بخشی از مقاله
پايايي، اعتبار و هنجاريابي فرم کوتاه پرسش نامه ترس از درد (FPQ-SF)
خلاصه
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسي پايايي، اعتبار و هنجاريابي فرم کوتاه پرسش نامه ترس از درد (FPQ-SF) در يک نمونه غيرباليني از دانشجويان ايراني انجام شد.
روش : ٦٠٠ دانشجو از دو دانشگاه شهيد بهشتي و علوم و تحقيقات تهران پرسش نامه ترس از درد را تکميل نمودند. سپس با روش تحليل عاملي، مدل سه عاملي ٣٠ آيتمي اوليه McNeil و Rainwater و مدل ٤ عاملي ٢٠ آيتمي Asmundson و همکاران ، پرسش نامه ها ارزيابي شد. يافته ها: نتايج تحليل عاملي تأييدي نشان داد که هيچ يک از اين دو مدل برازندگي قابل قبولي در نمونه ايراني ندارند. سپس با استفاده از تحليل عاملي اکتشافي، مدلي چهار عاملي با ٢٤ آيتم براي نمونه مورد بررسي استخراج گرديد. اين چهار عامل با توجه به محتوايشان عبارت از درد شديد، درد خفيف ، درد پزشکي و دندان پزشکي و درد تزريق بود. نتايج آلفاي کرونباخ حاکي از آن بود که ميزان پايايي نمره کل ترس از درد و هر يک از زير مقياس هاي درد شديد، درد خفيف ، درد پزشکي و دندان پزشکي و درد تزريق به ترتيب ٠.٨٣، ٠.٨٠، ٠.٧٦ و ٠.٨٩ است . اعتبار همگرا نيز از طريق تعيين ضريب همبستگي با مقياس نشانگان اضطرابي درد (٢٠-PASS) و مقياس حساسيت اضطراب (ASI) محاسبه و نشان داده شد که نمره کلي ترس از درد و همه زيرگروه هايش با نمره کلي نشانگان اضطرابي درد و خرده مقياس هايش و نمره کلي حساسيت اضطراب همبستگي مثبت و معني داري داشته و مقادير آن بين ٠.١٠٤ تا ٠.٣٩٢ بوده است .
نتيجه گيري: بر طبق نتايج اين پژوهش ، با استفاده از روش تحليل عاملي مدل جديد پرسش نامه ترس از درد با چهار عامل و ٢٤ آيتم استخراج گرديد و بررسي اعتبار و پايايي آن نشان داد که پرسش نامه به دست آمده واجد ويژگي هاي لازم براي سنجش ترس از درد در پژوهش هاي روان شناختي و مطالعات غيرباليني ترس از درد در جامعه ايراني ميباشد.
واژه هاي کليدي: درد، درد حاد، درد مزمن ، پرسش نامه ترس از درد (FPQ)، مقياس نشانگان اضطرابي درد (٢٠-PASS)، مقياس حساسيت اضطراب (ASI)، تحليل عاملي تأييدي، تحليل عاملي اکتشافي ، اعتبار، پايايي
مقدمه
امــروزه ، درد يکــي از متــداول تــرين و شــناخته شده ترين عوارضي است که ذهن جامعه پزشکي را بـه خود مشغول داشته است ؛ پژوهش هاي سال هـاي اخيـر نشان ميدهد که علاوه بر عوامل جسماني که در بروز علايم درد مؤثرنـد، عوامـل روان شـناختي نيـز نقـش انکارناپذيري در ايجاد و تـداوم درد دارنـد. در واقـع ، آنچه در اغلب موارد منجر به ارجاع افراد آسيب ديـده در حوادث به کلينيک هـاي تخصـصي درد مـيشـود، جنبه هاي روان شـناختي در ادراک درد اسـت کـه در ايجاد واکنش مزمن نسبت به درد دخيل مي باشـد و در عملکرد روزانه و حرفه اي شخص اختلال ايجاد ميکند (١). گفتني است که عوامل شـناختي، يعنـي توانـايي درک و ارزيــابي درد و اهميــت آن ، کــه خــود از ارزش هاي فرهنگي و قومي جامعه و توجه و تجربه هاي پيـشين در زمينـه درد سرچـشمه مـيگيـرد، عوامـل انگيزه اي، احساسي و عاطفي، که با هدف تمايل بـراي متوقف ساختن درد و از ميان بردن احساس ناخوشايند ناشي از آن است و همچنين ، معني و تعبير شخـصي از شرايط ايجاد محرک نيز در چگونگي ايجـاد تغييـرات رفتاري ناشي از واکنش به محرکهاي زيان بار، نقـشي به سزا دارند.
از ايـن رو، در بررسـي درد دو دسـته عوامـل بررسـي مي شوند: يک دسته عوامل به وجود آورنده درد هستند کـه شامل حساسيت فرد، تجربه ، عوامل خانوادگي و... مي شود و دسته ديگر عوامل ادامه دهنده درد هستند که شامل عوامـل روان شناختي مانند ترس از درد، گوش بـه زنگـي و انتظـار درد ميباشد. يکي از مهم تـرين عوامـل روان شـناختي درد، ترس از درد است که به دلايـل تـرس از مجـروح شـدن دوباره ، ترس به دليل از دست دادن مستمري ناشي از بـروز ناتواني و... در برگشت فرد به کار نقش مهمي دارد.
Nicholas بر نقش اساسي مدل تـرس - اجتنـاب در تبديل درد از حالت حاد به مزمن تأکيـد کـرد و ايـن نکته را خاطر نشان نمود که افراد با ترس زياد از درد، درد و پيامدهاي ناتواني ناچيز حاصـل از آن را تهديـد کننده و فاجعه آميز تلقي ميکنند و اين امر منجـر بـه افزايش ترس از حرکت و گوش به زنگي بالا نـسبت به درد، اجتناب از فعاليـت هـاي تـداعي کننـده درد، طولاني شدن ناتواني، افسرده شدن خلق و آزار دهنده تر شدن درد ميشود (٢).
Vlaeyen و Linton مدل رفتاري خود را بر رابطه اجتناب - ترس بنا نهادند (٣). با توجه به اين مدل ، افکار فاجعه آميـز درباره درد منجر به افزايش ترس هاي مرتبط با درد ميشـود که همراه با رفتار اجتنابي و گـوش بـه زنگـي نـسبت بـه احساسات بدني و درد است (شکل ١). تداوم افکـار فاجعـه انگـاري دربـاره درد، حالـت هـاي اضـطراب ، اسـترس و افسردگي را به همراه خواهد داشت که به نوبه خود هر يک از اين عوامل در تداوم تـرس از درد سـهم بزرگـي دارنـد.
ترس از درد، که در نهايت منجر به ترس فـرد از حرکـت مي شود، يکي از مهم ترين عواملي است کـه تـداوم چرخـه معيوب اجتناب از نشانه هاي وقوع درد را سبب مـيگـردد.
اين چرخه معيوب به نوبه خود سهم مهمي در بروز نـاتواني جسمي در بيماران مبتلا به دردهاي مزمن ايفا مـيکنـد؛ در حالي که ، افرادي که ترس زيادي از درد ندارند، در هنگـام آسيب ديدگي با فعاليت ها مواجه ميشـوند و بـه عملکـرد عادي خود ادامه ميدهند (٣).
خطيبي و همکاران ، افزايش مکانيسم هاي مقابله بـا نشانه هاي ترس از درد، آموزش هـاي روان شـناختي و تغيير شناخت را در کاهش فاجعه انگاري و نيز گـوش به زنگي مؤثر دانسته و پيشنهاد نموده اند که اين موارد، به عنوان بخشي از پروتکل درمـان بيمـاران مبـتلا بـه دردهاي مزمن در نظر گرفته شود (٤). همچنين ، نتايج برخي از تحقيقات نيز حاکي از آن است کـه کـاهش ترس مرتبط با درد در نتيجه درمان شناختي- رفتاري با افزايش فعاليت و تواناييهاي عملکردي بهبـود يافتـه همراه است (٦، ٥)؛ پـس ، لازمـه بررسـي نظـام دار و هدفمنـد مقولـه تـرس از درد پـس از درک اهميـت بررســي آن ، دسترســي بــه ابــزاري مــؤثر در زمينــه اندازه گيري اين سازه است .
McNeil و Rainwater نسخه سوم پرسش نامه ترس از درد (FPQ-III) را طراحــي کردنــد کــه يکــي از پرکاربردترين ابزارهاي خود گزارش دهي تجربي براي ارزيابي ترس از محرک ايجاد کننده است . آن هـا سـه عامل مـرتبط بـا درد را از يـک مجموعـه بـزرگ از آيتم ها با استفاده از تحليل عـاملي اکتـشافي از طريـق چرخش واريمکس جدا کردند. عوامل شناسـايي شـده عبارت از درد شديد، درد خفيف و درد پزشـکي بـود (٧). FPQ-III در مقايسه با نسخه هاي قبلـي، بـه دليـل برخورداري از مزيت ايجـاز، کـاربرد گـسترده اي در بررسي ترس از درد يافت و در تحقيقـات متعـدد، بـر روي نمونه هاي باليني و غيرباليني، به کار برده شد.
Hursey و Jacks در تحقيقي بر روي نمونه باليني بـا استفاده از FPQ-III دريافتند که بيماران مبتلا به سردرد با ترس از درد بالا، بيشتر دچار افسردگي و اضـطراب مرتبط با سردرد و خودکـشي در مقايـسه بـا بيمـاران دچار سردرد با ترس از درد پايين ميشوند (٨).
يافته هـاي Keogh و همکـاران نيـز نـشان داد کـه گروهي که در پرسش نامه ترس از درد نمره بـالايي را کسب کردند، در مقايسه با افرادي کـه تـرس از درد پاييني را داشتند، به طور انتخابي به اطلاعات مـرتبط بـا درد توجه کردند. آن ها همچنين دريافتند که اضطراب و ترس با سوگيري توجه انتخابي به سـوي اطلاعـات مرتبط با تهديد مرتبط است (٩).
در پژوهشي ديگر، خطيبي و همکاران دريافتند که افراد مبتلا به دردهاي مزمن با سـطح بـالاتر تـرس از درد، در مقايسه با افراد بـا سـطوح پـايين تـر، ميـزان اضطراب ، افـسردگي و اسـترس بيـشتري را گـزارش مي دهند. بيمـاران بـا تـرس بـالاتر از درد، اضـطراب بيشتري در مقابل نشانه هـاي درد نـشان دادنـد و ايـن اضطراب بالاتر، با ناتواني جسمي بيشتر در نتيجه درد و گوش به زنگي بيشتري در برابر نشانه هاي مرتبط با آن همراه بود. آن ها همچنين در مورد توجـه انتخـابي بـه چهره هاي دردنـاک در ميـان بيمـاران بـا درد مـزمن گزارش کردند که بيماران با درد مزمن با ترس از درد بالا و پايين توجه خود را به محـرک مـرتبط بـا درد تغيير ميدهند؛ به اين صورت که افراد با تـرس از درد پايين توجه خود را از چهره هاي دردناک دور ميکنند در حالي که افراد با ترس از درد بالا، توجه خود را بـه سوي چهره هاي دردناک معطوف مي نمايند و تمايل به تغيير توجه به سوي چنين محرکهـايي تحـت تـأثير ترس بالا از درد قرار دارد (٤).
مطالعات زارع زاده و همکاران نيز نشان داد که بين ترس از درد و شدت درد ادراک شده همبستگي مثبت و معني داري وجود دارد و آزمـودنيهـايي کـه نمـره بالايي در آزمون ترس از درد به دسـت آورده بودنـد، شدت درد ادراک شده بالاتري را نيز در نتيجـه عمـل دندان پزشکي گزارش کردند؛ افراد با ترس از درد بالا نيز توجه خود را از چهره هاي دردناک و عکس ناحيـه دردناک دور کرده و به آن کمتر توجه کرده بودنـد.
در حالي که افراد با ترس از درد پايين ، توجه خـود را به سوي محرک دردناک تغيير داده بودند (١٠).
اگرچه در بررسيهاي گوناگون ، اعتبار و پايايي FPQ-III قابل قبول بوده است (١١، ٧)، اما بررسـي سـاختار عـاملي FPQ-III در ميان گروه هاي با ويژگيهاي مختلف ، بـرازش مناسب مدل اوليه McNeil و Rainwater را مورد ترديد قـرار داده است . براي نمونه ، Osman و همکاران مدل ١٥ آيتمي از پرسش نامه ترس از درد تدوين کردند و نـشان دادنـد کـه تناسب داده هاي اين مدل بهتـر از مـدل اوليـه ٣٠ آيتمـي مي باشد (١٢).
در يک تحقيق مشابه ، Kennedy و همکاران يک نـسخه ٩ آيتمي از FPQ ارائه دادند که يک نمره کلي و سـه نمـره خرده مقياس (هر کدام شامل سه آيتم ) از آن به دست آمده بود (١٣)؛ البته هر دو نسخه [١٥ آيتمي Albaret و همکاران (١٤) و ٩ آيتمــي Kennedy و همکــاران (١٣)] شــامل آيتم هاي چندگانه اي بود که اشاره بـه درد تزريـق داشـت .
همچنين Roelofs و همکاران در پژوهشي در مورد بررسـي ويژگي هاي روان سنجي نسخه سوم پرسش نامه تـرس از درد (FPQ-III)، با استفاده از تحليل عامل تأييدي مـدل ٣عـاملي اوليه (درد شديد، درد خفيف و درد پزشکي) پرسـش نامـه ترس از درد را تأييد کردند؛ ولي متذکر شدند کـه برخـي آيتم ها در اين مدل اضافه است (١٥).