بخشی از مقاله
چکیده
در شهرهای امروز ما، نگاه از بالا به پایین و تحمیل نظرات یکسویه واکثرا تقلیدی از کشورهای دیگر، بن بستهای کالبدی و مدیریتی را به ارمغان آورده و شهرها و فضاهایی را ایجاد نموده که به نظر می رسد نتوانسته است آن کیفیت مورد انتظار شهروندان از شهر را فراهم نماید. در عصر ارتباطات که شکل روابط انسانی تغییر کرده است و توان های جدیدی نیز ایجاد شده است به نظر می رسد می توان با اتخاذ رویکردهای جدید با مشارکت گروه های مختلف شهروندان، شهری خلاق تر و کاراتر ساخت. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط و جایگاه سه مفهوم شهروند خلاق، شهروندی فضایی و حق بر شهر است. برای این منظور از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. روش کار بدین صورت بوده که با جستجو و بررسی منابع اینترنتی و کتابخانه ای، پژوهش های داخلی و خارجی انجام شده در دهه ی اخیر در موضوع این سه مفهوم، شاخص ها و آیتم های مورد توجه این پژوهش ها استخراج گردیده و با توجه به میزان فراوانی آنها و نیز آیتم های مشترک، یک نمودار مفهومی از جایگاه این سه مفهوم نسبت به بهم حاصل شده است که نشان می دهد با رویکرد شهروندی فضایی و اجرای اقدامات این رویکرد می توان بستری برای ایجاد و پرورش شهروند خلاق ساخت و شهروند خلاق و فعال و غیر منفعل، حق بر شهر خود را با آگاهی و مشارکت جمعی در جامعه تحقق خواهد بخشید. با ذکر این مساله که در جستجوی منابع داخلی و خارجی در مدت زمان تحقیق و نیز در دوره زمانی مدنظر هیچ تحقیق مشابهی با هدف پژوهش حاضر یافت نشد؛ براین اساس این تحقیق از این لحاظ نوآوری داشته است.
.1 مقدمه
در شهرهای امروز ما، نگاه از بالا به پایین و تحمیل نظرات یکسویه واکثرا تقلیدی از کشورهای دیگر، بن بستهای کالبدی و مدیریتی را به ارمغان آورده و شهرها و فضاهایی را ایجاد نموده که به نظر می رسد نتوانسته است آن کیفیت و انتظار مورد نظر شهروندان از شهر را فراهم نماید . فضاهای ایجاد شده در شهرها و عدم توجه به بومی سازی آن و لحاظ نمودن خواست ها و نیازهای شهروندان و کاربران شهر ، باعث کاهش حس تعلق و افزایش بی تفاوتی نسبت به شهر و محیط آن شده است. خروج از این بن بست ها و بازگرداندن حس تعلق و سرزندگی و تحرک در شهرها ، نیازمند بهره گیری از راهکارها و ایده هایی جدید جهت از میان برداشتن این موانع می باشد.
شهروند، منبع حیاتی هر شهر به شمار می آید. شهروندی که به گفته سامرز؛ تفکر انتقادی، توجه به نفع عمومی، مشارکت در زمینه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از مولفه های اوست. - فتحی واجارگاه و واحد چوکده، . - 1388 اندیشهورزی و ژرفاندیشی، احساس خودارزشمندی تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی، تمایل به تفکر خلاّق و واگرا در حل مسائل مبتلا به محیط پیرامون، توانایی و جرأت در ابراز اندیشه، از جمله ویژگیهایی است که به عنوان پایههای مفهوم شهروندی قلمداد میشود - مهرمحمدی، - 1377 و از نگاهی دیگر می توان گفت آنچه موجب تمایز یک شهر از سایر شهرها می شود، ایده های خلاقانه شهروندان آن می باشد. این ایده ها ساخته و پرداخته ذهن خلاق شهروندان یک شهر می باشد و از بستر جامعه ظهور می کند.
با درنظر گرفتن مواد ذکر شده و نیز بذل توجه به این مساله که در عصر ارتباطات شکل روابط انسانی تغییر کرده است و ارتباطات از فضاهای جمعی و حضوری به فضاهای مجازی انتقال پیدا کرده اند، توان جدیدی ایجاد شده که می تواند گروه های مختلف شهروندان را به مشارکت دعوت نماید. لذا رویکردهای جدیدی حول این موضوع شکل گرفته اند که رویکرد ” شهروندی فضایی“ از جمله این رویکردهاست.می توان گفت نوعی مشارکت فعال و خلاقانه در فضای شهری در تلفیق فضای واقعی و فضای مجازی که این خلاقیت و نوآوری ها از سرمایه های انسانی خلّاق منتج می گردند و منجر می شود افراد خلّاق زمینه های قدرتمند شدن شهر و رشد اقتصادی ناحیه ای را فراهم سازند - قورچی، - 66 :1391 به عبارتی شهروندان خلاق، با تلفیق دانش ها و آگاهی های فردی و اجتماعی در حوزه های مختلف زندگی شهری، شهری برخواسته از نیازها و خواسته ها و علایق خود ایجاد می کنند و شهروندی فضایی بستر این خلاقیت و مشارکت شهروندی را تسهیل نموده و با تحقق حق به شهر خود، منجر به ارتقای زیست پذیری شهر خود خواهند شد و اهمیت این مساله ، ضرورت توجه به انجام پژوهش ها در این زمینه را آشکار می سازد.
.2 ادبیات تحقیق
در این بخش مختصری در مورد سه مفهوم مورد تحقیق یعنی »حق بر شهر«، »شهروندی فضایی « و »شهروند خلاق« توضیح داده می شود و سپس در بخش یافته های پژوهش، آیتم های بدست آمده از بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه این سه مفهوم ارائه می گردد. در طول یک دهه گذشته، »حق به شهر« یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز در مطالعات شهری شده است. در محافل سیاسی، در دانشگاه و در میان فعالان اغلب به آن استناد می شود و از آن دفاع می شود. هبیتات1 و یونسکو 2تلاشی را برای مفهوم سازی حق به شهر به عنوان بخشی از دستورکاری گسترده تر برای حقوق بشر رهبری کرده اند. هدف آن، تشویق سیاستهای شهری است که عدالت، پایداری و همه شمولی را ترویج میدهد. تلاشهای مربوط منجر به توسعه منشوری است که بیانگر حقی بر شهر است، نظیر منشور جهانی حق بر شهر، منشور اروپایی حقوق بشر در شهر و منشور مونترئال حقوق و مسئولیتها .در برزیل حق به شهر در قانون ملی، اساسنامه شهر، تدوین شده است. - - Fernandes, 2006 مفهوم حق بر شهر که برای اولین بار در سال 1968 توسط هانری لوفور طرح شد، پارادایمی نظری و عملی است که از پتانسیل لازم جهت ارزیابی رادیکال سیاست های شهری برخوردار است. این مفهوم چارچوبی برای بحث در مورد حقوق و مسئولیت های مدنی را فراهم می آورد. حق به شهر ابزار لازم برای ایجاد تغییرات شهری و خلق شهری است که تمامی ساکنانش، شهروند و نه شهربند محسوب می شوند.
لوفور متفکری فرانسوی و فیلسوفی است که به شدت خود را درگیر شهرگرایی کرده است. او پیرو مکتب مارکسیسم بوده اما به هیچ وجه مارکسیستی ارتودوکس نیست و به گفته خود از مارکس، هگل، نیچه و هایدگر در شکل گیری دیالکتیک خود الهام گرفته هست - اطهاری، 1393 و پورسل، . - 2008 رویه فکری و سیاسی لوفور، نقد جامعه موجود به منظور باز کردن راهی به سمت جامعه ای دیگر، به سوی جهانی ممکن فراتر از سرمایه داری، دولت و جامعه مصرفی است - لوفور، . - 78:2009 از دید لوفور، فضا نه یک موجود ذهنی و نه یک موجود عینی، بلکه یک واقعیت اجتماعی است. این فضا علاوه بر ابزار تولید، ابزار کنترل، سلطه و قدرت نیز است. بنابراین فضا، سیاسی و ایدئولوژیک است. - افروغ، - 1376:159 از اینرو و بنا بر فلسفه دیالکتیک لوفور، نه خانه، بلکه شهر است که ایجادکننده وجود و خودآگاهی شمرده می شود - رفیعیان، الوندی پور، - 1395 شهر برای لوفور حاوی سه مفهوم مرتبط است: فضا، زندگی روزمره و باز تولید روابط اجتماعی سرمایه داری و قدرت. - افروغ، » . - 1376:160حق برشهر« چنین تعریف شده است: حق به شهر یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری می شود. قرار گرفتن این حق در چهارچوب حقوق بشر به جای حقوق مدنی به این معناست که هر انسانی، صرف نظر از ملیت، قومیت و ویژگیهای فرهنگی، تنها به دلیل انسان بودن شایسته ی بهره مندی از این حق است.تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود، در حالی که مشارکت در شهر با دخالت داشتن در سیاستگذاریهای شهری، تصمیم گیری در مورد مسائل فضایی، کالبدی و اقتصاد شهری و مالکیت و کنترل بخشی از این فضا ممکن می شود.بر اساس نگاه لوفور حق به شهر برای تمام افراد وجود دارد چه شهروند رسمی باشند و چه غریبه. لوفور دو حق را در حق شهری باز می شناسد - فنستر، - 2005 حق اختصاص دادن به خود : حق استفاده کامل از فضای شهری در زندگی روزمره ، حق زندگی کردن، بازی کردن، کارکردن، استفاده کردن از فضاها و به خود اختصاص دادن و ...
حق شرکت کردن : حق این که ساکنان شهر در تصمیم گیریهای مربوط به فضاهای شهری در هر سطحی از تصمیم گیریهای مربوط به فضاهای شهری در هر سطحی از تصمیم گیری که باشد دخیل باشند. حق استفاده از شهر - دربعد عمومی - احساس تعلق را به ارمغان می آورد. تعلق یک احساس است که در فعالیت های روزمه و استفاده از مکان ها ساخته شده و رشد می کند. تصویر زیر حق به شهر از منظر لوفور را نشان می دهد. دکتر مجتبی رفیعیان و نینا الوندی پور در پژوهشی با عنوان » مفهوم پردازی اندیشه حق به شهر؛ در جستجوی مدلی مفهومی« به بررسی مفهوم حق به شهر پرداخته اند و از لحاظ زمانی و مفهومی به نمودار زیر رسیده اند:
نمودار :1 مقایسه زمانی ایده و عمل حق به شهر
- رفیعیان و الوندی پور ، - 1395