بخشی از مقاله

نقش هوش تجاري در مدیریت زنجیره تامین نهاده ها

 

چکیده

در این مقاله بر اساس مرور ادبیات موضوع و انجام مطالعات کتابخانه اي نسبت به نقش هوش تجاري در مدیریت زنجیره تامین و توزیع نهاده هاي کشاورزي بر اساس معیارها و مولفه هاي یکپارچگی داده ها، کیفیت محتواي اطلاعات، کیفیت دسترسی به اطلاعات، فرهنگ تصمیم گیري تحلیلی و استفاده از اطلاعات در فرآیند تصمیم گیري به منظور سنجش تاثیر بر مدیریت زنجیره تامین اقدام نموده ایم.

با استفاده از ابزار پرسشنامه کتبی نسبت به جمع آوري نظرات مدیران و مسئولین ستادي و استانی شرکت خدمات حمایتی کشاورزي در رابطه با هوش تجاري و مدیریت زنجیره تامین نهاده هاي کشاورزي شامل معیار هاي تامین کننده، مشتري، فرآیندهاي کسب و کار پایدار داخلی و عملکرد رشد و یادگیري اقدام شد.

نمونه تصادفی ساده بین مدیران و مسئولین شرکت خدمات حمایتی کشاورزي انتخاب گردید و نتایج حاصل از آزمون رگرسیون ناپارامتریک، ضریب همبستگی رتبه اي اسپرمن نشان می دهد اکثر مولفه هاي هوش تجاري شامل یکپارچگی داده ها، کیفیت محتواي اطلاعات، فرهنگ تصمیم گیري تحلیلی و استفاده از اطلاعات در فرآیند تصمیم گیري با شاخص هاي تامین کننده، مشتري، فرآیند کسب و کار پایدار داخلی و عملکرد رشد و یادگیري مدیریت زنجیره تامین ارتباط معنی داري داشته لیکن برخی از مولفه ها مانند یکپارچگی داده ها و استفاده از اطلاعات در فرآیند تصمیم گیري ارتباط معنی دارتري در سطح 94 درصد دارند. لذا در فرآیند مدیریت زنجیزه تامین مبتنی بر بهره بردار که مهترین شاخص در تامین و توزیع نهاده هاي کشاورزي بشمار می رود، یکپارچگی داده ها و استفاده از اطلاعات در فرآیند تصیم گیري با اولویت بالاتري نسبت به دیگر مولفه ها بترتیب پیشنهاد می گردد.

واژه هاي کلیدي: هوش تجاري، مدیریت زنجیره تامین، شرکت خدمات حمایتی کشاورزي، نهاده

 


-1 مقدمه

حقیقت اجتماعی – اقتصادي سازمانهاي معاصر آنها را ملزم به جستجوي ابزارهایی براي تسهیل فرایند کسب اثر بخش داده ها پردازش و تحلیل وسیع آنها از منابع مختلف و پراکنده کرده است تا بر اساس آن پایه اي را براي کشف دانش جدید بنا نهند.

براي سالیان متمادي سیستم هاي اطلاعات مدیریت (MIS) سازمانها را در انجام وظایف مختلفشان مورد حمایت قرار داده اند هر چند امروزه به سیستم هاي اطلاعاتی توجه کمی می شود تاکنون سیستم اطلاعات مدیریت موجود مانند (EIS,ES,DSS,MIS) نتوانسته است انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی را به ویژه در موارد زیر برآورده سازد:

*گرفتن تصمیمات در فوریتهاي زمانی

*صد کردن رقابت

*به دست آوردن اطلاعات مختلف با دیدگاه هاي متفاوت

*براي انجام تحلیلهاي مداوم روي داده هاي بیشمار و ملاحظه متغیرهاي مختلف مربوط به عملکرد سازمان.

به طور ساده سیستم هاي اطلاعات مدیریت که به آنها اشاره شد. قادر به ایجاد یکپارچگی میان داده ها مختلف پراکنده و ناهمگن نبوده اند و همچنین آنها نتوانسته اند داده ها را با توجه به زمینه هاي وسیع موجود به گونه اي اثر بخش تفسیر کنند و قادر به شناسایی مناسب وابستگی هاي موجود میان داده هاي جدید نبوده اند.

دلایل موجود حکایت از وجود تکنیک هاي نامناسب براي دستیابی ، تحلیل ، کشف و تفسیر داده ها دارد براي اینکه سازمانها قادر به واکنش سریع در برابر تغییرات بازار باشند نیاز به سیستم هاي اطلاعات مدیریتی دارند که بتوانند از سازمان و محیط آن تحلیلهاي علت و معلولی مختلف را انجام دهند.

سیستم هاي هوش تجاري ابزاري را فراهم می کند که بر اساس آن نیازهاي اطلاعاتی سازمان به شکل مناسبی پاسخ داده شود. وظایف اصلی که توسط سیستم هاي هوش تجاري مورد توجه قرار می گیرد شامل:شناسائی هوشمندانه داده هاي اطلاعاتی ، تجمیع آنها و تحلیل چند بعدي داده هایی است که از منابع اطلاعاتی مختلف به دست آمده است . سیستم هاي هوش تجاري داده هاي مربوط به سیستم هاي اطلاعاتی درون سازمانی را با داده هایی که از محیط سازمان به دست می آید تجمیع می کنند این داده هاي محیطی می تواند شامل آمارها ، پایگاه هاي اطلاعاتیس مربوط به مراکز سرمایه گذاري و مالی و پایگاه هاي داده متفرقه باشند چنین سیستم هاي به عنوان رابطه ها و واسطه گرهایی هستند که براي کسب اطلاعات روزآمد ، قابل اطمینان و کافی نسبت به فعالیت هاي مختلف شرکت عمل می کنند.

 

نتایج حاصل از پژوهش ها نشان می دهند که سیستم هاي هوش تجاري مورد بحث در اصلاح و شفاف سازي جریانهاي اطلاعاتی و مدیریت دانش مشارکت کرده سازمانها را براي موارد زیرتوانمند می سازند:

*استمرار سود دهی

*تحلیل هزینه ها

*نظارت بر محیط اطراف

*کشف کلاهبرداریها و قانون شکنی ها

ممکن است سیستم هاي هوش تجاري از دیدگاههاي مختلف مورد تحلیل قرار گیرند. سازمانها و تصمیم گیرندگان آنها می بایستی اجراي سیستم هوش تجاري در سازمان را بر اساس فلسفه و متدولوژي ویژه سازمان انجام دهند. این فلسفه و متدولوژي متکی بر اطلاعات و دانش ارتباطات گسترده اشتراك دانش همراه با رویکرد کل نگر و تحلیلی براي فرایندهاي تجاري سازمان است. فرض شده که سیستمهاي هوش تجاري راه حلهایی هستند که مسئول فراهم ساختن اطلاعات و دانش از داده ها بوده موظف به خلق محیطی براي تصمیم گیري اثر بخش تفکر و اقدام استراتژیک در سازمانها هستند ارزش سیستم هاي هوش تجاري در تجارت به طور عمده بر این واقعیت دلالت دارد که چنین سیستم هایی اطلاعاتی را ارائه می دهند که ممکن است به عنوان پایه اي براي ایجاد و تغییرات اساسی در یک شرکت خاص به کار روند . از جمله می توان به برقراري زمینه هاي جدید براي همکاري کسب رضایت بهره بردار، شناسایی بازارهاي جدید و ارائه خدمات جدید براي بهره برداران اشاره کرد.

سیستم هاي هوش تجاري به دلایل مختلف متفاوت از سیستم هاي اطلاعات مدیریت مانند (ES,EIS,DSS) هستند نخست بخاطر اینکه دامنه موضوعی وسیعی را در بر می گیرند . و سپس به خاطر تحلیلهاي چند متغیري و داده هاي تا حدي ساختار بندي شده از منابع مختلف و ارائه چند بعدي داده ها.

در ضمن فرض بر این است که سیستم هاي هوش تجاري صرف نظر از سطح سازندگان تصمیم گیري را در تمامی سطوح مدیریت مورد حمایت قرار می دهند.

در سطحی راهبردي سیستم هاي هوش تجاري امکان تنظیم دقیق هدف ها و پیگیري تحقق آنها را فراهم می سازند هوش تجاري ارائه گزارشهاي مقایسه اي مختلف مانند نتایج حاصل از بررسی هاي تاریخی سودمندي پیشنهادهاي خاص اثر بخشی مجاري توزیع اطلاعات همراه با شبیه سازي نتایج مربوط به توسعه و پیش بینی اینده بر پایه برخی پیش فرضها را ممکن می سازد.

در سطحی تاکتیکی سیستم هاي هوش تجاري ممکن است پایه اي را براي تصمیم گیري منطبق با مدیریت زنجیره تامین ، مدیریت بازار ، مدیریت فروش ،مدیریت مالی ، مدیریت سرمایه و ..... به وجود آورند . این سیستم ها اجازه می دهند که شرکت نسبت به اقدامات آتی اش خوش بین بوده و عملکرد تکنولوژیکی مالی و یا سازمانیش را در جهت تحقق هدف هاي راهبردي شرکت و اثر بخشی بیشتر اصلاح کند.

 

-1 مبانی نظري و پیشینه موضوع

-1-2 هوش تجاري:

جامعه متخصصان هوش رقابتی ، آن را به عنوان فرایند جمع آوري ، تحلیل و انتشار هوش صحیح ، مناسب ، خاص و به موقع معرفی کرده اند. بنابر این در تعریف هوش رقابتی می توان گفت که هوشمندي جمع آوري اطلاعات مربوط به محیط و رقبا به منظور خلق و حفظ مزیت رقابتی است (مک گونال و ولا ،.( 1990 قابلیت هاي هوش تجاري به دو گروه تکنولوژیکی و سازمانی تقسیم می شوند . یافته ها نشان می دهد وجود تکنولوژیی مناسب براي حمایت از تصمیم گیري می تواند به افزایش قابلیت هاي تصمیم گیرندگان در یک سازمان کمک نماید. یکی از دلایلی که سازمانها هوش تجاري را به خدمت می گیرند حمایت و پشتیبانی آن از سیستم تصمیم گیري است (جابر انصاري ، جعفري ،( 1390 سیستم هاي تجاري به دلائل مختلف متفاوت از سیستم هاي اطلاعات مدیریت مانند (DSS3,ES1,EIS2) هستند . نخست به دلیل اینکه دامنه موضوعی وسیعی را در بر می گیرند و سپس به دلیل تحلیل هاي چند متغیري و داده هاي تا حدي ساختار بندي شده از منابع مختلف و ارائه چند بعدي داده ها . همچنین فرض بر این است که سیستم هاي هوش تجاري صرفنظر از سطح سازندگان آن تصمیم گیري را در تمام سطوح مدیریت مورد حمایت قرار می دهند (محمودي ،. ( 1387 امروزه سازمان هاي پیشتاز صحبت از مدیریت منابع سازمانی و مدیریت روابط مشتري و.... نمی کنند رویکرد سازمان ها به سمت هوش تجاري است . آنها به دنبال بهینه سازي فرآیندها از طریق ارزیابی و بهبود عملکرد خود و زیر مجموعه هاي وابسته به خود می باشند . امروزه افزایش کارایی عملکرد آنچه که سرمایه گذاري شده اهمیت بیشتري پیدا کرده است (احمدیان ،.( 1390

در سرتایر جهان افرادي هستند که بدنبال دستیابی به آروزهاي خود و ایجاد یک کسب و کار هستند . روح کار آفرینی مهمترین عنصر در توسعه ي اقتصادي است. در تمام جهان قهرمانان اقتصاد جدید محیط کسب و کار را دوباره شکل می دهند دنیایی ایجاد می کنند که در آن شرکت ها نقش مهمی در اقتصاد جهانی ایفا می کنند (زیمر و اسکابورگ ،( 2066 با توجه به جو فضاي رقابتی ، نوآور بودن و یاده ساختن ایده هاي نو داراي اهمیت خاصی است. در یک سازمان کار آفرین ، خلاقان و کار آفرینان سازمانی از منابع ارزشمند تولید ایده در سازمان اند ایده هایی که می تواند موجبات ادامه حیات و رشد سازمان را فراهم کند بدون وجود رهبري لایق فرایند رشد سازمانی از کنترل خارج خواهد شد. براي اغلب سازمان ها چالش بسیار مهمتر رهبري تحول است. تنها رهبري است که می تواند تغییر را با نهادینه کردن آن در فرهنگ سازمان اجرا کند.

هوش تجاري به یک فلسفه و ابزار مدیریتی اشاره دارد که به سازمانها جهت مدیریت و پالایش اطلاعات کسب و کار در راستاي اخذ تصمیمات اثر بخش کمک می نماید (گوشال و کیم 1986 ، گیلاد . ( 1986 اصطلاح هوش تجاري اشاره به موارد زیر دارد:

-1اطلاعات و دانش مرتبط به سازمان که محیط کسب و کار خود سازمان و وضعیت بازار ، مشتریان رقبا و ملاحظات اقتصادي را تشریح می کنند.

-2 یک فرایند سیستمی و سازمان یافته که توسط آن سازمانها اطلاعات را در جهت تصمیم گیري در فعالیت هاي کسب و کار از منابع درونی و بیرونی کسب تحلیل و توزیع می نمایند .(لانکوویست و پریتماکی .(2006

انتخاب متدولوژي مناسب براي طراحی و اجراي سیستم اطلاعات باید از راه تصمیم هاي قطعی و مسلم صورت پذیرد . در مورد سیستم هاي هوش تجاري باید به این موارد توجه ویژه شود :

*سیستم هاي هوش تجاري باید به سرعت اجرا شوند که این کار بسیار سخت است زیرا چنین سیستم هایی براي هر شرکت خاص می باشند . هر چند بسته به مولفه هاي موثر در کاهش زمان ساخت هوش تجاري در هر پیاده سازي ضروریست که یک

 

سیستم ویژه منطبق با استلزامات ویژه شرکت تعدیل و تنظیم شود. براي انتخاب راه حلهاي مناسب درباره سیستم هوش تجاري لازم است که دقت زیادي داشته باشیم.

*راه حلهاي هوش تجاري باید منعطف باشند به محض وقوع تغییرات تجاري سازمانها می بایستی سیستم هاي هوش تجاري را منطبق با شرایط جدید تنظیم کنند.

*سیستم هاي هوش تجاري باید مستقل از طرحهاي زیر بنایی سخت افزاري و نرم افزاریشان باشند . از این رو پیشنهاد شده که سیستمی که می خواهد تحلیلهاي چند بعدي ارائه دهد. می بایستی با پایگاههاي مختلف همکاري کرده با سیستم هاي عملیاتی که بیشتر آزموده شده و عمومیت یافته اند کار کند چنین راه حلهایی اجازه سازگاري بهتر سیستم مورد بحث را با زیر ساخت هاي فناوري اطلاعات شرکت خواهد داد.

*هنگام ایجاد سیستم هاي هوش تجاري ضروریست که به این واقعیت توجه شود که سیستم هاي فناوري اطلاعات مختلفی در سازمان وجود دارد (سیستم هاي تبادلی ، سیستم برنامه ریزي منابع ساخت (MRP II) سیستم برنامه ریزي منابع سازمان و.......)

*پیشنهادهاي اجراي سیستم هوش تجاري باید قابل مقیاس گذاري و اندازه گیري باشند . انعطاف پذیري و معماري باز این سیستم ها امکان توسعه آسان آنها را فراهم می آورد این موضوع به ویژه زمانی ضرورت پیدا می کند که نیازهاي اطلاعاتی جدیدي به وجود می آید یا مقدار اطلاعاتی که باید پردازش شود به طور قابل ملاحظه اي افزایش می یابد.

*سیستم هاي هوش تجاري باید مبتنی بر فناوریهاي نوین باشند ضروریست که توجه شود راه حلهاي ارائه شده بوسیلهسیستم هاي هوش تجاري توسط منابع نام آشنا در صنعت کامپیوتر فراهم شود . فقط در این صورت است که می توان انتظار اعتبار و روایی فناوریهاي خریداري شده را داشت.

*سیستم هاي هوش تجاري شانس بزرگی را براي مدیریت اثر بخش شرکت فراهم می کنند هر چند که آنها نیازمند کار سخت و زیاد کاربران طراحان سیستمی و تحلیلگران و اطلاعات و فرهنگ سازمانی قوي است مهارتهایی از جمله شناسایی مدل بندي (فرایندها و ساختارهاي سازمانی ) و تسهیم دانش فقط برخی فاکتورها هستند که در توسعه منظم سیستم هاي هوش تجاري موثراند.

-2-2 مدیریت زنجیره تامین SCM

محققان و نویسندگان مختلف نگرش ها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تامین ارائه کرده اند . برخی زنجیره تامین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند. چنین نگرشی تنها به عملیات خرید رده اول در یک شرکت تمرکز دارد . گروه دیگري به زنجیره تامین دید وسیعتري داده و آن را شامل تمام سر چشم هاي تامین (پایگاه هاي تامین ) براي سازمان می دانند. با این تعاریف زنجیره تامین شامل تمام تامین کنندگان رده اول ، دوم ، سوم و.... خواهد بود. دید سوم نگرش زنجیره ارزش پورتر است که در آن زنجیره تامین شامل تمام فعالیت هاي مورد نیاز براي ارائه یک محصول یا خدمت به مشتري نهائی است. با نگرش مذکور به زنجیره تامین توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره تامین اضافه می شود . در واقع با این دید زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارك ، تولید و توزیع است . بنابر این اکثر تعاریف مدیریت زنجیره تامین روي جوهره و مفهوم زنجیره ارزش تمرکز دارد که می توان به تعاریف زیر اشاره نمود:

 

-1زنجیره تامین مشتمل می شود بر تمام فعالیت هاي مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریانهاي اطلاعاتی مرتبط با آنها و ،مدیریت زنجیره تامین، مشتمل می شود بر یکپارچه سازي فعالیت هاي زنجیره تامین و نیز جریانهاي اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره براي دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام .(غضنفري ، تدبیر ،( 1380

-2براساس تعریف GSCF مدیریت زنجیره تامین عبارتست از یکپارچه سازي فرایندهاي کلیدي کسب و کار در زنجیره اي متشکل از مشتري نهایی تا تامین کننده اولیه که محصولات خدمات و اطلاعاتی را فراهم کرده و براي مشتریان و ذینفعان و علاقمندان ارزش افزوده خلق می کند. (اکبري جوکار و اعتباري ،.( 1384

-3تعریف دانشگاه MIT از مدیریت زنجیره تامین عبارت است از :مدیریت زنجیره تامین عبارتست از یک رویکرد یکپارچه سازي فرایند گرا براي تامین مواد اولیه و اقلام مورد نیاز تولید و تحویل محصولات و خدمات به مشتریان .(کاظم زاده و مطالبی ،.( 1383

-4مدیریت زنجیره تامین شامل یکپارچه سازي فرایندهاي کسب و کار از استفاده کننده نهائی تا تامین کنندگان اولیه می باشد که محصولات ، خدمات و اطلاعاتی را مهیا می کند که براي مشتري ایجاد ارزش می کند .(کاظم زاده و مطالبی ،1383 ).

همان طور که ملاحظه می شود اکثر تعاریف فوق داراي اشتراك می باشند.

-3-2 نهاده

نهاده صرفا یک بذر ، سم و یا کود نیست شاید این جمله در نگاه اول کمی غیر منطقی به نظر برسد. لذا به منظور تشریح موضوع نگاهی اجمالی به حضور نهاده در مراحل مختلف کاشت ، داشت و برداشت خواهیم داشت در مرحله کاشت کشاورز از سم ، کود، بذر و یا نهال استفاده می نماید که میزان مصرف زمان مصرف و نحوه مصرف این نهاده ها در کل محصول بسیار کلیدي است در مرحله داشت کشاورز از کود یا سم جهت دفع آفات بهبود کشت و.... استفاده می نماید که باز هم در این مرحله نحوه مصرف نهاده و زمان دسترسی به آن براي کشاورز و کشت حیاتی خواهد بود . در مرحله برداشت محصولاتی که قابلیت استفاده جهت بذر را دارند شناسایی شده و در فرایند بوجاري قرار می گیرند.

آنچه که از موارد فوق مشهود است اینکه نهاده و فرآیندهاي مربوط با نهاده با زمین و مدیریت زمین گره خورده و مدیریت بهینه و نوین مزرعه بدون توجه به نهاده و مدیریت زنجیره تامین آن امکان پذیر نیست.

-2 روش شناسی پژوهش

تحقیق حاضر از نظر هدف تحقیق کاربردي و از نظر جمع آوري داده ها تحقیق کتابخانه اي است و از لحاظ طبقه بندي تحقیق بر حسب رروش از نوع تحقیق توصیفی و پیمایشی است . به منظور اجراي این تحقیق مراحلی شامل بررسی اولیه و مقدماتی پژوهش بررسی ادبیات و پیشینه موضوعی پژوهش در زمینه عوامل هوش تجاري در مدیریت زنجیره هاي تامین نهاده هاي کشاورزي به منظور تعیین و رفع اشکالات احتمالی شناسایی و تعیین اولیه عوامل اصلی حوزه پشتیبانی تصمیم گیري و هوش تجاري سیستم هاي مدیریت زنجیره تامین و عناصر مربوط به تصمیم گیري در واحدهاي اقتصادي و جمع آوري و تجزبه و تحلیل داده ها شامل:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید