بخشی از مقاله
چکيده
از ديدگاه قانونگذار ايراني حقوق شهروندي يک امتياز است که به اتباع کشور در محدوده مرزها داده مي شود، ولي حقوق شهروندي از ديدگاه محيط زيست را نمي توان محدود به مرز نمود زيرا محيط زيست مرزها را در مي نوردد. اغلب رفتار نقيض حقوق زيست محيطي شهروندي مطابق قانون ، در دسته بندي جرايم ارتکابي نسبت به عناصر جاندار، بي جان و يا جرايم غير مستقيم عليه محيط زيست قرار مي گيرد. ايجاد آلودگي به هر شکل ، از جمله آلودگي هاي بصري ، آب ، هوا، پسماندها و غيره ، سلامتي روحي ، رواني و جسمي شهروندان را تهديد ميکند و اصلي ترين حق شهروندي را که حق حيات وسلامتي است به خطر مي اندازد .
عدم حمايت هاي لازم از سوي قضات و بازرسان در صدور احکام و قرارهاي بازدارنده در مقابل رفتارهاي زيانبار محيط زيستي سبب مي گردد تا ناقضان حقوق زيست محيطي شهروندي ، اعمال خود را موجه دانسته يا لااقل براي آن موقعيتي قايل نشوند. براي صيانت از منابع تجديد ناپذير و کاهش اثرات زيست محيطي فعاليتهاي اقتصادي از اهميت بسياري برخورداراست .دولت براي تأمين مالي اين فعاليتها گزينه هاي متنوعي را پيش رو دارد که يکي از اين گزينه ها حمايت ماليات است . کشور ايران با طراحي و اجراي ماليات هاي زيست محيطي مي تواند به عنوان يکي از پايه هاي مالياتي در کشورهاي منطقه سهم درآمدهاي مالياتي خود رافزايش دهد. بدون ترديد هزينه پيشگيري از تخريب محيط زيست بسيار کمتر ازهزينه پالايش آن است و شهروندان بايد با تشکل هاي غير دولتي در راستاي اعمال اصول مختلف نظير اصل هشتم قانون اساسي با دولت مشارکت نمايند و
واژگان کليدي : حقوق شهروندي ، محيط زيست ، حمايت مالياتي، حقوق محيط زيست ،حق برمحيط زيست سالم
مقدمه
حقوق شهروندي « حقوق » توسعه از جمله ايران ، از يک سو يکي از مهم ترين موضوعاتي است که به وسيله حقوق تبيين مي گردد و از سوي ديگر در قلمرو محيط زيست نيز به عنوان يکي از مسايل نوين مطرح مي باشد. اجراي قوانين محيط زيست تمام مشکلات ومعضلات زيست محيطي را حل مي نمايد ولي مسلما پيشگيري و ممانعت از آلودگي و تخريب محيط زيست بدون وجود قواعد حقوقي ميسر وممکن نخواهد بود.لذا به منظور جلوگيري از خسارات مادي علي الخصوص آثار زيانباري که به سلامتي افراد و محيط طبيعي که جزء ملزومات زندگي بشري است وارد مي سازد در عرصه داخلي و خارجي قانونگذار را بر آن داشته تا با وضع جرايمي از ورود چنين ضايعاتي پيشگيري نمايد.لزوم شناخت دقيق شهر، شهروند، حقوق شهروندي و آنچه به عنوان حق داشتن محيط زيست سالم مي باشد، ضروري است ؛ زيرا محيط زيست سالم به عنوان حقوق اساسي شهروند مطرح مي باشد و در نبود آن احقاق حق شهروندي صورت نمي پذيرد و محيط زيست آلوده سلامتي روحي ، رواني و جسمي شهروندان را به خطر مي اندازد و اساسي ترين حق شهروندي را که حق حيات مي باشد ، نابود مي سازد. حقوق مالياتي شهروندان يکي از پويا ترين مباحث حقوقي است که گسترش پايه هاي مالياتي بهترين گزينه براي افزايش درآمدهاي مالياتي به ويژه از طريق ماليات زيست محيطي است . در واقع استفاده از ماليات هاي زيست محيطي روشي نوين براي تخصيص بهينه منابع در راستاي افزايش رفاه اجتماعي است . براساس مقدار خسارتي که در اثر انتشار آلودگي به محيط زيست وارد مي کند ، ماليات جبراني مي پردازد .
اين ماليات که در حقيقت حکم نوعي جريمه را دارد تحت عنوان ماليات پيگويي وارد ادبيات اقتصادي شده است . کشور ايران با طراحي و اجراي ماليات هاي زيست محيطي مي تواند به عنوان يکي از پايه هاي مالياتي رايج در کشورهاي منطقه سهم درآمدهاي مالياتي خود را افزايش دهد. بدون ترديد هزينه پيشگيري از تخريب محيط زيست بسيار کمتر ازهزينه به سازي و پالايش آن است و در نتيجه شهروندان بايد با تشکل هاي غير دولتي در راستاي اعمال اصول مختلف نظير اصل هشتم قانون اساسي با دولت مشارکت نمايند و دولت نيز مي تواند به آموزش شهروندان ، اطلاع رساني زيست محيطي به عنوان حقي از حقوق زيست محيطي ، حمايت مالياتي و قانوني با پيوستن به معاهدات بين المللي درباره حفاظت محيط زيست ، بپردازد.
مروري بر ادبيات و سوابق
- جولايي ، احمد ، اخلاق شهروندي و محيط زيست پايدار ، موسسه بين المللي مطالعات معماري ، ١٣٩٣ ،کميسيون جهاني محيط زيست وتوسعه ،مفهوم توسعه پايدار را چنين تعريف مي کند «توسعه پايدار فرايندي است که در جهت استفاده منطقي وبهينه از منابع وهدايت سرمايه گذاري ها وسمت گيري هاي تکنولوژي در راستاي تأمين سازگارانه جال وآينده بشري که بر مبناي ديدگاه کلي نگر،تمام ابعاد اجتماعي واقتصادي ،فرهنگي وديگر نيازهاي بشر را دربرمي گيرد.افزايش جمعيت از سويي وگسترش شهرها باتوجه به اصول توسعه امروزه از مهمترين دغدغه هاي برنامه ريزان ومديران شهري اينست که سعي در همسويي برنامه ها وطرح هاي شهري بر ايجاد اصول وايجاد شهرهايي پايدار است .بطور کلي توسعه پايدار براي حفظ محيط زيست در پي برنامه هاي توسعه صرف صنعتي مطرح شده است .
- ناصري ، هادي ، نقش شهروندان در حفاظت از محيط زيست ، ١٣٩٠برخورداري از جامعه سالم و محيط زيستي پاک و عاري از آلودگي حق هر شهروندي است ؛ مطابق اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، حفاظت از محيط زيست يک وظيفه عمومي تلقي ميگردد و همه اقشار جامعه در مقابل حفاظت ازمحيط زيست مسئوند. اطلاع رساني و آموزش مباني محيط زيست به گروه هاي هدف و فرهنگسازي حفاظت از محيط
زيست براي اقشار مختلف جامعه و حساس نمودن افکار عمومي در مقابل اين جفاي انسان به طبيعت يکي از کارآمدترين روش ها براي پيشگيري است .
- شعباني ، محمد ، جايگاه و حمايتهاي مالياتي محيط زيست در اقتصاد ايران ، ١٣٨٧ ، دانشگاه آزاد تهران ، امروزه محيط زيست به عنوان يکي از مهم ترين ارکان پايدار قلمداد مي شود و توسعه ساير بخش هاي اقتصادي و اجتماعي در گروي پايداري و کارکرد صحيح آن معنا و مفهوم پيدا مي کند . به همين دليل توجه جامعه جهاني بيش از پيش به موضوع حفاظت از محيط زيست معطوف گرديده .تحولات زيست محيطي در سطح بين المللي ازيک سو و گسترش فرآيندهاي تخريب محيط زيست در داخل کشور مانند بسياري از کشورها موجب شده تا موضوع حفاظت از محيط زيست توجه سياستگذاران قرار گيرد . ماليات زيست محيطي يکي از پايه هاي مهم مالياتي است که به عنوان ابزار سياست مالي آثار تخصيصي در اين بخش را در پي دارد.
روش تحقيق
در اين پژوهش از روش تحقيق توصيفي _تحليلي استفاده شده و جمع آوري اطلاعات به روش کتابخانه اي صورت پذيرفته است . افزون بر فيش برداري از اسناد و مدارک. کتابخانه ها، تلاش بر اين بوده است که در کنار منابع علمي معتبر،از منابع الکترونيکي نيز هم چون وب سايت ها و مقالات معتبر موجود در سايت هاي گوناگون استفاده شود.
تجزيه و تحليل داده ها
شبکه هاي کامپيوتري ، بانکهاي اطلاعاتي و کسب نظر اساتيد دانشگاهي
گفتار اول : مفاهيم حقوق شهروندي ، محيط زيست ، حمايت مالياتي
١-١ مفهوم حقوق شهروندي
١-١-١ تعريف شهروند
شهروند ترجمه واژه Citizen مي باشد. واژه لاتين politeia در نيمه دوم قرن پنجم قبل از ميلاد به مجموعه جامعه شهري اطلاق مي شد که بيانگر نظام نهادهاي دولت شهر يا polis بود. وجود جامعه شهري و مشارکت در آن به معني شهروندشدن و برخورداري از حقوق مدني آن بود. در آن دوران شرط لازم جامعه سياسي ، وجود شهروندي بود و همساني ميان شهروند و قدرت سياسي وجود داشت . به عبارت ديگر شهروندان به صورت متناوب هم فرمانروا بودند، هم فرمانبر . واژه و مفهوم شهروند همزمان با شروع انقلاب فرانسه ١٧٨٩ با پيدايش
فکرملت و اصل حاکميت ملي شناخته و پذيرفته شد در تعريف عام از شهروند اين گونه بيان شده که : شهروند، به تک تک افرادي که در جامعه زندگي ميکنند اطلاق ميشود، فراتر از مفهومي تحت عنوان تابعيت ، بدون اعتناي به سلسله مراتب ، موقعيت هايي متمايز براي افراد، وجود شرايطي براي به رسميت شناخته شدن ، حاکماني خاص و حکومت شوندگان خاص و در مقابل مبتني بررابطه اي چندسويه بين دولت ، جامعه و شهروندان و وجود يک اخلاق مشارکت و موقعيتي فعالانه .در واقع يک شهروند يک عضو رسمي يک شهر، ايالت يا کشور است .که اين ديدگاه ، حقوق و مسئوليت هايي را به شهروند يادآور مي شود که در قانون پيش بيني
و تدوين شده است .
١-١-٢ مفهوم حقوق شهروندي
درقرون وسطا با همراهي روحانيون مسيحي باحکام ظالم وفئودال ها،بدترين حق کشي ها رخ داد. دادگاه هاي نظام قضائي اتهامي با شکنجه و انواع حقکشي هاي غيرانساني ،کرامت انساني را لگدمال مي کردند . در اين نظام قضايي، اصل کرامت انساني ونيزبي گناهي اوفراموش شده بود وکسي نمي توانست باتمسک به تفسيرمضيق ازاعمال مجرمانه ، تبري خودرا از گناه اثبات کند. همچنين مجازات هاي غيرانساني وشکنجه هاي ترذيلي درنظام قضايي اتهامي انگيزه به وفورديده مي شد وبه عنوان يک امرمعمول تلقي شده بود.اما نقطه ي عطف درتحول مفهوم حقوق شهروندي آنرابايددرتحولات اروپا پس از قرون وسطي جستجوکرد. اعلاميه ي ((رعايت حقوق بشروشهروندي)) واصول اوليه ي انساني درآندوران ، باعث شد تا اروپائيان به فکر نگارش و اعلام آن بيافتند. اعلاميه ي حقوق بشر وشهروند فرانسه در سال ١٧٨٩ از اولين اسنادي است که درآن اين موضوع مورد توجه قرارگرفته است .
به طور کلي سه ديدگاه اساسي درباره ي مفاهيم حقوق بشر و شهروندي وجوددارد :
ديدگاه نخست که مربوط به هانتينگتون است ، براين نظر است که نگاه عمومي يک کشوربرکل کشورها غالب شود.ازاين منظر،الگوي آمريکايي حقوق بشر بايد برهمه ي کشورها حاکم گردد. ديدگاه ديگر را مدرنيست ها دارند آنهابراين عقيده اند که اصول حقوق شهروندي جهان شمول است ونمي توان ازحقوق بشرمربوط به يک کشورياجامعه سخن گفت .درمقابل اين ديدگاه نيز پست مدرن ها باتأکيد بر مسائل منطقه اي و ويژگي هاي
فرهنگي هر اجتماع ، براي هر کس وهر جامعه اي نسخه ي خاص خود مي پيچند.
١-١-٣ تاريخچه حقوق شهروندي
کلمه شهروند مرکب از دو کلمه (شهر) که جامعه انسان ها را در برمي گيرد و (وند) به معناي اعضاي وابسته به اين جامعه مي باشد ، شکل گرفته است . براي اولين بار افلاطون فيلسوف يوناني بود که در کتاب (جمهوريت )خود به مفهوم شهروند اشاره کرده است و آن را رکن اساسي جامعه آرماني خود يا همان مدينه فاضله به شمار آورده است همين طور ارسطو هم شهروند را فردي قلمداد مي کند که در حکمراني و فرمانبرداري يک جامعه سهيم باشد.
امروزه در عصري زندگي مي کنيم که هر جامعه اي سعي دارد قانونمندي را در بطن خود به بهترين نحو پياده کند و افراد انساني آن جامعه را نيز در زير چتر قوانين خود ببيند تا مهم ترين دستاورد امروزي بشر يعني نظم و قانون را به اجرا گذارد.همان گونه که بر اساس تئوري (گشتالت ) پي مي بريم که يک کل سازمان يافته چيزي بيش از اجراي تشکيل دهنده آن است لذا در جوامع مدرن امروزي حرکت هابه سوي روح جمعي است و فرد کم کم رنگ و بوي خود را از دست مي دهد چرا که شهروند در متن خود افراد را نيز در بر دارد و آنچه که به نام وظايف شهروندي و حقوق شهروندي بر آن مترتب است ديگر به فرد خاصي اختصاص ندارد بلکه ابرناکي آن است که آسمان جامعه را مي پوشاند و افراد را با هر نژاد ، رنگ ، مذهب و تباري که دارندشامل مي شود .
مفهوم شهروندي به عنوان نقطه عطف تاريخ بشري هرچند از يونان باستان برخاسته است اما اوج شکوفايي اين پديده مدرن در دوران رنسانس و سپس انقلاب فرانسه رخ داد و همينطور سير تاريخي مراحل شهروندي سپري
شد تا به امروزي که درآن هستيم رسيده است .
١-١-٤ جايگاه حقوق شهروندي در اصل هشتم قانون اساسي
اصل هشتم قانون اساسي ، مسأله امر به معروف و نهي از منکر را مطرح مي نمايد و آن را وظيفه عمومي و همگاني ميداند. به علاوه اين وظيفه براي شهروندان در برابر دولـت نيـز پيش بيني شده است . البته شرايط حـدود و کيفيـت آن را بايـد قانون تعيين کند، بااين حال نفس طرح چنين امري در قانون اساسي مي تواند بسيار حايز اهميت باشد . در اين اصل آمده است : « در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امر به معروف و نهـي از منکـر، وظيفـه اي اسـت همگاني و متقابل بر عهده مردم نسبت بر يکديگر، دولت نـسبت به مردم و مردم نسبت به دولت ، شرايط و حدود و کيفيت آن را قانون معين مي کند» . بر طبق اين اصل مي توان از اجراي طرح هايي که در نتيجه عدم انجام ارزيابي هاي زيست محيطي و با در نظر گرفتن منافع زودگذرصورت مي پذيرد و سلامت و حيات نسل حاضر و آتي را باخطر روبرو مي نمايد ، جلوگيري کرد .
١-٢ مفاهيم محيط زيست
١-٢-١ تعريف محيط زيست
محيط زيست به همه محيط هايي که در آن ها زندگي جريان دارد گفته مي شود. مجموعه اي از عوامل فيزيکي خارجي و موجودات زنده که با هم در کنش هستند محيط زيست را تشکيل مي دهند و بر رشد و نمو و رفتار موجودات تأثير مي گذارند.
در محيط زيستي عوامل غير زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غيره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محيط غير زنده خود ارتباطي متقابل برقرار مي سازند. اين ارتباط ها براي بقاي محيط زيست بسيار لازمند. کارشناسان محيط زيست هنگام بررسي ، مناطق زيستي را مورد مطالعه قرار مي دهند. هر منطقه زيستي شامل موجودات زنده ويژه عوامل غير زنده است اکوسيستم نام دارد و دانشي که به بررسي اکوسيستم ها مي پردازد. اکولوژي ناميده مي شود.
١-٢-٢ مفهوم محيط زيست
محيط زيست عبارت ترکيبي از دانشهاي متفاوت در علم است که شامل مجموعه اي از عوامل زيستي و محيطي در قالب محيط زيست و غير زيستي (فيزيکي ، شيميايي) است که بر زندگي يک فرد يا گونه تأثير مي گذارد و از آن تأثير مي پذيرد. امروزه اين تعريف غالبا به انسان و فعايت هاي او مرتبط مي شود و مي توان محيط زيست را مجموعه اي از عوامل طبيعي کره زمين ، همچون هوا، آب ، اتمسفر، صخره ، گياهان و غيره ، که انسان را احاطه مي کنند خلاصه کرد.
محيط زيست انساني عبارت است از مجموعه عوامل طبيعي و مصنوعي و اجتماعي که در اطراف او وجود
دارد و بر زندگي اش تاثير ميگذارد واو تاثير مي گيرد و به ٣ بخش کلي تقسيم ميشود محيط زيست طبيعي : اين بخش از محيط زيست شامل قسمتي از فضاي کره زمين است که به دست بشر ساخته نشده است . مانند کوه ،جنگل ، دريامحيط زيست طبيعي به دو بخش تقسيم مي شود .
طبيعت بي جان :مانند آب ،هوا،خاک و ...
طبيعت جاندار: مانند گياهان ،حيات وحش و...
- محيط زيست مصنوعي: عبارت است از بخشي از محيط زيست که به دست بشر ساخته شده است . بطور کلي شهرهاي ما با تمام محتوايشان محيط زيست مصنوعي ما را تشکيل مي دهند . خانه ها، خيابانها ، مدارس ، فرودگاه ها ، کارخانه ها و ... همگي از اجزاي محيط زيست مصنوعي مي باشند. فرم و شکل محيط زيست مصنوعي حاصل نيروي فکر جامعه مي باشد و از آن مي توان به عنوان شاخصي براي شناخت طرز تفکر و فرهنگ هر جامعه بهره جست ، بر پايه همين استدلال ميتوان از طريق بررسي تميزي يا آلودگي يک شهر به کيفيت فرهنگي مردم آن شهر و ميزان اهميتي که براي بهبود کيفيت شرايط زندگي خود قايل هستند پي برد .
- محيط زيست اجتماعي: همه انسانهاي اطراف ما اعم از خانواده ، همسايه ، هم کار و ... محيط زيست اجتماعي ما را تشکيل ميدهند .اين بخش از محيط زيست داراي اهميت زيادي است زيرا زندگي انسان يک موجود اجتماعي است که در سايه ارتباط با ديگران مفهوم پيدا ميکند. همچنين محيط زيست در دو مفهوم به کار برده ميشود يکي مفهومي که از علوم طبيعت ناشي ميشود و تحت عنوان «محيط زيست طبيعي» معرفي شده و ديگري در تعامل با ساز و کارهاي انساني است که با عنوان «محيط زيست انساني» از آن نام برده ميشود و هر دو عنوان فوق طيف گسترده اي از موضوعات مختلف را زير پوشش خود دارد. محيط زيست به معناي عام شامل کل منابع طبيعي تجديدشونده شامل جنگل ها، مراتع ، منابع آبي و.... بوده وطيف وسيع و گسترده اي از تعاريف تخصصي مربوطه رادر بر ميگيرد که همين امر در تفسير ماهوي مربوطه به معناي قانوني محيط زيست اشکال هايي را به وجودآورده چرا که همين متن حقوقي محيط زيست را به صورت جامع ومانع تعريف نکرده است وقوانين موجود تعريفي از آن ارائه نداده اند بلکه در آنها از محيط زيست در رابطه با سه عنصر طبيعت ، منابع طبيعي، شهر ومناظر سخن گفته است که در اين راستا ميتوان به برخي از قوانين و مقررات موضوعه مانند قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست ، قانون حفاظت و بهره برداري از جنگل ها و مراتع کشور، قانون شکار و صيد، قانون نحوه جلوگيري از آلودگي هوا، قانون شهرداري و.... اشاره کرد .
١-٢-٣ جايگاه قوانين و مقررات حقوق محيط زيست
بي ترديد اهميت وجايگاه حقوق محيط زيست به بهترين شکل آن در اصل پنجاهم قانون اساسي متبلور شده وپيام آور اين مهم است که مسائل زيست محيطي يک امر کاملا فرابخشي بوده بايد همه آحاد جامعه عليالخصوص سازمان ها و دستگاه ها هر يک به فرا خور توان وکارايي تشکيلات خود در حفظ و نگهداري از محيط زيست به عنوان يک وظيفه عمومي از هر فعاليتي که با آلودگي و يا تخريب غير قابل جبران محيط زيست همراه باشد . بررسي سابقه قانون گذاري در خصوص مسائل زيست محيطي در کشورها حاکي از آن است که نخستين قوانين و مقررات مرتبط مانند مواد ١٧٩و١٨٩ قانون مدني مصوب (١٣٠٧/٢/١٨) قانون شکار (مصوب ١٣٣٥/١٢/٤) و قانون شکار وصيد (مصوب ١٣٤٦/٣/١٦) صرفا در ارتباط با محيط زيست طبيعي بوده واولين قانون جامع که به طور نسبي در خصوص همه ابعاد محيط زيست که تغييرات ساختار تشکيلات سازمان حفاظت محيط زيست را نيز در پي داشت به تصويب رسيد قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست در مورخ
١٣٥٣/٣/٢٨ است خودداري کنند.در قانون برنامه اول توسعه ،جهت جلوگيري از آلودگي محيط زيست وجبران خسارت وارده راهکارخاصي در قالب تبصره ١٣ اين قانون لحاظ شده است . به طوريکه يک در هزار در آمد حاصل از فروش توليدات کارخانجات و کارگاه هاي کشور به اين امر اختصاص يافته و با توجه به اهميت موضوع با پايان مدت اعتبار قانون اول توسعه ، موضوع در بند (د) ماده ٤٥ قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت ومعرف آن در موارد معين تکرار شده است .
١-٢-٤ پيشينه تاريخي زيست محيطي درحقوق ايران
حقوق محيط زيست يکي از جوانترين ومهمترين شاخه حقوق است اهميت اين رشته بيشتر ازاين جهت است که باحياط وسلامت انسان بصورت مستقيم در ارتباط است .همانگونه که حقوق محيط زيست از نظر بين المللي قدمت زيادي ندارد درايران نيز انچه ساختمان وزير بناي حقوق محيط زيست را تشکيل مي دهد سابقه چنداني ندارد درسال ١٣٣٥ قانون صيد وشکار متشکل از يک وزير،رييس ستاد مشترک ارتش و٦نفر متخصص در اجراي قانون شکارمصوب ١٣٣٥/١٢/٤ به منظور حفظت انسل شکار وحفاظت ونظارت براجراي مقررات ان تاسيس گرديد درطي ده هاي اخير قوانين وايين نامه هاي مختلفي در حوزه هاي گوناگون زيست محيطي به تصويب رسيده وتوسط مراجع مربوط به مورد اجرا گذاشته شده است
نظر به اهميت مسائل محيط زيست وجلوگيري از الودگي وانهدام ان تحول مهمي که صورت گرفته است به پس از انقلاب اسلامي ايران مربوط مي شود اين است که مساله حفاظت از محيط زيست درقانون اساسي وارد شده ويک اصل از قانون اساسي را به خود اختصاص داده است وان اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است وهمچنين اصول ديگري نيز وجود دارد که به نوعي مظاهر ونمود هاي محيط زيست رامورد اشاره قرارداده است ونحوه بهره برداري از انها را تععين نموده است از جمله اينها اصل ٤٥ قانون اساسي مي با شد که مقرر ميدارد « اموال وثروت هاي عمومي از قبيل زمين هاي موات يا رها شده يا معادن ، درياها ودرياچه ها وساير ابهاي عمومي کوهها جنگل ها ونيزارها، بيشه هاي طبيعي ومراتعي که حريم نيست ارث بدون وارث واموال مجهول المالک واموال عمومي گکه از غاصبين مسترد ميشود دراختيار حکومت اسلامي است تا بر طبق
مصالح عام برا انها عمل نمايد تفصيل وترتيب استفاده از اينها را قانون تعيين ميکند..
١-٣ مفهوم ماليات
١-٣-١ مفهوم ماليات و انگيزه هاي اقتصادي يا مالياتي