه دار می شود .یافته ها و نتایج حاصل از یك پژوهش پیمایشی در ذیل بخوبی حاکی از آن است که برای دانشجویان آموزشکده فنی و حرفه ای، انگیزه کارآفرینی در آینده به عنوان اولین هدف مطرح میشود . با توجه به کارکردهای آموزش های ترکیبی - مهارتی و نیز تصور جدیدی از این نوع آموزشها که به عنوان یك سازمان کارآفرین ترسیم شده است به نقش کارکردهای دانشگاه در عوامل فردی و محیطی پرداخته میشود .از آن جا که در علم روانشناسی مراحل تغییر افراد در فرد شامل موارد انگیزش، دانش و تثبیت است، بنابراین چنانچه فردی بخواهد رفتار خود را براساس ویژگی های یك فرد کارآفرین تغییر دهد و مانند یك فرد خالق و نوآور به فعالیتهای کارآفرینانه دست بزند و درست در همان زمانی که برخی افراد فقط هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را می بینند او بتواند فرصتها را دیده و آنها را به موفقیت تبدیل کرده و استفاده نماید، باید برای دستیابی به این منظور سه مرحله انگیزش، دانش و تثبیت را طی کند .بر این اساس آلدریچ و زیمر کارآفرینی را فرآیندی محسوب میکنند که در شبکه متغیری از روابط اجتماعی واقع شده است، این روابط اجتماعی میتوانند رابطه کارآفرین را با منابع و فرصت ها، محدود یا تسهیل نمایند .این شبکه عبارت است از مجموعه تمامی افرادی که از طریق خاص با یکدیگر رابطه دارند و میتوانند این پنج نقش مهم را در فرآیند تأسیس شرکت ها ایفا نمایند :

-3 باالبردن انگیزه

-2 برانگیختن فکرها
-1 تسهیل تبدیل فکر به یك طرح واقعی

-4 ارایه کمك علمی

-5 حمایت و پشتیبانی با نگاهی به این پنج عامل این نتیجه گرفته میشود که در ایفای نقشهای اول و دوم انگیزش و نقش سوم و چهارم دانش و نقش پنجم

تثبیت مطرح است .از این رو با توجه به کارکردهای دانشگاه )فرهنگی، آموزشی و پژوهشی(، میتوان نقش انگیزش را توسط فعالیتهای فرهنگی و ترویجی، نقش دانش را توسط برنامه های آموزشی و نقش تثبیت را با فعالیتهای پژوهشی ایفا نمود )نیازی و کارکنان، ) 3131 .از سوی دیگر از جمله کارهایی که باید در راستای ایجاد فرهنگ کارآفرینی در بین افراد جامعه انجام شود می توان به موارد زیر اشاره کرد :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید