بخشی از مقاله
چکيده
فريدالدين محمدعطار نيشابوري از جمله بزرگترين شعراي زبان فارسي در نيمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم هجري بود. پژوهش حاضر با هدف بررسي زندگي، آثار و افکار عطار نيشابوري ميباشد. روش پژوهش توصيفي – اسنادي (کتابخانه اي) است و يافته ها نشان داد که عطار از تمام تواناييهاي يک جامعه براي بيان مضامين عرفاني در اشعارش استفاده نمود وي با درک تمام ويژگيهاي روانشناختي و جامعه شناسي زمان خود به تعليم مضامين مختلف پرداخته است و بيترديد عطار از سرمايه هاي عرفاني شعر فاسي است و عرفان وي چراغ انديشه عرفان اسلامي است لذا آشنايي با اشعار پربار عطار نيشابوري در ترويج زبان غني و ژرف پارسي راهگشا ميباشد.. همچنين نتايج حاکي از آن است که عطار شاعري است که در زمانه خويش شعر را از انحصار خواص خارج و مطابق با ذوق عامه سروده و به با ورود به زندگي عوام ، احسساات و باورهاي مردم عامه ، زبان شعر خويش را از ابتذال دور نگه داشته و با پيوند مفاهيم عرفاني، اخلاقي و غنايي چاشني درد و شور و شوق را به اشعار خويش افزوده است ؛ لذا اشعار عطار نيشابوري دربردارنده زيباترين گهرهاي ادب فارسي است که از جايگاهي رفيع برخوردار است .
واژگان کليدي: عطار نيشابوري، عرفان ، اخلاق .
مقدمه
عطار نيشــابوري نويســنده ، شــاعر و عارف قرن شــشــم و هفتم قمري اســت مادرش زني با کمل بود و در رشــد معنوي و شخصيتي وي اثريبسزا داشت . عطار ابتدا شغل پدرش را انتخاب نمود و به عطاري شهره گشت سپس در مواجهه با حوادث زندگي شغل عطاري را رها نمود و به کسب علم پرداخت . وي تحصيلاتش را در نيشابور فرا گرفت و با پيشتکار و ذوق خدادادي علوم زمانش را فرا گرفت و آثار متنوعي از خويش بر جاي گذاشـــت وي در علوم و فنون ادبي، کلام ، نجوم ، تفسير آيات و احاديث و ساير علوم فقه و نيز در علم گياه شناسي و پزشکي ماهر بود(فرهيزاده ، ١٣٨٧).
ناگفته ها درباره زندگي و مرگ عطار بيش از گفته هاست . در آثار فراواني که از وي به جا مانده نتوانسته است اين ابهامات را از بين ببرد. البته انتســاب نادرســت بســياري از اين آثار به وي، خود بر ابهامات موجود افزوده اســت . شــايد دليل ديگر ناشــناخته ماندن وي که البته بر محبوبيتش نيز افزوده ، عدم هيچگونه انتســاب به دربار و عوامل درباري اســت . در ســراســر اشعار وي حتي يک بيت شعر نيز نميتوان يافت که در آن مدح چنين افرادي را کرده باشد(صفا، ١٣٩٥).
عطار دوران زندگي خود را با دو فتنه خونين غز و غول همراه بود و به وايتي خود وي نيز در فتنه مغول به دســـت يکي از آنان به شــهادت رســيده اســت . دکتر شــفيعي کدکني در مقدمه کتاب مختارنامه درباره قطعي بودن شــهادت وي چنين ميگويد: «سرانجام عطار، مثل بسياري از جوانب زندگيش روشن نيست . اينکه وي به مرگ طبيعي نمرده و بر دست کفار تاتار شهيد شده است جزء اطلاعات مسلم تاريخ ادبيات فارسي است » (شفيعي کدکني، ١٣٨٧).
متأســفانه پژوهش هايي که تاکنون پيرامون عطار و شــعر وي انجام گرديده ، در قياس با تحقيقاتي که بايد صــورت پذيرد، بســيار اندک و ناچيز بوده و لذا، هنوز اهميت و جايگاه واقعي اين شــاعر در زبان و ادب فارســي چنان که بايد آشــکار نگرديده است . لذا در ذيل به شماري از اين پژوهش هااشاراتي ميگردد، در پژوهش باباميريگاوبنده (١٣٩٥) با موضوع «مباني اخلاق در آثار عطار نيشابوري» ميباشد درفصول ابتدايي کارش به زندگينامه و آثار اين شاعر توانمنداشاره اي کوتاه نموده و در ادامه به بررســي مباني اخلاق در افکار و انديشــه اين شــاعر مشــهور پرداخته و بيان ميدارد از ديد عطار خودشناسي ميتواند منجر به خداشناسي گردد. صفا (١٣٩٥) در کتاب «تاريخ ادبيات ايران » نيز به زندگينامه و آثار عطار گذري کوتاه نموده اســت . کوه زاده (١٣٨٩) در رســاله ارشــد با عنوان «مرگ و زندگي در اشــعار عطار نيشــابوري» در صفحات آغازين رساله اش به زندگينامه عطار پرداخته و با بيان افکارش و معرفي آثار وي به صورت مختصر ابراز نموده است . فرهيزاده (١٣٨٧) نيز در رساله ارشد با موضوع «فرهنگ لغات واصطلاحات عرفانياسرارنامه و الهينامه عطار نيشابوري» به زندگينامه ، حوادث ، آثار و افکار اين عارف درخشان و برجسته ادبي به صورت خلا صه پرداخته است . با توجه به شماري از تحقيقات انجام شده در رابطه با عطار نيشابوري به وضوح ميتوان دريافت که پرداختن به زندگي اين شاعر مشهور و توانمند در اين آثار به صورت مختصر و کوتاه ميباشد، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسي زندگي، افکار و آثار عطار نيشابوري ميباشد.
روش تحقيق
روش پژوهش توصيفي – اسنادي (کتابخانه اي) است .
ادبيات نظري
- زندگينامه عطار نيشابوري
فريدالدين ابوحامد محمد بن اسحاق عطار نيشابوري شاعر و عارف نام آور ايران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم است .
وي در سال ٥٥٣ در کدکن نيشابور متولد شد و در سال ٦٢٧ه .ق . در قتل عام مغولان در شهر نيشابور از دنيا رفت و در همان شهر به خاک سپرده شد.پدر عطار ، مردي زاهد و بيدار در بود و پيشۀ داروفروشي داشت و مادرش نيز زني پرهيزکار بود(فرهيزاده ، ١٣٨٧). شغل پدر و ذوق عارفانه مادر را به ارث برد و در ور زندگي دراز خود علاوه برکسب مقامات معنوي در عرفان و تصوف ، اطلاعاتي از طب نيز کسب کرده بود و در داروخانه سرگرم بابت و داروفروشي بوده است ، مصيبت نامه و الهي نامۀ را در دکان عطاري، يعني داروخانه به نظم درآورده است (باباميريگاوبنده ، ١٣٩٥)،
چنانکه خود در کتاب خسرونامه گويد:
به من گفت اي به معني عالم افروز چنين مشغول طب گشتي شب و روز
و باز در مصيبت نامه گفته است :
مصيبت نامه کاندوه جهان است الهي نامه کاسرار عيانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز چگونه زود رستم زين و آن باز
به داروخانه پانصد شخص بودند که در هر روز نبضم مي نمودند
او علاوه بر اينکه طبيب و داروسازي ماهر بود ، چنانکه از آثارش پيداست ، داراي اطلاعات عميق رياضي، نجومي روان شناسي و خلاصه ، فيلسوفي عالي مقام بوده است (فرهيزاده ، ١٣٨٧).
- سوانح زندگي عطار نيشابوري
گفته اند که انقلاب حال او در زمان پزشکي و داروگري او دست داده بود. دربارة حادثۀ ساختگي انقلاب حال عطار ، جامي چنين آورده است : «گويند سبب توبۀ وي آن بود که روزي در دکان عطاري مشغول و مشغوف به معامله بود ، درويشي آنجا رسيد و چند بار -شي لله گفت : وي به درويش نپرداخت . درويش گفت : اي خواجه تو چگونه خواهي ؟ مرد عطار گفت : چنانکه تو خواهي مرد! درويش گفت : تو همچون من مي تواني! مرد عطار گفت بلي! درويش کاسه چوبين زير سر نهاد و گفت :الله و جان بداد. عطار را حال متغير شد ، و دکان بر هم زد و به اين طريقه درآمد» (صفا، (1395
به هرگونه که باشد ، به يقين انقلاب حال عطار در همان زماني که به داروسازي و پزشکي مشغول بوده ، اتفاق افتاد. او انديشه هاي عرفاني را در شعر خود مي آميخت . و در عين وصول به مقامات و مدارج معنوي ، به مشاغل دنيوي و کسب معاش نيز مي پرداخت . جامي او را از مريدان شيخ مجدالدين بغدادي شمرده است . عطار قسمتي از عمر خود را به رسم سالکان طريقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراء النهر بسياري از مشايخ را زيارت کرد و در اين سفرها و ملاقات ها بود که به خدمت مجدالدين بغدادي رسيد ؛ و گويند در پيري شيخ ، هنگامي که بهاءالدين محمد پدر مولانا جلار الدين با پسر خود رهسپار عراق بود ، در نيشابور به خدمت شيخ رسيد و نسخه اي از اسرارنامۀ خود را به مولانا که در آن هنگام کودکي خردسال بود، بداد(بادکوبه اي هزاوه اي، ١٣٧٨).
- مضامين اشعار عطار
اقتباس از مضامين ومعاني آيات و احاديث و قصص و روايات ديني يکي از ويژگيهاي شعر در دورة عطار است که او نيز از به کار بردن آيات و احاديث و روايات ديني درشعر خود ،دريغ نکرده است . شاعر در مثنوي هاي خود به اصول ظاهري دين و اعتقاد و ايمان به مذهب تأکيد دارد ، و مردم را به عنايت و رحمت حق متوجه مي سازد. از ذکر و توبه و تأثير شکرگذاري و بهشت و دوزخ و... مضاميني در اشعارش مي آورد که گاه از معتقدات عوام مردم سرچشمه مي گيرد(شجيعي، ١٣٧٣). او صاحبان قدرت را مدح نمي کند و زبان به ستايش امير و وزيري نمي گشايد؛ چنانکه در منطق الطير گويد:
من ز کس بر در کجا بندي نهم نام هر دوني خداوندي نهم
نه عام هيچ ظالم خورده ام نه کتابي را تخلص کرده ام
او فقط خدا را مي جست و براي رسيدن به معشوق لايزالي خود سلوک عارفانه را پيش گرفت و در لباس فقر و بي نيازي به امور دنيوي اشتغار داشت و با داشتن ثروت و تمکن مالي، براي مال دنيوي ارزشي قائل نبود و مردم را به عدم دلبستگي به مال دنيوي دعوت مي کرد .شرح عشق عطار در غزل هايش ، شرح چگونگي و کيفيت حال سالک است در وادي عشق ، که با آنچه در مثنوي هايش آمده است متفاوت است .غزلهاي او سخن در و بيان آشفتگيهاي آن ، وصف ساقي و جام ، نرگس مست و چشم جادو است ولي مثنوي هاي او ، توصيف دشواريهاي راه عشق ، و ويژگيهاي عارفانۀ اين وادي است که سالک بايد با صبر و تحمل بسيار از آن بگذرد .امتياز ويژة شعر او آن است که مضامين اخلاقي و عرفاني را با زباني ساده ، در لباس تمثيل و حکايت ، بيان مي کند تا کلامش مؤثر واقع شود. «نکتۀ درخور توجه در تمثيلها و حکايات مثنوي هاي عطار اين است که به نام محمود و اياز تمثيل بسيار مي آورد و اين دو نفر را سمبل بندگاني قرار مي دهد که بندگي خداوند را به حد کمال رسانيده و به مرتبۀ والايي از مراتب عشق الهي رسيده اند» (شجيعي، ١٣٧٣).
- آثار عطار
از آثار مشهور عطار مي توان به : اسرارنامه و الهي نامه ، مصيبت نامه ، جواهرالذات ، وصيت نامه ، منطق الطير ، بلبل نامه ، حيدرنامه ، شترنامه ، مختارنامه ، شاهنامه و ديوان شعري او، اشاره کرد که جمعا دوازده کتاب نظم است وگويند چهل رساله نظم کرده و پرداخته اما نسخ ديگر متروک و مجهور است و قصايد و غزليات و مقطعات شيخ با رباعيات و کتب مثنوي صد هزار بيت بيشتر نيست . اثر منثور عطار، نيز تذکره الاولياء است که در شرح احوال و گفتارهاي مشايخ صوفيه است . غير از آثاري که در بالا ذکر کرديم ، منظومه هاي ديگري را نيز به او نسبت داده اند ، از جملۀ آنها: مظهر العجايب ، هيلاج نامه ، لسان الغيب ، مفتاح الفتوح ، بيسرنامه ( پسرنامه ) ، سي فصل و جز آنها را هم بدو منسوب داشته اند که بعضي از آنها به سبب رکاکت الفاظ و سستي فکر و انديشه و اظهار تمايل شديد و متعصبانه به تشيع ، مسلما از عطار نيشابوري نيست (صفا، ١٣٩٥).
اشعار و آثار عطار، چند تن از شاعران بزرگ را سخت تحت تأثير قرار داده است که درصدر آنها بايد از مولانا جلال الدين بلخي ياد کرد که بيست و يک داستان از منظومه هاي مختلف عطار را ، به صورتهاي گوناگون در دفاتر ششگانۀ مثنوي خود گنجانده است (فرهيزاده ، ١٣٨٧).
- منطق الطير: مهم ترين و برجسته ترين مثنوي عطار و يکي از مشهورترين مثنويهاي تمثيلي فارسي و مشتمل بر ٤٤٥٨ بيت ميباشد. اين کتاب که در واقع ميتوان آن را «حماسه اي عرفاني» ناميد، عبارت است از داستان گروهي از مرغان که براي يافتن سيمرغ که پادشاه آنهاست به راهنماي هدهد به راه ميافتند و در راه از هفت مرحله سهمگين ميگذرند و در هر مرحله گروهي از مرغان از ره باز ميمانند، سرانجام از انبوه مرغاني که در جستجوي «سيمرغ » بودند، تنها «سيمرغ » باقي ميماند و چون به خود مينگرند در مييابند که آنچه بيرون از خود ميجسته اند سيمرغ اينکه در وجود خود آنهاست عطار با ايجاد آرايه جناس ميان سيمرغ و سيمرغ ، اتحاد سالک و خدا را بيان ميکند. هفت وادي منطق الطير عبارتند از: ١.طلب ٢. عشق ٣.معرفت ٤. استغنا ٥. توحيد ٦. حيرت ٧. فنا.